استوار چونان کوه
محمد جاودان
حماسه عاشورا دو مرحله دارد: مدینه تا کربلا و کربلا تا شام. امام مرحله نخست حسین و است و پیشوای دومی زینب.
مرحله نخست با شهادت حسین و یارانش، یعنی عزیزترین عزیزان زینب، در غروب عاشورا پایان یافت. از غروب عاشورا زینب طلوع کرد. یک تنه زنان و کودکان را از شعلههای آتش و از تیغ دشمن نجات داد و زیر چادر مهر خود گردآورد. از شهیدان تجلیل کرد و بر رگ های بریده بوسه زد.
در کوفه بر پیمان شکنان خروشید و بر نامردمی شان نهیب زد و از منطق آزادگی و شهادت در کاخ عبید اللهِ ظاهرا پیروز دفاع کرد و سخن از جبر و خروج را در دهان او خشک کرد. از امام و قیامش و از حسین و پیامش سخن گفت و دربرابر رذالت های ابن زیاد چنان زیباشناسانه از رشادت و شهادت عزیزانش سخن راند که گوش کوفه پژواک صدا و سخن علی را پس از بیست سال بار دیگر آشکارا شنید. با قامتی استوار و با منطقی استوارتر بر اندام شهادت عزیزانش دیبای زیبای ما رأیت الا جمیلا را دوخت و دنیا را با همه کشش های زر و زور و وتزویرش چنان خرد و بی مایه دید که هیبت و هیمنه پیروزی را در چشم ابن زیاد خرد کرد.
کاروان را با سری بلند به سربلندی سرهای افراخته بر نیزه تا شام راهبری کرد و تکیه گاه و سنگ صبور اندوه کاروانیان شد. در کاخ یزید با صلابت تمام قیام و پیام حسین را به گوش شامیان رساند و طعم پیروزی را در کام یزید تلخ کرد و حسرت ندامت را بر دل او نشاند. با افتخار از شهادت برادرش سخن گفت و بر یزید شورید و در برابر او چنان خطبه خواند که یزید سرخورده و ناچار شد خود را از ننگ قتل سبط پیامبر بری سازد و آن گناه عظیم را به گردن ابن زیاد افکند.
یک انسان می شکند اگر عزیزانش را در برابر دیدگانش قتل عام کنند، یک انسان در اسارت می شکند، آری یک انسان در طوفانِ قتل، غارت، اسارت و اندوهِ بسیار می شکند و زن که از قلبی عاطفی تر برخوردار است زودتر و سخت تر می شکند ولی زینب در جایگاه یک بانوی بزرگ، مردانه تر از هر مردی چونان کوه پای آرمان متعالی، انسانیت، آزادگی و معامله با خدا استوارِ استوار چونان کوه ایستاد و حماسه برادرش حسین را کامل کرد. او دست پرورده علی و فاطمه بود؛ شایستهاش بود این چنین ایستادن.
سال روز رحلت کاروان سالار حماسه حسینی
قم – محمد جاودان، هیئت علمی دانشگاه ادیان و مذاهب
نهم اسفند 99