نفی عرفان نظری به بهانه عرفان عملی!| هادی سروش
اخیرا کلیپی پخش شده که حضرت امام (ره) از عدم بهرمندی از برخی عارفان چون مرحوم عارف ملکی تبریزی افسوس خورده! و این عدم استفاده از عارفی چون ملکی تبریزی را متوجه غوطه ور بودن امام ره در عرفان نظری و ارتباط با آیت الله شاه آبادی معرفی شده!
بعد از توجه داشتن به اینکه این کلیپ؛ تقطیع شده است و قابل استناد به گوینده نیست، ضروری است در این موضوع، نکاتی مورد لحاظ قرار گیرد:
نکته اول:
“عرفان عملی”؛ سیروسلوک عرفانی است که متوجه حالات عرفانی و مقامات اخلاقی انسان در سیر به سوی حق و شهود حق است. و “عرفان نظری” ، یک رشته از علوم اسلامی است که از علوم شهودی و حقیقیه به حساب آمده و البته فهم آن ، بسیار مشکل است. در متون عرفانی مانند تمهیدالقواعد، فصوص الحکم و مصباح الانس -که سه متن درسی حوزه هاست- بحث های علمی درباره وحدت وجود و مقامات انسان کامل است.
نکته دوم:
در ترجیح “عرفان عملی” بر همه علوم و تاثیر آن بر نفس انسان در ترقیات روحی بحثی نیست و این مورد اعتراف مرحوم آیت الله شاه آبادی و امام است. اما این مطلب درست و بجا، نمیتواند دلیل بر نفی “عرفان نظری” در دیدگاه امام خمینی و کاستن از مقام مرحوم آیت الله شاه آبادی باشد.
خود امام خمینی در ضرورت توسعه بحثهای عرفان نظری، نقل میکند که مرحوم آقای شاه آبادی وقتی تهران رفتند، برای مردم عرفانیات میگفتند و من علت طرح این مباحث در مسجد و بین مردم را از ایشان پرسیدم؟ فرمودند: اینها باید به گوش مردم بخورد.
حضرت امام در سال ۶۷، یعنی دوران پایان عمر شریف، دست از عرفان نظری و توصیه ی به فرا گیری آن برنداشت؛ نمونه آن نامه به گوربایچف -صدر هیئت رئیسه وقت شوروی- است که نام از عرفان نظری و ابن عربی -پایه گذار عرفان نظری- برده و نوشته است: “دیگر شما را خسته نمی کنم و از کتب عرفا به خصوص محییالدین ابن عربی نام نمی برم که اگر خواستید از مباحث این بزرگ مرد مطلع گردید، تنی چند از خبرگان تیزهوش خود را که در این گونه مسائل قویاً دست دارند، راهی قم گردانید تا پس از چند سالی با توکل به خدا از عمق لطیف باریکتر ز موی منازل معرفت آگاه گردند که بدون این سفر، آگاهی از آن امکان ندارد.”
استاد مطهری در عظمت مرحوم شاه آبادی مینویسد: “استاد بزرگ ما، آیت الله خمینی در آن مدت از محضر پـُر فیض این مرد بزرگ -مرحوم شاه آبادی- استفاده برده بود و او را بالاخص در عرفان بی نهایت می ستود.”
نتیجه میگیریم؛ “عرفان نظری” یک علم است و دارای اصطلاحات خاص است ، و میتواند بر نگاه انسان و جهان بینی آدمی تاثیر گذار باشد. و حتی اگر چنین تاثیری روحی هم بر انسان هم نداشته باشد، نمیتوان منکر ارزش علمی آن شد ، چرا که هر علمی ارزشمند است.
بله؛ عرفان نظری اگر با عرفان عملی توآمان شود قطعا نتایج بسیار ارزشمندی در “معرفت” خواهند داشت.
سوم اینکه:
مرحوم آیت الله شاه آبادی اگر در عرفان عملی -براساس آثارو تربیت شاگردانش- بلندتر از مرحوم عارف ملکی تبریزی نباشد، حتما همطراز است. مگر میتوان آثار روح لطیف مرحوم عارف شاه آبادی در درسهای آن بزرگوار که “درس معرفت” بوده را منکر شد؟!
نمونه ی تاثیرات ملکوتی آن عارف بزرگ ؛ مراتب معرفتی امام (ره) و آثار عرفانی ایشان است و این حقیقت مورد اعتراف امام است آنجا که فرموده بودند:
“شیخ بزرگوار ما حقاً حق ‘حیات روحانی’ به اینجانب داشت که با دست و زبان از عهده شکرش برنمی آیم.”
فرزند بزگوار مرحوم شاه آبادی میفرماید: چندین بار از مرحوم امام شنیدم که میفرمود: «من در تمام عمرم روحی به لطافت روح مرحوم شاهآبادی ندیدم.» امید است با توجه وافر، شخصیتهای بزرگ و سترگ علمی و معرفتی که میراث ماندگار برای همه ما و نسلهای آینده است را با احترام پاس داریم.