نواندیشان عرب به دنبال احقاق حقوق زنان

مهدی دلیر

زنان در جوامع عربی، رفته رفته به سمت تحول قدم بر می دارند. فضای سیاسی و بعضاً رویکردهای سنتی از دین سبب شده تا زنان عرب با محدودیتهای فراوانی دست به گریبان باشند. در این میان برخی از متفکران و نواندیشان عرب کوشیده اند تا فهمی از دین ارائه کنند که منطبق با اقتضائات دنیای جدید باشد. برخی از این متفکران، به نقد ساختارهای جامعه عربی پرداخته و آن را سبب سازِ محدودیتها عنوان کرده اند. برخی دیگر از این اندیشمندان هم تفاسیر مردسالارانه از دین را مانعی بر سر راه پیشرفت بانوان می دانند.

در این میان موضوع حجاب اسلامی به یکی از پر چالش ترین مباحث در خصوص بانوان تبدیل شده است. متفکران عرب کوشیده اند تا این موضوع را به بحث بگذارند. برخی تلاش کرده اند تا ریشه های این موضوع را به دست دهند.

رفاعه طهطاوی روشنفکر مصری، از نخستین افراد نوگرا بود که در دفاع از حقوق زن، کتابی نگاشت و بحث از حجاب را نیز پیش کشید. وی در بخشی از کتاب “التلخیص الابریز فی تخلیص باریز” گفته بود که: اگر بپذیریم که از نظر اسلام، حجاب بر زن مسلمان واجب است، هرگز نمی‌توانیم قبول کنیم که این حکم، اجتماعی هم هست؛ چرا که بین حجاب و پویایی جامعه و بین بی‌حجابی و انحطاط جامعه هیچ ارتباطی وجود ندارد. وی معتقد بود که حجاب یک امر شخصی است و تأکید بر اجتماعی بودن آن، امری نامعقول است.[1]

وی در پاریس دیده بود که وارستگی و عفاف زنان لزوماً با پوشش و ماندن در کنج خانه میسّر نمی شود. وی با توجه به برخی از آیات قرآن که به برابری زن و مرد حکم کرده است، برابری و همسانیِ زن و مرد در فعالیتهای اجتماعی را نیز مورد توجه قرار داده و به آن تأکید می کرد.

محمد عبده هم از جمله متفکرانی بود که به موضوع زنان پرداخت. او در خصوص مسأله­ای چون تعدد زوجات به بحث پرداخت و آن را به نقد گذاشت. وی گفت که اسلام عادتهای نادرست دوره جاهلی را در این زمینه قانونمند نکرده است، بلکه در محدود کردن تعداد زنان دگرگونی اساسی بوجود آورده و جایگاه زنان را ارتقاء داده است. داشتن چند همسر، یک نحوه تعدیل رفتارهای مردان عرب در آن زمان است. نه اینکه برای امروز به عنوان امری قانونی از طرف اسلام وضع شود.[2]

قاسم امین دیگر نواندیش مصری نیز به بحث در این خصوص پرداخت. وی راه رفاعه طهطاوی را دنبال کرد. وی دو کتاب “تحریر المراه” و “المراه الجدیده” را نوشت و موضوع حجاب زنان را به بحث گذاشت. وی در این کتابها برخی اشکالات در خصوص حقوق زنان را پاسخ گفت. کتاب تحریر المراه در ایران نیز توسط اعتصام الملک آشتیانی – پدر پروین اعتصامی- ترجمه شد. قاسم امین مدعی شدکه در قرآن دلیلی بر اینکه زنان باید روی خود را بپوشانند، وجود ندارد. او حجاب مطرح شده در قرآن را ویژه زنان پیامبر(ص) می‌دانست و نه سایر زنان مسلمان. وی در تعبیری گفته بود که در شریعت، گفتاری درباره ضرورت رعایت شکل کنونی حجاب وجود ندارد؛ بلکه عادتی است که مسلمانان آن را از ملتهای دیگر گرفته اند و آن را پسندیده و در آن زیاده روی کرده اند؛ سپس رنگ و بوی دین به آن داده اند. در حالی که در دین نشانی از آن یافت نمی شود.[3]

گرایش به این رویکرد و نفی حجاب شرعی اسلامی گسترش یافت. محمد شحرور، روشنفکر سوری نیز از مدافعان این دیدگاه شد. او گفت که ماجرای حجاب یک امر شخصی است و حکمی در خصوص حجاب در عرصه‌ی اجتماع وجود ندارد. وی با تفسیر دوباره‌ای از آیات قرآن، ادعا کرد که تفسیرهای ناصحیح از آیات قرآن سبب شده است تا ماجرای حجاب به یک مشکل و معضل در جهان اسلام بدل شود.[4] محمد سعید العشماوی نیز آیات حجاب در قرآن را بر نتافت و آنرا مختص به زنان پیامبر(ص) دانست و تعمیم آن به سایر زنان مسلمان را مورد انتقاد قرار داد.[5]

سید محمود علی القمنی نیز از نواندیشان متأخر مصری است که به این موضوع وارد شده و حجاب اسلامی را باور ندارد. وی مباحث مبسوطی در خصوص حقوق زنان در اسلام دارد. در خصوص حجاب نیز بر این باور است که منظور از حجاب، پوشیدن سر نیست. وی معتقد است که این طرز از پوشش از همان ابتدا برای محافظت از سر در برابر سرما و گرما وجود داشته است. وی با تحلیلی که از آیات قرآنی ارائه می‌دهد، عنوان می‌کند که قرآن، حجاب را برای زن مسلمان واجب نمی‌داند و هیچ اشاره‌ای به آن نکرده است. وی مدعی است که بر فرض که حجاب به عنوان یک واجب دینی مورد تأکید دین باشد، منظور از آن، پوشاندن سر نیست؛ بلکه پوشش بدن منظور است و نه چیزی غیر از آن. وی حجاب مطرح شده در اسلام را دارای سویه‌های سیاسی می‌داند و معتقد است که حجاب اختراع اسلام گراهاست. وی در نقد حجاب در اسلام، بیشتر به مواضع اخوان المسلمین و شیخ یوسف قرضاوی نظر دارد و آن رویکردها را نقد می‌کند. او در همین خصوص می‌گوید که اسلام گراها می‌خواهند با توسل به حجاب، زن را از مرد دور نگه دارند و در جامعه‌ای که محال است زنان را از مردان جدا کرد، بر جدایی آنها تأکید کنند.[6]

جمال البنا؛ حجاب و حقوق زنان

جمال البنا هم از جمله متفکرانی است که به موضوع زنان پرداخت. او دیدگاههای نواندیشنانه ای نسبت به دین داشت. معتقد بود که تعالیم دینی را می باید برای عصر امروز مورد بازخوانی قرار داد. وی مدعی بود که بسیاری از احکامی که به نام دین وضع شده است، برگرفته از ساختار جامعه صدر اسلام بوده و با آداب و رسوم آن زمان انطباق دارد. وی با همین رویکرد بود که به مواجهه با حقوق زنان نیز پرداخت. وی در خصوص حجاب مدعی شد که حجاب یک واجب شرعی نیست، بلکه سنتی مربوط به یک زمان و مکان خاص است.

وی درباره حجاب زن و مسائل ازدواج گفته بود که در عصر کنونی، زن هیچ نیازی به حجاب ندارد زیرا حجاب زندگی علمی او را مختل می کند و چیزی در نصوص اسلامی درباره واجب بودن آن برای زن وجود ندارد. او گفته بود که حجاب بر اسلام تحمیل شده است درحالیکه اسلام، حجاب را بر کسی تحمیل نکرده است. به باور وی، موی زن عورت نیست و او می تواند در تنهایی نیز بدون حجاب نماز بخواند. جمال البنا گفته بود که نمی توان زن را از مرد در جامعه کنونی جدا کرد.

بر همین اساس وی اذعان داشته بود که در خصوص ازدواج نیز نمی توان به رسوم گذشتگان دلخوش کرد و آنها را در دنیای امروز عملی ساخت. وی در تعبیری گفته بود که ازدواج میان زن و مرد بدون شاهد و ولی جایز است زیرا رضایت هر دو طرف کافی است. همانگونه که در هنگام ازدواج، رضایت طرفین لازم است، در هنگام طلاق نیز هر دو باید رضایت داشته باشند. اینکه فقط رضایت مرد را در طلاق ملاک قرار دهیم، امری نیست که اسلام آن را بپذیرد.[7]

جمال البنا اما در خصوص حجاب، به تاملات بیشتری پرداخت. مدعی شد که در برخی آیات قرانی حجاب به معنای پرده یا دیوار برای گرفتن اجازه مطرح شده است؛ نه لباس یا یک عبای مشخص. وی ابراز تأسف کرده بود که چرا اعراب نتوانسته‌اند نوگرایی اسلامی در خصوص زن را بپذیرند.

وی در مصاحبه ای گفته بود که هر دختر یا زنی حق دارد اگر دوست می دارد، در خیابان یا هر جای دیگر حجاب یا نقاب بپوشد اما اگر می خواهد وارد دانشگاه یا جای مخصوصی شود، باید تابع قوانین آنجا باشد. وی اگرچه می گفت که باید به قوانین هرجا احترام گذاشت، اما مدعی بود که از متون دینی، وجوب حجاب استنباط نمی شود. وی در تعبیر عنوان می کرد که: “حجاب دو هزار سال قبل از اسلام نیز وجود داشته است، پس صرفاً اختصاص به دین اسلام نداشته است. یکی از آیات حجاب در قرآن این است “و اذا سألتموهن متاعاً فاسالوهن من وراء حجاب” (احزاب، 53)  (اگر از زنان پیامبر چیزی خواستید، از پشت پرده بخواهید این کار را) اما بقیه آیات جنبه عمومی دارند. جای تعجب دارد که برخی معتقدند زن باید سر خود را بپوشاند و حجابی بر روی صورتش بیندازد طوری که فقط یک چشمش پیدا باشد، چه کسی این حرف را زده است؟ عربستان سعودی این کار را کرده و حجاب واقعی را در زدن نقاب می بیند”.[8]

جمال البنا مدعی بود که نقاب در زمان رسول خدا وجود نداشته و صورت زنان مشخص بوده است و زنان در نماز، حج و جنگ ها شرکت داشتند و پیامبر (ص) به آنها دستوری درباره پوشاندن چهره نداده است. وی ابراز تأسف کرده بود که این پوشش سخت گیرانه و استفاده از نقاب باعث شده برخی افراد، زنان و دختران خود را قبل از سن بلوغ مجبور کنند حجاب بگذارند.[9]

رویکردها و نگرش این نواندیشان البته شایسته ی نقد است. در دیدگاهِ رقیب با رجوع به روایات عدیده و برخی استنباطها از قرآن، وجوب حجاب را استنباط کرده اند. هر دو طیف از دیدگاهها را می توان در کنار هم نشاند و به داوری پرداخت. اما آنچه مسلّم است اینکه نمی توان دیده از این رویکردهای متفاوت و تفسیرها از متون دینی برداشت و به یک قرائت از آن بسنده کرد.

 

ارجاعات:

[1]   رفاعه الطهطاوی، تخلیص الابریزالی تلخیص باریز، نقل از جایگاه زنان از دیدگاه ادیبان نواندیش مصر نوین، حسن دادخواه و دیگران، پژوهش نامه زنان، سال چهارم، ش دوم، صص 73-83

[2] محمد عماره، محمد عبده مجدد الدنیا بتجدید الدین، ص 252

[3] محمد عماره، قاسم امین، ص 354

[4] رک: محمد شحرور، الکتاب و القران

[5] محمد سعید العشماوی؛ حقیقه الحجاب و حجیه الحدیث

[6] سید القمنی، مکانه الحجاب بین فضائل العرب؛ نقل از روشنفکران جهان عرب

[7] گفتگو با خبرگزاری العربیه

[8] مصاحبه العربیه با جمال البنا، 2006؛ نقل از روشنفکران جهان عرب، ص 232)

[9] رک: جمال البنا، الحجاب

مطالب مرتبط
درج دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.