امکانسنجی استکمال برزخی نفس در فصلنامه «انسانپژوهی دینی»
چهل و سومین شماره فصلنامه علمی پژوهشی «انسانپژوهی دینی» شامل دوازده مقاله علمی منتشر شد.
چهل و سومین شماره فصلنامه علمی پژوهشی «انسانپژوهی دینی» به صاحبامتیازی مجتمع آموزش عالی شهید محلاتی منتشر شد.
عناوین مقالات این شماره بدین قرار است: «بازشناسی انفعالات نفسانی در نظام اخلاقی غزالی با نظر به دیدگاه ارسطو و تأثیر انفعال محبت به خدا بر سعادت انسانی»، «تزاحم حق بر محیط زیست انسان با حق بر توسعه از منظر شریعت»، «امکانسنجی استکمال برزخی نفس درآرای صدرالدین شیرازی»، «تمایز معرفهالنفس از علمالنفس در انسانشناسیِ محمدحسین طباطبایی و پیامد آن در نگاهی دیگر به سلامت»، «مقایسه و ارزیابی دیدگاه و ادله مفسّران و حکما درباره کیفیت عذاب مسخ»، «توانایی انسان کامل بر اعجاز و پاسخ به نقدهای فخر رازی و هیوم درباره اعتبار آن»، «تحلیل فرآیند الگویابی از رفتار شخصیتها در قصههای قرآن»، «تبیین حرکت اشتدادی ارادی نفس در فلسفه ملاصدرا»، «صدور و بسط هستی از عقل تا عاقل: بررسی دیدگاه صدرالدین شیرازی»، «عشق از دیدگاه اخوانالصفاء»، «چگونگی نفوذ شیطان در قوای ادراکی آدمی و اقسام کنشهای آن از منظر قرآن با تأکید بر دیدگاه موسوی خمینی(ره)»، «تطبیق کرامت ذاتی و اکتسابی انسان در قرآن و عهدین».
امکانسنجی استکمال برزخی نفس
در چکیده مقاله «امکانسنجی استکمال برزخی نفس درآرای صدرالدین شیرازی» آمده است: «ملاصدرا با مبانی جدیدی که در حکمت متعالیه تدوین کرد، دریچهای نو به مباحث نفسشناسی گشود.
او تفسیر جدیدی از نحوه آفرینش و حیات نفس پیش کشید و با توسعه حیات نفس در مرتبه مثالی و تعمیم حرکت جوهری به جوهر نفس، بستر مناسبی برای تصویر حرکت استکمالی در حیات برزخی ایجاد کرد.
اما آیا میتوان تحلیلی از مسئله استکمال و ماهیت نفس عرضه کرد که تبیین فلسفی استکمال برزخی نفس را ممکن کند؟
این مقاله، این پرسش را در اندیشه ملاصدرا میکاود و به این نتیجه میرسد که هرچند در آثار وی مواضع دوگانهای راجع به استکمال برزخی نفس دیده میشود و او از پذیرفتن صریح موانع تبیین استکمال برزخی سرباز میزند، اما علاوه بر اینکه مبادی فلسفی حکمت متعالیه، ظرفیت مناسبی برای عرضه تبیینهای عقلی مختلف در این باب دارد، خود وی نیز به برخی از این طرق اشاره کرده و پاسخ مثبتش به مسئله استکمال برزخی نفس، در آرای فلسفی، کلامی و تفسیریاش دیده میشود.»
ادله مفسّران و حکما درباره کیفیت عذاب مسخ
در طلیعه مقاله «مقایسه و ارزیابی دیدگاه و ادله مفسّران و حکما درباره کیفیت عذاب مسخ» میخوانیم: «عذاب مسخ یکی از سنتهای مؤاخذه الاهی است که در پی انحرافات اعتقادی و اخلاقی گریبانگیر فرد یا گروهی خاص میشود.
چنین سنتی در آیات قرآن دو گونه گزارش شده است: مسخ ظاهری که مختص قوم بنیاسرائیل بوده و به سبب نافرمانی از امر تحریم صید و بهکاربردن حیله به آن مبتلا شدند؛ مسخ معنوی که عام است و همه انسانها در معرض ابتلا به آنند.
آیات بسیاری با الفاظ متفاوت یادآور گونه دوم از عذاب مسخ است. میان مفسّران فریقین درباره مسخ صوری بنیاسرائیل اختلافنظر وجود دارد. این اختلاف سبب پیدایش سه دیدگاه در میان آنها با ادله متفاوت شده است.
حکما، بهویژه پیروان حکمت صدرایی، نیز ضمن پایبندی به ظاهر آیات و روایات، بر اساس نظریه تناسخ ملکوتی و نوعالانواع تقریری دقیقتر پیش میکشند که مسخ ظاهری و باطنی را شامل میشود.
این دیدگاهها مبتنی بر تبعیت بدنها از نفوس و توجه به نوع متوسط و جنس سافل است. در این پژوهش، به شیوه تحلیل محتوا، دیدگاهها و دلایل مفسّران و حکما درباره کیفیت و انواع عذاب مسخ را بررسی و ارزیابی خواهیم کرد.»
فرآیند الگویابی از رفتار شخصیتها در قصههای قرآن
در طلیعه مقاله «تحلیل فرآیند الگویابی از رفتار شخصیتها در قصههای قرآن» میخوانیم: «تحقیق حاضر به الگوگیری و قاعدهیابی از رفتار شخصیتها در قصههای قرآن نظر دارد و مقدمات این فرآیند فکری را به ترازوی تحلیل مینهد.
انتقال از نمونه جزئی به قاعده کلی، مستلزم پیمودن چهار گام ذیل است: احراز وقوع رفتاری خاص در قصه، احراز شایستگی یا جواز رفتار، احراز قصد قصهگو بر الگوشدن رفتار و احراز دامنه عمومیتیابی رفتار.
در فرآیند برداشت الگوهای عام رفتاری از قصههای قرآن، از نقشآفرینی دانستهها و مفروضات پیشین مخاطبان گریزی نیست، بلکه چهبسا مخاطبِ قصه، خود از قبل میداند که رفتار مناسب الگوشدن کدام و رفتار نامناسب کدام است و آنگاه، رفتار مناسب و دارای امتیاز را به الگو تبدیل میکند، اما رفتار فاقد امتیاز را به الگو بدل نمیکند.
افزون بر این، ابهام و تردید در قصد قصهگو بر قاعدهسازی، به مفروضات مخاطبان قصه، مجال نقشآفرینی میبخشد.»