در روز پنجشنبه 29 مهر 1400 دکتر حسن حنفی(1935-2021) چشم بر جهان فروبست. در جریان سفری که در سال 1378 به مصر داشتم نخستین بار در دفتر کارش در دانشکده فلسفه دانشگاه قاهره با او دیدار کردم و سپس در سال 1390 در بیروت و زمانی که به دعوت انستیتوی آلمانی مطالعات شرقی برای بزرگداشت اقبال لاهوری به لبنان آمد و در تالار یونسکو سخنرانی به یادماندنی ای در باره اقبال کرد و روز بعد در انستیتوی مطالعات شرقی سخنرانی ای در جمع پژوهشگران کرد و در آن جا از شاگردش نصر حامد ابوزید یاد کرد و گفت که او شهید شتابزدگی اش شد و نباید چنین می کرد.
در دهه هشتاد بسیاری از مقالات و مصاحبه های حنفی را ترجمه کردم که در مجلات مختلف ایرانی منتشر شده است. حنفی فیلسوف ما بود در برابر دیگری. فیلسوف اعتزال جدید در برابر اشعری گری قدیم و فیلسوف معاصرت در برابر سنت. محور پروژه حسن حنفی، سنت و نوسازی است که پروژه یک عمر وتلاش های معرفتی وفلسفی یکپارچه وی و راهبرد مبارزه جویانه متراکم وی بوده است، حنفی از پی این پروژه در کار نوسازی دین و خیزاندن امت از طریق تلاش در سه جبهه است که عبارتند از رابطه با سنت، رابطه با غرب و رابطه با واقعیت. وی در این کار از چهار ابزار روش شناختی بهره می گیرد که عبارتند از: تحلیل خودآگاهی برای بازسازی علوم عقلی و نقلی و الهیات رهایی بخش به هدف بازسازی احساس و اگاهی دینی و علم غرب شناسی برای بزرگ نمایی غرب و تبدیل غرب به موضوع مطالعه و درنوردیدن.
گذشته از کارهای آکادمیک و ترجمه های مهم حنفی- که مهم ترین آنها رساله « الهیات و سیاست» اسپینوزا و «تربیت جنس بشر» لسینگ و «من هستم » ژان پل ساتر است- پروژه، سنت و بازسازی، چنان که وی برای آن برنامه ریزی کرده و بیشتر مؤلفه هایش را تدوین کرده است، عبارتند از:
بخش نخست: موضع ما نسبت به میراث قدیم ( تبیین نظری )
– از عقیده تا انقلاب ( بازسازی علم اصول دین با کلام )
– از نقل تا نوآوری ( بازسازی علوم حکمت )
– از فنا تا بقاء (پی ریزی علوم تصوف )
– از نص تا واقعیت ( پی ریزی علم اصول فقه )
– انسان وتاریخ ( پی ریزی علوم انسانی )
بخش دوم: موضع ما نسبت به سنت غربی ( تبیین نظری )
– منابع اندیشه اروپایی
– آغازه اندیشه اروپایی
– پایان اندیشه اروپایی
بخش سوم: موضع ما نسبت به واقعییت ( تبیین نظری )
– روش ( تفسیر موضوعی قرآن کریم )
– عهد جدید
– عهد قدیم
حسن حنفی پروژه خود را در پی ریزی علوم عقلی (کلام، فلسفه، تصوف و اصول ) تکمیل کرده است، چنان که مقدمه مفصلی در باب علم غرب شناسی- که مربوط به موضع نسبت به غرب است- نگاشته است و به بازسازی علوم نقلی آغاز کرده و کتاب من النقل الی العقل را در بازسازی علوم قرآن و حدیث منتشر کرده است.
وی در نوشته های مطبوعاتی و حضور رسانه ای گسترده اش نیز به نشر و ترویج اندیشه هایش اقدام کرده و در مرحله ای کوشید تا جریان فراگیری به نام چپ اسلامی پدید آورد و مجله سیاسی فکری ای به همین نام (الیسار الاسلامی) منتشر کرد که از شماره نخست فراتر نرفت.
روشن است که پروژه فکری حسن حنفی که بازسازی علوم است با سلسله عناوینی که پیشتر گفته شد و نیز با رویکرد ها و اهداف آن با پروژه الهیاتی (علم کلام جدید یا الهیات رهایی بخش اسلامی و نیز با پروژه ایدئولوژیک چپ اسلامی همخوانی دارد. او خود را امتداد چپ اسلامی می دید. او علی را چپ و معاویه را راست می شمرد و بر همین قیاس حسین را چپ و یزید را راست لقب می دانست.
دکتر حنفی در پاریس دوست و همدرس دکتر شریعتی بود و تا آخر عمر به او شدیدا علاقمند ماند. به استیفان لیدر رئیس انستیتوی مطالعات شرقی آلمان سفارش کرده بود همانند همایش اقبال، همایشی برای بزرگذاشت دکتر شریعتی هم برگزار کند.
تعریف می کرد که در دوران تحصیل در پاریس متوجه شدم مدتی علی در کلاس حاضر نمی شود. پی او را گرفتم و پیدایش کردم و گفتم چرا به کلاس نمی آید. گفت در کلاس تاریخ می خوانیم اما در خیابان تاریخ می سازیم. من رفته بودم تا تاریخ بسازم. شریعتی آن روزها همراه طرفداران انقلاب الجزایر به تظاهرات می رفت.