نگاهی به کتاب «اخلاق؛ دین طبیعی»| ایوب افضلی

اخلاق؛ دین طبیعی اثری میان رشته‌ای در قلمرو فلسفه اخلاق و فلسفه دین است، و به طور مشخص به بررسی نسبت دین و اخلاق (با رویکردی تحلیلی،تطبیقی و نگرشی جهانی) می‌پردازد، تعارض و تعیین نسبت دین و اخلاق طبعا در هر عصری دگردیسی ویژه‌ای داشته و نمودهای بیرونی آن بر فرهنگ، سیاست و حتی بر سرنوشت اجتماعی ملت‌ها تاثیر مستقیم داشته است.

اخلاق؛ دین طبیعی اثری میان رشته‌ای در قلمرو فلسفه اخلاق و فلسفه دین است، و به طور مشخص به بررسی نسبت دین و اخلاق (با رویکردی تحلیلی،تطبیقی و نگرشی جهانی) می‌پردازد، تعارض و تعیین نسبت دین و اخلاق طبعا در هر عصری دگردیسی ویژه‌ای داشته و نمودهای بیرونی آن بر فرهنگ، سیاست و حتی بر سرنوشت اجتماعی ملت‌ها تاثیر مستقیم داشته است. این مسئله در بسیاری از کشورهای در حال توسعه مخصوصا ایران معاصر همچنان حل‌نشده بر جا مانده است. جامعه‌ای که به لحاظ معاصرت متعلق به جهان مدرن و دستاوردهای فکری و فرهنگی آن است[1] و به لحاظ ریشه‌های هویتی-تاریخی و حافظه فرهنگی به جهان‌ سنّت و اندیشه دینی تعلق دارد.[2] از آنجا که هر یک از این دو پارادایم مقتضی رویکرد فرااخلاقی و هنجارشناختی متفاوتی هستند، در عرصه‌های مختلف (از سیاست و قانون‌گذاری تا زندگی روزمره و..) بین آنها تعارضات بی‌شمار و فرساینده‌ای  وجود دارد.

از نخستین مواجهه مسلمانان با فرهنگ غرب تا به امروز متفکران بسیاری در حل این ‌مسئله غامض و مردافکن کوشیده‌اند اما کوشش‌های به عمل آمده (در عین ارزشمندی و فایده نسبی) گره از کار فروبسته ما نگشوده‌ است. حل نشدن این مسئله بحران های بسیار و  هزینه‌های گزافی در پی داشته است ونسل‌های بسیاری فرصت شکوفاییِ خود را در این کشاکش فرساینده و جانکاه[3] از دست داده‌اند، با صرف نظر از عوامل غیر معرفتی باید به این نکته باید اذعان داشت که از زمان مشروطه تا به امروز خطاهای تئوریک بسیاری رخ داده است، هرچند رشد علم، فرایندی تدریجی و ناگزیر از آزمون و خطا است اما تکرار این اشتباهات به سرانجامی جز سردرگمی و تشدید بحران نخواهد انجامید. پس از گذشت بیش از یک قرن کلنجار رفتن و نادیده گرفتن این مسئله‌ پرتنش، و در آستانه قرن جدید مهم‌ترین درس این است که فراست و تیزبینی کافی در پرهیز از خطاهای گذشته و گشودن افقی تازه را به دست آورده باشیم. اسباب و عللی مانند نو‌اشعری‌گری[4]، بی‌توجهی به دستاوردهای عقلانیت مدرن، محدودیت چشم‌انداز نظریه‌ها در جامعه‌ای که تنوع مذاهب دینی در آن بسیار است[5]، عدم انسجام رویکرد و محتوا (مانند برخی روشنفکران دینی)[6]  بیگانگی نظریه‌های پیشنهادی با سنت فکری و فرهنگ ایرانی-اسلامی[7]، متوقف شدن در بحث‌های فراموضوعی و درجه دوم و رها کردن مسئله، اکتفا به کلی‌گویی‌های روش‌شناختیِ مبهم و اصول جدلی الطرفین، باعث شده‌ است که تلاش‌های صورت گرفته (به لحاظ تئوریک و پراتیک) دستاورد چندانی نداشته باشند.

کتاب «اخلاق؛ دین طبیعی» کوششی است در راستای این مسئله پیچیده که بی‌تردید یکی از بحث‌انگیزترین و عمیق‌ترین لایه‌های تعارض سنت و مدرنیته در ایران معاصر و سایر کشورهای اسلامی به شمار می‌رود. استفاده از زبان روشن و آسان‌یاب، توجه به بنیادهای نظری در قلمرو الاهیات، معرفت شناسی، انسان‌شناسی و متافیزیک (توجه به فراخلاق)[8] رویکرد تطبیقی، توجه به میراث فرهنگی تمدن اسلامی- ایرانی، از جنبه‌های بدیعی است که در این کتاب به چشم می‌آید. نویسنده همچنین به زمینه های کاربردی و توصیه‌های راهبردی اخلاق توجه نموده و در بخش‌هایی از کتاب به بحث درباره فهرست ارزش‌های اخلاقی پرداخته است، نظریه‌پردازی در سطح فلسفه جهانی، نگرش فراآیینی به همه ادیان توحیدی، و پیشنهاد مدل خاصی از اخلاق جهانی که میان همه خداباوران و حتی خداناباوران مشترک است، بدیع‌ترین جنبه این کتاب است و آن را  از همه آثار مشابهی که به زبان‌های فارسی و انگلیسی و…  نگاشته شده‌ است، متمایز می‌سازد. براین اساس می‌توان کتاب«اخلاق؛ دین طبیعی» را اثری درباره اخلاق جهانی و صلح جهانی نیز قلمداد کرد.

پانوشت: کتاب اخلاق دین طبیعی به تازگی و با همکاری نشر نگاه معاصر منتشر شده است.  این اثر علاوه بر نکات مذکور از راهنمایی‌های عالمانه و ویراستاری دکتر ابوالقاسم فنائی نیز برخوردار است.

 

ارجاعات:

[1] طبعا فردی که در این عصر به دنیا آمده و جامعه ای که در عصر مدرن شکل گرفته و بالیده است، نقطه آغار و نحوه نگرش او متعلق به این جهان بینی است.

[2]  سنت نه یک خاطره دور وخاموش از پیشینیان  و نه جدای از هویت امروزین ماست، بلکه میراثی  فکری-فرهنگی، کنش گر و تعیین کننده  است که از گذشته به امروز رسیده و چون در شکل گیری هویت اجتماعی، جهان بینی و اخلاقیات  ما موثر بوده است، انکار ناشدنی و لاجرم نیازمند  توجه و بازسازی خلاقانه است.

[3] مخصوصا نزاع خام و بی‌حاصلِ سنت ستیزان و تجدد ستیزان که یک طرف در اندیشه ذوب شدن در غرب است و دیگری در اندیشه نفی و انکار غرب.

[4] رویکرد نواندیشان سنتی/حوزوی  که منابع تاریخی/نقلی دین را با روش‌های ضعیف و  آرزوی خامِ ناب‌گرایی مهم ترین منبع پاسخ به مسائل مدرن می‌دانند.

[5]  مانند محدود شدن مباحث و نظریه‌ها به تعارض میان فقه شیعه و اخلاق

[6]  برخی از رویکردها که محتوای عقلانیت مدرن را بر متون سنتی ( آیات و روایات) تحمیل می کنند.

[7] پر واضح است که نظریه هایی که زبان نااشنایی دارند و ریشه در سنت فکری جامعه مخاطب نداشته باشند، شانس کمتری نسبت به نظریه هایی دارند که با زبان جامعه مخاطب با آن سخن می گوید و گاهی افزون بر آن از میراث فرهنگی آنان تغذیه می کند و در نتیجه نه تنها باعث انقطاع هویت تاریخی آن نمی شود بلکه درخت هویت تاریخی آن را بالنده تر می سازد.

[8]  بخشی از فلسفه اخلاق که از موضوعات فلسفی تحلیلی است

مطالب مرتبط
درج دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.