نظام فکری آیتالله سید ابوالفضل مجتهد زنجانی
نگاهی به مقالات مطبوعاتی آیت الله حاج سید ابوالفضل مجتهد زنجانی
آیتالله حاج سید ابوالفضل زنجانی از نویسندگان فعال سه دهه پیش از انقلاب بود که با ادبیاتی روان و همه فهم به دنبال تبیین ابعاد دین اسلام در شرایط دنیای جدید بود.
او معتقد بود «اسلام آئین زندگی بوده و بر مبنای حقائق و واقعیات استوار گشته است و با در نظر داشتن طبائع اشخاص و خواص اشیاء که یک امر ثابت و سنّت لایتغیّر میباشد و در همه جا و در هر زمان در عصر حجر و در قرن اتم به طور یکنواخت در جریان است، مقرر است.»(مکتب تشیع سالانه 4، ص 18)
مقالات وی با استنادات فراوان به آیات قرآن کریم و روایات تنظیم شده و در عین حال با فهمی عرفی و نگاهی تاریخی به دنبال تبیین احکام دینی و تفسیر آیات قرآنی است. زنجانی که استاد برجسته تفسیر قرآن بوده است،
در جایجای نوشتههای خود مرتبا به قرآن استناد میکند و از این جهت این نوشتهها رنگ و بوی تفسیر قرآن دارند. امام خمینی احترام خاصی برای حاج سید ابوالفضل قائل بود و آنطور که حجهالاسلام و المسلمین هاشمی رفسنجانی نقل میکند او از جمله بزرگان تهران بود که امام در جریان انتشار «مکتب تشیع» توصیه کرده بود با ایشان مشورت کنند و از آثار قلمیشان استفاده نمایند.
مکتب تشیّع نشریهای بود که طلاب حامی تفکر امام خمینی منتشر میکردند. هدف این نشریه آن بود که پایگاه تبلیغاتی حامیان امام خمینی باشد و از این جهت با نشریه دیگری حوزوی که محوریتش با مرحوم آیتالله العظمی شریعتمداری بود رقابت کند.
نکته قابل توجه در ارتباط با مکتوبات حاج سید ابوالفضل زنجانی این است که پنج مقاله از شش مقاله ایشان در این نشریه منتشر شده است. اگر چه او پس از انقلاب در هیچ کار دولتی وارد نشد و انتقادات جدی به برخی عملکردهای پس از انقلاب داشت اما مکتوبات وی نمونهای بارز از تلاش روحانیون برای تبیین مسائل سیاسی اجتماعی اسلام در سالهای پیش از انقلاب اسلامی به شمار میرود.
شایان ذکر است که این مقالات به دفعات، به صورت مستقل نیز چاپ شده است. در ادامه نگاهی کوتاه به هر کدام از این مقالات خواهیم داشت:
مقالات آیتالله حاج سید ابوالفضل مجتهد زنجانی
نام مقاله
محل انتشار
سال انتشار
1
مکتب تشیّع 5
تیرماه 1339
2
مکتب تشیع 6
خرداد 1340
3
مکتب تشیع 6
خرداد 1340
4
منع تعدد زوجات یا جنگ با طبیعت
مکتب تشیع 9
اردیبهشت 1341
5
مکتب تشیع 10
خرداد 1342
6
محمد خاتم پیامبران – انتشارات حسینیه ارشاد
1347
1) بلای ربا
زنجانی در این مقاله به بررسی دلایل حرمت ربا میپردازد. او معتقد است احکام دینی در سه مرحله «کسب، حفظ و صرف اموال» ساکت نبوده و درباره هر کدام به تفصیل سخن گفته است. در این راه از یک سو «حفظ روح اجتماع در همه مقررات اخلاقی و حقوقی و اقتصادی» مورد توجه این احکام بوده است و از سوی دیگر احکام اسلامی «در همه شؤون زندگی انسان، مصلحت نوع را بر منفعت افراد مقدم ساخته» است. اسلام اسراف و تبذیر را حرام میداند و «انسان را به اکتساب و تحصیل مال به وسیله اعمال تولیدی تشویق کرده»است. از جمله در آیات قرآن کریم انسان را به کشاورزی، دام پروری و یا تجارت ترغیب میکند. خلاصه اینکه «انسان مواهب عقلی و نیروی جسمانی خویش را باید در تهیه وسایل زندگی از طرق مقرّره و طبیعی بکار اندازد.» زنجانی در ادامه بحث خود به بررسی ربا میپردازد و آن را از مفاسدی میداند که مسلمان برخلاف آیین دینی خود گرفتارش شدهاند. وی با ذکر آیاتی از تورات نشان میدهد که حرمت ربا تنها به دین اسلام اختصاص نداشته است. در اسلام نیز این عمل حرام قلمداد شده است و این عمل مفاسد بسیاری در فرد و جامعه به دنبال دارد تا جایی که «خدا و رسول او رسما به ربا خواران اعلان جنگ دادهاند.» نگارنده تأکید میکند که «هدف اسلام آن است که از پای افتادگان به کمک همنوع خود بپاخیزند.» زنجانی سه ضرر عمده ربا را از جهت اخلاقی، افتصادی و اجتماعی بر اساس آیات و روایات بررسی میکند. او در ادامه این سؤال را مطرح میکند که «آیا میتوان ربا را حلال کرد؟» سید ابوالفضل زنجانی به شدت مخالفت خود را با حیلههای ربا اعلام میکند. حیلههای ربا بحثی در علم فقه است که به بررسی راههایی میپردازد که انسان اگر چه باطنا مرتکب ربا میشود اما ظاهرا از آن فرار میکند و مرتکب حرام نمیشود. زنجانی این سؤال را مطرح میکند که «آیا ممکن است خود قانون گذار به مخالفت و در هم شکستن قانونی که خود وضع کرده است، این همه دستآویز به دست متمرّدان بدهد؟!» او حیل ربا را مسخره کردن آیات الهی و کاری شبیه به حیله یهود برای ماهیگیری در روز شنبه که ممنوع بود میداند. در شریعت یهود، روز شنبه اختصاص به عبادت داشت و از این جهت یهودیان روز شنبه کار نمیکردند و لذا شنبهها (سبت) صید ماهی هم تعطیل بود. ماهیها به حکم غریزه رفته رفته متوجه این مسأله شدند و در روزهای شنبه برخلاف روزهای دیگر آزادانه به سطح آب میآمدند. گروهی از یهودیان از این وضعیت سوء استفاده نموده، حوضچههایی در کنار دریا حفر کردند و روزهای شنبه ماهیها را به درون حوضچهها میراندند و روز یکشبنه آنها را صید میکردند و اینگونه «وانمود میکردند که احترام سبت را نشکستند.» این کار آنقدر ادامه یافت تا آنها مشمول عذاب الهی شدند. زنجانی از همین داستان قرآنی برای اثبات نظر خویش استفاده میکند و میگوید در عقود نیز باید قصد جدی وجود داشته باشد و قصد صوری مسخره کردن قوانین الهی است: «در کلیه عقود و معاملات، متعلَّق عقد باید جدا و حقیقهً مقصود متعاملین بوده و با اراده و اختیار و رضایت خاطر در شرایط و حدودی که جهت هر نوع معامله در شریعت مقرر است، با انشاء قولی و یا عملی آنرا به وجود بیاورند و به مجرد نامگذاری و تبانی صوری و حتی حدیث اثری مترتب نمیگردد.» او روایاتی که در مورد فرار از ربا وارد شده است را محدود به بعضی شرایط اضطرار میداند. مثلا شخصی در سفر مجبور به تبدیل پولش شده است و چارهای جز معامله پول با پول نداشته است. اما اینکه این موارد استثناء بخواهند به عنوان قاعده مطرح شوند، به هیچ وجه موزد پذیرش وی نمیباشد. او این به این نکته اشاره میکند که فرار در استعمالات قرآنی، در مواردی استفاده میشود که «شخص در معرض مقابله با یک امر مخوف و هراسناکی است.»
2) حریّت در اسلام:
آزادی در اسلام از مسائلی است که خصوصا پس از اعلامیه جهانی حقوق بشر به عنوان یکی از مسائل فکری جوامع اسلامی درآمد. این مقاله که نزدیک به سه دهه پس از اعلامیه جهانی نگاشته شده است، بازگو کننده تلاشهای متفکران دینی در فضای آن روز برای تبیین مسأله آزادی در اسلام است. زنجانی در این مقاله به بیش از 60 آیه از آیات قرآن کریم استناد میکند. مقدمات بحث زنجانی در این مقاله بر مفاهیم قرآنی کرامت بشر(لقد کرّمنا بنی آدم)، اختیار، مسؤولیت و جزای اعمال مبتنی است. زنجانی با تکیه بر آیات قرآن معتقد است «آزادی فکر و آزادی در بیان و قلم و آزادی در عمل، نه تنها یکی از حقوق مسلمه انسان بلکه از مشخصات و از حدود موجودات این نوع میباشد.» خداوند به انسان تمامی لوازم رشد را اعطا فرموده است ولی او را مجبور به استفاده از آن نکرده است. اما نباید فراموش کرد که «نه خود انسان حق دارد مواهب خلقت را در وجود خود مهمل و معطل بگذارد و یا در آن سوء تصرف بنماید و نه دیگران را میرسد حرکت او را در مسیر رشد و کمال مادی و معنوی متوقف سازند.» با تمام این احوال متأسفانه «قرنها فکر بشر زیر فشار خرافات متراکم، و تقلید کورکورانه به حالت جمود و تحجّر گرائیده، سرانجام فاقد قوه ادراک و تمیز گشت؛ و هم در نتیجه استبداد و خودخواهی پدران خانواده و سران قبیله و کاهنان معابد و پادشاهان ممالک که به ترتیب در جوامع بشری عرض اندام مینمودند نیروی ارادهاش در هم شکسته شد.» اسلام علیه این حرکت ضد آزادی حرکت کرد و ابتدا انسان را به تعقّل دعوت نمود و سپس «پادشاهان جبار و روحانیان ریاکار» را به مردم معرفی نمود. زنجانی معتقد است این دو گروه «به منظور استعمار و استثمار بندگان خداوند، با تحکم هر چه تمامتر به بسط و اشاعه خرافات درمیان مردم پرداخته» تا فکر مردم را تسخیر و مردم را به سبک مغزی بکشانند. او میگوید: «استبداد در محیط بیخبری نشو و نما میکند.» در مقابل مستبدان و مفسدان، «دعوت اسلام با تجدید مکتب تعقل و تفکر آغاز شد، و بنیاد تقلید کورکورانه را که قرنها سایه شوم آن بر جامعههای بشری گسترده شده بود…(را) به یک باره در هم فرو ریخت.» محور آزادی در اسلام، توحید است و خداوند در کتابش «فاش گفت که سر تسلیم و انقیاد در برابر غیر خداوند فرو آوردن و خارج از حدود سنن و اسباب، بیم و امید از موجود دیگر داشتن، جز زبونی و انحطاط از مقام انسانیت و سقوط از شرف حریّت دیگر نتواند بود.»زنجانی با تمسّک به آیه «لااکراه فی الدین» میگوید: «اسلام آزادی فکر را نه تنها یکی از حقوق بشر، بلکه از وظایف طبیعی و تکوینی او میداند.» وی به ساختاری که قرآن برای رشد فکر انسان معرفی کرده است اشاره میکند و کلمات تذکّر، تدبّر، تفکّر، تعقّل و تفقّه در قرآن را اشاره به همین موضوع میداند. در این راه حتی پیامبر خدا نیز مأمور بود امنیت محیط و فرصت کافی را برای تفاهم با مشرکان آماده سازد چرا که وظیفه رهبران بشر «پرورش افکار مردم، و آماده نمودن آن برای حقایق وجود و کمک در تفکیک واقعیات از موهومات» است و «نباید فکر کسی را خفه کرد، و یا زبان آن دیگری را فرو بست و یا قلم این یکی را در هم شکست.» زنجانی با نگاهی به سیره پیامبر (ص) و امیرالمؤمنین(ع) به ذکر شواهدی از تساهل و رعایت آزادی در سیره این دو معصوم(ع) میپردازد. پیامبر(ص) متعرّض عبدالله ابن ابی و سیصد نفر همراه وی را که در غزوه احد شرکت نکرده بودند نشد. امیرالمؤمنین نیز بعضی افراد همچون سعد بن ابیوقاص و عبدا… ابن عمر را که با او بیعت نکرده بودند رها کردند و مجبور به بیعتشان ننمودند. ایشان «به مردمان تأکید میفرمود که آزادی خویشتن را از دستبرد مستبدان محفوظ بدارند و مطلقا به بندگی تن در ندهند.» زنجانی که دموکراسی را مطابق قوانین اسلامی میبیند اضافه میکند اسلام «حکومت مطلقه و نظام طبقاتی را که بدون شک مانع از رشد بشر و ضد آزادی فردی و اجتماعی است محکوم نمود» و «پایه نظامات و مقررات را در اموری که بیرون از حد احکام توقیفی و نصوص قطعی بوده و مربوط به زندگی بشر و نظم و صلاح جامعه میباشد بر اساس شورا نهاد.»
3) اسلام و نظام بردگی
این مقاله همانطور که از عنوان به ذهن میرسد، در پی بررسی مسأله بردگی در اسلام بوده و به این سؤال پاسخ میدهد که چگونه آزادی در اسلام با مسأله برده داری قابل جمع است؟ زنجانی با بررسی تاریخی وضعیت برده داری به این نتیجه میرسد که اساس این کار «قرنها پیش از ظهور اسلام در جامعههای بشری رسوخ یافته بود.» وی عوامل مختلفی را برای این مسأله بر میشمارد و متذکر میشود که حتی ارسطو «نظام بردگی را یکی از ضروریات مجتمع بشری دانست.» اسلام در مقابل این واقعیت تاریخی اما با اصلاح تدریجی و از درون این نظام را برچیند. زنجانی متذکر میشود که اگر این روش برای حذف بردهداری به کار گرفته نمیشد، برای بسیاری از بردهها مشکلات بسیاری پیش میآمد و عملا قانونی بدون کاربرد میشد. اسلام نگاه بشر به هم نوعش را تغییر داد و معیار برتری را تقوی و عمل صالح دانسته و «پایه آزادی را بر مبنای تحول فکری و تطور اجتماعی» گذاشت. «به موازات عمل تربیتی و کوشش در تحول فکر جامعه، از طرف دیگر دایره استرقاق را تنگتر میساخت و سرچشمههای آنرا یکی پس از دیگری خشک میکرد.» به علاوه با جعل قوانینی فرصت آزاد شدن بیشتری برای بردهها ایجاد کرد. مثلا برای کفاره بعضی گناهان، آزاد کردن یک بنده را قرار داد. زنجانی در انتهای مقاله خود البته عملکرد اشتباه بعضی مسلمانان مانند بنی امیه و بنی عباس را هم توجیه پذیر نمیداند و با این جملات مقاله خود را به پایان میبرد: «در پایان تذکر میدهیم که مقصود ما از این مقاله و مقالههای مشابه آن، همانا دفاع از آیین اسلام و قوانین قرآن میباشد و از عمل مسلماننماها در هر عصر و تحت هر عنوان که بوده و میباشند و غالبا در جهت مخالف دستور دین گام برداشتهاند و به قول یکی از بزرگان عمل آنان حجاب و مانع از جلوهگری خورشید تابناک اسلام شده است، بیزاری میجوییم.»
4) منع تعدد زوجات یا جنگ با طبیعت
سید ابوالفضل زنجانی در این مقاله با قلم روان خود به دفاع ازدواج مجدد و ازدواج موقت میپردازد. وی در این مقاله از یک سو به لزوم ارتباط جنسی به عنوان یک واقعیت طبیعی و موهبت خدادای اشاره نموده و رهبانیت را مخالف مسیر طبیعی زندگی بشر میداند. از سوی دیگر آفات و مضرّات ارتباط بیقید و شرط جنسی را متذکر میشود و با اشاره به آمار و مستندات گزارشات غربی این ورطه را نیز برای بشر موجب هلاکت معرفی میکند. وی معتقد است احکام اسلامی در میانه این افراط و تفریط قرار دارند و مرد و زن را ترغیب به ازدواج میکنند. این احکام واقعیات زندگی بشر را در نظر دارند. تفاوتهای جسمی و جنسی بین زن و مرد باعث میشود زن در بخشهایی از دوره زندگی(مانند دوره حاملگی و قاعدگی) نتواند برای تولید مثل آمادگی داشته باشد اما مرد این آمادگی را از دست نمیدهد. به این مسأله تعداد بیشتر زنان نسبت به مردان را نیز باید اضافه نمود. مردان از یک سو مقاومت بدنی کمتری نسبت به زنان دارند و از سوی دیگر نسبت به زنان در معرض خطرات بیشتری(به واسطه کار، جنگ و…) هستند. در مقابل این دو واقعیت، یا باید برای بخشی از جامعه راضی به پذیرش امراض روحی در اثر مجرد بودن بود و یا باید فحشا را پذیرفت و یا آنطور که اسلام میگوید ازدواج مجدد را حلال دانست. نگارنده به حلیّت تعدد زوجات در ادیان دیگر اشاره میکند و با اشاره به تاریخ، میگوید:«در اروپای مسیحی تا حوالی نیمه دوم قرن هشتم میلادی عهد شارلمان که خود او زنان متعددی داشت، ازدواج با بیشتر از یک زن، بلامانع و در آن عهد به دستور کلیسا تعدد زوجات ممنوع گردید.» در پی این دستور بود که هر مرد مأمور شد یکی از زنان خود را به عنوان زن دائم بگیرد و با بقیه به عنوان دوست ارتباط داشته باشد و اینگونه به صورت تلویحی زنا را جایز دانستند. اینگونه است که زنجانی در ادامه مقاله ضمن اثبات حرمت زنا در تورات و انجیل، به مفاسدی که منع تعدد زوجات در اروپا به بار آورده است، اشاره میکند. او با بررسی آیات قرآن در این زمینه، شرایط ازدواج مجدد در اسلام را نیز بررسی میکند و جواز این امر را متوقف بر آن میداند که عدالت از حیث مادی و اخلاقی و حقوق معاشرت بین همه زنان رعایت شود. بخش پایانی این مقاله به دفاع از ازدواج موقت اختصاص دارد. وی حکمت تشریع این نوع ازدواج را تنظیم قوای جنسی برای کسانی میداند که به واسطه مشکلات اقتصادی یا مسائل دیگر امکان ازدواج دائم را به کلّی ندارند و یا به واسطه دوری از خانواده امکان ارتباط با همسرشان را از دست دادهاند. او البته متذکر بعضی قوانین شرعی متعه هم میشود و تأکید میکند که زن پس از این کار باید تا دو نوبت قاعدهگی از ازدواج جدید خودداری کند. وی اشاره میکند که با این روش ازدواج که مورد تأیید آیات قرآن نیز هست، فرزندی که احیانا ممکن است از این ازدواج به دنیا بیاید پدر و مادر دار محسوب میشود. البته زنجانی تأکید میکند «از بعضی روایات استنباط میشود که از این نوع ازدواج فقط در صورت احتیاج و یا اشخاص غیر متمکن از ازدواج دائم میتوانند استفاده بکنند… چنانچه در بعضی از روایات دیگر در مواردی که منافی با حیثیت اجتماعی زن و یا مرد بوده باشد از آن نهی کردهاند و مطلقا نباید موضوع به صورت حرص و شهوترانی صرف درآید چنانچه در نبوی وارد شده است که رسول اکرم(ص) مردان و زنان را که کارشان مزه چشیدن و تنوع در شهوت پرستی است لعن فرمود.»
5) نظام اجتماعی اسلام
«در محیطی که صاحب هر نوع دعوت اصلاحی و طرفدار عدل اجتماعی اگر چه سخنانش صد در صد متکی به نصوص کتاب و سنت و حکم عقل سلیم بوده باشد ولیکن منطبق بر منطق زمامداران طاغی و مستبد نگردد متهم به داشتن عقاید سیاسی افراطی و اخلالگری میشود و از سوی دیگر چنانچه با افکار جامد و متحجّر متدینین و تعصبات و تقالید موروثی آنان مطابق نکند با هو و جنجال و احیانا با تکفیر مواجه میگردد، نوشتن و منتشر ساختن حقایق از مشکلات امور بوده و یک نوع انتحار به شمار میرود.» اینها جملات آغازین مقاله حاج سید ابوالفضل زنجانی هستند. او که تفکیک دین از سیاست را یک سفسطه و افسانه ساخته استعمار میداند انتقادات خود را به بیتوجهی روحانیون به مسائل سیاسی اسلام مطرح میکند و معتقد است روحانیون نباید صرفا به مسائل فرعی اسلام بپردازند. وی در این مقاله تلاش دارد مختصات نظام اجتماعی سیاسی اسلام را تبیین کند. او معتقد است بر خلاف نظامات دیگر که در مرز بندیهای خود به امور معنوی بیتوجه بودهاند، «اسلام برای خود مرز و سرحدی معین نکرده» است.
وی با استناد به آیات قرآن کریم وظیفه حاکم را اجرای عدالت و قانون میداند و میگوید: «حکومت مطلقه و استبداد به رأی از هر نوع که بوده باشد مردود شناخته شده است و قرآن مجید از حاکم مستبد گاهی به کلمه مُسرِف به معنی تجاوزکار و گاهی به کلمه مفسد به معنی تبهکار تعبیر مینماید.» زنجانی معتقد است عناوین و مفاهیم جدید سیاسی اجتماعی را نمیتوان بر اسلام بار کرد چرا که هر کدام فلسفه و مفهوم خاص خود را دارند و مفاهیم اسلامی مفاهیمی بدیع و مستقل هستند. در عین حال او دیکتاتوری را بر خلاف اسلام میداند و میگوید: «قرآن مجید از حاکم مستبد گاهی به کلمه مستبد به معنی تجاوزکار و گاهی به کلمه مفسد به معنی تبهکار تعبیر مینماید.». فرعون از این نگاه دیکتاتوری تمام عیار است. زنجانی مفاسد دیکتاتوری را بر اساس آیات قرآن بر میشمارد: 1. سلب آزادی از دیگران 2. «فرصت ارشاد و انتقاد را به کسی نمیدهد و بدین سبب کارهای زشت خود در نظرش پسندیده میباشد.» 3.«آنچه در امر مملکت به نظرش آمد قابل اجرا میداند و رأی خود را بر رأی دیگران مقدم میشمارد.» 4. جلوگیری از رشد فکری جامعه و وادار کردن مردم به اطاعت کورکورانه 5. اگر بتواند خودخواهی را تا ادعای خدایی پیش میبرد. 6. به دنبال آن است که اعتقادات مردمش را در دست بگیرد. 7. مخالفان خود را به «جاهطلبی و اخلالگری و ایجاد فتنه و فساد متهم میکند.» زنجانی پس از بر شمردن بعضی موارد دیگر استبداد دینی را همچون استبداد سیاسی مطرود میداند و میگوید: «استبداد دینی هم مانند استبداد سیاسی در نظر اسلام محکوم و مطرود میباشد و به هیچکس اجازه نمیدهد که اوهام و هوسهای خود را منتسب به خداوند نموده و در قالب دین به مردم تحمیل بنماید.» او پایههای نظام اسلامی را بر چهار پایه استوار میداند که هر کدام را بر اساس آیات و روایات تفصیل میدهد:
1. عدل اجتماعی
2. مساوات در برابر قانون
3. تضامن و مسؤولیت مشترک
4. شوری
6) گوشهای از اخلاق محمد(ص)
این مقاله یکی از مقالات کتابی دو جلدی با عنوان «محمد خاتم پیامبران» است که به همت انتشارات حسینیه ارشاد در آغاز پانزدهمین قرن بعثت منتشر شده است. این مجموعه ماندگار، مجموعهای مقالات نویسندگان دینی با موضوع پیامبر اکرم(ص) بود. بزرگانی همچون دکتر سید حسین نصر، دکتر سید جعفر شهیدی، دکتر شریعتی، آیتالله مطهری و گروهی دیگر از نویسندگان سالهای دهه چهل از جمله پدیدآورندگان این اثر هستند. آیت الله سید ابوالفضل زنجانی نیز در مقاله خود در این مجموعه با نگاهی تاریخی به ابعاد اخلاقی پیامبر پرداخته است. بعضی سرفصلهای این مقاله عبارتند از : «در کار تجارت، با ستمدیدگان، با بردگان، نظافت، بخشش و گذشت، ادب معاشرت، حریم قانون، عبادت، زهد و پارسایی، استقامت، احترام به افکار عمومی.» زنجانی سعی بر آن دارد تا با ذکر گوشههای تاریخی عینا اخلاق پیامبر را به خواننده نشان دهد از این رو این مقاله سرشار از ارجاعات تاریخی است. برخلاف تمام مقالات این مجموعه که جنبه تحلیل تاریخ دارند و بیشتر به کار اهل تحقیق میآیند، «گوشهای از اخلاق محمد(ص)» به صورت کاملا کاربردی نگاشته شده و برای همگان قابل استفاده است. آیتالله خامنهای در خطبههای نماز جمعه خود در 23 اردیبهشت سال 1379 ضمن تمجید از این اثر مرحوم آیتالله حاج سید ابوالفضل زنجانی به عنوان یک «نوشته جمعبندى شده و مختصر و خوب»، بخشهایی از این اثر را در خطبه خود مورد استفاده قرار داد. در بخشهایی از این مقاله میخوانیم: «پیامبر صدق گفتار و ادای امانت را قوام زندگی میدانست و میفرمود این دو در همه تعالیم پیغمبران تاکید و تایید شده است… در نظر او همه افراد جامعه، موظف به مقاومت در برابر ستمکاران هستند و نباید نقش تماشاگر داشته باشند. میفرمود: برادرت را چه ظالم باشد و چه مظلوم، یاری نما! اصحاب گفتند: معنی یاری کردن مظلوم را دانستیم، ولی ظالم را چگونه یاری کنیم؟ فرمود: دستش را بگیرید تا نتواند به کسی ستم کند.» همچنین درباره قانون مداری پیامبر میخوانیم: «از هر نوع بد رفتاری که به شخص مقدسش میشد عفو و اغماض مینمود ولی در مورد اشخاصی که به حریم قانون تجاوز میکردند مطلقا گذشت نمیکرد… چه قانون عدل سایه امنیت اجتماعی و حافظ کیان جامعه است… او خود را مستثنی نمیکرد و فوق قانون نمیشمرد.» زنجانی درباره عبادت پیامبر(ص) مینویسد: «او اگر چه خصوصیت زمان و مکان را شرط صحت و یا فضیلت بعضی ازاعمال عبادی قرار داده است ولی در عبادات به طور کلی وسعت نظر داشت و خدا پرستی را محدود به محل خاص و یا به مراسم و آداب معین و یا زیر نظر افراد مخصوصی نکرده است.» همچنین درباره اخلاق پیامبر در خانواده میخوانیم: «او با خانواده خود رفیقانه رفتار میکرد نه با استبداد و تحکّم و میفرمود:«بهترین شما آنها هستند که با زن و فرزن خود به نیکی رفتار کند و من از همه شما خوشرفتارترم.»» زنجانی در مقاله خود درباره احترام به افکار عمومی در اخلاق پیامبر(ص) مینویسد: «همه مسلمانان به عصمت و مصونیت او از خطا و گناه ایمان داشتند… ولی درعین حال رسول اکرم انتقاد اشخاص را(اگر چه بیمورد بود) با سعه صدر تلقی مینمود و مردم را در تنگنای خفقان و اختناق نمیگذاشت.» زهد و پارسایی پیامبر(ص) نیز از چشم وی دور نمانده است: «قوت غالبش نان جوین و خرما بود و هرگز سه روز متوالی از نان گندم سیر نخورد… همت عالی زمامداران عادل و بشر دوست اجازه نمیدهد مادام که فقر و بدبختی همه انسانها را از میان برنداشتهاند و همه آنها را از یک زندگانی متوسط برخوردار نکردهاند خودشان در ناز و نعمت به سر برند.»
برخی از آیاتی که حاج سید ابوالفضل زنجانی در مقالات خود بدانها استناد کرده است:
آیه قرآن
سوره/آیه
مفهوم آیه بر اساس نظر زنجانی
1
لقد خلقنا الانسان فی احسن تقویم
تین، 4
ریشه آزادی در انسان، امتیازات و خصائصی است که این نوع در اصل تکوین بدان آراسته شده است. و غرض از آفرینش این بوده که خود انسان خود را به کمال برساند نه اینکه مانند حیوانات و جمادات مجبور باشد.
2
و لقد کرّمنا بنی آدم و حملناهم فی البرّ و البحر و رزقنانهم من الطیّبات و فضّلناهم علی کثیر ممن خلقنا تفضیلا
اسراء، 70
خداوند انسان را آزاد آفرید و او را مجبور به انجام اوامرش نکرد بلکه تنها راه را بدون نشان داد
3
قالا ربنا ظلمنا انفسنا و ان لم تغفر لنا و ترحمنا لنکوننّ من الخاسرین
اعراف، 23
خداوند در انسان وجدان را قرار داد تا خودش بر کارهای خودش نظارت داشته باشد.
4
بل الانسان علی نفسه بصیره و لو القی معاذیره
قیامه، 15
5
لایکلّف الله نفسا الّا ما آتیها
طلاق، 7
هر کس به میزان ادراک و اختیار و توانایی خود مسؤول اعمال خودش است.
6
انّ شرّ الدواب عند الله الصم البکم الذین لایعقلون
انفال، 22
بدترین جانوران درپیشگاه خدا آدمیانی هستند که عقل و منطق را در کارهایشان از دست داده، گوشهایشان کر و زبانشان بسته است.
7
قال أتعبدون ما تنحتون و الله خلقکم و ما تعملون
صافات، 95 و 96
خرافات باعث کاهش سطح درک افق فکر انسان است.
8
اتخذوا احبارهم و رهبانهم اربابا من دون الله
توبه، 31
استبداد و استثمار عامل دیگری برای محدود کردن افکار انسان است.
9
الملوک اذا دخلوا قریه افسدوها و جعلوا اعزّه اهلها أذلّه و کذلک یفعلون
نمل، 34
پادشاهان جبار و روحانیون ریاکار سرمنشأ انحطاط جامعه بشری بودند.
10
انّ کثیرا من الاحبار و الرّهبان لیأکلون اموال الناس بالباطل و یصدون الناس عن سبیل الله
توبه، 34
11
فاستخفّ قومه فاطاعوه
زخرف، 54
«تا زمانیکه فکر بشر تحت تسخیر قرار نگرفته، هرگز به استعباد و استبداد تن نمیدهند.»
12
انّ الذین تدعون من دون الله عباد امثالکم
اعراف،194
تسلیم شدن در برابر غیر خدا خارج شدن، و ترسیدن از غیر او نتیجهای جز انحطاط از مقام انسانیت ندارد.
13
ءأرباب متفرقون خیر ام الله الواحد القهّار
یوسف، 39
14
ضرب الله مثلا رجلا فیه شرکاء متشاکسون و رجلا سلماً لرجل هل یستویان مثلا
زمر، 29
15
ما کان لبشر أن یؤتیه الله الکتاب و الحکم و النّبوه ثم یقول للنّاس کونوا عباداً لی من دون الله
آل عمران، 79
کسانیکه به مقام علم به مبادی حق و تقوی ممتاز شدهاند حتی اگر به مقام نبوت هم رسیده باشند حق ترفع و استعباد بندگان خدا را ندارند.
16
لا اکراه فی الدین قد تبیّن الرّشد من الغی
بقره، 256
«عقیده و ایمان به حق، جز به وسیله منطق اقناعی و تصدیق وجدانی در دل انسان جایگزین نمیشود.»
17
و لو شاء ربّک لآمن من فی الارض جمیعا افأنت تکره الناس حتی یکونوا مؤمنین
یونس، 99
خداوند همه انسانها را با اختیار به انتخاب حق یا عدم آن آفریده است.
18
و لو شاء الله لجمعهم علی الهدی فلاتکونن من الجاهلین
انعام،35
19
فبشّر عبادی الذین یستعمون القول فیتّبعون احسنه اولئک الذین هدیهم الله و اولئک هم اولو الالباب
زمر، 17 و 18
تعطیل کردن تعقّل در اسلام ممنوع است و قرآن «جمود عقل و خمود فکر را نوعی از مرگ و به اصطلاح موت ادبی میداند.»
20
لهم قلوب لایعقلون بها و لهم آذان لایسمعون بها و لهم اعینٌ لا یبصرون بها
حج، 46
21
خلق الانسان علّمه البیان
الرحمن، 3و 4
آزادی نطق و بیان در اسلام از حقوق مسلم بشر و همسنگ وظیفه اصلی پیامبران، یعنی پرورش افکار مردم و آماده کردن آنان برای حقایق وجود است.
22
الم نجعل له عینین و لسانه و شفتین
بلد، 8 و9
23
ن و القلم و ما یسطرون
قلم، 1 و 2
24
اقرء و ربک الاکر الذی علّم بالقلم
علق، 3
25
و اذا اردنا أن نهلک قریه امرنا مترفیها ففسقوا فیها فحقّ علیها القول فدمّرنا تدمیرا
اسراء، 16
استعمارگران برای نفوذ بر جوامع بشری پایههای اخلاقی آنرا سست میکنند.
26
کانوا لایتناهون عن منکر فعلوه لبئس ماکانوا یفعلون
مائده، 79
کسانیکه از وظیفه اجتماعی قصور میورزند گنهکارند.
27
و شاورهم فی الامر فاذا عزمت فتوکل علی الله
آلعمران، 159
جز در دو موضوع شوری لازم است: 1. عبادات 2. احکام دینی صریح بر اساس کتاب و سنت
28
و أعدّوا لهم ما استطعتم من قوه و من رباط الخیل ترهبون به عدو الله و عدوّکم
انفال، 60
هدف از تهیه تسلیحات که امری لازم است آمادگی دفاع از مسلمانان است. این قانون تنها به فنون و ابزار نظامی اختصاص ندارد بلکه باید از هر جهت آماده شد حتی در علوم جدید و قوانین بینالملل.
29
لقد خلقنا الانسان فی کبد
بلد، 4
انسان باید همواره در تلاش برای معاش زندگی کند.
نگاهی به مقالات مطبوعاتی آیتالله حاج سید ابوالفضل مجتهد زنجانی
سید مرتضی ابطحی: