نقد مرتضی جوادی آملی به ترویج بُعد احساسی دین
مرتضی جوادی آملی، پژوهشگر دینی و رئیس بنیاد بینالمللی علوم وحیانی اسراء ، با بیان اینکه مداحان در حد یک دین عاطفی و حکیمان در سطح دین خردمحور با مردم سخن میگویند، اظهار کرد: از آنجا که امروزه رسانههای رسمی و غیررسمی دینِ احساسی و عاطفی را ترویج میکنند، از دین عقلگرایانه و دینی که در آن آگاهی، شناخت و معرفت افزون است، کمتر سخن به میان میآید. باید بگوییم دین اسیر دست افرادی است که آن را در حد احساسات و عواطف خلاصه کردهاند و در نتیجه از دینِ عقلانیت و خردمندی چندان بهرهای به جامعه نمیرسد.
شیوع ویروس کرونا منجر به تغییرات اساسی در زندگی مردم شد که بسیاری از ساحات زندگی بشر از جمله اقتصاد و فرهنگ را با چالش جدی مواجه کرد. به علت سرعت بالای انتشار این ویروس و قرنطینه شدن جوامع، علاوه بر فعالیتهای اقتصادی، بسیاری از مناسک دینی و اجتماعی نیز به حالت قرنطینه و تعطیلی درآمد.
این تحولات تغییرات زیادی در عادات و سبک زندگی مردم ایجاد کرد و از این رو حوزه دینداری برخی از مردم با چالش مواجه شد. از همان روزهای نخست مساجد، جماعات و محافل مذهبی و حتی حرمهای مطهر (ع) بسته شدند. اگرچه در نگاه نخست شاید تعطیلی موقت مناسک و شعائر اجتماعی به دلیل حفظ جان مسئله پیچیدهای نباشد، اما وابستگی به این مناسک و محوریت آن برای بسیاری از مردم، دینورزی آنان را با مشکل مواجه کرد. افراد متدین طی سالها به قدری به حضور در جمع و بُعد مناجات و دعاخوانی عادت کردهاند که با تعطیلی محافل دینی به سختی میتوانند کنار بیایند و نیاز به همنوایی با مداحان دارند.
مسئله کرونا، جایگاه مناسک و شعائر اجتماعی دین و چالشهایی که در حوزه دینورزی برخی مردم متدین فراهم کرده ما را بر آن داشت تا در پروندهای ویژه این بحث را پیگیری کنیم. از همین رو تصمیم گرفتیم با حجتالاسلام والمسلمین مرتضی جوادی آملی، پژوهشگر دینی و رئیس بنیاد بینالمللی علوم وحیانی اسراء، به گفتوگو بپردازیم که در ادامه مشروح آن را میخوانید؛
آنچه در این ایام شاهد بودیم تعطیلی محافل دینی و مذهبی است. به نظر شما آیا این تعطیل شدنها چالشی جدی در حوزه دینورزی ایجاد میکند یا به نفع دینداران خواهد شد یا این همراه با آسیبهایی است؟
همانطور که در بیان مولیالموحدین امیرمؤمنان (ع) آمده است، دین عبارت از «معرفت قلبی، اقرار لسانی و عمل به اعضاء و جوارح» است. به دیگر سخن حقیقت دین در این سه مقطع که عبارت از قلب و عقل، اظهارات زبانی و عمل در مقام اعضا و جوارح است، پیاده میشود. مسئله اعتقاد قلبی بنیادیترین مسئله است که از طریق عقل و قلب حاصل میشود و ریشه، اساس و بنیان اعتقاد و درخت دین همین مورد است که به هیچ وجه و در هیچ شرایطی متزلزل نخواهد شد.
در شرایط سرد و گرم حوادث هست و همواره هم در عرصه وجود انسان و در قلب و عقل او تنومندتر خواهد بود. اقرار زبانی نیز هست و انسانها باید حقایق دین را آشکار و تبیین کنند و به زبان بگویند و در مقام تصحیح دین از ناحیه قلم و زبان، این حقیقت اتفاق میافتد و محدودیتی برای آن وجود ندارد. همچنین امروزه که فضای مجازی هم فراهم است، در بحث زبانی و قلمی بهترین فرصت وجود دارد که حقایق دینی از راه حکمت، موعظه، پند، نصیحت و برهان بیان شود.
مناسک دینی محدود به یک فعالیت نیست
در مقام عمل نیز تا جایی که راه برای اظهار عملی وجود داشته باشد که در کار اجتماعی بخواهد رخ دهد، مجالهای مختلفی وجود دارد. گاهی اوقات شرایط عادی است و گاهی اوقات نیز شرایط غیرعادی و بحرانی است. امروزه به جهت بیماری منحوس کرونا، شرایط اجتماعی برای اظهار اعمال دینی کمتر ممکن و میسور است، اما توضیح مهم این است که، این عمل به ارکان به یک عمل خاصی محدود نیست که وضعیتهای اجتماعی و یا بحرانی بخواهد ممنوعیتی برایشان ایجاد کند، گرچه ممکن است محدودیت ایجاد شود و انسان بتواند فعالیتهای خود را در بسترهای دیگر تعریف کند، اما ممنوعیتی ایجاد نمیشود.
امروز باید فعالیتهای دینی به لحاظ اینکه خدمات اجتماعی، از منظر دینی عمل شود، تعاریف خاص خودش را پیدا کند و حتماً هم لازم نیست که در قالبهای سنتی شکل بگیرد. چون عمل به ارکان یعنی مظاهر دینی، به وسیله اعضاء و جوارح انجام میشود و این میتواند مظاهر مختلفی داشته باشد و کرونا نمیتواند محدودیت چندانی ایجاد کند. بله، بحثهایی نظیر اجتناب از کنار یکدیگر بودن، رعایت فواصل اجتماعی و توجه به پروتکلهایی که از نظر نظام بهداشت و سلامت ابلاغ و اعلام میشود، لازم است، اما مانع از این نیست که تظاهرات دینی و مظاهر دینی سرد و کمرنگ شوند و این قابلیت وجود دارد که تظاهرات دینی بتواند به صورتهای دیگری اظهار شود.
منابر الکترونیکی؛ فرصتی برای خردورزی بیشتر
جا دارد کسانی که در عرصه خدمات اجتماعی و دینی فعالیت میکنند، با بررسی امکانات موجود و فضای سایبری و … شرایط را به گونهای فراهم کنند که خدمات اجتماعی سادهتر انجام شود. امروزه با توجه به ایجاد فضای سایبری از یکسو و فعالیت بر اساس فناوری اطلاعات (IT) و الکترونیکی بودن عملیاتها از سوی دیگر، هیچگونه محدودیتی در ارائه خدمات دینی به وجود نمیآید و چهبسا به یک معنا فعالیتها گستردهتر شوند. در حال حاضر منابر الکترونیکی به گونهای شده است که فهم درستتری را ایجاد میکنند و فضای مجازی باعث میشود اهل منبر، سخنرانی و بیان بتوانند با عقلانیت بیشتر و خردمندی کاملتری حرفهای خود را مطرح کنند.
چراکه امکان نقد کردن و نظر دادن در بستر فضای مجازی فراهمتر است. منابر سنتی محدود به همان افرادی بود که در پای منابر بودند، اما امروزه به لحاظ فعالیت سایبری سخنرانان میتوانند با یک امکانات علمی بیشتر و هنرمندی و عقلورزی بهتر و کاملتری از مظاهر دینی سخن بگویند. بنابراین، شرایط جدیدی که ایجاد شده میتواند هم فرصتی باشد که مردم و جامعه از حیثیتهای دین مطلع شوند و هم کسانی که خود را عهدهدار امر تبلیغ و ترویج احکام، سنن و معارف دینی میدانند خود را به مطالعه، تحقیق و بررسی بیشتر متعهدتر بدانند.
ابعاد اجتماعی دین اسلام مشخص است، اما نهادهای تصمیمگیر چطور باید این مناسک را برنامهریزی کنند که برخی افراد متدین در هنگام تنهایی نیز یاد بگیرند با خدا چگونه راز و نیاز کنند. برای خیلیها یک خلأ است که اگر هیئت نباشد، میگویند نمیتوانیم خودمان عزاداری کنیم؛ یعنی به نظر میآید وابستگی بین مردم و محافل مذهبی بسیار زیاد است که اگر نباشد، گویا مردم نحوه ارتباط با خدا را نیز بلد نیستند. این مسئله را چطور باید سیاستگذاری کرد؟
از طرفی با توجه به اینکه مردم اشتغالات اجتماعی، سبک کار و رفتوآمدهایشان به گونهای است که در بیشتر محل کار یا فعالیت هستند و نمیتوانند مناسبات قوی با مظاهر دینی داشته باشند، سعی میکنند که این گونه از مناسبتها را در یک فضای اجتماعی انجام دهند، از جمله اینکه در مراسم دعای ندبه یا دعای کمیل شرکت کنند که این درست است و در آن حرفی نیست، اما لازم است شرایط تأمین این مسئله از طریق مجاری رسمی لحاظ شود.
برای این کار باید بنیادهای مجازی تعریف شود تا مردم در خانه خود نیز بتوانند دعای کمیل اجتماعی و یا دعای ندبه اجتماعی داشته باشند تا در آن صف اجتماعی بتوانند خود را بهتر پیدا کنند. این کار امکانپذیر است و متولیان فضای سایبری و بحثهای نظام الکترونیک عهدهدار بسیاری از فعالیتها هستند که این خلأ پیشآمده را به نوعی جبران کنند.
البته نکته قابل توجه این است که بسیاری از این مظاهر دینی و ارتباط و نسبتهایی که انسان با جلوههای دینی مانند دعا و مناجات میگیرد، به لحاظ نظام فردی نیز قابل امکان و دسترسی است، اما چون این جامعه کمتر با این گونه مظاهر آشنا هستند، طبیعی است که شاید نتوانند آن انس درست و مناسب را از یک قالب فردی بگیرند، اما اصل این کار که ضرورتاً باید این مناسک از ناحیه نظام اجتماعی رخ دهد، خیلی قابل قبول نیست.
منافع فردی در پشت برخی تأکیدات اجتماعی
در دین تأکیداتی روی خلوت گزیدن وجود دارد و گفته میشود که انسان میتواند در تنهایی خود، حیات خلوتی را در جانش ایجاد کند و ارتباط خود را با خدای خودش و با توسل به اهل بیت (ع) ایجاد کند و با قرآن ارتباط بهتری بگیرد. این گونه عبادت کردن بستگی به تمرین و ممارست دارد، اما باید بدانیم خیلیها اکنون به لحاظ اینکه فعالیتهای اجتماعیشان را در این کسوت میبینند، بر این مناسک اجتماعی تأکید میکنند. مثلاً مداحان و قاریان برای اینکه خودشان را در یک سطح اجتماعی ببینند، سعی میکنند این مظاهر دینی و این انس و ارتباط با منابع وحیانی را به گونه اجتماعی تعریف کنند و این نیز ضعفی است که باید به آن توجه شود.
در تهران یا برخی دیگر از کلانشهرها هیئاتی داریم که ۱۰ هزار نفر در جلسه یک مداح شرکت میکنند و در جای خود امر مطلوبی است. ولی اگر یک سخنران برجسته بخواهد سخنرانی داشته باشد شاید یکدهم این جمعیت جمع نشوند. به نظر میرسد برخی تأکیدات بر صورت جمعی مناسک، آسیبهایی همچون کاهش کیفیت و محتوا را داشته است. تحلیل شما چیست؟
این یکی از بزرگترین آفتهایی است که متأسفانه امروز در جوامع و خصوصاً جامعه ایرانی ما ایجاد شده، به این خاطر است که مداحان، قاریان و ذاکران، در حد یک دین عاطفی و احساسی با مردم سخن میگویند. در حالی که حکیمان و فرزانگان بر اساس یک دین عقلانی و خردمحور با مردم سخن میگویند و چون امروزه رسانههای رسمی و غیررسمی کشور دینِ احساسی و عاطفی را ترویج میکنند، از دین خردمندی، عقلگرایانه و دینی که در آن آگاهی، شناخت و معرفت افزون است، کمتر سخن به میان میآید، این است که میگویید یک مداح ۱۰ هزار نفر پای منبری دارد و این تعداد افراد در جلسهاش حاضر میشوند.
علت این است که یک مداح جامعه را با احساسات و عواطف پیش میبرد و این استخفاف است. استخفافی که باعث میشود جامعه خفیف شود و در حد احساس و عواطف اداره شود، اما از خردمندی، پختگی، عقلانیت، آگاهی، شناخت و معرفت خبری نباشد و طبیعی است که با این روند پای آن منبر ۱۰ هزار نفر میآید و پای این منبر شاید ۱۰ نفر هم نیایند و در حقیقت ما بین امام حسینی (ع) که با اشک و آه معرفی میشود، با امام حسینی که با ظلم و تضعیف سنتهای الهی مبارزه میکند و به دنبال احیای دین است، فرقی نمیگذاریم.
کاهش بهره جامعه از دین عقلانیت
امام (ع) برای اصلاح امت پیامبر (ص) قیام کرد و یا فرمود که من آمدم تا سنتهای الهی را احیا کنم، اما اگر در این زمینه سؤال شود این ۱۰ هزار نفر هیچ خبری ندارند، اما در این مورد که تیر سه شعبه به قلب مطهر امام حسین (ع) خورد، همه خبر دارد و خیلی هم برایشان جذاب است. در حالی که این یک نوع نگرش احساسی و عاطفی است و باید بگوییم دین اسیر دست این نوع از افراد است که دین را در حد احساسات و عواطف خلاصه کردهاند و در نتیجه از دینِ عقلانیت و خردمندی چندان بهرهای به جامعه نمیرسد.
عهدهدار این مسائل نیز متولیان فرهنگی و رسانههای رسمی هستند که باید در پیشگاه ملت و خداوند پاسخگو باشند. تبلیغ کردن از دینِ عقلانیت و خردمندی و دینی که آگاهی و شناخت حقیقی به جامعه میدهد با دینی که بر اساس عواطف و احساسات است تفاوت دارد و دین عقلگرا میتواند نقش بهتری را ایفا کند. با این روندها، بین امام حسینی که با اشک و آه معرفی میشود با امامی که با عقلانیت، خردمندی و آگاهی مطرح میشود نمیتوانیم فرق بگذاریم و این دو را از هم تشخیص دهیم. در نهایت باید گفت که امروز دین، اسیر دست مداحیهایی است که از خردمندی و عقلانیت برخوردار نیستند.
برخی از جامعهشناسان مسئله فربگی مناسکی را مطرح میکنند. شما چه نظری دارید و آیا معتقدید که چنین اتفاقی برای دینداری پیش آمده است؟
اگر مناسک با آگاهی، خردمندی و عقلورزی همراه باشد، فربگی نیست، بلکه نمو و رشد است، اما اگر درون این مناسکی که ورم کرده، از عقلانیت، خردمندی، پختگی و وقار بهرهای نداشته باشد، حق با این دسته از جامعهشناسان است، چراکه در این صورت دین ورم میکند و بهرهای هم در آن وجود ندارد. قصه به این صورت است که آنهایی که در مسائل دینی تریبون رسمی کشور را در اختیار دارند فارغ و تهی از معارف و حقایق و حکم هستند، نمیتوانند جامعه را سیراب کنند، بنابراین شاهد فربگی نارسی در این عرصه خواهیم بود.
سه هدف از مناسک اجتماعی دین
سه هدف برای مناسک اجتماعی مانند حج و نمازهای جمعه و جماعت برشمردهاند: یک هدف عبارت از جلال و شکوه دین است که باید با این جلال همراه باشد، هدف دیگری که برای مناسک وجود دارد، عبارت از ایجاد وحدت، اخوت و صمیمیت بین اقشار و طوائف مردمی است و هدف سوم نیز رفع کدورتهایی است که در جامعه وجود دارد. این سه هدف را میتوان اهداف مناسک اجتماعی دانست. اما متأسفانه امروزه این گونه از جماعات نهتنها زمینه وحدت و اتحاد اقشار را فراهم نمیکنند و نهتنها کدورتها و تیرگیها را که ممکن است به دلیل اختلافات سیاسی به وجود آمده باشد، برطرف نمیکنند، بلکه بر این اختلافها میدمند و آتش این کدورتها را شعلهورتر میکنند. بنابراین محصول این جماعات همین موارد است.
همچنین نهتنها آن جلال و شکوهی که اقتضای مراسم اجتماعی است، حاصل نمیشود و وحدت و تشکیل امت واحده صورت نمیگیرد و نهتنها تیرگی و کدورتها از بین نمیرود، بلکه احیاناً شاهد به وجود آمدن توهینها هم هستیم که موجب میشود این وحدت شکسته شود و این امت از وحدت اصلی خودش دور شود. بنابراین، باید اینها را به عنوان آفتهای اجتماعی روز و جامعه رصد کنیم و جامعهشناسی دینی اقتضا میکند که این مسیر برای اصلاح روند فعلی به درستی طی شود.