درباره آیت‌الله سیدابوالحسن اصفهانی

آیت الله سیدابوالحسن اصفهانی از مراجع تقلید جهان شیعه به شمار می‌رفت که تأثیر بسزایی در اتحاد جهان اسلام داشت. دوره حیات این عالم مجاهد چنان والا و نمایان بود که می‌توان آن را یکی از پربارترین و ناب‌ترین برهه‌ها در دستیابی اندیشمندان به دستاوردهای علمی در حوزه اندیشه اسلامی و علوم و معارف دینی برشمرد.

 

 

آیت الله سیدابوالحسن اصفهانی یکی از مراجع بزرگ شیعه بود که خلق و خوی نبوی داشت و در مراتب بلند علمی و عملی، گوی سبقت را از دیگران ربود و در عرصه سیاست و اجتماع نیز حضوری پررنگ داشت اما با این حال بسیار گمنام و ناشناخته باقی ماند.

دوره حیات آیت الله اصفهانی شاهد تحولات سیاسی و اجتماعی بزرگی در ایران از جمله جنبش تنباکو، انقلاب مشروطیت، کودتای ۱۲۹۹ و برآمدن رضاخان، غوغای جمهوریت در ۱۳۰۲، انقراض سلطنت قاجار، دین ستیزی رضاخان و…بود.

از این رهگذر آشنایی با ابعاد مختلف شخصیت این مرجع بزرگ شیعی و به ویژه تعامل او با قدرت‌های وقت یا موضع‌های سیاسی وی در قبال قانون اساسی مشروطه، مفهوم جمهوریت، تغییر سلطنت، اصلاحات دین ستیزانه رضاخان، اقلیت‌ها و … از اهمیت خاصی برخوردار است. (۱)

مروری کـوتاه بر زندگی آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی

سید ابوالحسن اصفهانی در ۱۲۸۴ قمری در یکی از روستاهای اصفهان چشم به جهان گشود. او دروس ابتدایی طلبگی را در زادگاه خود، نزد یکی از روحانیان آن دیار آغاز کرد و پس از گذراندن دوره ابتدایی تصمیم گرفت به حوزه علمیه اصفهان مهاجرت کند زیرا آن حوزه، در آن عصر یـکی از حـوزه‌های مـهم شیعی به شمار می‌رفت.

او در اصفهان از محضر استادانی، همچون: ملأ محمد کاشی، آیت الله کلباسی، آیت الله چهار سوقی، آیت الله درچـه‌ای، آیـت الله جـهانگیر خان قشقایی و … بهره‌های فراوان برد و در همین ایام، خود نیز به تدریس ادبـیات عـرب، فـقه و اصول می‌پرداخت. (۲)

او برای بالا بـردن مـعلومات خـویش در سطح عالی و بهره‌گیری از دانش شخصیت‌های علمی حوزه‌های نجف و سامرا در ۱۳۰۷‌ قمری رهسپار عراق شـد. وی مدت سه سال در کربلا و سامرا به سـر بـرد.

مـشهورترین اثر آیت الله اصفهانی، کتاب جامعی در فـقه بـه نام «وسیله‌النجاه» است که شامل بیشتر مسائل فقهی مورد نیاز برای مسلمانان در آن عـصر بـود.

بسیاری از فقها و مراجع بزرگ بـر ایـن کتاب حـاشیه زده و شـرح نوشته‌اند. برخی کتب فقهی که بـنا بـر ترتیب کتاب «وسیله‌النجاه» نگارش یافته‌اند، عبارت‌اند از: «تحریر الوسیله» اثر امام خمینی (ره) و نـیز حـواشی آیات عظام: بجنوردی، حمامی، شاهرودی، مـیلانی، خویی، گلپایگانی و … . (۳)

تألیفات آیـت الله اصفهانی

انیس المـقلدین، حـاشیه بر تبصره علامه، حاشیه بر عروه الوثقی، حاشیه بر نجاه العباد،‌ ذخیره العـباد، شـرح کفایه الاصول، منتخب الرسائل، مـناسک حـج، ذخـیره الصالحین و وسیله النـجاه الصـغری از جمله آثار برجای مانده از این مجاهد اندیشمند است.

آیـت الله اصفهانی در علوم شـرعی و مـعارف اسلامی تبحر خاصی داشت و در این میدان، گوی سبقت را از دیگران ربود و محقق، مدقق و فقیهی اصولی، رجالی و … بـه شـمار مـی‌رفت. افزون بر آن، وی به صفات و ملکات اخلاقی نـبوی آراسـته بـود.

فـروتنی، بـزرگواری، خـویشتنداری، ایثار، ساده‌زیستی، کرامت طبع، سخاوت، توکل بر خدا و توسل به ائمه اطهار (ع) از جمله فضایل اخلاقی این آیت بزرگ الهی بود. بسیاری از دانشوران فقه و اصـول و مـجتهدان عالی قدر در مکتب علمی آیت الله اصفهانی حاضر می‌شدند. (۴)

ژرف اندیشی آیت الله اصفهانی

آیت الله اصفهانی دارای ذوقی سلیم، فهمی نیکو و نظری صائب در استنباط و درک احکام و مسائل شرعی بود و همین خصوصیت، او را در مـجالس عـلمی، زبانزد اهل دانش کرده بـود.

هـمچنین ژرف نگری وی و تأمل و تعمق بسیارش در مسائل علمی ستودنی بود. جولان فکری و پژوهش بسیار او در جوانب هر مساله باعث می‌شد که در یک موضوع، نظریات گوناگونی در طـول زمـان، ارائه کند و در مسائل پیچیده فـقهی بـه گره گشایی بپردازد.

با این همه تا مدت‌های طولانی، حلقه درس او را شاگردانی اندک تشکیل می‌دادند.

آیت الله امین جبل عاملی ادیب و شرح‌حال‌نگار شیعی، درباره آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی می‌گوید: «در ۱۳۵۲ قمری در سفر بـه عراق، او را ارزیابی کردم. دیدم مردی است، دارای فکری بزرگ که میدان اندیشه‌اش وسیع اسـت، در علم و فقه بسیار وسـعت نـظر دارد، دورنگر است و ژرف اندیش، دارای رأیی صائب و تدبیری نیکو و بسیار موقعیت شناس است. بر همه مردم، شفیق و مهربان و دارای نفس سخاوتمند و سیاستی بزرگ است و همین ویژگی‌ها باعث شده است که ریاست و زعامت عامه شـیعیان را به دست گیرد؛ چون شایستگی چنین منصب و مقامی را دارد.»(۵)

فعالیت‌ها و موضع گیری های سیاسی

در ۱۳۰۲ خورشیدی سید ابوالحسن اصفهانی به همراه چند تن دیگر از علما از عراق به ایران تبعید شدند.

در این برهه از زمان قاجاریان پایگاه سنتی خود را در میان مردم از دست داده بودند و اکثریت نمایندگان مجلس هم طرفدار تغییر رژیم از مشروطه سلطنتی به جمهوریت بودند اما سردار سپه از این تصمیم منصرف شد و بزرگ‌ترین دلیل منصرف شدن او از جمهوریت این بود که رهبران روحانی از جمله آیت الله اصفهانی تغییر نظام سیاسی ایران را به جمهوری مصلحت ندانستند و در ملاقاتی که سردار سپه در قم، با سه مرجع بزرگ وقت سیدابوالحسن اصفهانی، میرزا حسین نائینی و شیخ عبدالکریم حائری یزدی داشت، علماء نظر خود را در مورد جمهوری به او اطلاع دادند.

رضاخان پس از بازگشت از قم، اعلامیه‌ای صادر کرد که با توافق مراجع تقلید از جمهوریت منصرف شده‌است و علماء نیز در قم اعلامیه واحدی حاکی از همین توافق منتشر کردند. (۶)

آیت الله اصفهانی همچنین در مبارزه ضداستعماری روحانیت شیعه در عراق فعال بود. گفت وگو و تبادل نظر مداوم و حضور در محضر ملأ محمد کاظم خراسانی، آگاهی سیاسی آیت الله اصفهانی را وسیع‌تر و عمیق‌تر ساخت.

به همین سبب در دوره دوم مجلس به عنوان یکی از علمای واجد شرایط از طرف استاد خود آخوند خراسانی به مجلس شورا معرفی شد که البته از این امر سرباز زد. او پس از وفات آیت الله نائینی و درگذشت آقا ضیاءعراقی، مرجعیت تقلید شیعیان را در بخش عمده جهان تشیع در دست گرفت.

آنچه درباره زندگی سیاسی آیت الله اصفهانی اهمیت فراوان دارد و به محل مناقشه در مورد زندگی او تبدیل شده است، مواضع وی در برابر اجرای اصل دوم متمم قانون اساسی است.

در واقع اصل دوم متمم قانون اساسی متضمن نظارت شرعی بر قوانین مجلس بود که یکی از دلایل طرح آن تدوین اصولی در متمم قانون اساسی بود.

اهمیت نقش آیت الله اصفهانی از آن جهت است که او به عنوان مرجع شیعیان و مطابق با اصل دوم متمم قانون اساسی وظیفه معرفی علمای واجد شرایط را بر عهده داشتند. (۷)

سرانجام و درگذشت آیت الله اصفهانی

آیت الله اصفهانی تا واپسین سال حیات خـویش در نـجف اشرف ماندگار بود. او در اواخر عمر خـویش به بیماری‌های گـوناگون مبتلا شد و سرانجام در ۱۳۲۵ خورشیدی و در ۸۱ سالگی دار فانی را وداع گفت و پیکر شریف آن مرجع در صحن مطهر امیرمؤمنان (ع) به خاک سپرده شد.

پی نوشت:

۱. ربانی خلخالی، علی، شهدای روحانیت شیعه در ۱۰۰ سال اخیر، ۱۴۰۲ قمری، ۱۳۵۲ خورشیدی

۲. رازی، گنجینه دانشمندان، ج ۱، ص ۲۱۸

۳. امین، سیدمحسن، همان جا، ج ۹، ۳۳۲

۴. قمی، حاج شیخ عباس، الکنی و الالقاب، تهران، اسلامیه، ۱۳۵۱، ج ۴

۵. طبسی نجفی، محمدرضا، الشیعه و الرجعه، نجف، ۱۳۸۵ ق

۶. بامداد، مهدی، رجال، تهران چاپخانه بانک بازرگانی، ۱۳۴۷ ش

۷. بلاغی، عبدالحجت، تاریخ نائین، تهران، مظاهری، بی تا

منبع خبرگزاری ایرنا
مطالب مرتبط
درج دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.