ضرورت تبیین و تفکیک برائت از لعن در مجامع دینی و مذهبی
سیدعلی بطحایی
لعنت یا لعن از نظر لغوی به معنای رانده شدن است. مقصود از لعن در ادیان به معنای دور شدن یا دور کردن بنده از رحمت خداوند متعال یا قرار گرفتن او در حیطه عقوبت سخت الهی است. در ادبیات دینی، لعنت دقیقاً در مقابل صلوات به کار رفته است و لعن به معنای طرد و دوری از رحمت و گرفتاری به سخط الهی است. لعنت کردن در مورد انسانها به مفهوم تقاضای قطع رحمت از درگاه الهی برای طرف مقابل است.
برائت از نظر لغوی به معنای بریدن است و هم ریشه با (بَ ری) است. خالق متعال از این جهت «باری» خطاب شده که با قدرت انحصاری خود، اشیا را از یکدیگر بریده و آنها را جدا کرده است و تکیه بر صفت بری در خالق حاکی از تمایز و جدا شدن انسانها در صورتگری آنهاست. (هوالخالق الباری المصور)
از این رو هسته مرکزی برائت در ادبیات دینی و محوریت آن به معنای بریدن از دشمنان خدا و رسول خدا وآل اوست. بدین ترتیب برائت یعنی جدا شدن از جبهه باطل و عدم تعلق به آن.
از سویی برائت از فروع دین و از فرعیات مذهب امامیه است و جایگاه رفیعی در کلام و فقه امامیه دارد. در آن سو لعنت هرگز در زمره فروع دین نیست و بر خلاف لعن که هیچ جایگاه ممتازی در میان اصول اصیل دین وفروع فرعی دین ندارد، حداکثر در میان مستحبات جای گرفته است.
لعن به حکم اولیه، هیچ حرمتی ندارد و از مستحبات است، ولی از جهت حکم فقهی و درصورت لحاظ حکم میتواند مشتمل برحکم فقهی حرمت قرار بگیرد. آنچه در این میان اهمیت دارد، درک ملاک حرمت لعن است و منشأ حرمت لعن در شرایط فعلی منع و ردع لعن به صورت عمومی است. در مورد لعن فردی یا لعن خصوصی هرگز نمیتوان حکمی را الزام یا منع نمود.
آنچه کمتر بدان پرداخته شده و بجاست در آن بازاندیشی ونواندیشی شود، نسبتسنجی دقیق میان برائت و لعن است و این کمدقتی باعث بهوجود آمدن سوءبرداشتها و رفتارهای افراطی وتفریطی است.
لعن و برائت ملازم یکدیگر نیستند و سادهترین، پیشپاافتادهترین و عامیانهترین شیوه اظهار فرع مهم مذهبی برائت، اقدام به لعن لسانی است. به عبارتی برخی تصور میکنند تنها شیوه اظهار برائت به صورت گفتن لفظ «لعنه الله علی…» است و با یک واژه و لقلقه لسانی حق و سهم اصل برائت را ادا نمودهاند.
از آن سو برخی مصلحان همانند سیدجمالها که با ادبیات اجتماعی دین آشنا هستند و با روح تمدنی قرآن وسنت زندگی میکنند و در هوای تحقق تمدن اسلامی نفس میکشند وسالیان متمادی در راه رسیدن به این مسیر طی کردهاند؛ خوب میدانند که «حصر برائت در زندان لعنت» جفا وخیانت به فرع مهم مکتب تشییع است. برائت و شیوه اظهار آن بسیار دقیق، متنوع و جنبههای گسترده سلبی، ایجابی، لفظی، کتبی، دعایی، فعلی و… دارد. مصلحین آگاه میدانند اقل مراتب برائت و به تعبیری، آسانترین شیوه لعن، بلند کردن صدا به لعنت یکی از دشمنان خداست. ولی باید بدانیم زمینه وحوزه اظهار برائت بسیار وسیعتر و جامعتر از لعن شفاهی است.
به نظر میرسد مهمترین و مغفولترین شیوه برائت که از قربات الهی است، احیا امر ولایت بدون ایجاد تفرقه در امت اسلامی است. یکی از نمونههای بارز مصداق برائت کننده در تاریخ تشییع قاضی نورالله شوشتری (1019) بود که حقانیت مسیر امیرالمؤمنین(ع) را در کتاب احقاق الحق به منصه ظهور رساند و بدون لحاظ کمترین حساسیتی، جبهه حق را پرفروغ معرفی کرد. به طور خلاصه برائت ایجابی یعنی هر آنچه باعث شیوع و معرفی مسیر نورانی اهل بیت(ع) گردد و پیرو آن بدون ایجاد حساسیتی از مسیرهای بدیل دل بکنیم و دل بزدایانیم.
از آن سو برائت سلبی یعنی با بیان مستدل انحرافات تاریخی صدر اسلام، اعوجاجات اسرائیلیات و خیانتهای عثمانیه که راه اصیل ولایت را به بیراهه خلافت سوق داد را واکاوی کنیم. بهترین نمود این برائت سلبی کتاب فاخر معالم المدرستین علامه عسکری (رض) است، که با تطبیق دو مکتب و قرار دادن دو راه برای مخاطب راه رسیدن به مسیر حق ودل بریدن ازسایر طرق را هموار نمود.
آیا التزام به برائت وجوب مره واحده فی ایام حیاه دارد (مثل حج که یکمرتبه کافی است) یا همانند عبادات خمسه تکرار در آن در هر روز ضروری و لازم است؟ آنچه بدیهی است و از مفهوم برائت نیز متبادر است، یک بار اعلام رسمی دل بریدن از جبهه باطل کافی است و همین که انسان به جبهه حق دل میسپارد و در مسیر آن گام برمی دارد، نشانه برائت است و اظهار سالیانه در برخی ماهها و انحصار برائت در موسم ربیعالمولود و نهم ربیع دلیل معقولی ومستندی ندارد.