هدف اصلی عید قربان، قربانی کردن نفس است
پژوهشگر متون دینی: قربانیکردن صرفاً این نیست که گوسفندی را بکشیم که وظیفهمان را انجام داده باشیم یا اطعام کنیم که البته اینها به جای خود خوب است. افرادی ممکن است حتی یک بار در سال هم امکان خوردن گوشت را نداشته باشند، این قربانی کردنها میتواند کمکی به آنها باشد، اما این هدف چهارم و پنجم هست و اصل، قربانی کردن نفس و تعلقاتی است که انسان دارد و وابسته نشدن به چیزهایی است که انسان را از حرکت به سوی پروردگار مانع میشود و فواید دیگری هم در کنار آن وجود دارد که میتواند مؤثر واقع شود.
سیدمحمدمهدی جعفری، نویسنده، مترجم و پژوهشگر متون دینی در گفتوگو با خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، ضمن تبریک عید سعید قربان به مسلمانان جهان با اشاره به نکاتی درباره حقیقت قربانیکردن گفت: قربانی کردن گوسفند، نماد قربانیکردن نفس حیوانی بشری برای زنده ساختن روح انسان و به تکاملرساندن آن است. انسان بعد از اینکه بهعنوان یک موجود از سوی پروردگار آفریده شد با حیوانات دیگر از این جهت هیچ تفاوتی نداشت و پیرو قوانین مادی خود بود، اما خداوند میفرماید علاوه بر طبیعت مادی و غرایز حیوانی، من یک عنصر دیگری که همان فطرت انسانی باشد در این موجود قرار دادم؛ یعنی انسان دارای خصوصیات و صفات خداوند است. درواقع بشر یک نوع حیوان است و برای انسانشدن باید خود را متخلق به صفات الهی مانند رحمانیت و رحیمیت کند، البته با این تفاوت که این صفات جزء ذات خداوند است و نسبی نیست، اما انسان چون این صفات را از خداوند گرفته هم اکتسابی و هم نسبی است؛ یعنی در انسانهای مختلف تحت تأثیر محیط خانواده، شرایط زمان و مکان متفاوت است.
وی اظهار کرد: وقتی انسان وارد زندگی اجتماعی میشود، زندگی اجتماعی انسان را به طرف جنبه مادی خودش میکشاند، از این جهت خداوند با آن صفاتی که درون بشر قرار داده و پیغمبرانی که در شرایط مختلف برای هدایت انسان فرستاده، به انسان کمک کرده با خرد جمعی و به یاری پیغمبران، مسیر تکامل و تعالی خود را طی کند. لذا قربانی کردن گوسفند نماد قربانی کردن نفس حیوانی و زنده کردن روح تعالی و تکامل انسان است.
پژوهشگر متون دینی در پاسخ به این سؤال که چرا ما امروز بعد از این همه سال به تبعیت از سنت ابراهیمی دست به قربانی کردن میزنیم، عنوان کرد: اینکه خداوند درباره حضرت ابراهیم(ع) میفرماید: «ابراهیم(ع) امت واحده است» برای این است که آن حضرت انسانی بوده که مراحل رشد و تکامل همه انسانها را در وجود شخصی خود طی کرده است. همانطور که مستحضر هستید حضرت ابراهیم(ع) در بابل زندگی میکرده که قسمتی از عراق کنونی است. مردم در آن زمان به علت این که هم در دریا و هم در بیابان برای راهنمایی در شب از ستاره و در روز از خورشید استفاده میکردند، این استفاده روزمره تبدیل به پرستش شده بود؛ یعنی طبیعت حسگرا و مادهگرای انسان موجب شده بود که خدا را که حقیقت غیبی است، فراموش کرده بود و به خدای محسوس پرداخته بود.
وی افزود: حضرت ابراهیم(ع) برای تربیت این افراد مثل مربی که شاگردان خود را همراهی میکند با آنها همراه شد تا زمانی که غروب شد، وقتی ستارهها غروب کردند، به آنها گفتند شما ستارگان را میپرستید چون نور آنها شما را راهنمایی میکند اما این نور از بین رفتنی است، پس بیایید ماه را بپرستیم، وقتی ماه غروب کرد، گفتند خورشید را بپرستیم آنگاه که خورشید هم غروب کرد، گفتند حال متوجه شدید که اینها ارزش پرستش ندارند، ما باید نوری را پرستش کنیم که ماندگار باشد و از آنها خواست نور خداوند را که نور آسمان و زمین است و همه وجود ما از اوست را بپرستند.
جعفری بیان کرد: در رابطه با مسأله قربانی کردن هم مردم طی مراحلی با این سنت آشنا شدند. در زمانهای قدیم مردم فرزندانشان را پای بتهای چوبی، شیشهای و غیره قربانی میکردند. از جانب پروردگار به ابراهیم(ع) وحی شد که اسماعیل(ع) را قربانی کن. خداوند بعد از مدتها به حضرت ابراهیم(ع) فرزند داده بود و هاجر(همسر حضرت ابراهیم(ع)) بسیار به این فرزند علاقه داشت. در حالی که این علاقه باید فقط برای خداوند باشد. بنابراین حضرت ابراهیم(ع) و حضرت اسماعیل(ع) هم تسلیم محض خدا میشوند. این مسیری است که هزاران سال بشر باید طی کند تا تسلیم محض پروردگار شود.
وی افزود: وقتی حضرت ابراهیم(ع) آگاهانه تسلیم امر خدا شد از جانب پروردگار پیام رسید که باید رسم قربانی کردن انسان چه در برابر بتها و چه پروردگار برداشته شود و به جای آن گوسفند قربانی شود. این کار نمادین، نشانه تسلیم شدن در برابر پروردگار و تکامل انسان است.
پژوهشگر متون دینی قربانی کردن را هم تسلیم محض در مقابل پروردگار و هم نوعی اخلاص دانست و گفت: قربانی کردن یعنی دل بریدن از همه تعلقات دنیوی و غیر خدایی و پناه بردن به درگاه پروردگار است و این تسلیم شدن امکانپذیر نمیشود مگر اینکه همه تعلقات خاطر را نسبت به دنیا و هرچه در آن هست ببریم تا تسلیم محض پروردگار شویم.
وی عید واقعی مسلمانان را عید فطر و عید قربان عنوان کرد و گفت: عید غدیر، عید شیعیان و عید نوروز، عید ایرانیان است. اما اینکه چرا درباره عید غدیر این همه تألیفات صورت گرفته اما درباره عید قربان با کمبود آثار فاخر مواجه هستیم، شاید دلیلش این باشد که عید قربان یک مسأله مسلم و قابل تأیید همه مسلمانها است، اما عید غدیر مورد انکار برخی قرار گرفت و بعضی اصل این موضوع و برخی هدفش را از جهات مختلف مورد سؤال قرار دادند، بنابراین تألیفاتی به صورت مستند و غیر مستند انجام شده تا ثابت کنند که غدیر یک حقیقتی بوده که باید آن را بپذیریم و بهعنوان عید اعلام کنیم. درواقع هر چیز مورد انکار قرار بگیرد بیشتر در موردش گفتوگو و کنکاش میشود.
جعفری در رابطه با فلسفه قربانیکردن و تأثیری که در زندگی اجتماعی ما میگذارد، تصریح کرد: قربانیکردن صرفاً این نیست که گوسفندی را بکشیم که وظیفهمان را انجام داده باشیم یا اطعام کنیم که البته اینها به جای خود خوب است. افرادی ممکن است حتی یک بار در سال هم امکان خوردن گوشت را نداشته باشند، این قربانی کردنها میتواند کمکی به آنها باشد، اما این هدف چهارم و پنجم هست و اصل، قربانی کردن نفس و تعلقاتی است که انسان دارد و وابسته نشدن به چیزهایی است که انسان را از حرکت به سوی پروردگار مانع میشود و فواید دیگری هم در کنار آن وجود دارد که میتواند مؤثر واقع شود.