درباره حزب تحریک لبیک پاکستان؛ مرحله جدیدی از فعالیت سیاسی بریلویها
هرچند اکثر مردم پاکستان بریلوی هستند، اما این مکتب حضور کمرنگی در سیاست دارد. البته در سالهای اخیر زمزمههایی از ظهور فعال جریان بریلوی سیاسی شنیده میشود. یادداشت زیر ترجمهای از مقالهٔ «ظهور فعالیت سیاسی بریلوی در پاکستان» با محوریت «حزب تحریک لبیک پاکستان (TLP)» است که توسط «موسسه مطالعات جنوب آسیا» وابسته به «دانشگاه ملی سنگاپور» منتشر شده است.
حرکت جدیدی در بریلوی
پاکستان شاهد جریان جدیدی در سیاستهای اسلامی است. جماعتی نوظهور از سخنرانان و سازمانهای بریلوی که با استفاده از رسانههای اجتماعی و اعتراضات گستردهٔ خیابانی، درصدد تبدیل جامعهٔ خود به نیروی سیاسی است.
مکتب بریلوی یک جنبش اصلاحگرایانه اهل سنت است که در اواخر قرن نوزدهم در شهر «بارلی» هند متولد شد. با وجود اکثریت جمعیت در پاکستان، تاکنون بریلویها نقش سیاسی محدودی را ایفا کردهاند و مقولهٔ سیاست اسلامی تحت تسلط رقبای آنها – یعنی حرکتهای دیوبندی و اسلامگرایان مانند جماعت اسلامی – قرار گرفته است.
بریلویها برخلاف دیوبندیهای عقلگرا، حضرت محمد (ص) و صوفیان را گرامی میدارند و نیز مناسکِ دینی وابسته به «مزار» را انجام میدهند. این مساله باعث شده است تا محققان، بریلوی را به عنوان چهرهٔ غیرسیاسی اسلام بشناسند.
پس از انتخابات جولای 2018، حزب تحریک لبیک پاکستان (TLP) و سایر احزاب بریلوی، تلاش مضاعفی را برای تأثیرگذاری بر دولت انجام دادند.
به عنوان مثال در پی فراخوان «ویلدرز گیرت» راستگرای هلندی، در مورد اینکه میخواهد مسابقه کاریکاتور حضرت محمد (ص) را برگزار کند، اعتراضات گستردهای صورت گرفت و از دولت خواسته شد تا روابط خود را با هلند متوقف کند.
همچنین بریلویها در فشار به دولت برای برکناری «عاطف مِین» اقتصاددان مشهور دانشگاه پرینستون، از شورای مشاوران اقتصادی دولت نقش اساسی داشتند.
«عاطف مِین» متعلق به فرقهٔ «احمدیه» است. فرقهای که به دلیل تعالیم مؤسس آن در عدم اعتقاد به خاتمیت حضرت محمد (ص)، بدعتگذار شناخته میشود.
این جریان فعال بریلوی در نتیجهٔ رقابتهای درون دینی و تغییر الگوی حمایت دولت از حرکتهای اسلامی در پاکستان است. همچنین این فعالیتها منجر به ظهور گروه جدیدی از رهبران در جامعهٔ بریلوی میشود.
حمایت رسمی
از دهه 1970 میلادی، دولت و ارتش پاکستان از افراد و سازمانهای مرتبط با حرکتهای دیوبند و جماعت اسلامی حمایت کردهاند. حکومت دیکتاتوری نظامی ضیاء الحق بر پاکستان (سال 1977 تا 1988)، قرائتهای مذهبیِ این حرکتها را مطابق با خواستهٔ خود برای اسلامی سازی پاکستان میدانست.
اعضای این حرکتها نیز فعالیت ضیاء الحق را در شکل دادن به سیاستهای مذهبی و اجتماعی، قانونی میدانستند. از طرفی دیگر، حمله اتحاد جماهیر شوروی به افغانستان در سال 1979 موجب شد که پاکستان، ایالات متحده و عربستان سعودی گروههای مرتبط با جنبشهای دیوبند و جماعت اسلامی را تأمین مالی و نظامی کنند.
گمان میشد که این حرکتها به بهترین وجه موجب مشروعیتِ جهاد مسلحانه علیه «کمونیسم بی خدا» بشوند. پس از خروج شوروی از افغانستان، پاکستان از طالبان، فارغ التحصیلان مدارس دیوبندی، حمایت کرد.
در داخل پاکستان نیز رهبران دیوبندی و جماعت اسلامی به پستهای مهم سیاسی و حقوقی منصوب شدند.
به آنان مسئولیت برخی از اماکن مذهبی داده شد و افراد بسیاری به ارگانهای دولتی مانند «شورای ایدئولوژی اسلامی»، مشاورِ دولت در زمینهٔ قانون و اسلام، منصوب شدند. این امر موجب ایجاد هراس در جامعه بریلوی شد. آنها میترسیدند که دیوبندی ها قرائت خود را از اسلام بر سایر قرائتها تحمیل کنند.
در مقابله با گسترش ستیزهجویی الهام گرفته از طالبان، دولت و ارتش پاکستان دست به حمایت از گروههایی زدند که معتقد بودند آنها میتوانند با گفتمان مذهبی ستیزه جویانه مقابله کنند.
این گامی بود که رئیس جمهور پرویز مشرف در سال 2006 برای ایجاد «شورای ملی ترویج تصوف» جهت «ترویج اسلام صوفیانه در برابر تروریسم» برداشت.
در همین راستا، یک عالم دینی بریلوی به عنوان وزیر امور دینی فدرال و شش بریلوی به «شورای ایدئولوژی اسلامی» منصوب شدند. پس از «پرویز مشرف»، رئیس جمهور «آصف علی زرداری» و حزب مردم پاکستان (PPP) رویکرد ترویج تصوف را به عنوان ابزاری برای مقابله با ستیزه جویی، به صورت رسمی پیش بردند.
به عنوان مثال اعلامیه حزب مردم پاکستان (PPP) در سال 2008 به صراحت «صوفیان را با عدم خشونت» و «اسلام را با تعالیم صوفیه» یکی دانست.
سازمانها و رهبران بریلوی در حال حاضر خود را به عنوان متحدان واقعی در نبرد علیه طالبان قرار دادهاند. «طاهر القادری»، دانشمند بریلوی مشهور ساکن کانادا، به سرعت خود را به عنوان واسطهای میان بریلویها و سازمانها تثبیت کرد.
به ویژه او مشتاق بود که با ارتش تماس بگیرد. وی دائماً مسئولین منتخب را به صورت سیستماتیک فاسد توصیف میکرد و ارتش را به عنوان تنها سازمانی که میتواند آینده پاکستان را تأمین کند، ستایش میکرد.
او با صراحت طالبان را محکوم کرد و از ارتش خواست تا آنها را ریشه کن کند. «طاهر القادری» همچنین حزب سیاسی خود را به نام «تحریک عوامی» پاکستان تشکیل داد.
در سال 2012 و 2014، او با شور و شوق زیادی به پاکستان بازگشت و اعتراضات گستردهای علیه دو دولت منتخب شکل داد. این تظاهرات و بازگشت شکوهمندانه وی به پاکستان بدون حمایت ارتش امکان پذیر نبود.
بریلویها در عرصه سیاسی
برخلاف اثرگذاری قابل توجه مذهبی «طاهر القادری»، حزب سیاسی وی نتوانست حمایت سیاسی قابل قبولی به دست آورد. در واقع، قبل از ظهور حزب تحریک لبیک (TLP)، سایر احزاب بریلوی نتوانسته بودند ذهنیت سیاسی جامعه را به دست آورند.
«جماعت علمای پاکستان»، نهاد سیاسی تأسیس شده توسط علمای دین در سال 1948، توانست با کسب هفت کرسی در شورای ملی در انتخابات 1970 اثری از خود برجای بگذارد.
اما این رهبران نتوانستند این نهاد را به یک حزب سیاسی مدرن تبدیل کنند و نیز نتوانستند در یک حوزه انتخابیه خاص آرای تعیین کنندهای داشته باشند. اقتدار این نهاد با ظهور سازمانهای رقیب بریلوی بیشتر به چالش کشیده شد.
حزب تحریک لبیک (TLP)، برای اولین بار در سال 2017 مورد توجه قرار گرفت. هنگامی که یک اعتصاب طولانی مدت سه هفتهای را سازماندهی کرد.
این اعتصاب در مخالفت با تغییر فرمهای انتخاباتی آغاز شد که تصور میشد اعتقاد شخص به خاتمیت حضرت محمد (ص) را نادیده میگیرد.
در حالی که دولت وقت استدلال کرد که این تغییر، به دلیل خطای یک دفتر منتسب به علما بوده است، حزب تحریک لبیک (TLP) مدعی شد که کرامت حضرت محمد (ص) نقض شده و این نشانهٔ تمایل به مشروعیت دادن به «فرقهٔ احمدیه» است.
این اعتصاب نه با یک حمله امنیتی بلکه با توافق میان دولت و حزب تحریک لبیک (TLP) به پایان رسید. توافق طرفین توسط ارتش انجام شد و یک مقام از سازمان اطلاعات پاکستان (ISI) نیز به عنوان ضامن، توافقنامه را امضا کرد.
طبق مفاد توافقنامه، وزیر حقوق پاکستان استعفا داد. دولت معترضان دستگیر شده را آزاد کرد و هیئتی با حضور حزب تحریک لبیک (TLP) برای بررسی اقدامات پلیس علیه معترضان شکل داد.
پس از امضای توافق نامه، فیلمی از «ازهر حیات» فرمانده تکاوران ایالت پنجاب، در توزیع پول نقد به معترضین منتشر شد. مقامات نظامی ادعا کردند که حضور ژنرال «حیات» صرفاً برای اطمینان از بازگشت معترضین به خانه است. میزان پشتیبانی ارتش از اعتراض حزب تحریک لبیک (TLP) همچنان بحث برانگیز است.
آنچه واضح است این است که نقش ارتش و سازمان اطلاعات (ISI) در مذاکرات توافق برای مشروعیت به حزب تحریک لبیک (TLP) و اطمینان از برتری آن در میان سازمانهای بریلوی بوده است. در مدت زمان کوتاهی این حزب، حمایت طیف وسیعی از رهبران و سازمانهای بریلوی را بدست آورد.
خادم حسین رضوی، رهبر حزب تحریک لبیک (TLP)، با هوشمندی موضوع «تغییر در فرم انتخاباتی» را دفاع از اعتقادات مذهبی بریلوی دانست. وی همچنین اظهار داشت، اصلاح این روند تنها از طریق نفوذ سیاسی امکان پذیر است.
در مبارزات انتخاباتی بعدی، این حزب بر دفاع از عزت حضرت محمد (ص)، حفاظت از اماکن مذهبی بریلوی و حفظ قوانین کفر در پاکستان تاکید داشت. رهبران حزب در تجمعات خود، «ممتاز قادری» را ستایش کردند. وی پلیسی بود که در سال 2011 فرماندار پنجاب را در واکنش به انتقادش از قوانین توهین به مقدسات، ترور کرد.
بزرگداشت «قادری» منحصر به حزب تحریک لبیک (TLP) نیست. برخی از واعظان و سازمانهای بریلوی دیگر نیز آشکارا «قادری» را گرامی میدارند و اعدام وی را بیتوجهی دولت به اسلام میدانند.
آنچه که «رضوی» را از سایرین متمایز میکند، توانایی وی در ابراز «احساس قربانی شدن بریلوی» است. حزب تحریک لبیک (TLP) به ویژه با استفاده از رسانههای اجتماعی، آهنگها و شعارهای تند، نظر رأی دهندگان را به خود جلب کردهاست.
حزب تحریک لبیک (TLP) حضور فعالی در شبکههای اجتماعی مانند YouTube،Facebook و Twitter دارد. به علاوه، تعدادی از خوانندگان و مبلغان مذهبی محبوب به این حزب پیوستند.
کلیپهای موسیقی و خطبههای آنها که برای حزب ساخته شده است، به طور گسترده در فضای آنلاین منتشر میشود. «رضوی» خود شخصیتی کاریزماتیک دارد و در سخنرانیهای خود از ترکیب شعر اردو و پنجابی با کمی شوخ طبعی استفاده میکند.
«رضوی» و حزب تحریک لبیک (TLP) سایر حرکتها و مقامات رقیب بریلوی را به چالش میکشند. گسترش رسانههای اجتماعی منجر به ظهور منابع جدید و متنوع مذهبی شده است. رشد «رضوی» از یک کارمند دولت به یک شخصیت برجستهٔ بریلوی، نتیجهٔ استفاده هوشمندانه از هیجان و رسانههای اجتماعی است.
طی سال گذشته، «رضوی» انتقاد شدید از سایر رهبران بریلوی را آغاز کرده است. به ویژه او به «طاهر القادری» به دلیل محکومیت «ممتاز قادری» و معرفی خود به عنوان «میانه رو» حمله کرده است. «رضوی» همچنین به خاطر آنچه عدم «دفاع از عزت پیامبر (ص)» نامیده، به او حمله و او را همانند مبلغان مسیحی توصیف کرده است.
حزب تحریک لبیک (TLP) یکی از احزاب بریلوی بود که در انتخابات اخیر شرکت کرد. حزب بزرگ «جماعت علمای پاکستان» اتحادی فراتر از دستهبندیهای فرقهای با «اتحادیه مجلسی عمل» تشکیل داد.
تعداد بسیاری از احزاب کوچکتر بریلوی اتحادی به نام «جبهه متحد نظام مصطفی» تشکیل دادند. این واقعیت که حزب تحریک لبیک (TLP) تصمیم گرفت با هیچ حزب دیگری متحد نشود، پیام سیاسی خاصی صادر کرد.
درحالی که دیگر رهبران و سازمانهای بریلوی از منافع گستردهتر اهل سنت صحبت میکنند و خود را به عنوان رهبران بالقوه جامعهٔ مسلمانان معرفی میکنند، «رضوی» و حزب تحریک لبیک (TLP) خود را صرفاً در اردوگاه بریلوی قرار میدهند و صریحاً گفتمان فرقهای را به کار میبرند.
در حالی که حزب تحریک لبیک (TLP) نتوانست هیچ کرسی را در شورای ملی بدست آورَد و تنها دو کرسی را در مجمع ایالتی «سند» به دست آورد، از نظر تعداد آرای خود به عنوان چهارمین حزب بزرگ در پاکستان ظاهر شد. بیش از تعداد کرسیهای کسب شده، تعداد آرای آن قابل توجه است.
با کسب 2،234،316 رأی، بیشتر از هر یک از احزاب مذهبی از حمایت انتخاباتی برخوردار شد. این واقعیت قابل توجه است که حزب در واقع نقش مهمی در شکستِ سیاسی دولت «نواز شریف» در ایالت مهم «پنجاب» ایفا کرده است.
طبق نظرسنجی «گالوپ» پاکستان، 46 درصد رأی دهندگان در پنجاب که به حزب تحریک لبیک (TLP) رأی دادهاند، قبل از آن به حزب «شریف» یعنی «اتحادیه مسلمانان پاکستان-نواز» (PML-N) رأی داده بودند. این بررسی همچنین نشان داد که شکست «اتحادیه مسلمانان پاکستان-نواز» به دلیل از دست دادن 9 درصد از سهم رأی خود بود.
نتیجه
رهبری حزب تحریک لبیک (TLP) که از عملکرد آنها در انتخابات 2018 راضی بود، اعلام کرد که این حزب کاندیداها را در انتخابات میان دورهای آینده در «سند» در اکتبر 2018 معرفی میکند.
اگرچه تاکنون، رهبری حزب تحریک لبیک (TLP) هیچ نوع ساختار سیاسی خاصی را برای پاکستان در نظر نگرفته است. اما تلاش کرده است که بوم سیاسی خود را گسترش دهد.
در آستانه رأی گیریها، حزب تحریک لبیک (TLP) مسائل ژئوپلیتیکی مانند روابط کشمیر، هند و پاکستان را مطرح کرد. در جلسهای در 24 سپتامبر 2018 «امیر مفتی غلام غوث بغدادی» رهبر حزب در ایالت «سند»، از اقدامات نظامی هند در کشمیر ابراز نگرانی کرد و از پاکستانیها خواست که هند را از نظر فرهنگی تحریم کنند.
وی همچنین اظهار داشت که هر یک از اعضای حزب آمادهاند تا تحت رهبری «رضوی» پاسخ مناسبی به هند بدهند.
باید دید آیا حزب تحریک لبیک (TLP) و دیگر چهرههای جدید بریلوی قادر به جابجایی گروههای مستقر دیوبندی – دریافت کنندگان اصلی حمایتهای دولتی و نظامی – هستند یا خیر.
آنچه مشخص است این است که دولت ظرفیت آرای نوظهور بریلوی را به رسمیت شناخته است. «عمران خان» هم به عنوان یک نامزد و هم به عنوان نخست وزیر، در سخنرانیاش به مفاهیمی اشاره کرده است تا نظر رأی دهندگان بریلوی را جلب کند.
اظهارات مکرر وی در حمایت از قوانین کفر و برکناری «عاطف مِین» از شورای مشورتی اقتصادی مواردی از این دست است.