نسبت جوامع چند دینی-مذهبی با صلح پایدار چیست؟
وبینار جوامع “چنددینی-مذهبی و صلح پایدار” چندی پیش به همت کمیته دینپژوهی انجمن مطالعات صلح ایران با همکاری انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات برگزار شد. در این وبینار دکتر علیرضا صادقی، دانشیار مطالعات برنامه درسی دانشگاه علامه طباطبایی و پژوهشگر جوامع چندفرهنگی و صلح درباره چالشهای موجود در حوزه صلح و جوامع چنددینی-مذهبی و چگونگی پاسخدهی به این چالشها سخن گفت.
صادقی سخنانش را با طرح سه مفهوم مهم در مطالعه جوامع چنددینی-مذهبی آغاز کرد: اولین مفهومی که در مطالعه جوامع چنددینی-مذهبی اهمیت دارد مفهوم دین و تفاوت آن با مذهب و فرقه است. به طور کلی از دین به معنای تعالی، معنویت و خدامحوری یاد میشود. مذهب شاخهای از دین و فرقه شاخهای از مذهب است. مثلا در ایران اسلام دین، تشیع یا اهل سنت مذهب و علی اللهیها یا دراویش فرقه هستند.
مفهوم دیگری که در مطالعه جوامع چند دینی-مذهبی اهمیت دارد هویت است و یکی از مستحکمترین هویتها هویت دینی است. در تقسیم بندی شایگان هویت به سه دسته هویت ملی، هویت دینی و هویت مدرن تقسیم میشود. از نظر او هویت دینی در کنار هویت مدرن هویت اصلی جوامع را تشکیل میدهد.
برخی از علمای دینی حتی بقیه هویتها مثل هویتهای فردی، ملی و اجتماعی را تفسیر به شرک میکنند و هویت دینی را اصل میدانند. بنابراین بسیاری از علمای دینی چیزی فراتر از هویت دینی را به رسمیت نمیشناسند.
مفهوم بعدی که اهمیت بسیاری دارد بحث فرهنگ است. جانمایه فرهنگ ارزش و هنجار است. از طرف دیگر جانمایه دین نیز ارزشها و هنجارها است. بنابراین بحث جوامع چندفرهنگی و چنددینی-مذهبی در حوزه یکسانی قرار میگیرند.
دانشیار دانشگاه علامه طباطبایی پس از طرح مفاهیم بنیادین، سوال اصلی وبینار و چالشهایی را که در پاسخ به آن به وجود میآید مطرح کرد:” پس از طرح سه مفهوم اصلی، سوال اینجاست که نسبت جوامع چند دینی-مذهبی با صلح پایدار چیست؟ ادبیات و مفاهیم در این باره چه میگویند و واقعیت ها چه میگویند. آیا ادیان میتوانند با یکدیگر زیست مسالمت آمیز داشته باشند. اگر ارزشها و هنجارها جانمایه ادیان است، چگونه میتوانند از این ارزشها عدول کنند و زندگی مسالمت آمیزی با دیگرادیان ایجاد کنند؟
برخی افراد چالشهایی را در پاسخ به این سوال مطرح میکنند. مثلا این موضوع مطرح میشود که در مفهوم صلح دیگری و دیگرخواهی و دیگردوستی وجود دارد و در مقابل هویتها خودخواه هستند و دیگری در بحث هویت مهم نیست. بنابراین وقتی از هویتهای دینی صحبت میکنیم یعنی هر هویت ارزشها و هنجارهایی را دارد که هویت دینی دیگر لزوما شامل آن ارزشها نمیشود. آیا در چنین شرایطی صلح ایجاد میشود؟
یا برای مثال معترضان به دین جمع بین ادیان و صلح را جمع نقیضین میدانند، زیرا از نظر آنها علمای دین ضد نقد هستند، به اصول و ارزشهای مشخصی باور دارند و نقد به آن اصول را نمیپذیرند. در نتیجه علما و دینداران حتی افراد دگراندیش و نواندیش معتقد به دین خود را طرد میکنند. بنابراین در این شرایط آنها چگونه میتوانند با باورمندان به ادیان دیگر کنار بیایند؟
چالش دیگری که مطرح میشود این است که در کتاب مقدس ادیان و سنتهای آنان دینهای دیگر نفی شده و معتقدین به ادیان دیگر کوچک شمرده شدهاند. مثلا بین مسیحیان و مسلمانان گفتگوها و نقدهای بسیاری شکل گرفته شدهاست و مسیحیان مسیحیت را دین محبت و اسلام را دین خشونت دانستهاند. در مقابل، قرآن در برخی آیهها ادیان دیگر را نفی میکند و مسلمانان را به مقابله با معتقدان به ادیان دیگر دعوت میکند. چنین برخوردی با ادیان دیگر در آیات انجیل و تورات هم وجود دارد.
چالش بعدی که مخالفان دین طرح میکنند این موضوع است که از نظر واقعیتهای تاریخی نیز ادیان در طول تاریخ فقط موجب به وجود آمدن جنگهای گوناگون شده اند. بنابراین چگونه امکان همزیستی مسالمت آمیز و گفتگو بین ادیان به وجود میآید؟
چالش دیگری که مطرح میشود این است که وقتی دینی دین رسمی کشوری اعلام میشود و قدرت برتر دارد و حتی قوانین اساسی براساس ان دین طرح میشوند و ادیان دیگر در رتبهپایین تر قرار میگیرد، عملا امکان گفتگوی مسالمتآمیز ادیان در جامعه چگونه پدید میآید؟
در ادامه وبینار، پژوهشگر جوامع چندفرهنگی و صلح امکان ارائه پاسخها و حل چالشهای مطرح شده را از طریق مطالعه متون دینی و تفاسیر آن و توجه به واقعیتهای موجود دانست: ” برای پاسخ به این چالشها در آغاز میتوان متون دینی و تفاسیر آنها را مورد بررسی قرار داد. مثلا به این نکته توجه کرد که در ۸۴۰۰ آیه قرآن فقط ۱۲ آیه حاوی چنین برخورد و دیدگاهی در مقابل باورمندان به ادیان دیگر است که عمدتا در موقعیتهای خاصی نازل شده و از نظر بسیاری از تفاسیر وجه دفاعی و نه وجه هجومی و خشونتطلبانه دارند.
لزوم توجه به واقعیت کنونی به ویژه تجربه جوامع پیشرفته چنددینی-مذهبی مسئله دیگری است که در پاسخ به به چالشهای طرحشده میتوان به آن تاکید کرد. در چنین جوامعی آیا ادیان با یکدیگر رابطه مسالمتآمیز دارند؟ در کشورهای مختلفی که چنددینی-مذهبیاند چه میزان تنش بین ادیان و مذاهب وجود دارد؟ آیا در کشورهایی که اصول چندفرهنگی و چنددینی را فهم کردهاند، امکان زندگی مسالمت آمیز ادیان و مذاهب نیست؟ منش کنونی بسیاری از علمای دینی کنونی با یکدیگر چگونه است؟ آیا در موقعیتهای مهم علما و شخصیتهای بزرگ دینی در واقعیت با یکدیگر رابطه مسالمتآمیز و دوستانه برقرار نکردهاند؟
اقدامات بسیاری در واقعیت کنونی در حوزه تساهل چندمذهبی انجام شدهاست و آن را میتوان تلاش برای صلح در جوامع چنددینی-مذهبی امروز دانست. مثلا در انگلستان و آمریکا دولت به گروههای مختلف دینی کمک مالی و تجهیزاتی میکند تا بتوانند مدارس دینی مربوط به خود را تاسیس کنند. آنچه که در این مدارس باید آموخته شود تساهل دینی و مذهبی و پذیرفتن این موضوع است که در کنار هر دین ادیان دیگری نیز در دنیا وجود دارد که باید با آنها همزیستی مسالمتآمیز برقرار کرد. همچنین در کشورهایی مانند انگلیس یا آمریکا مجوز تاسیس مدارس چنددینی-مذهبی داده شدهاست که دانشآموزان از ادیان و باورهای مختلف بتوانند در کنار هم درس بخوانند. یا برای مثال در نروژ برای ترویج تساهل چندمذهبی، به بچههای دبستانی دروس چندفرهنگی و چندمذهبی تدریس میشود. در کشور خود ما نیز چنین برنامههای به ویژه در محافل آکادمیک وجود دارد. مثلا دانشگاه تقریب مذاهب و ادیان و مذاهب تاسیس شدهاند یا همایشهایی در حوزه نزدیکی و تساهل دینی برگزار میشود. بنابراین در واقعیت میتوان تلاشهای بسیار مثبتی در راه صلح و همزیستی چنددینی-مذهبی انجام داد.
صادقی در پایان نشست راه حلهایی از جمله گسترش چندفرهنگگرایی و وحدت و اصلاح قوانین اساسی را برای دستیابی به صلح در جوامع چنددینی-مذهبی ارائه کرد: “از نظر من برای گسترش چنددینی در مرحله اول گسترش آموزه و رویکرد چندفرهنگیگرایی را باید مورد توجه قرار داد، چراکه که مفهوم چندمذهبی و چنددینی زیرشاخه مفهوم چندفرهنگی است. بنابراین نسبت بین جوامع چندمذهبی و صلح و همزیستی مسالمت آمیز از مسیر چندفرهنگگرایی میگذرد. چندفرهنگی گرایی اصل ثابتی دارد و آن این است که هرکس میتواند باورمند به دین خود باشد ولی بپذیرد که باورها و عقاید دیگر نیز وجود دارند و باید در کنار آنها با صلح زندگی کرد. چند فرهنگی چند نوع دارد. از یکسانسازی و ادغام شروع میشود، که به این معنی است که دین رسمی وجود دارد ولی بقیه هم امکان زیستن دارند. اما آنچه من مطرح میکنم چندفرهنگیگرایی ضد تبعیض و شهروندی است که در قالب آن ادیان و هویتهای دینی سلسهمراتبی نیست.
علاوه بر گسترش چندفرهنگگرایی برخی روشهای دیگر برای تقویت صلح در جوامع چنددینی-مذهبی مانند روش تمسک به وحدت وجود دارد. در قالب این روش مثلا از آن رو که هدف اصلی ادیان توحیدی رسیدن به خدا است، به دانشآموزان و افراد نکات مشترک و وحدتآمیز بین ادیان آموزش داده شود.
روش دیگر اصلاح قانون اساسی و ترویج دیگرخواهی است. زیرا همانطور که گفته شد وقتی در قانون اساسی دین رسمی وجود دارد و ادیان دیگر در حاشیه هستند، امکان بروز خشونت و تبعیض دینی به وجود میآید.”
تهیه وتنظیم: نفیسه نیکبخت