غنیمتِ فراغتِ آیتالله
پدر و پسر. آیتالله و آقازاده. فراغتی حاصل کردهاند و شاید تمدد اعصابی میکنند. سید احمد خوانساری به این فراغت نیازِ بسیار داشت. او هم در بیرون و در عرصه اجتماع با ناملایماتی مواجه بود و هم در منزل.
در هنگامه مبارزاتِ انقلابی بارها مورد هجمه و انتقاد واقع میشد. از او میخواستند تا در فعالیتهای سیاسی حضوری پررنگتر داشته باشد. او اما چنین مرامی نداشت.
اعلامیههایی علیه وی صادر شد. در یکی از آنها که به نام «جمعی از طلاب ایرانی» منتشر شد، سید احمد را از جمله «روحانینماهایی» خواندند که با «کارهای عوامفریبانه و روشنفکرمآبانه و با تزویر و سالوس توانسته است ملت ایران را فریب داده و به ناحق در مسئولیت قیادت و زعامت قرار گیرد».[1]
خوانساری که مورد تکریم بسیاری بود اما با اینگونه مخالفتها هم مواجه میشد. سید مرام سکوت داشت و چندان به مجادله نمیپرداخت. گاه فرزندش سید جعفر را برای رتق و فتق امور میفرستاد. این ناملایمات اگر در بیرون از منزل بود اما سید احمد در خانه هم چندان آرامشی نداشت. از وجود زنی رنج میبُرد که بسیار بداخلاق بود.
در حوزه چنین زبان به زبان میگشت که سید احمد قصد دارد همسرش را طلاق دهد. برخی بزرگان بر آن میشوند تا آیتالله را از این موضع منصرف کنند. حضرات گلپایگانی و خمینی به نزد شیخ عبدالکریم حائری رفته و عرضه میدارند که در حوزه بازتاب بدی خواهد داشت که استادِ بزرگی مثل آقای خوانساری همسرش را طلاق بدهد. خوب است آقای خوانساری را از این تصمیم منصرف کنید. شیخ عبدالکریم در پاسخ میگوید: نه آقا بگذارید طلاق بدهد که عبرت باشد و زنهای دیگر این قدر همسران خود را اذیت نکنند.[2]
سید احمد خوانساری اما با ناملایماتِ این بانو ساخت و او را طلاق نداد. پس از درگذشت همسرش نیز آیتالله گفته بود که هم خود او را حلال کردم و هم از دیگران برای او حلالیت طلبیدم.
آیتالله و آقازاده حالا در این تصویر، گویی مجالی کوتاه برای خلوتِ خود حاصل کردهاند. حتماً این فراغت را غنیمت میدانند.
ارجاعات:
[1] نهضت امام خمینی، ص 557
[2] مرجع متقین، ص 512