تنیده در جهان؛ نگاهی به کتاب در-جهان-بودن
محسن آزموده
کتاب در-جهان-بودن با ترجمه زکیه آزادانی، دانشآموخته دکترای فلسفه در دانشگاه تهران و نویسنده مقالات و جستارهایی درباره فلسفه هایدگر به تازگی توسط نشر نی منتشر شده است. دریفوس در این کتاب که حاصل بیست و پنج سال تدریس اوست، تلاش کرده عناصر اصلی تحلیل بنیادین دازاین (انسان به زبان هایدگر) را به دقت توضیح دهد.
مارتین هایدگر (1889-1976) فیلسوف آلمانی در ایران نامی شناخته و بحثبرانگیز است، نه فقط به دلیل اندیشههای فلسفی یا حتی جنجالهای مربوط به زندگیاش، بلکه به علت خوانشهای خاصی که از فکر و اندیشه او در محافل فلسفی و روشنفکری ایران پدید آمده. بسیاری از این خوانشها، در غیاب ترجمه یا ارجاع به آثار اصلی او صورت گرفته و بیش از آنکه بازتابنده اندیشهها و افکار او باشد، بازنمایانگر نزاعها و درگیریهای روشنفکری در داخل ایران است. اوج این جدالهای فکری و قلمی از سالهای میانی دهه 1350 آغاز شد، یعنی زمانی که احمد فردید، متفکر بحثبرانگیز ایرانی و واضع تعبیر «غربزدگی» که از یک دهه پیشتر به واسطه کتاب مشهور جلال آلاحمد به همین نام، تاثیرات شگفتی بر فضای روشنفکری ایران گذاشته بود، در برنامهای تلویزیونی و در مطبوعات از مارتین هایدگر سخن میگفت و بعدا در دهه 1360 میان او و شاگردانش با گروهی دیگر از روشنفکران که به طریقی مشابه، «پوپری» خوانده میشدند، تقابلهای فکری فراوانی به وقوع پیوست. البته خوشبختانه از میانه دهه 1380 خورشیدی، با ترجمه اصلیترین آثار این متفکر، بحث از «افسانه هایدگر ایرانی» نیز رو به افول گذاشت و رجوع به اصل اندیشههای او، خوب یا بد، درست یا غلط، در مرکز توجه قرار گرفت، به گونهای که غیر از ترجمههای متعدد از آثار اصلی او، کتابها و مقالات تحقیقی قابل توجهی درباره اندیشهها و آثار هایدگر به فارسی تالیف و ترجمه شد، ضمن آنکه در دانشگاهها، شمار زیادی دانشجو به نگارش رساله و پایاننامه درباره فلسفه او پرداختند. در همین سالها، مهمترین کتاب هایدگر، هستی و زمان (1927) با دو ترجمه از آلمانی، نخست توسط سیاوش جمادی، پژوهشگر و مترجم آثار فلسفی و دوم به وسیله عبدالکریم رشیدیان، استاد فلسفه دانشگاه شهید بهشتی منتشر شد. محمود نوالی استاد فلسفه در دانشگاه تبریز هم بخشی از همین کتاب را با عنوان وجود و زمان، به فارسی ترجمه و منتشر کرد. هستی و زمان یا وجود و زمان، چنانکه اشاره شد، اصلیترین اثر هایدگر است که در آن اساس و بنیاد اندیشههای او طرح میشود. پرسش از هستی یا وجود و ربط و نسبت آن با زمان، مساله اصلی این کتاب است. هایدگر در این کتاب با روش خاص خودش که خوانشی هرمنوتیکی از پدیدارشناسی استادش ادموند هوسرل است، میکوشد برای پاسخ به پرسش مذکور، به پدیدارشناسی هرمنوتیکی وجود یا هستی خاص انسان بپردازد که او آن را «دازاین» مینامد. دازاین یا موجود انسانی یا هستنده انسانی، از دید هایدگر آن موجودی است که وجود یا هستی در او به واسطه زبان و در صورتی زمانمند ظاهر و آشکار میشود. دازاین از نگاه هایدگر، یک سوژه یا فاعل شناسایی گسسته و منعزل از جهان نیست و جهان برای او در وهله نخست ابژهای
پیش رو نیست، بلکه از دید او، دازاین یا انسان، همان در
-جهان-بودن است، یعنی موجودیت او در دل مناسبات او با سایر موجودات در مجموعهای آشکار میشود که جهان اوست. از این رو هایدگر در کتابش وجود و زمان، میکوشد برای روشن کردن جنبههای متفاوت وجود انسان یا دازاین به عنوان آشکارکننده وجود، به شرح و بسط مفصل جنبههای معنایی گوناگون در-جهان-بودن بپردازد. از این منظر شرح و تفسیر در-جهان-بودن به بیان هایدگر را میتوان شرح و تفسیر خود کتاب وجود و زمان درنظر گرفت.
هیوبرت دریفوس، فیلسوف معاصر امریکایی و هایدگرشناس فقید دانشگاه برکلی در کالیفرنیا، در کتاب در-جهان-بودن همین کار را میکند. این کتاب با ترجمه زکیه آزادانی، دانشآموخته دکترای فلسفه در دانشگاه تهران و نویسنده مقالات و جستارهایی درباره فلسفه هایدگر به تازگی توسط نشر نی منتشر شده است. دریفوس در این کتاب که حاصل بیست و پنج سال تدریس اوست، تلاش کرده عناصر اصلی تحلیل بنیادین دازاین (انسان به زبان هایدگر) را به دقت توضیح دهد. او در این کتاب با ارایه مثالهای متعدد و مقایسه آرای هایدگر با اندیشمندان همعصرش، مفاهیم کلیدی هایدگر مثل جهانمندی، دغدغه، تاثیریافتگی، فهم، گفتار و نیز نقد عمیق و بنیادین هایدگر بر هستیشناسی سنتی را با بیانی روشن و سلیس شرح میدهد. کتاب از یک درآمد و 15 فصل تشکیل شده است. دریفوس در مقدمهای با عنوان «چرا وجود و زمان را بخوانیم؟» مینویسد که هایدگر در این کتاب فهم ما درباره چیزها اعم از اشیا، مردم و انتزاعات، زبان و… را ژرفا میبخشد. او در این کتاب، با نقد متافیزیک سنتی و حتی فلسفههای مدرن پیش از خودش، مثل پدیدارشناسی استعلایی استادش هوسرل، مهمترین پیشفرضهای فلسفه سنتی را نقد میکند. او میکوشد در بازگشت به سوی خود چیزها، پنداشتهای سنتی و واژگان روزمره را رها سازد. او در کنار این هدف سلبی، همچنین روایتی ایجابی درباره انسان اصیل و نیز طرحی روششناسانه برای نحوه مطالعه و بررسی انسان به شیوهای نظاممند ارایه میکند. به نوشته دریفوس هم فهم هایدگر از اگزیستانس (وجود) انسان و هم روش تفسیری او برای مطالعه در-جهان-بودن انسان، تاثیر بسیار زیادی بر زندگی و اندیشه معاصر داشته است. بسیاری از متفکران بزرگ معاصر مثل موریس مرلوپونتی، میشل فوکو، یورگن هابرماس، پیر بوردیو، هانس گئورگ گادامر و ژاک دریدا از هایدگر عمیقا تاثیر پذیرفتهاند. اما فراتر از این اندیشمندان، بسیاری از غیرمتخصصان در فلسفه در سایر حوزهها مثل پزشکی، معماری، روانپزشکی، الهیات، مشاوره مدیریت، آموزش و پرورش، علوم کامپیوتر و حقوق نیز از هایدگر یاد گرفتهاند و از بصیرتها و ایدههای او برای فهم دقیقتر حوزه خود بهره جستهاند. از این حیث کتاب در-جهان-بودن میتواند فتح باب بسیار مناسبی برای ورود به جهان متن پیچیده و غنی وجود و زمان یا هستی و زمان به حساب آید.
منبع: روزنامه اعتماد