شمه‌ای از شوریدگی شمس تبریزی | سروش دباغ

کتاب شمه‌ای از شوریدگی شمس تبریزی نوشته سروش دباغ

دو سال و نیم پیش، بر آن شدم تا در ادامۀ سفرهای اگزیستانسیل و معنویِ خود، به سر وقت « مقالاتِ» شمس تبریزی، که در زمرۀ کتاب‌های بالینی‌ام هست؛ بروم و به شرح آن بپردازم. برای انجام این مهم، دو متن محوری را انتخاب و اختیار کردم: « مقالات شمس تبریزی»، به تصحیح و تعلیقِ محمد علی موحد، و « خُمی از شراب ربانی: گزیدۀ مقالات شمس» با انتخاب و توضیحِ محمد علی موحد.

داستان یک نشست

به عنوان گزیده‌ای پیرامون شمه‌ای از شوریدگی شمس تبریزی به قلم سروش دباغ می‌خوانیم: دیروز مهمانِ  Islam and Society Institute  در دانشگاه فرایبورگِ سوییس بودم ؛ موسسه در شعر زیبا و سرسبزِ فرایبورگ، نزدیکِ برن، پایتخت کشور واقع شده است. مینا هاتف، دانشجوی دکتریِ این موسسه و دانشگاه است و در حال تحقیق و نوشتن رسالۀ دکترای خود دربارۀ تحولاتِ رفرم دینی ( religious reform)  در ایران معاصر با محوریتِ مقالات، کتابهای 26 گانه و درسگفتارهای منتشر شده ام طی 16-17 سال اخیر است.  استاد راهنمای او، دکتر امیر دزیریِ تونسی الاصل، دانش آموختۀ آلمان و استاد مطالعات اسلامیِ دانشگاه فرایبورگ است.

                                                                                                در سمینار دیروز که بیش از 3 ساعت به درازا انجامید؛ در ابتدا مینا هاتف، شّمه ای از بیوگرافی من عرضه کرد و در ادامه، بر اساس برخی از کارهایم، مباحث فلسفی و دلالت شناسانه ای درباره « ذات دین» و  «برساخته اجتماعی بودنِ » مفهوم دین را تبیین کرد. در ادامه، در دو نوبت، ناظر به آثار و آراء خود دربارۀ « رابطه فقه و اخلاق» و «  عرفان مدرن و سلوک معنوی در روزگار راززدایی شده» سخن گفتم.

جهت ایضاح بیشترسخنانم، به مباحث و مقولاتِ حجاب، ارتداد، ازدواج عرفی، رقص در دو اثر « حجاب در ترازو» و « زمین فقه و آسمان اخلاق»؛ همچنین مفاهیمِ  سالک مدرن، متافیزیک نحیف، تنهایی مخملین، الیناسیون دینی و انواع 6 گانۀ نیایش که طی ده سال اخیر طرح شده و در آثاری چون « آبی دریای بیکران»، « نبض خیس صبح» و « از سهروردی تا سپهری»  سربرآورده، پرداختم.

همچنین بخوانید: هسته پنهان تماشا

 

ربط و نسبت میان دینداری و زیست معنوی ( religiousity and spirituality  ( از دیگر مباحث طرح شده در این نشست بود. از پرسشها و ملاحظات عالمانۀ همکارانِ عرب، سوییسی و ایرانیِ حاضر در جلسه، حقیقتا استفاده کردم. همچنین، از بحث و گفتگو با مینا هاتف عزیز که در حال نگارش رسالۀ خود است و امیر دزیری عزیز، استاد راهنمای او،  بهره های بسیار بردم.

امیدوارم تقدیر موافق تدبیر افتد و این پروژه تا 3-2 سال دیگر به پایان رسد و در قالب  کتابی به زبان انگلیسی منتشر شود. در ادامه، برگردانِ فارسی این اثر  به غنای بیشتر ادبیات این مبحث در زبان فارسی کمک خواهد کرد.

طی گفتگوهایی که طی دو روز اخیر با مینا هاتف داشتم، دریافتم که آشنایی خوبی با مباحث طرح شده در حوزۀ نواتدیشی دینی و روشنفکری ایرانی طی چند دهۀ اخیر در فضای فارسی زبان دارد و آثار نواتدیشان دینی ایرانیِ معاصر را با اشتیاق دنبال کرده است . همچنین، افزون بر « حدیث نواندیشان دینی»، نوشتۀ هادی طباطبایی، مقالات و کتابهای فارسی و انگلیسیِ منتشر شده دربارۀ کارهای من، از جمله مقالاتِ ژانت آفاری، حسین پورفرج، علی صنایعی،  مهرداد مهرجو … را دیده و در نظر آورده است.

همچنین، از نکته سنجی های عالمانۀ  امیر دزیری دربارۀ وضعیتِ رفرم دینی در جهان اسلام و مقایسۀ وضعیت دینی و سیاسیِ  تونس، مصر و ایران با یکدیگر، لذت بردم و استفاده کردم. « تا چه بازی رخ نماید بیدقی خواهیم راند».

 

مقدمه کتاب به قلم سروش دباغ

« در آن کنج کاروان سرای می باشیدم؛ آن فلان گفت به خانقاه نیائی؟ گفتم: من خود را مستحق خانقاه نمی دانم… گفت: مدرسه نیائی؟ گفتم: من آن نیستم که بحث توانم کردن، اگر تحت اللفظ فهم کنم، آن را نشاید که بحث کنم؛ و اگر به زبان خود بحث کنم بخندند و تکفیر کنند…من غریبم، و غریب را کاروان سرا لایق است.»[1]

« از بخت شکر دارم و از روزگار هم». بیش از پانزده سال است که که در حوزۀ عرفان پژوهی مشغول به  تحقیق و تتبع و درس و مشقم. در این راستا، هم درسگفتارهایی دربارۀ زیست-جهان و سلوک معنویِ  سالکان سنتی ای چون ابوالحسن خرقانی، شیخ شهاب سهروردی، عطار نیشابوری، جلال الدین رومی، شمس تبریزی، حافظ شیرازی… به روایتِ « نوشته بر دریا»، « قصه های شیخ اشراق»، « منطق الطیر»، « مثنوی»، « فیه ما فیه»، « مقالات» و « دیوان حافظ»  برگزار کرده،[2] هم مقوّماتِ « عرفان مدرن» و حدود و ثغور سلوک معنوی در روزگار کنونی را کاویده و روایت کرده ام.

محصولِ این کند و کاوها و زیر زبر شدن ها و روند و آیند ها، که با سپهری پژوهی های درازدامن ام هم عنان و مقارن گشته و متضمنِ بررسی تطبیقیِ آثار سالکان سنتی و سالکان مدرن هم می باشد، در آثار شش گانۀ « در سپهر سپهری»، « فلسفۀ لاجوردی سپهری»، « حریم علف های قربت»، « آبی دریای بیکران»، « نبض خیس صبح» و « از سهروردی تا سپهری» سربرآورده و آفتابی شده است.

« شمّه ای از شوریدگیِ شمس» پس از این در می رسد و پیش روی مخاطبان قرار می گیرد. بازخوانی انتقادیِ میراث عرفانیِ ستبرِ پس پشت و بهره بردن از بارقه ها و اخگرهای به ودیعت نهاده شده درآن، از مقومات عرفان پژوهیِ نگارنده است. در واقع، هر چند وام کردن و برساختن مفاهیمی از جمله « سالک سنتی/ سالک مدرن»، « متافیزیک نحیف»، « ایمان آرزومندانه»، « سلوک افقی/سلوک عمودی»، « تنهایی مخملین»، « طنز الاهیاتی»، « کورمرگی»…

همچنین بخوانید: کوررنگی دینی یا کوررنگی اخلاقی؟

 

برای پی افکندن منظومۀ عرفان مدرن و چند و چون سلوک معنوی ضروری می نماید؛ در عین حال، برای انجام این مهم، گریز و گزیری از رجوع به میراث حکمی- عرفانی  نیست. به همین سبب، تقریر و بازخوانیِ انتقادی برخی از متون عرفانیِ کلاسیک، طی سالیان اخیر، در دستور کارم قرار گرفته است.[3]

« عهد ما با لب شیرین دهنان بست خدا». سالهاست در هوای سنتِ عرفان خراسانی دم می زنم و در سایه سارِ درختان تنومندِ این بوستان، به کنجی خزیده و حظّ وافرِ زیبایی شناختی، معنوی و اگزیستانسیال می برم و « طعم وقت» را مزه مزه می کنم.

دو سال و نیم پیش، بر آن شدم تا در ادامۀ سفرهای اگزیستانسیل و معنویِ خود، به سر وقت « مقالاتِ» شمس تبریزی، که در زمرۀ کتابهای بالینی ام هست؛ بروم و به شرح آن بپردازم. برای انجام این مهم، دو متن محوری را انتخاب و اختیار کردم: « مقالات شمس تبریزی»، به تصحیح و تعلیقِ محمد علی موحد، و « خُمی از شراب ربانی: گزیدۀ مقالات شمس» با انتخاب و توضیحِ محمد علی موحد.

افزون بر دو متن محوریِ یاد شده که مکررا به سراغشان می رفتم و در مضامینش تامل می کردم و فقراتی را برای شرح و تبیین بر می گزیدم؛  در این سفرِ روح نواز و دل انگیز که بیش از نُه ماه به درازا انجامید و در قالب درسگفتاری سی جلسه ای در « بنیاد سهرودیِ » تورنتو القاء شد؛ برای ایضاح بیشتر مطالب، به منابعِ متعدد عرفانی، فلسفی و روانشناختی مراجعه کردم و آنها را در کار آوردم.

اکنون که به پشت سر می نگرم، سخت خرسندم که اوقاتی با شمس تبریزی، که «نفسی گرم و کلامی نافذ» و « خوش جهانی» داشت، « بلند همت و منیع الطبع و تودار و درونگرا» بود و « پرهیجان و نا آرام و تند و صریح اللهجه»؛ مردی که با «خرقه دادن و تعلیم ذکر و به چله نشاندن مریدان» بر سر مهر نبود؛ کاریزمایی غریب داشت و « سلطۀ سحر آمیز او» گریبان مولوی را در سی سال آخر عمر رها نکرد؛ در خلوت و جلوت مانوس بودم و از پشت پنجرۀ او به جهان پیرامون نگریستم.

کتاب پیش رو، جلد اولِّ اثر دو جلدیِ « شمّه ای از شوریدگی شمس» است. بناست جلد دوم تا چند ماه دیگر نهایی شود و پیش چشم علاقه مندان قرار گیرد. اگر نبود زحماتِ مجدانه و صادقانۀ مسلم عباسپور عزیز، این مجموعه بسامان نمی شد. زحمت پیاده سازی، گردآوری، تدوین و افزودن ارجاعاتِ متعدد با ایشان بوده است. از این بابت از ایشان صمیمانه سپاسگزارم. همچنین ممنونم از سجاد محمدی، ویراستار ادبی، ابوالفضل منوچهری ، طراح جلد و سید حمید حیدریِ صفحه آرا. بدون زحمات این عزیزان، کار به سرانجام نمی رسید.

امیدوارم خوانندۀ محترم، در لابلای این سطور، حدیثِ بیقراری نگارنده و تلاطم های آونگ آسایش را بخواند و از پی شمس تبریزی، سالک سنتیِ سدۀ هفتم، غریب بودن و غربت نشینی را دریابد، سبکبار و سبکبال « به وسعت تشکیل برگ ها » برود، « ریه را از ابدیت پر و خالی» کند، « بار دانش را از دوش پرستو به زمین» بگذارد، « به خلوت ابعاد زندگی» پای نهد، « ارتباط گمشده پاک» و تنهایی مخملین را بچشد و هم نورد افقهای دور گردد.

 

سروش دباغ

تورنتو- خرداد 1401

 

 

 

[1] خمی از شراب ربّانی : گزیدۀ مقالات شمس، انتخاب و توضیح: دکتر محمد علی موحد، تهران، انتشارات سخن، 1388، صفحه 61.

[2] فایلهای صوتیِ اکثر این درسگفتارها، از طریق سایت من و لینک زیر در دسترس علاقه مندان قرار گرفته:

http://soroushdabagh.com/lecture_f.htm

[3]  اگر موافق تدبیر من شود تقدیر، بنا دارم با عنایت به اتمام درسگفتار شصت جلسه ایِ «قصه های شیخ اشراق»، به زودی درسگفتاری با محوریتِ « چشیدن طعم وقت» و میراث حکمی- عرفانیِ ابو سعید ابوالخیر، عارف و سالک سنتیِ سدۀ چهارم و پنجم برگزار کنم.

مطالب مرتبط
منتشرشده: ۱
  1. مازیار

    چرا این متن اینقدر بی در و پیکر و پراکنده است؟ گویا دین آنلاین وظیفه ترییون و تبلیغ یادداشتهای شخصی آقای سروش دباغ رو به عهده گرفته.

درج دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.