میدان و دیپلماسی در عهد امیرالمؤمنین علی(علیهالسلام)| حامد قرائتی
امام علی(ع) مواضع و اقدامات خود را منحصر در میدان یا دیپلماسی نکرده و در اکثر موارد از هر دو عرصه در جهت مواجهه با دشمن بهره میبردند.
به نظر میرسد توجه به الگوی امام علی (ع) در مواجهه با مخالفان نه یک فضیلت اخلاقی بلکه یک ضرورت سیاسی است. اصل نخست در سیره حضرت احراز و اطمینان از دشمنی افراد بود. به این معنا که تا زمانی که از دشمنانه بودن مواضع و اقدامات افراد و گروهها اطمینان نمییافت به موضعگیری در قبال آنها نمیپرداخت.
مواضع حضرت در قبال طلحه و زبیر پیش از جنگ جمل و یا عدم بیعت حسان بن ثابت، سعد بن ابی وقاص و عبدالله بن عمر از مصادیق این الگوست. حضرت در این رویکرد تحت تأثیر یاران نزدیک خود نیز قرار نمیگرفتند چه اینکه اصحابی چون مالک اشتر بر تحت فشار قرار دادن این دسته از مخالفان اصرار میورزیدند. حضرت در مرحله دیگر به شناسایی اهداف و انگیزههای پیدا و پنهان دشمنان پرداخته و از مواضع پر هیجان یا حاشیه ساز خودداری میکردند. برای نمونه حضرت در نامهنگاریهای بیواسطه خود با معاویه و با وجود اصرار او حاضر نشدند مواضع خود نسبت به خلفای سه گانه را آشکار سازند.
توجه به جایگاه فکری و اجتماعی دشمنان از دیگر اصول حضرت در مواجهه با دشمنان بود. بهطوری که مواضع ایشان نسبت به خوارج متفاوت از مواضح ایشان نسبت به معاویه یا اهل جمل بود.
ارزیابی سطح دشمنیها و اتخاذ تدابیر متناسب از دیگر اصول امام علی(ع) در تعامل با دشمنان بود؛ چه اینکه حضرت به درستی، انفعال را از انتقاد و انتقاد را از دشمنی تمایز میدادند.
حضرت در مواجهه با خوارج تا زمانی که اقدام به خونریزی ننموده بودند حقوق آنها از بیت المال را پرداخته و حتی هواداران خود را از اخراج آنها از مسجد کوفه باز داشتند. این درحالی بود که فعالیت آنها در مسجد کوفه و حتی اخلال در سخنرانی حضرت میتوانست هزینه سنگینی را به وجاهت سیاسی حکومت امام علی(ع) تحمیل نماید.
حضرت همچنین در موضعگیری علیه مخالفان به پیامدهای دور و نزدیک مواضع دقت داشته و نمیگذاشتند اهداف عالی قربانی پیروزیهای سطحیتر شوند. این موضعگیری حضرت هم در حوادث پس از رحلت رسول خدا(ص) و هم در عصر خلافت بارها مورد انتقاد اصحاب و هوادارانی چون فضل و عبد الله فرزندان عباس، مالک اشتر و حتی برخی از بستگان شده بود. همانطور که چندی بعد مواضع امام حسن(ع) در قبال معاویه نیز مورد انتقادهای اهانتآمیز برخی از اصحاب واقع شد.
استفاده از ابزارها و عرصههای مختلف از دیگر اصول امام علی(ع) در مواجهه با دشمن بود. آنچه باعث شده تا مواضع حضرت در قبال دشمنان را تنها در جنگهای سهگانه منحصر ببینیم غفلت از بخش عمدهای از حیات سیاسی امام علی(ع) است؛ چه اینکه بیش از هشتاددرصد عمر سیاسی امام علی(ع) پس از رحلت پیامبر(ص)، در عصر خلفای سهگانه بوده است.
به هر روی امام علی(ع) مواضع و اقدامات خود را منحصر در میدان یا دیپلماسی نکرده و در اکثر موارد از هر دو عرصه در جهت مواجهه با دشمن بهره میبردند. امام علی(ع) با توجه به صلاحیتهای دینی و اجتماعی اصحاب از آنها در اداره جامعه استفاده مینمودند. برای نمونه اصحابی چون میثم تمار و عمار یاسر کمتر به مناصب سیاسی مأموریت مییافتند. یا عبدالله بن عباس با وجود اینکه چهره بارزی در میادین جنگ به شمار نمیرفت در اغلب موارد به عنوان نماینده انحصاری حضرت در مذاکرات تعیین میشد. در مقابل چهرههای شناخته شده و مشهوری چون مالک اشتر فرماندهان شجاع و با شهامتی بودند که در میادین جنگ نقش تعیین کنندهای داشتند.
آنچه به ویژه در روزهای اخیر چالش پردامنهای را موجب شده عدم شناخت ضرورتها و صلاحیتها در دو عرصه متمایز و مکمل، میدان جهاد و عرصه دیپلماسی و سیاست است. جالب توجه اینکه چنین چالشی پیش از این و در عصر امام علی(ع) نیز دامنگیر دولت نوپای حضرت شد. قیس بن سعد به عنوان یک چهره بارز سیاسی توانسته بود بدون تحمیل هزینههای مادی و معنوی جنگ به حکومت امام علی(ع) و با استفاده از ابزارهای اصطلاحاً دیپلماسی منطقه مهم و ثروت خیز مصر را از گزند توطئههای پی در پی معاویه محافظت نماید. اما آنچه باعث شد تا امام علی(ع) تحت فشار هواداران، فرد دیگری را به استانداری مصر بگمارد، تردید، بدبینی و عدم درک صحیح هواداران حاشیهپرداز از مواضع و دستاوردهای سیاسی قیس بن سعد بود.
همین امر باعث شد علاوه بر حذف یکی از بازوهای توانمند سیاسی امام علی(ع)، مصر نیز برای همیشه سقوط کند و به قلمروی معاویه ضمیمه گردد. در این بحران دستاوردهای سیاسی قیس بن سعد ناچیز انگاشته شده و عرصه فعالیت او به مردان میدان و جهاد تحمیل شد؛ تحمیلی که هم موجب از دست رفتن مصر و حاکمیت عمرو عاص بر مصر و هم به انزوا رفتن مردان سیاست و هم شهادت مردان میدانی چون محمد بن ابوبکر و مالک اشتر شد.
به نظر میرسد در عصر حاضر نیز باید مانند گذشته به تصمیمات و تقسیم کار نظام در عرصه میدان و سیاست اعتماد نمود و هیچ یک از فرماندهان میدان و سیاست را قربانی دیگری نکرد و از مقایسه سطحی دستآوردها خودداری نمود. و عاقبت با پرهیزکاران است!
مقاله بسیار خوب و جذابی است. محتوای علمی آن ژرف، فنی، علمی و محققان است و بر مسائل چالشی روز و تطبیقی بحث شده است. تاریکی های تاریخ در این موضوع را به خوبی روشن نمود.
اگر دیگر تحقیقات از این نوع پختگی و فرهیختگی باشد پیشران علمی و فرهنگی کشورمان به سرعت کوتاهی های گذشته را جبران می کند. آدمی از این دقت ها لذت می برد.