پاسخ خسروپناه به عبدالکریم سروش؛ آیا این همه دستاورد مثبت در حکومت دینی نباید دیده شود؟
حال از سروش و مریدانش سؤال میکنم آیا حکومتهای سکولار در دنیایی ظلمانی امروز عشق و ایمانی در دل انسانها ایجاد کردهاند؟ آیا این همه جنایتها نسبت به سیاهپوستان و مردم مظلوم را نمیبیند؟
عبدالحسین خسروپناه معاون علوم انسانی و هنر دانشگاه آزاد اسلامی در یادداشتی به دیدگاههای عبدالکریم سروش و مریدانش در مورد جمهوری اسلامی ایران پاسخ داد:
بسم الله الرحمن الرحیم
حدود سه دهه است که جناب عبدالکریم سروش نقدهایی بر اسلام و شیعه و حکومت اسلامی در ایران وارد میکند؛ حکومتی که خود ایشان در آغازش مسئولیتهایی داشت و با چندین محافظ نظامی به امور دانشگاهی میپرداخت و استادان با گرایش به چپ و مخالف با اندیشهاش را اخراج میکرد و برخوردهای خشونت آمیز دوست دیرین و همراهش اکبر گنجی نسبت به بانوان را میدید و هیچ اعتراضی نمیکرد؛ اینک چه شده است که سروش مرتب به حکومت اسلامی خرده میگیرد که حکومت دینی کارنامه مثبتی در ایجاد ایمان و عشق و تعهد در دل مؤمنان نداشته است.
حال از ایشان و مریدانش سؤال میکنم آیا حکومتهای سکولار در دنیایی ظلمانی امروز عشق و ایمانی در دل انسانها ایجاد کردهاند؟
آیا این همه جنایتها نسبت به سیاهپوستان و مردم مظلوم در آمریکا، اروپا، آفریقا، افغانستان، عراق، لیبی و غیره را سروش نمیبیند؟ آیا این همه خرید و فروش اسلحه و بمبهای شیمیایی و کشتار جمعی و قتل عام انسانهای بی گناه در دولتهای سکولار را نمیبیند یا اینکه اینها را مصداقی از ایمان و تعهد و عشق به انسانها میداند؟ پس چرا این همه سکوت؟ از چه هراس دارد آیا میترسد از واشنگتن اخراجش کنند؟
من برای ارزیابی حکومت اسلامی ایران نسبت به مقوله ایمان و عشق فقط به یک مثال بسنده میکنم:
وقتی مقام معظم رهبری طرح مواسات و کمک به نیازمندان را در خصوص پدیده کرونا مطرح کرد؛ همه مجموعههای ستاد فرمان اجرایی امام و بنیاد مستضعفان و کمیته امداد در سه ماهه اول، حدود ۵ میلیون بسته غذایی برای محرومان توزیع کردند؛ اما از سوی مردم متدین ایران اسلامی ۲۵ میلیون بسته غذایی به نیازمندان اعطا شد. کجای دنیا چنین پدیده مبارکی تحقق یافت؟
امروز در ایران هزاران گروه جهادی ولایی و معتقد به حکومت اسلامی به صورت خودجوش و با هزینههای شخصی در مناطق محروم کشور مشغول خدمت رسانی هستند؛ پزشکان جهادی هر هفته به صورت رایگان بیماران در مناطق محروم را طبابت میکنند.
معماران جهادی به طراحی ساختمانهایی برای افراد بی سرپناه میپردازند.
طلاب و روحانیت جهادی در کنار فعالیتهای فرهنگی به ساختمان سازی و توزیع غذا اشتغال دارند و دهها گروه و افراد خیرخواه دیگر که همگی انقلابی و ولایی و معتقد به حکومت اسلامی هستند.
آیا سروش تاکنون از خود پرسیده است که وقتی سیل و زلزله و هر بلای طبیعی و یا جنگی در این سالهای انقلاب اسلامی اتفاق میافتاد.
به چه دلیل میلیونها نفر بسیج میشدند و عاشقانه و مؤمنانه و متعهدانه از کشور دفاع میکردند؛ آیا معلول ولایت مداری مردم نیست؟
آیا این همه دستاورد مثبت در حکومت دینی نباید دیده شود؟ حکومتهای قبل از انقلاب اسلامی بخشهای عظیمی از سرزمین ایران را از دست دادند؛ بحرین، بخشی از بلوچستان، آذربایجان، ارمنستان، گرجستان و غیره در حکومتهای سکولار از دست رفت.
اما آیا حکومت اسلامی با وجود جنگهای جهانی علیه او، یک وجب از خاکش را از دست داد؟ آیا مردم مؤمن و معتقد به حکومت اسلامی و عاشق به یکدیگر اجازه دادند آسیبی به این مملکت وارد شود؟
اینها دستاوردهای حکومت اسلامی و ولایت مداری است که نتیجه پیوند ناگسستنی بین مردم و رهبری است و این همان معنای ولایت در اسلام است.
آری مردم ایران، مؤمن و متعهد و عاشقاند اما این اوصاف ارزشمند در پرتو حکومت ولایی و دینی ظهور میکند؛ نه در حکومت سکولار.
توصیه این مسکین به حق طلبان این است که تاریخ معاصر ایران و جهان را بخوانند تا دستاوردهای مثبت حکومت اسلامی در برابر این همه عنادها و دشمنیهای جهانی را بهتر بدانند.
والسلام علی من اتبع الهدی