نظرات عرفا، فلاسفه و فقها درباره موسیقی/ چرا برخی روایات موسیقى را نهی میکنند
آیتالله نکونام از اساتید حوزه علمیه قم میگوید: شاید نهی حضرات معصومین علیهمالسلام از موسیقى و آواز و صوت و صدا به این خاطر بوده که تمامى این امور در دست اهل دنیا و نیز قدرتهاى کاذب بوده است.
موسیقى صداى طبیعت و آهنگ آشناى تمامى موجودات است
* در گفتگویی که قبلا با شما داشتیم، فرمودید موسیقی کار کردهاید و در این زمینه اطلاعات دقیقی دارید. در این زمینه بیشتر بگویید.
بله، بنده سالیان زیادی در محضر یکى از بزرگان موسیقى ایران استفادههاى بسیار داشتهام. ایشان گذشته از مهارت در صوت و آواز و برخوردارى از صداى خوش، صاحب بهترین اخلاق و برخورد انسانى و به صورت کامل وارسته و براى ما مربى شایستهاى بود.
اما موسیقى صداى طبیعت و آهنگ آشناى تمامى موجودات است و همه اقوام و ملل در طول تاریخ انسانى به نوعى با آن آشنایى داشتهاند.
صوت، صدا، موسیقى و غنا همانند نطق و کلام، همیشه بیانگر احساس درونى انسان و هر حیوانى بوده و در زمانهاى پیش به صورت طبیعى و سنتى مورد استفاده قرار مىگرفته و بعدها به علمى مستقل تبدیل شده است و تا به امروز که از پیچیدهترین اقسام هنر به حساب مىآید و به بخشهاى مختلف و دستههاى متعددى شکل یافته است و هر نوع آن حالات خاصى را تداعى مىکند. موسیقى و ردیفهاى ایرانى از قدیمىترین و اصیلترین نوع موسیقى در دنیاست و همیشه در این فن، اساتید ماهرى وجود داشتهاند که هر یک، خود در ردیف بزرگان و پیشتازان این فن و صاحبان این هنر بودهاند و از خود نوآورىهایى را به یادگار گذاشتهاند.
موسیقى ایرانى، خود داراى ردیفها و دستگاههاى متعدد و مختلفى است که تمامى آن به طور خلاصه از این قرار است: افشارى، دشتى، اصفهان، ابوعطا، همایون، شوشترى، شور، شور شیراز، پهلوى یا مثنوى، سهگاه، چارگاه، ماهور و راست پنجگاه؛ که هر یک نیز، خود داراى تقسیمها و اجزاى متعددى؛ مانند: درآمد، زیر و بم و اوج و حضیض کلى و جزیى است که هر یک براى خود اسم خاصى دارد. هر یک از این مایهها داراى گوشههاى فراوانى است که با خصوصیاتى، همان دستگاه را دنبال مىکند و دستگاهها چون خیابانها و گوشهها چون کوچه پس کوچههاست.
نکته دیگر اینکه کمتر کسی پیدا میشود که مدعى نفرتداشتن از تمام مصادیق موسیقی باشد، مگر اینکه داراى ذوقى پوچ، شوقى دروغین و مزاجى خشک و جامد باشد هر انسان عاقلى به طور طبیعى از صوت، صدا، آهنگ و آواز لذت مىبرد و آن را آشناى جان خود مىداند؛ حالا چه این نوا از انسان باشد یا از دیگر اشیا، خود این مطلب، بیانگر حقیقت و عینیت خارجى موسیقى و مطلوبیت و صفاى ذاتى آن است.
تفاوت بینش اسلامی با غیر اسلامی در موسیقی
در افکار و اندیشههاى افراد غیر مسلمان، کمتر کسى وجود دارد که غنا و موسیقى را مذمت کند یا از آن پرهیز داشته باشد. غالب اقوام و ملل از آن تجلیل مىکنند و دلبستگى خود را به آن اعلان داشتهاند و موسیقى و غنا را شاد کننده روح و مشوق و آرامش دهنده نفس و راحتى بخش دل مىدانند. موسیقى و غنا اگر چه زبان احساس است، اما مىتواند تا حدى و در مقاطعى منافات با اندیشه و تفکر انسانى داشته باشد و در مواردى موسیقى و غنا تخریبکننده اندیشه و تفکر انسان است اگر چه پارهاى از آن نسبت به عواطف و احساسات آدمى یا عقل و اندیشه مىتواند مفید یا مضر باشد و آثار مثبت یا منفى به همراه داشته باشد و بحث در این موضوع، تنها مربوط به افکار مسلمانان و لسان اهل دیانت نیست؛ هرچند در بعضى از جهات شرعى، مسایل و احکام خاصى مطرح مىشود؛ چون دیگران در ابتدا با این امر آشنایى ندارند.
انسانهاى متفاوت و اندیشمند، دانشمندان علمى و عرفانى و بزرگان دینى و فقهى، هرکدام در زمینه حکم و موضوع و آثار و احکام این فن هنرى، مطالب زیادی گفتهاند و اندیشههاى متفاوت و مختلفى را با خصوصیات افراطى و تفریطى مورد نظر داشتهاند که هر یک، داراى ابعاد مختلف شدت و ضعف و اصلاح و تخریب است.
عارف و فیلسوف قائل به حرمت کلى موسیقى نیست
مثلاً عارف و فیلسوف قائل به حرمت کلى موسیقى و غنا نیست و خودشان را با توجیه و تأویل روحى و عرفانى آرام مىکنند. آنها خودشان را درگیر لسان دلیل و حکم نمىکنند و با بیانات عقلى که لسان عقل و احساس است، خود را قانع مىکنند و خودشان را از هرگونه ابهام و عصیانى دور مىدارند و لسان احساس و عقل را حاکم بر تمام دلایل غیر محکم نقلى مىدانند و در استفاده از موسیقی دریغ ندارند و همیشه خودشان را آشناى با این زبان و آن را مشوّق ذوق و سبب حال خوش خود مىشناسند و دلایل نقلى را ضعیف و مبهم مىدانند و یا آن را توجیه مىکنند.
آنها بیان عقل و احساس را بیان حقیقت مىدانند و از آن رویگردان نیستند و تنها از عوارض شوم و مفاسد زیانبار جانبى موسیقى و غنا دوری مىکنند و به آن نزدیک نمىشوند.
اما فقیه متشرّع جاى هیچ شبهه و توهمى را براى حرمت آن باقى نمىگذارد و یکجا مهر بطلان بر آن مىگذارد. فقیه تابع ظاهر دلیل است و استحسانات عقلى را دور مىریزد و دلیل نقل و شهرت و اجماع را قبول دارد.
البته، موسیقى و غنا، واقعیتى وجودى است که هر قشرى از اقشار با آن به شکلى برخورد مىکنند و در مقام بیان، مورد احترام یا جسارت زیادى واقع شده است.
نقطه اتفاق عارف، فیلسوف و فقیه در مسأله موسیقی
بعضى آن را «زندیق پرور» و بعضى آن را «مونس شبهاى تنهایى اهل دل» دانستهاند. اما چیزى که مورد اتفاق همگان از جمله: عارف، فقیه و حکیم است و جزء مسلمّات آنان به شمار مىرود این است که هرگونه فحشا و زشتى را باید از موسیقی دور داشت و نباید آن را آلوده با فساد و تباهى کرد.
پس آهنگ و صوتى که فحشا به دنبال دارد یا همراه فساد و عصیان و تباهى است قابل تحسین و احترام عارفان و فیلسوفان و فقیهان نیست؛ اگر چه فقیه، نفس آهنگ، صوت، موسیقى و غنا را در بسیارى از موارد، نفس فحشا و زشتى مىداند.
دیدگاه قرآن و روایات در مورد موسیقى
اگر بخواهیم موسیقی را از منظر قرآن و روایات مورد بررسی قرار دهیم، در قرآن و احادیث در مورد موسیقی چه دیدگاهی بیان شده است؟
قرآن درباره موسیقى و غنا بیان صریحى نفرموده است؛ هر چند به لسان معصومین علیهمالسلام مىتوان از قرآن کریم براى حرمت آن، بیانى اجمالى نسبت به جهات یا امورى از مسایل جانبى آن به دست آورد و همین مقدار به تنهایى براى دیگر مصادیق و خصوصیتهاى آن کافى نیست.
در روایات، دیدگاههاى مختلفى درباره صوت و غنا دیده مىشود که گاهی از آیات قرآن کریم نیز در آن اقتباس شده است که باید در اینباره به طور دقیق و روشن جست و جو و کوشش کرد و حدود حلیت یا حرمت آن را بیان کرد.
روایت معتبرى براى بیان مفهوم غنا و حرمت آن و موسیقى که دور است از مفاسد جانبى نداریم که حرمت کلى آن را ثابت کند اگر چه نمىتوان به راحتى از آنها دست برداشت؛ به خصوص که برداشت حرمت غنا و موسیقى مورد وثوق بسیارى از فقیهان اسلام است.
در روایات ما موارد تحسین و ارزشى بودن صوت و صدا خیلی دیده مىشود و این مسأله بیانگر این حقیقت است که روایات ما به کلى آن را ترک نکرده و در اینباره تعبّد را نیز ملاک قرار نداده است.
اگر چه شناخت مصادیق حرمت و موارد تحسین آن آسان نیست و علماى دین و فقهاى بزرگوار در این مسأله بیانات مختلفی دارند که امکان سازش در بسیارى از موارد آن ممکن نیست، اما باید در چینشى منطقى و بحثى عینى و واقعى، ملاکات عقلى را همراه دلایل متفاوت شرعى بررسى کرد و به طور مشخص و گویا نسبت به آن نظر داد که این موضوع ، مقام ویژهاى را طلب میکند.
لذا در تعریف موسیقى و موضوع صوت و غنا، خصوصیات، مسایل و مصادیق و همچنین استدلال و احکام آن، اختلاف نظر زیادى وجود دارد. به صورت غالب، بعضی با بىاطلاعى کامل از موضوع یا عدم شناخت نسبت به احکام و دلایل آن، قائل به اباحه و تحسین عقلى یا حرمت و نفرت آن هستند و هیچ کدام، خصوصیات موضوع و حکم را به خوبى مورد توجه قرار نمىدهند و خُلق و خوى شخصى و سبک و مشرب خود را بر دلیل حاکم مىدانند.
در طول تاریخ از موسیقی استفاده نادرست شده است
چرا در برخی روایات به شدت از موسیقى نهی شده است؟
شاید نهی حضرات معصومین علیهمالسلام از موسیقى و آواز و صوت و صدا به این خاطر بوده که تمامى این امور در دست اهل دنیا و نیز قدرتهاى کاذب بوده است و آنان از این امور همیشه استفادههاى نادرست مىکردهاند و این صوت آسمانى و نواى ملکوتى، همیشه لجنمال هوسها و دستآویز شهوتپرستان گناهکار و مروّج احساسات فاسد بىحرمتان فاسق شده است.
غنا و موسیقى در طول تاریخ در اختیار فاسقان و محرک اصلى انحراف و بىعفتى بوده و هر جا فسادى برپاست، موسیقى و آواز هم آنجاست و این دو، از همراهى با هرچه که موجب تحریک شود و انگیزه گناه است، خوددارى ندارد و خود این مسأله، مناطى براى شناخت حرمت شرعى و عدم تحسین عقلى موسیقى و صوت و صداى موجود است؛ اگر چه این حرمت به واسطه همسایگان آلوده و فاسد این ریحانه طبیعت باشد و معلوم است که اسلام، هرگز به غفلت و تباهى انسان رضایت نمىدهد؛ هرچند که اسلام از صوت و صداى حلال در مواقع لازم و بدون فساد، رویگردان نیست لذا هر جا بزم و شرابى برپاست، غنا و موسیقى، هم هست و اسلام، هیچگاه به این امور رخصت نمىدهد و به عوامل غفلت و بىخودى دامن نمىزند؛ چون انسان را در سایه عقل و اندیشه سیر مىدهد و مرّوج احساس بىمورد و کاذب و بىخودى نمیشود، بلکه انسان را به احساس سالم و فکر و عبادت صحیح تشویق مىکند.
پس عینیت فساد موسیقى و غنا با همجواران آن در طول تاریخ جاى هیچ گونه شبهه و توهمى را در مورد حرمت آن باقى نمىگذارد و همه بحثهاى ذهنى را از آن دور مىکند.
این امر، بیانگر این حقیقت است که موسیقى و غنا، همیشه عاملى اصلى براى فساد و انگیزهاى دایمى براى احساس نیاز به فحشا و محرک اصلى شهوت و بىخودى بوده پس اگر معصیت و تباهى، غفلت از صدا و نواى موسیقى و غنا دور شود و این امور موجب نشاط، الفت، توجه، فکر، شور، سرور، حضور، قرب و معرفت شود، دیگر مصادیق صوت و صدا و آواز و غناى حرام را ندارد و زمینه مساعدى را براى رقم زدن طرحى جدید فراهم مىکند.
البته جاى تأسف است که هنوز بشر نتوانسته به طور اساسى، سالم و قانونمند از این کیمیاى هستى بهره ببرد.
جایگاه موسیقی در دنیای امروز
امروزه موسیقى در سراسر زندگى و تمام شؤون خصوصى و اجتماعى انسان وارد شده به طورى که دوری از آن کاری مشکل است و براى رهایى از آن یا سالمسازى آن باید اندیشه تازهاى را دنبال کرد. متاسفانه تمام اقسام موسیقى و غنا در دنیاى امروز، عامل اساسى هر فساد و تباهى است. فرهنگ جهان استکبارى و عوامل مخرب افکار انسانى، از ابتدا تا امروز، همیشه به وسیله موسیقی مطامع و مقاصد زشت خود را توجیه میکند و فساد و فحشا را به جوامع انسانى تزریق میکند و گذشته از آنکه مردم را از تفکر و اندیشه دور میکنند، مردم را درگیر حیرت و بىخودى میکنند و همین مسأله هدف اصلى استعمار و بىدینى است.
بنابراین، امروزه، مثل زمانهاى گذشته، غنا و موسیقى و آلات آن چاشنى و نمک هر گونه فحشا و گناه و فساد و تباهى شده است و به طور کلى باید از هر نوع آلودگی آن به دور ماند و از آنها پرهیز کرد.
امیدوارم بشر در سایه احکام حقیقى اسلام و توسعه حکومت دینى از موسیقی بهرهمند شود.
– See more at: http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13920912001157#sthash.VBazZa8R.dpuf
موسیقى صداى طبیعت و آهنگ آشناى تمامى موجودات است
* در گفتگویی که قبلا با شما داشتیم، فرمودید موسیقی کار کردهاید و در این زمینه اطلاعات دقیقی دارید. در این زمینه بیشتر بگویید.
بله، بنده سالیان زیادی در محضر یکى از بزرگان موسیقى ایران استفادههاى بسیار داشتهام. ایشان گذشته از مهارت در صوت و آواز و برخوردارى از صداى خوش، صاحب بهترین اخلاق و برخورد انسانى و به صورت کامل وارسته و براى ما مربى شایستهاى بود.
اما موسیقى صداى طبیعت و آهنگ آشناى تمامى موجودات است و همه اقوام و ملل در طول تاریخ انسانى به نوعى با آن آشنایى داشتهاند.
صوت، صدا، موسیقى و غنا همانند نطق و کلام، همیشه بیانگر احساس درونى انسان و هر حیوانى بوده و در زمانهاى پیش به صورت طبیعى و سنتى مورد استفاده قرار مىگرفته و بعدها به علمى مستقل تبدیل شده است و تا به امروز که از پیچیدهترین اقسام هنر به حساب مىآید و به بخشهاى مختلف و دستههاى متعددى شکل یافته است و هر نوع آن حالات خاصى را تداعى مىکند. موسیقى و ردیفهاى ایرانى از قدیمىترین و اصیلترین نوع موسیقى در دنیاست و همیشه در این فن، اساتید ماهرى وجود داشتهاند که هر یک، خود در ردیف بزرگان و پیشتازان این فن و صاحبان این هنر بودهاند و از خود نوآورىهایى را به یادگار گذاشتهاند.
موسیقى ایرانى، خود داراى ردیفها و دستگاههاى متعدد و مختلفى است که تمامى آن به طور خلاصه از این قرار است: افشارى، دشتى، اصفهان، ابوعطا، همایون، شوشترى، شور، شور شیراز، پهلوى یا مثنوى، سهگاه، چارگاه، ماهور و راست پنجگاه؛ که هر یک نیز، خود داراى تقسیمها و اجزاى متعددى؛ مانند: درآمد، زیر و بم و اوج و حضیض کلى و جزیى است که هر یک براى خود اسم خاصى دارد. هر یک از این مایهها داراى گوشههاى فراوانى است که با خصوصیاتى، همان دستگاه را دنبال مىکند و دستگاهها چون خیابانها و گوشهها چون کوچه پس کوچههاست.
نکته دیگر اینکه کمتر کسی پیدا میشود که مدعى نفرتداشتن از تمام مصادیق موسیقی باشد، مگر اینکه داراى ذوقى پوچ، شوقى دروغین و مزاجى خشک و جامد باشد هر انسان عاقلى به طور طبیعى از صوت، صدا، آهنگ و آواز لذت مىبرد و آن را آشناى جان خود مىداند؛ حالا چه این نوا از انسان باشد یا از دیگر اشیا، خود این مطلب، بیانگر حقیقت و عینیت خارجى موسیقى و مطلوبیت و صفاى ذاتى آن است.
تفاوت بینش اسلامی با غیر اسلامی در موسیقی
در افکار و اندیشههاى افراد غیر مسلمان، کمتر کسى وجود دارد که غنا و موسیقى را مذمت کند یا از آن پرهیز داشته باشد. غالب اقوام و ملل از آن تجلیل مىکنند و دلبستگى خود را به آن اعلان داشتهاند و موسیقى و غنا را شاد کننده روح و مشوق و آرامش دهنده نفس و راحتى بخش دل مىدانند. موسیقى و غنا اگر چه زبان احساس است، اما مىتواند تا حدى و در مقاطعى منافات با اندیشه و تفکر انسانى داشته باشد و در مواردى موسیقى و غنا تخریبکننده اندیشه و تفکر انسان است اگر چه پارهاى از آن نسبت به عواطف و احساسات آدمى یا عقل و اندیشه مىتواند مفید یا مضر باشد و آثار مثبت یا منفى به همراه داشته باشد و بحث در این موضوع، تنها مربوط به افکار مسلمانان و لسان اهل دیانت نیست؛ هرچند در بعضى از جهات شرعى، مسایل و احکام خاصى مطرح مىشود؛ چون دیگران در ابتدا با این امر آشنایى ندارند.
انسانهاى متفاوت و اندیشمند، دانشمندان علمى و عرفانى و بزرگان دینى و فقهى، هرکدام در زمینه حکم و موضوع و آثار و احکام این فن هنرى، مطالب زیادی گفتهاند و اندیشههاى متفاوت و مختلفى را با خصوصیات افراطى و تفریطى مورد نظر داشتهاند که هر یک، داراى ابعاد مختلف شدت و ضعف و اصلاح و تخریب است.
عارف و فیلسوف قائل به حرمت کلى موسیقى نیست
مثلاً عارف و فیلسوف قائل به حرمت کلى موسیقى و غنا نیست و خودشان را با توجیه و تأویل روحى و عرفانى آرام مىکنند. آنها خودشان را درگیر لسان دلیل و حکم نمىکنند و با بیانات عقلى که لسان عقل و احساس است، خود را قانع مىکنند و خودشان را از هرگونه ابهام و عصیانى دور مىدارند و لسان احساس و عقل را حاکم بر تمام دلایل غیر محکم نقلى مىدانند و در استفاده از موسیقی دریغ ندارند و همیشه خودشان را آشناى با این زبان و آن را مشوّق ذوق و سبب حال خوش خود مىشناسند و دلایل نقلى را ضعیف و مبهم مىدانند و یا آن را توجیه مىکنند.
آنها بیان عقل و احساس را بیان حقیقت مىدانند و از آن رویگردان نیستند و تنها از عوارض شوم و مفاسد زیانبار جانبى موسیقى و غنا دوری مىکنند و به آن نزدیک نمىشوند.
اما فقیه متشرّع جاى هیچ شبهه و توهمى را براى حرمت آن باقى نمىگذارد و یکجا مهر بطلان بر آن مىگذارد. فقیه تابع ظاهر دلیل است و استحسانات عقلى را دور مىریزد و دلیل نقل و شهرت و اجماع را قبول دارد.
البته، موسیقى و غنا، واقعیتى وجودى است که هر قشرى از اقشار با آن به شکلى برخورد مىکنند و در مقام بیان، مورد احترام یا جسارت زیادى واقع شده است.
نقطه اتفاق عارف، فیلسوف و فقیه در مسأله موسیقی
بعضى آن را «زندیق پرور» و بعضى آن را «مونس شبهاى تنهایى اهل دل» دانستهاند. اما چیزى که مورد اتفاق همگان از جمله: عارف، فقیه و حکیم است و جزء مسلمّات آنان به شمار مىرود این است که هرگونه فحشا و زشتى را باید از موسیقی دور داشت و نباید آن را آلوده با فساد و تباهى کرد.
پس آهنگ و صوتى که فحشا به دنبال دارد یا همراه فساد و عصیان و تباهى است قابل تحسین و احترام عارفان و فیلسوفان و فقیهان نیست؛ اگر چه فقیه، نفس آهنگ، صوت، موسیقى و غنا را در بسیارى از موارد، نفس فحشا و زشتى مىداند.
دیدگاه قرآن و روایات در مورد موسیقى
اگر بخواهیم موسیقی را از منظر قرآن و روایات مورد بررسی قرار دهیم، در قرآن و احادیث در مورد موسیقی چه دیدگاهی بیان شده است؟
قرآن درباره موسیقى و غنا بیان صریحى نفرموده است؛ هر چند به لسان معصومین علیهمالسلام مىتوان از قرآن کریم براى حرمت آن، بیانى اجمالى نسبت به جهات یا امورى از مسایل جانبى آن به دست آورد و همین مقدار به تنهایى براى دیگر مصادیق و خصوصیتهاى آن کافى نیست.
در روایات، دیدگاههاى مختلفى درباره صوت و غنا دیده مىشود که گاهی از آیات قرآن کریم نیز در آن اقتباس شده است که باید در اینباره به طور دقیق و روشن جست و جو و کوشش کرد و حدود حلیت یا حرمت آن را بیان کرد.
روایت معتبرى براى بیان مفهوم غنا و حرمت آن و موسیقى که دور است از مفاسد جانبى نداریم که حرمت کلى آن را ثابت کند اگر چه نمىتوان به راحتى از آنها دست برداشت؛ به خصوص که برداشت حرمت غنا و موسیقى مورد وثوق بسیارى از فقیهان اسلام است.
در روایات ما موارد تحسین و ارزشى بودن صوت و صدا خیلی دیده مىشود و این مسأله بیانگر این حقیقت است که روایات ما به کلى آن را ترک نکرده و در اینباره تعبّد را نیز ملاک قرار نداده است.
اگر چه شناخت مصادیق حرمت و موارد تحسین آن آسان نیست و علماى دین و فقهاى بزرگوار در این مسأله بیانات مختلفی دارند که امکان سازش در بسیارى از موارد آن ممکن نیست، اما باید در چینشى منطقى و بحثى عینى و واقعى، ملاکات عقلى را همراه دلایل متفاوت شرعى بررسى کرد و به طور مشخص و گویا نسبت به آن نظر داد که این موضوع ، مقام ویژهاى را طلب میکند.
لذا در تعریف موسیقى و موضوع صوت و غنا، خصوصیات، مسایل و مصادیق و همچنین استدلال و احکام آن، اختلاف نظر زیادى وجود دارد. به صورت غالب، بعضی با بىاطلاعى کامل از موضوع یا عدم شناخت نسبت به احکام و دلایل آن، قائل به اباحه و تحسین عقلى یا حرمت و نفرت آن هستند و هیچ کدام، خصوصیات موضوع و حکم را به خوبى مورد توجه قرار نمىدهند و خُلق و خوى شخصى و سبک و مشرب خود را بر دلیل حاکم مىدانند.
در طول تاریخ از موسیقی استفاده نادرست شده است
چرا در برخی روایات به شدت از موسیقى نهی شده است؟
شاید نهی حضرات معصومین علیهمالسلام از موسیقى و آواز و صوت و صدا به این خاطر بوده که تمامى این امور در دست اهل دنیا و نیز قدرتهاى کاذب بوده است و آنان از این امور همیشه استفادههاى نادرست مىکردهاند و این صوت آسمانى و نواى ملکوتى، همیشه لجنمال هوسها و دستآویز شهوتپرستان گناهکار و مروّج احساسات فاسد بىحرمتان فاسق شده است.
غنا و موسیقى در طول تاریخ در اختیار فاسقان و محرک اصلى انحراف و بىعفتى بوده و هر جا فسادى برپاست، موسیقى و آواز هم آنجاست و این دو، از همراهى با هرچه که موجب تحریک شود و انگیزه گناه است، خوددارى ندارد و خود این مسأله، مناطى براى شناخت حرمت شرعى و عدم تحسین عقلى موسیقى و صوت و صداى موجود است؛ اگر چه این حرمت به واسطه همسایگان آلوده و فاسد این ریحانه طبیعت باشد و معلوم است که اسلام، هرگز به غفلت و تباهى انسان رضایت نمىدهد؛ هرچند که اسلام از صوت و صداى حلال در مواقع لازم و بدون فساد، رویگردان نیست لذا هر جا بزم و شرابى برپاست، غنا و موسیقى، هم هست و اسلام، هیچگاه به این امور رخصت نمىدهد و به عوامل غفلت و بىخودى دامن نمىزند؛ چون انسان را در سایه عقل و اندیشه سیر مىدهد و مرّوج احساس بىمورد و کاذب و بىخودى نمیشود، بلکه انسان را به احساس سالم و فکر و عبادت صحیح تشویق مىکند.
پس عینیت فساد موسیقى و غنا با همجواران آن در طول تاریخ جاى هیچ گونه شبهه و توهمى را در مورد حرمت آن باقى نمىگذارد و همه بحثهاى ذهنى را از آن دور مىکند.
این امر، بیانگر این حقیقت است که موسیقى و غنا، همیشه عاملى اصلى براى فساد و انگیزهاى دایمى براى احساس نیاز به فحشا و محرک اصلى شهوت و بىخودى بوده پس اگر معصیت و تباهى، غفلت از صدا و نواى موسیقى و غنا دور شود و این امور موجب نشاط، الفت، توجه، فکر، شور، سرور، حضور، قرب و معرفت شود، دیگر مصادیق صوت و صدا و آواز و غناى حرام را ندارد و زمینه مساعدى را براى رقم زدن طرحى جدید فراهم مىکند.
البته جاى تأسف است که هنوز بشر نتوانسته به طور اساسى، سالم و قانونمند از این کیمیاى هستى بهره ببرد.
جایگاه موسیقی در دنیای امروز
امروزه موسیقى در سراسر زندگى و تمام شؤون خصوصى و اجتماعى انسان وارد شده به طورى که دوری از آن کاری مشکل است و براى رهایى از آن یا سالمسازى آن باید اندیشه تازهاى را دنبال کرد. متاسفانه تمام اقسام موسیقى و غنا در دنیاى امروز، عامل اساسى هر فساد و تباهى است. فرهنگ جهان استکبارى و عوامل مخرب افکار انسانى، از ابتدا تا امروز، همیشه به وسیله موسیقی مطامع و مقاصد زشت خود را توجیه میکند و فساد و فحشا را به جوامع انسانى تزریق میکند و گذشته از آنکه مردم را از تفکر و اندیشه دور میکنند، مردم را درگیر حیرت و بىخودى میکنند و همین مسأله هدف اصلى استعمار و بىدینى است.
بنابراین، امروزه، مثل زمانهاى گذشته، غنا و موسیقى و آلات آن چاشنى و نمک هر گونه فحشا و گناه و فساد و تباهى شده است و به طور کلى باید از هر نوع آلودگی آن به دور ماند و از آنها پرهیز کرد.
امیدوارم بشر در سایه احکام حقیقى اسلام و توسعه حکومت دینى از موسیقی بهرهمند شود.
– See more at: http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13920912001157#sthash.VBazZa8R.dpuf
آیت الله محمدرضا نکونام از استادان حوزه علمیه قم و صاحب تألیفات فراوانی در زمینه علوم مختلف اسلامی است. وی در دوران جوانی بیش از هشت سال موسیقی آموخته و در این زمینه صاحبنظر است و تألیفاتی نیز دارد.
موسیقى صداى طبیعت و آهنگ آشناى تمامى موجودات است
* در گفتگویی که قبلا با شما داشتیم، فرمودید موسیقی کار کردهاید و در این زمینه اطلاعات دقیقی دارید. در این زمینه بیشتر بگویید.
بله، بنده سالیان زیادی در محضر یکى از بزرگان موسیقى ایران استفادههاى بسیار داشتهام. ایشان گذشته از مهارت در صوت و آواز و برخوردارى از صداى خوش، صاحب بهترین اخلاق و برخورد انسانى و به صورت کامل وارسته و براى ما مربى شایستهاى بود.
اما موسیقى صداى طبیعت و آهنگ آشناى تمامى موجودات است و همه اقوام و ملل در طول تاریخ انسانى به نوعى با آن آشنایى داشتهاند.
صوت، صدا، موسیقى و غنا همانند نطق و کلام، همیشه بیانگر احساس درونى انسان و هر حیوانى بوده و در زمانهاى پیش به صورت طبیعى و سنتى مورد استفاده قرار مىگرفته و بعدها به علمى مستقل تبدیل شده است و تا به امروز که از پیچیدهترین اقسام هنر به حساب مىآید و به بخشهاى مختلف و دستههاى متعددى شکل یافته است و هر نوع آن حالات خاصى را تداعى مىکند. موسیقى و ردیفهاى ایرانى از قدیمىترین و اصیلترین نوع موسیقى در دنیاست و همیشه در این فن، اساتید ماهرى وجود داشتهاند که هر یک، خود در ردیف بزرگان و پیشتازان این فن و صاحبان این هنر بودهاند و از خود نوآورىهایى را به یادگار گذاشتهاند.
موسیقى ایرانى، خود داراى ردیفها و دستگاههاى متعدد و مختلفى است که تمامى آن به طور خلاصه از این قرار است: افشارى، دشتى، اصفهان، ابوعطا، همایون، شوشترى، شور، شور شیراز، پهلوى یا مثنوى، سهگاه، چارگاه، ماهور و راست پنجگاه؛ که هر یک نیز، خود داراى تقسیمها و اجزاى متعددى؛ مانند: درآمد، زیر و بم و اوج و حضیض کلى و جزیى است که هر یک براى خود اسم خاصى دارد. هر یک از این مایهها داراى گوشههاى فراوانى است که با خصوصیاتى، همان دستگاه را دنبال مىکند و دستگاهها چون خیابانها و گوشهها چون کوچه پس کوچههاست.
نکته دیگر اینکه کمتر کسی پیدا میشود که مدعى نفرتداشتن از تمام مصادیق موسیقی باشد، مگر اینکه داراى ذوقى پوچ، شوقى دروغین و مزاجى خشک و جامد باشد هر انسان عاقلى به طور طبیعى از صوت، صدا، آهنگ و آواز لذت مىبرد و آن را آشناى جان خود مىداند؛ حالا چه این نوا از انسان باشد یا از دیگر اشیا، خود این مطلب، بیانگر حقیقت و عینیت خارجى موسیقى و مطلوبیت و صفاى ذاتى آن است.
تفاوت بینش اسلامی با غیر اسلامی در موسیقی
در افکار و اندیشههاى افراد غیر مسلمان، کمتر کسى وجود دارد که غنا و موسیقى را مذمت کند یا از آن پرهیز داشته باشد. غالب اقوام و ملل از آن تجلیل مىکنند و دلبستگى خود را به آن اعلان داشتهاند و موسیقى و غنا را شاد کننده روح و مشوق و آرامش دهنده نفس و راحتى بخش دل مىدانند. موسیقى و غنا اگر چه زبان احساس است، اما مىتواند تا حدى و در مقاطعى منافات با اندیشه و تفکر انسانى داشته باشد و در مواردى موسیقى و غنا تخریبکننده اندیشه و تفکر انسان است اگر چه پارهاى از آن نسبت به عواطف و احساسات آدمى یا عقل و اندیشه مىتواند مفید یا مضر باشد و آثار مثبت یا منفى به همراه داشته باشد و بحث در این موضوع، تنها مربوط به افکار مسلمانان و لسان اهل دیانت نیست؛ هرچند در بعضى از جهات شرعى، مسایل و احکام خاصى مطرح مىشود؛ چون دیگران در ابتدا با این امر آشنایى ندارند.
انسانهاى متفاوت و اندیشمند، دانشمندان علمى و عرفانى و بزرگان دینى و فقهى، هرکدام در زمینه حکم و موضوع و آثار و احکام این فن هنرى، مطالب زیادی گفتهاند و اندیشههاى متفاوت و مختلفى را با خصوصیات افراطى و تفریطى مورد نظر داشتهاند که هر یک، داراى ابعاد مختلف شدت و ضعف و اصلاح و تخریب است.
عارف و فیلسوف قائل به حرمت کلى موسیقى نیست
مثلاً عارف و فیلسوف قائل به حرمت کلى موسیقى و غنا نیست و خودشان را با توجیه و تأویل روحى و عرفانى آرام مىکنند. آنها خودشان را درگیر لسان دلیل و حکم نمىکنند و با بیانات عقلى که لسان عقل و احساس است، خود را قانع مىکنند و خودشان را از هرگونه ابهام و عصیانى دور مىدارند و لسان احساس و عقل را حاکم بر تمام دلایل غیر محکم نقلى مىدانند و در استفاده از موسیقی دریغ ندارند و همیشه خودشان را آشناى با این زبان و آن را مشوّق ذوق و سبب حال خوش خود مىشناسند و دلایل نقلى را ضعیف و مبهم مىدانند و یا آن را توجیه مىکنند.
آنها بیان عقل و احساس را بیان حقیقت مىدانند و از آن رویگردان نیستند و تنها از عوارض شوم و مفاسد زیانبار جانبى موسیقى و غنا دوری مىکنند و به آن نزدیک نمىشوند.
اما فقیه متشرّع جاى هیچ شبهه و توهمى را براى حرمت آن باقى نمىگذارد و یکجا مهر بطلان بر آن مىگذارد. فقیه تابع ظاهر دلیل است و استحسانات عقلى را دور مىریزد و دلیل نقل و شهرت و اجماع را قبول دارد.
البته، موسیقى و غنا، واقعیتى وجودى است که هر قشرى از اقشار با آن به شکلى برخورد مىکنند و در مقام بیان، مورد احترام یا جسارت زیادى واقع شده است.
نقطه اتفاق عارف، فیلسوف و فقیه در مسأله موسیقی
بعضى آن را «زندیق پرور» و بعضى آن را «مونس شبهاى تنهایى اهل دل» دانستهاند. اما چیزى که مورد اتفاق همگان از جمله: عارف، فقیه و حکیم است و جزء مسلمّات آنان به شمار مىرود این است که هرگونه فحشا و زشتى را باید از موسیقی دور داشت و نباید آن را آلوده با فساد و تباهى کرد.
پس آهنگ و صوتى که فحشا به دنبال دارد یا همراه فساد و عصیان و تباهى است قابل تحسین و احترام عارفان و فیلسوفان و فقیهان نیست؛ اگر چه فقیه، نفس آهنگ، صوت، موسیقى و غنا را در بسیارى از موارد، نفس فحشا و زشتى مىداند.
دیدگاه قرآن و روایات در مورد موسیقى
اگر بخواهیم موسیقی را از منظر قرآن و روایات مورد بررسی قرار دهیم، در قرآن و احادیث در مورد موسیقی چه دیدگاهی بیان شده است؟
قرآن درباره موسیقى و غنا بیان صریحى نفرموده است؛ هر چند به لسان معصومین علیهمالسلام مىتوان از قرآن کریم براى حرمت آن، بیانى اجمالى نسبت به جهات یا امورى از مسایل جانبى آن به دست آورد و همین مقدار به تنهایى براى دیگر مصادیق و خصوصیتهاى آن کافى نیست.
در روایات، دیدگاههاى مختلفى درباره صوت و غنا دیده مىشود که گاهی از آیات قرآن کریم نیز در آن اقتباس شده است که باید در اینباره به طور دقیق و روشن جست و جو و کوشش کرد و حدود حلیت یا حرمت آن را بیان کرد.
روایت معتبرى براى بیان مفهوم غنا و حرمت آن و موسیقى که دور است از مفاسد جانبى نداریم که حرمت کلى آن را ثابت کند اگر چه نمىتوان به راحتى از آنها دست برداشت؛ به خصوص که برداشت حرمت غنا و موسیقى مورد وثوق بسیارى از فقیهان اسلام است.
در روایات ما موارد تحسین و ارزشى بودن صوت و صدا خیلی دیده مىشود و این مسأله بیانگر این حقیقت است که روایات ما به کلى آن را ترک نکرده و در اینباره تعبّد را نیز ملاک قرار نداده است.
اگر چه شناخت مصادیق حرمت و موارد تحسین آن آسان نیست و علماى دین و فقهاى بزرگوار در این مسأله بیانات مختلفی دارند که امکان سازش در بسیارى از موارد آن ممکن نیست، اما باید در چینشى منطقى و بحثى عینى و واقعى، ملاکات عقلى را همراه دلایل متفاوت شرعى بررسى کرد و به طور مشخص و گویا نسبت به آن نظر داد که این موضوع ، مقام ویژهاى را طلب میکند.
لذا در تعریف موسیقى و موضوع صوت و غنا، خصوصیات، مسایل و مصادیق و همچنین استدلال و احکام آن، اختلاف نظر زیادى وجود دارد. به صورت غالب، بعضی با بىاطلاعى کامل از موضوع یا عدم شناخت نسبت به احکام و دلایل آن، قائل به اباحه و تحسین عقلى یا حرمت و نفرت آن هستند و هیچ کدام، خصوصیات موضوع و حکم را به خوبى مورد توجه قرار نمىدهند و خُلق و خوى شخصى و سبک و مشرب خود را بر دلیل حاکم مىدانند.
در طول تاریخ از موسیقی استفاده نادرست شده است
چرا در برخی روایات به شدت از موسیقى نهی شده است؟
شاید نهی حضرات معصومین علیهمالسلام از موسیقى و آواز و صوت و صدا به این خاطر بوده که تمامى این امور در دست اهل دنیا و نیز قدرتهاى کاذب بوده است و آنان از این امور همیشه استفادههاى نادرست مىکردهاند و این صوت آسمانى و نواى ملکوتى، همیشه لجنمال هوسها و دستآویز شهوتپرستان گناهکار و مروّج احساسات فاسد بىحرمتان فاسق شده است.
غنا و موسیقى در طول تاریخ در اختیار فاسقان و محرک اصلى انحراف و بىعفتى بوده و هر جا فسادى برپاست، موسیقى و آواز هم آنجاست و این دو، از همراهى با هرچه که موجب تحریک شود و انگیزه گناه است، خوددارى ندارد و خود این مسأله، مناطى براى شناخت حرمت شرعى و عدم تحسین عقلى موسیقى و صوت و صداى موجود است؛ اگر چه این حرمت به واسطه همسایگان آلوده و فاسد این ریحانه طبیعت باشد و معلوم است که اسلام، هرگز به غفلت و تباهى انسان رضایت نمىدهد؛ هرچند که اسلام از صوت و صداى حلال در مواقع لازم و بدون فساد، رویگردان نیست لذا هر جا بزم و شرابى برپاست، غنا و موسیقى، هم هست و اسلام، هیچگاه به این امور رخصت نمىدهد و به عوامل غفلت و بىخودى دامن نمىزند؛ چون انسان را در سایه عقل و اندیشه سیر مىدهد و مرّوج احساس بىمورد و کاذب و بىخودى نمیشود، بلکه انسان را به احساس سالم و فکر و عبادت صحیح تشویق مىکند.
پس عینیت فساد موسیقى و غنا با همجواران آن در طول تاریخ جاى هیچ گونه شبهه و توهمى را در مورد حرمت آن باقى نمىگذارد و همه بحثهاى ذهنى را از آن دور مىکند.
این امر، بیانگر این حقیقت است که موسیقى و غنا، همیشه عاملى اصلى براى فساد و انگیزهاى دایمى براى احساس نیاز به فحشا و محرک اصلى شهوت و بىخودى بوده پس اگر معصیت و تباهى، غفلت از صدا و نواى موسیقى و غنا دور شود و این امور موجب نشاط، الفت، توجه، فکر، شور، سرور، حضور، قرب و معرفت شود، دیگر مصادیق صوت و صدا و آواز و غناى حرام را ندارد و زمینه مساعدى را براى رقم زدن طرحى جدید فراهم مىکند.
البته جاى تأسف است که هنوز بشر نتوانسته به طور اساسى، سالم و قانونمند از این کیمیاى هستى بهره ببرد.
جایگاه موسیقی در دنیای امروز
امروزه موسیقى در سراسر زندگى و تمام شؤون خصوصى و اجتماعى انسان وارد شده به طورى که دوری از آن کاری مشکل است و براى رهایى از آن یا سالمسازى آن باید اندیشه تازهاى را دنبال کرد. متاسفانه تمام اقسام موسیقى و غنا در دنیاى امروز، عامل اساسى هر فساد و تباهى است. فرهنگ جهان استکبارى و عوامل مخرب افکار انسانى، از ابتدا تا امروز، همیشه به وسیله موسیقی مطامع و مقاصد زشت خود را توجیه میکند و فساد و فحشا را به جوامع انسانى تزریق میکند و گذشته از آنکه مردم را از تفکر و اندیشه دور میکنند، مردم را درگیر حیرت و بىخودى میکنند و همین مسأله هدف اصلى استعمار و بىدینى است.
بنابراین، امروزه، مثل زمانهاى گذشته، غنا و موسیقى و آلات آن چاشنى و نمک هر گونه فحشا و گناه و فساد و تباهى شده است و به طور کلى باید از هر نوع آلودگی آن به دور ماند و از آنها پرهیز کرد.
امیدوارم بشر در سایه احکام حقیقى اسلام و توسعه حکومت دینى از موسیقی بهرهمند شود.
منبع: خبرگزاری فارس
آیتالله نکونام از اساتید حوزه علمیه قم میگوید: شاید نهی حضرات معصومین علیهمالسلام از موسیقى و آواز و صوت و صدا به این خاطر بوده که تمامى این امور در دست اهل دنیا و نیز قدرتهاى کاذب بوده است.
آیتالله نکونام در گفتوگوی مشروح با فارس عنوان کرد