نامه های انقلابی رضا براهنی به ابراهیم یزدی و امام خمینی

ابراهیم یزدی در جلد دوم کتاب خاطرات خود به هجده سال اقامتش در خارج از کشور می‌پردازد. این جلد در دو دفتر شامل خاطرات و نامه‌ها تنظیم شده که در این میان، نامه‌ای از رضا براهنی به وی نقل شده که براهنی خواسته نامه نوشته ای از او را به امام خمینی نشان دهد. متن هر دو نامه در ادامه می آید:

نامه رضا براهنی به ابراهیم یزدی

تاریخ: 7 دی 1357 ـ مریلند، امریکا

دوست عزیز و ارجمند آقای دکتر یزدی پس از سلام، خیلی خوشحال هستم که بالاخره در واشنگتن دیداری که من ماه‌ها به دنبالش بودم صورت گرفت. امیدوارم از این دیدارها باز هم در آینده داشته باشیم.

انقلاب در ایران به تمام قدرت پیش می‌رود. از امثال دکتر صدیقی که سر پیری به معرکه‌گیری برخاسته، هیچ کاری ساخته نخواهد بود. بعضی اشخاص آن قدر عقده دارند که درست لب گور خیانت می‌کنند و آن نام بی‌چیز و بی‌فایده‌ای را که داشتند، به گنداب پهلوی آلوده می‌کنند. در جوف ‌نامه ضمیمه، نامه‌ای است که حضور حضرت آیت‌الله خمینی نوشته‌ام، به اضافه مقاله‌ای که در باب انقلاب ایران نوشته، برای اطلاع ایشان از نحوه فکرم در باره انقلاب پیوست کرده‌ام. استدعا دارم هر دو را به ایشان تقدیم فرمایید. امیدوارم حضرت آقای {امام} خمینی، شما و بقیه دوستان نظرتان را درباره مقاله برایم بنویسید. از راهنمایی همه از پیش تشکر می‌کنم. سید علی‌اصغر چهار پنج روزی بیمارستان بود. دکتر خوشنویس عملش کرده، گویا غده‌ای از سینه‌اش در آورده بهش می‌گفت که بخیر گذشته. هنوز پس از عمل با خود سید صحبت نکرده‌ام. نمی‌دانم روابط شما با سید علی‌اصغر چگونه است.

آیا از طرف شما احوالپرسی خواهد شد؟ دست شما و دیگران را از دور می‌فشارم. به امید پیروزی رضا براهنی

 

نامه رضا براهنی به امام خمینی

تاریخ: 7 دی 1357

حضرت آیت‌الله‌العظمی روح‌الله خمینی، مبارز بزرگ انقلاب ایران

نماز شام غریبان چو گریه آغازم

به مویه‌های غریبانه قصه پردازم

به یاد یار و دیار آن چنان بگریم زار

که از جهان ره و رسم سفر براندازم

من از دیار حبیبم نه از بلاد غریب

میهمنا به رفیقان خود رسان بازم

پس از سلام و درود و تهنیت فراوان، من از دوستان شادروانان جلال آل‌احمد و دکتر شریعتی و نویسنده شجاع ایران دکتر علی‌اصغر حاج سید جوادی هستم. بارها و بارها، وقتی با دکتر سید جوادی صحبت کرده‌ام، ایشان اشتیاق دیدار آن حضرت، رهبر بزرگ اسلام و انقلاب ایران را با ایشان در میان گذاشته‌ام، چون قرار بود ایشان به غرب سفر کنند، زیارت آن حضرت را موکول به زمانی کرده‌ایم که ایشان رخصت سفر به این سوها را پیدا کنند. شاید به همت و رهبری آن حضرت و کوشش بزرگ ملت ایران به زودی این دیدار در کشور خودمان و در میان مردم خودمان صورت بگیرد. اشتیاق دیدارم را از دوست ارجمند آقای دکتر یزدی هم پنهان نتوانسته‌ام بکنم. استواری، استقامت، خرد عظیم سیاسی و شجاعت توأم با هوشیاری آن حضرت و فروتنی توأم با بردباری که در برابر ظالم خیره‌سری چون شاه و اشرار سرمایه‌پرست و سرمایه‌دار در امریکا و صهیونیسم جهانی از خود متجلی ساخته‌اید، چراغ روشنی بوده است فرا راه تمام کسانی که تاکنون در سراسر جهان، بویژه ایران، قدم در راه مبارزه انقلابی گذاشته‌اند.

مردم عزیز، نجیب و انسان‌دوست ما که قرن‌ها تحت فشار خودکامگی چون شاهان پهلوی زیسته‌، سروش آزادی را از زبان آن حضرت شنیده‌ و با افشاندن خون خود و نثار جان‌های عزیز خود بدان سروش پاسخ مثبت داده‌اند.

انقلاب ایران از کلمات ساده، سنجیده، قابل فهم، رسا، انسانی، هوشیارانه آن ملهم و قوی شده، بالیده و سرانجام به جنگلی از درختان تناور تبدیل شده که دیگر نه تبر قشون شاه می‌تواند بزند و بیندازدش و نه قورخانه بزرگ‌ترین قدرت تاریخ یعنی امریکا می‌تواند بسوزاند و خاکسترش کند. درود این شاگرد ناچیز انقلاب را که نه داعیه‌ای دارد و نه دارودسته‌ای و فقط نوک ناچیز قلمش را دارد و شب و روز با وجود بضاعت مزجاتش می‌نویسد تا شاید در حدود خود پرده‌های ظلم و ظلمت را در همان دور و بر خود کنار بزند، بپذیرید و نیز تسلیت صمیمی مرا به خاطر جان‌نثارها و شهادت‌های فرزندان عزیز وطنمان که فوج‌فوج به خاک می‌افتند تا روزی مردم ایران آفتاب روشن آزادی را در برابر خود ببینند.

در مقاله‌ای که ضمیمه تقدیم حضورتان کرده، کوشیده‌ام جنبه‌های مختلف انقلاب کنونی ایران را تا آنجا که عقل ناقص و قاصرم اجازه می‌داد، روشن کنم. از نگرانی‌هایم هم صحبت کرده‌ام. امیدوارم در این مقاله به دیده محبت نگاه کنید و از راهنمایی‌ها و ارشاد خود بی‌بهره‌ام نگذارید.

سلامت و پیروزی آن حضرت و پیروزی انقلاب بزرگ ایران، آرزوی قلبی من است.

با احترام و ارادت صمیمانه. رضا براهنی

 

مطالب مرتبط
درج دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.