عایشه هدایتالله: تصویرگر نقطه عطف فمنیست اسلامی
عایشه هدایتالله: تصویرگر نقطه عطف فمنیست اسلامی عنوان یادداشتی به قلم نفیسه مرادی است. کتاب حاشیههای فمنیستی قرآن، رساله دکنری عایشه هدایتالله است که به نقد روشهای تفسیری فمینیستی پرداخته است.
عایشه هدایتالله: تصویرگر نقطه عطف فمنیست اسلامی
او که خود را یک فمنیست مسلمان مومن میداند، سعی میکند تا یا نقد تند نسل اول فمینیستهای مسلمان (آمنه ودود، اسما بارلاس، عزیزه هبری، سعدیه شیخ، کیشا علی، رفعت حسن) شکست روشهای تفسیری فمنیستی را به تصویر بکشد. هدایت الله میخواهد نشان دهد که مفسران فمنیست، از مقصر دانستن تفاسیر به دلیل برخورداری از رویکرد مردسالارانه، عبور کرده و به متن قرآن رسیدهاند.
از قول آمنه ودود نقل میکند که «قرآن خودش مسئول خوانشهای خشن ایجاد شده است». زیرا معتقد است که برخی ازکلمات قرآن مانند «ضرب» در آیه ۳۴ سوره نساء ظرفیت معنای «زدن» و اعمال خشونت را دارد. لذا مدعی میشود که باید «الهی بودن متن قرآن مورد بررسی قرار گیرد».
به همین دلیل مدعی میشود که «تمایزگزاری ودود بین کلام قرآن و وحی الهی همچنان سرآغازی مهم به سمت بازاندیشی قرآن است و فرصتهای جدیدی به تفسیر فمنیستی میدهد».
نقدهای عایشه هدایتالله، انتقاداتی درون گروهی است که برای اصلاح فمنیست اسلامی دست به جراحی تند و تیزی زده است. اما بعضا ادعاهای وی از سوی خود فمنیستها رد شده و به پیامدهای آنچه گفته است، پرداختهاند.
اسما بارلاس در کتاب «Belive women in islam» مینویسد:
«عایشه هدایتالله در پاسخ به این سوال که مفسران بدون تضعیف متن قرآن چه کنند؟ میگوید که فمنیستها باید بپرسند آیا قرآن کلام خداست؟ بنایراین او نیز مانند (کیشا) علی، قرائت خود از قرآن و نقد تفسیر فمنیستی آن را مبنای زیر سوال بردن قدسیت آن قرار میدهد».
هر چند که مهمترین تفاوت نسل اول فمنیستهای اسلامی با فمنیستهای یهودی و مسیحی در این است که تمام متن قرآن را وحیانی و مقدس میدانند. اما سخنان عایشه هدایتالله در کتابش، حاکی از رویش نسل جدیدی از فمینیستهاست که قرار است متن قرآن را زیر سوال ببرند.
هدایتالله که بر مومن بودن خود تاکید دارد، برای اینکه به وحیانی بودن قرآن صدمهای وارد نکند، میان خدا و قرآن تمایز قائل میشود و میگوید «نمیتوان خدا را با قرآن برایر فرض کرد».
او با تمسک گزینشی به یافتههای مفسران فمنیست، مبنی بر محدودیتهای زبانی مدعی میشود «از آنجا که زبان انسان نمیتواند به طور کامل خداوند را توضیح دهد، قرآن هم نمیتواند بیان کامل خداوند باشد».
اینکه نسل جدید فمنیستها، بخصوص فمنیستهای جوانی چون عایشه هدایتالله به کدام سمت و سو روند، نیازمند مطالعات جدیتر و عمیقتری است. اما مشخص است که بررسی پدیده «وحی» و نسبت آن با قرآن جز اولویتهای الهیات فمنیستی خواهد بود.
پذیرش شکست روشهای تفسیری فمنیستها توسط هدایتالله، و بررسی نسبت وحی و متن قرآن، حاکی از اولویتبخشی به دستگاه تفکر مدرن و ارزشهای آن است.
در حالی که دستگاههای فکری دیگری نیز در جهان وجود دارند و لزوما «مدرن» بودن، به معنای بهتر بودن نیست که جهان غرب خودش از مدرن بودن عبور کرده و به دوران پست مدرنیسمی رسیده که نافی مدرنیته است. هر چند که میتوان در دستگاه تفکر اسلامی بناهای جدیدی ساخت که متعلق به خود مسلمانان است.