توافق با کشاورزان اصفهان؛ آیا آب رفته به جوی بازمیگردد؟| ابراهیم احمدیان
میگویند با کشاورزان اصفهانی برای برگرداندن آب توافق کردهاند. اما مگر کسی در جایی عمدا آب احتکار کرده و حالا میتواند آن را آزاد کند و مشکل حل شود؟ مسئله خیلی ساده است: آب نیست! واقعیت این است که آب شاید هم باشد ولی دیگر صاحبهای جدید پیدا کرده.
بسیاری از رودخانههای خشک یا کمآب ایران نه این است که واقعا خشک شده باشند؛ مسئله این است که مصرفکنندگان جدید پیدا کردهاند یعنی در سرچشمهها و مسیر رودخانهها مصرفکنندگان بسیاری پیدا شدهاند که قبلا نبودهاند. اینک معیشت و حیات اینها روی مصرف این آب بسته شده. زندگیشان تغییر کرده! بود و نبود آب موجب تغییر درآمد و معیشت میشود. با آب نباید شوخی کرد. سبز کردن یک زمین بایر با آب بادآورده هنر نیست؛ باید دید که چه بر سر مناطقی میآید که حقابه آنها صرف آبادی این زمین بایر میشود. پس علی رغم خشکسالی، آب کم و بیش هست ولی دیگر به مقصد نمیرسد و به مصارف دیگر میرسد. حالا آنهایی که مصرفکنندگان قدیم آب بودهاند از حیوان تا انسان، فریادشان بلند شده. اگر بخواهند آب را بازگردانند صدای مصرفکنندگان جدید در میآید. ده روز پیش در جلسهای میهمان بودم. مسئولان یک منطقه جمع شده بودند و با اهالی دو روستا جلسه داشتند. روستاییان اعتراض داشتند که چرا از آب سامانه گرمسیری به کشاورزی روستای ما ندادهاید؟ به همه روستاهای منطقه آب داده بودند مگر این دو روستا. سال گذشته در روزنامه شرق این طرح را معرفی کردم که طی آن، آب رودخانه سیروان از استان کردستان را با کاری عظیم از میان کوههای بزرگ و در مصافتی بسیار زیاد به مناطق گرمسیری استان کرمانشاه آوردهاند و زمینهای زیادی را از دیم تبدیل به آبی کردهاند و از کرمانشاه هم به سمت استان ایلام بردهاند. بر اثر این طرح، خسارات زیستمحیطی به منطقه وارد شده و حیات وحش آسیب جدی دیده. در پیرامون سیروان، جدا از این طرح، ساخت حدود هفت سد در ده دوازده سال گذشته تغییرات نامطلوبی در منطقه داشته و حتی باعث گرم شدن بعضی نقاط منطقه شده! در آن جلسه، جواب مسئول طرح این بود که استان ایلام برای شرب از این آب سهمیه گرفته و شرب در اولویت است. مردم روستا اعتراض داشتند که چرا آب ما باید به استان دیگر برود. اما اگر بنا باشد به این گونه اعتراضها تن بدهیم، این آب اصلا به منطقه این روستاییان نباید میرسید! مردم تقصیر ندارند؛ در دهههای اخیر مسائل کلان کشور باعث شده تا بالاجبار زندگی جمعیت بیشتری از مردم کشورمان روی استفاده از منابع طبیعی بسته شود. منابع طبیعی در دسترسترین و به ظاهر رایگانترین ثروتهایی هستند که در اوضاع بحرانی راحت میتوان از آن برداشت کرد و هیچ تحریم و فشار بینالمللی هم روی آن نیست. منابع طبیعی دیوار کوتاه کشور مایند که زور و صدایشان به کسی و جایی نمیرسد. ولی این منابع دهلی هستند که بعدا صدایش در میآید و ظاهرا الآن صدا در برخی نقاط کشور درآمده است. مشکل اصلی در کشور ما در این حوزه، وابسته کردن معیشت مردم به بهرهبرداری افراطی از منابع از جمله آب است. حفر چاههای عمیق از بزرگترین عوامل وابسته کردن مردم به کشاورزی توخالی(یعنی برداشت محصول در نقاطی که قاعدتا و به صورت طبیعی نباید محصول کشاورزی بدهند) بود. مثلا چرا باید در بیابانهای یزد و کرمان و قم یونجه کاشت یا باغ میوه احداث کرد؟! چهل سال پیش تعداد چاههای عمیق ایران حدود 60 هزار بود و اینک حدود 800 هزار یعنی برای حدود هر صد ایرانی یک چاه عمیق داریم و تقریبا هر دو کیلومتر یک چاه. حدود پنجاه درصد از این چاهها در دوره احمدینژاد حفر شده و زندگی بخشی مهم از مردم کشور را به آبی که آینده ندارد وابسته کرده است. این مردم اینک آب را حق مسلم خود میدانند و ما به جای ایجاد شغل از فرصتهای ممکن، پایدار، آیندهدار و واقعی کشور برای مردم، آنها را به مکیدن خون کشور وابسته کردهایم که تجدیدپذیر نیست و هزار مصیبت مانند فرونشست زمین و از بین رفتن خاک و مرتع و جنگل به همراه دارد! کارشناسان درباره مضرات انتقال آب از استانها به استانها و از اقلیمها به اقلیمهای دیگر بسیار هشدار دادهاند. انتقال آب از استانی به استان دیگر سراسر غلط است و علل بسیاری دارد از جمله: تغییر سبک زندگی مردم بومی و یا تشویق آنها به مصرف بیشتر آب زیرا مردم هر استانی با توجه به کمآبی استان خود سیستم و سبک معیشت و زندگی خاص منطقه را تنظیم کردهاند و وقتی شما آب مفت به استانشان میبرید مردم را به مصرف تشویق میکنید و از این بدتر، موجب تغییر معیشت آنها میشوید. مصیبت بزرگ این است که شما آنها را به چیزی وابسته میکنید و شما آنها را وادار به تغییری در زندگی میکنید که درآینده امکان ادامه آن نیست یعنی برای آینده هر دو استان بحران میآفرینید هم استان مقصد و هم مبدأ. این فقط یکی از مضرات است. بر سر کار آمدن نمایندگان یا مدیرانی که برای حفظ جایگاه خود فقط به استان خود نگاه میکنند هم باعث شده تا قوانین مضری به تصویب برسد. از جمله قوانینی با نگرش استانی به منابع آبی که مرزهای استانی را به جای مرزهای آبی لحاظ میکنند و بدین ترتیب استانها هر یک حق خود میدانند که بدون نگاه جامع ملی به منابع آبی کشور و سرنوشت دیگر نقاط ایران، آبی را که به هر شکلی وارد استان آنها میشود مصرف کنند. باید گفت که حتی نگرش کشوری به آب هم ممکن است برای کشور ما مشکلاتی بیافریند که البته آفریده و ما باید نگاه منطقهای و جهانی داشته باشیم؛ مثلا چنانچه مانع ورود آب به خاک عراق شویم دولت عراق نیز برای جبران مافات ممکن است دست به اقداماتی بزند شبیه اقدامی که باعث خشک شدن بخشی بزرگ از هورالعظیم شده. بخشی از ریزگردهای خوزستان و خشکی تالابهای خوزستان معلول اقدامات در کشور عراق است. اساسا خشکی و بیابانی شدن بیش از این همسایهای مثل عراق به نفع ما نیست و دودش به لحاظات مختلف ـ نه فقط زیستمحیطی ـ به چشم ما هم میرود. در باب آب و این که چه شد که این گونه شد و این که انگیزه سدسازی یا هرگونه «آببازی» دیگر آیا واقعا رونق دادن به کشاورزی بوده است هم سخن بسیار است. کافی است بدانید که در برخی سالها حدود دوازده هزار شرکت با طرحهای مربوط به سدسازی و طرحهای آب کشور درگیر بوده و از این گذر روزگار گذراندهاند و سدهای ایران سی برابر شدهاند ولی کشاورزی چهار برابر! با آب نباید شوخی کرد، آب را نباید به این سوی و آن سوی برد زیرا موجب تغییراتی میشود که سرانجام به این میرسی که آب رفته را سخت میتوان به جوی بازگرداند.
[1] https://www.tasnimnews.com/fa/news/1400/09/04/2614290/%D9%BE%D8%A7%DB%8C%D8%A7%D9%86-%D8%AA%D8%AC%D9%85%D8%B9-%DA%A9%D8%B4%D8%A7%D9%88%D8%B1%D8%B2%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D8%B5%D9%81%D9%87%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D8%A8%D8%B3%D8%AA%D8%B1-%D8%B2%D8%A7%DB%8C%D9%86%D8%AF%D9%87-%D8%B1%D9%88%D8%AF-%D8%AA%D9%88%D8%A7%D9%81%D9%82%D8%A7%D8%AA-%D9%85%D9%87%D9%85-%D8%A8%D8%A7-%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86%D8%AF%D8%A7%D8%B1%DB%8C-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D8%A8%D8%A7%D8%B2%DA%AF%D8%B4%D8%A7%DB%8C%DB%8C-%D8%A2%D8%A8-%D8%B2%D8%A7%DB%8C%D9%86%D8%AF%D9%87-%D8%B1%D9%88%D8%AF