“آن بخش از حقیقت خامنهای که نمیخواهند ما بدانیم”
“آن بخش از حقیقت خامنهای که نمیخواهند ما بدانیم” عنوان صفحهای در فیسبوک است که شماری از علاقهمندان به رهبر انقلاب با نگاهی دیگر به ابعاد شخصیتی ایشان در فیسبوک راه انداختهاند و تاکنون بیش از سه هزار نفر این صفحه را پسند(LIKE) کردهاند.
به گزارش دینآنلاین وقتی یک سال پیش صفحهای منتسب به رهبری با عنوان "خامنهای دات ی آر" (با گزینش نشانی سایت رسمی ایشان به جای عنوان) در فیسبوک افتتاح شد، هرچند دفتر ایشان یا مقامی منتسب به دفتر ایشان بهصورت رسمی وابستگی این صفحه به دفتر را اعلام نکرد اما شیوه ورود و خروج صفحه و ملاحظاتی که مدیر(Admin) صفحه به کار میگرفت به مطلعان نشان داد که این صفحه از حمایتی غیر رسمی برخوردار است.
اما اینک صفحهای در فیسبوک دیده میشود که مدیر صفحه حساب مدیریتی خود را محدود نکرده و از همگان خواسته است که به شرط ارجاع به منابع خود این صفحه را مدیریت کنند.
مؤسسان این صفحه در متنی که معرفی خود پرداختهاند نوشتهاند: «این پیج رو زدیم چون دیدیم که دارند رهبری رو سانسور میکنند. چون دیدیم چه دوستانش و چه دشمنانش دارن هرکدوم یه بخشی از پیکره تفکراتش رو میبرن. هر حرفی ایشون بزنه که اگه بتونن باهاش جبهه ی مقابل رو بکوبن طرح میکنند در رسانههاشون. ولی اگر به کار کوبیدن کسی نیاد یا بدتر از اون پر خودشون رو بگیره طوری سانسور میشه که نگار هرگز گفته نشده. از صدا و سیما گرفته که صحبتها رو مصلحتاندیشانه پخش میکنه
تا روزنامههای اصولگرا که بهجای اینکه سپر بلای رهبری باشن ایشون رو کردند ضربهگیر اشتباهاتشون
تا روزنامههای اصلاحطلب که خطشون مشخصه..».
مؤسسان صفحه در ادامه آوردهاند: «ببینین این الگوی سانسور شده نصفه و نیمه از رهبری که تو این رسانهها میبینیم دنیا رو مجذوب خودش کرده اگر حقیقت نظرات ایشون طرح بشه چه خواهد شد.
نگذاریم همون بلایی که بر سر خط امام آورده شد (مهم نیست کی! دست همه به این جرم آلوده ست) بر سر خط رهبری هم بیاید.»
این طراحان و بنیانگذاران صفحه از مخاطبان خود خواستهاند «هرکس بیاد سخن رهبری رو مطرح کنه
چه به مذاق ما خوش بیاد و چه نیاد مطرح کنیم قبل از اینکه همین اندازه دسترسی رو هم ازمون نگرفتهاند
چند نمونه از مطالب این صفحه در زیر میآید:
بی حجاب بی دین نیست
فرضا دختری که حجاب کاملی ندارد اما شب قدر یا در مجلس دعای کمیل شرکت و به درگاه خداوند تضرع میکند و یا در راهپیمایی 22 بهمن تصویر امام را میگیرد، نمیتوان گفت که بیدین است بلکه نمیداند حجاب اسلامی چیست که باید او را توجیه کرد. باید در باب حجاب کتاب نوشت و از طرق مختلف مانند فیلمهای تلویزیونی حجاب را تبیین و افراد ناآگاه را ارشاد کرد.
خاتمی گورباچف نبود…
تفاوت رئیس جمهور ما با آقاى گورباچف این است که گورباچف روشنفکرى بود که حتى به احتمال زیاد به اصل و مبانى مارکسیزم هم اعتقاد زیادى نداشت؛ آدمى بود که اصلاً ساختار شوروى را قبول نداشت؛ خود او هم به زبانهاى مختلف این را اظهار کرده بود. البته در آن وقتى که سرِ کار آمد، چندان صریح نمىتوانست اینها را بگوید؛ اما بالاخره اظهار مىکرد. رئیس جمهور ما، جمهورى اسلامى، دین و اعتقاد قلبى اوست؛ امام مراد و مقتداى اوست؛ یک روحانى است. آنها اول در خوشخیالیهاى خود حرفهایى زدند، هنوز هم سیاستمدارترین و موذىترینهایشان آن حرفها را مىزنند؛ اما عدّهاى از آنها از این دو سال اخیر به وحشت افتادند و بارها در تبلیغات خودشان گفتند که نه، این هم از خودشان است؛ جزو همین بنیادگراهاست! اتفاقاً این را درست فهمیدهاند! گورباچف به مبانى مارکسیزم بىاعتقاد و دلباخته غرب بود؛ حرفهایى هم که مىزد، حرفهاى غربیها بود؛ منتها با زبان روسى آنها را بیان مىکرد؛ والّا شعارهاى او هم غیر از شعارهاى آنها نبود؛ او دلباخته آنها بود! البته در اینجا قضایاى بسیار ریزى – مثل سفرها، امتیاز دادنهاى دروغین و بیخودى و … – هست که نمىخواهم آنها را بگویم؛ چون جاى این جلسه نیست؛ خود شما هم مىتوانید آن قضایا را پیدا کنید.
(بیانات در دیدار کارگزاران نظام 27 اسفند 138)
تخت جمشید مایه افتخار ملت ایران است
از جنبه مثبت، نباید فراموش کرد که این آثار، به محصول سرپنجه هنرمند، ذهن خلاق، روحیه بلند نظر و «ذوق و ابتکار ایرانی» است و این واقعیات، تخت جمشید و دیگر آثار تاریخی را در سراسر کشور، مایه افتخار ملت ایران و جزو مفاخر تاریخی این کشور قرار میدهد
آیتالله خامنهای: فروغ فرخزاد به اعتقاد من عاقبت بخیر شد…
نکته آخر هم این که آنجایی که به مسائل دل و عواطف و اینها میپردازید، حد نگه دارید؛ یعنیآن حالت عفاف و حجاب را حفظ کنید. این را بدانید شعری که آن وقت فروغ فرخزاد میگفت، در دنیای روشنفکری آن زمان هم کسی قبول نداشت. خب، ما با اینها مواجه بودیم، روبهرو بودیم؛ همینهایی که شب توی قهوهخانهها و کافههای تهران مینشستند و عرقخوری میکردند و آنها را از مستی روی دوش میکشیدند میبردندشان خانه، چون نمیتوانستند بروند آنها هم معتقد نبودند که شعر باز و عریان مثل بعضی از شعرهای فروغ فرخزاد باید گفته شود. این در حالی بود که آن زمان، فرهنگ، فرهنگ دیگری بود؛ اصلاً زمانه، زمانه واقعیات تلخ و زشت و مستهجنی بود که حالا گوشهای از آن هم در شعر بعضی از شعرای آن روز خودش را نشان داده بود. من اسمی از بعضی شعرای زن دیگر نمیآورم؛ چون فروغ فرخزاد اولاً مُرد، ثانیاً به اعتقاد من عاقبت به خیر هم شد. بعضیهای دیگر نه، عاقبت به خیر نشدند و نخواهند شد؛ لذا به آنها اشارهای نمیکنم و از آنها اسم نمیآورم.(کتاب شب شاعران بیدل- شب شعر 89)
درباره آوازخوانی و لذت شنیدن آواز
انسان آواز می خواند که مردم لذت ببرند ؛ هم لذت ببرند ، هم در سایه این وسیله و ابزار پیام – چون هنر ابزار هم هست – مطلب منتقل شود.
هنر را که تولید می کنید و ارائه می دهید، سعی کنید هنر فاخر باشد؛ یعنی باید اعتلای هنر مورد نظر باشد.، چون خصوصیت هنر این است که بایستی اعتلا داشته باشد تا آن مقصود که از هنر مطلوب ، مورد نظر است ، به دست بیاید . حالا من در این زمینه از هنر موسیقی مثال می زنم .
در سبزوار پیرمردی بود – که خدا بیامرزدش – که ذاتش موسیقی دان بود و اتفاقا ً یک منبری به همان شهر آمده بود که صدا ی خوش داشت ، منتها « دستگاه » بلد نبود . این پیر مرد می گفت وقتی این آقا خارج می خواند ، مثل این است که که میخ در گوش من فرو می کنند ! خوب ، این چه هنری است ؟ ! مگر انسان آواز می خواند که میخ در گوش مردم کند ؟ ! انسان آواز می خواند که مردم لذت ببرند ؛ هم لذت ببرند ، هم در سایه این وسیله و ابزار پیام – چون هنر ابزار هم هست – مطلب منتقل شود ؛ اما با این وضع ، منتقل نخواهد شد ؛ وقتی رسا نبود ، منتقل نمی شود ؛ مثل این است که شما کاغذ را به آن تیر کمان های سابق ببندید و آن را پرتاب کنید تا این کاغذ را به مکان برسانید ، که اگر این تیر کج و نتراشیده بود، وسط راه می افتد و آن کاغذ به مقصد نمی رسد. اگر هنر هم این طور بود ؛ بد خواندند، ناشیانه خواندند ،بدون رعایت قواعد هنری خواندند یا بازی کردند یا حرف زدند ، مقصود حاصل نخواهد شد . بنابر این چه نقاشی می کنید ، چه موسیقی اجرا می کنید ، چه نمایشنامه و فیلمنامه می نویسید یا اجرا و بازی میکنید، چه میخوانید، باید سعی بر این باشد که بهترین داده شود. (بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار جمعی از جوانان سیزدهم اسفند 1377)
نظر آیتالله خامنهای درباره سریال اوشین
ژاپنیها برمیدارند از زندگی معمولی و شخصی یک نفر، یک موضوع برای فیلم درست میکنند، که مطابق با واقع است. اصلاً علت جاذبهی فیلمهای ژاپنی هم این است. البته هنرپیشههای خوبی دارند، اما علت جاذبه این است که درست مطابق با واقع است.
این سریال «سالهای دور از خانه»یی که نشان میدادند، که همه را جذب کرد، حتّی امام را – حاج احمد آقا میگفت که امام مرتب این سریال را نگاه میکردند – علتش چیست؟ چون زندگیای که آن شخص در فیلم دارد، و آن کاری که او دارد میکند، درست مطابق با واقع است؛ یعنی همانی است که واقعیت دارد. اصلاً هنرمند این است؛ باید واقعیت را عکسبرگردان کند و به آدم نشان بدهد؛ حتّی آن مقداری که آدم نمیبیند، برجسته کند، واقعیت را با همهی ریزهکاریهایش جلا بدهد و جلوی چشم آدم بگذارد. آن سریالی که اشاره کردم، اینطور نبود؛ آن سحرِ ماه رمضانش، آن افطارِ ماه رمضانش، آن مجلس روضهاش؛ آخر هم بیمعنی و بیمزه و بیواقعیت! واقعاً جامعه ما این است؟! اصلاً هیچ چیز سرشان نمیشود.
(دیدار اعضای مجمع نویسندگان مسلمان در تاریخ 28 مهر ۱۳۷۰)
“آن بخش از حقیقت خامنهای که نمیخواهند ما بدانیم” عنوان صفحهای در فیسبوک است که شماری از علاقهمندان به رهبر انقلاب با نگاهی دیگر به ابعاد شخصیتی ایشان در فیسبوک راه انداختهاند و تاکنون بیش از سه هزار نفر این صفحه را پسند(LIKE) کردهاند.
سلام دوستان اگه به مباحث علوم انسانی اسلامی علاقه دارید یه سر هم به وبلاگ من بزنیدrasadfekr.blog.ir
مطلبتون خیلی جالب بودمن انصافا غافلگیر شدم
چند لیتر خونم نثار راه امام خمینی و معظم له باد
تعجب می کنم که این گزارش رو دیگر سایتها کار نکرده اند. الحق حرف دل ما رو زدید!
واقعا گزارش جالب و خواندنی ای بود. خیلی ها نمی خواهند آقای خامنه ای را مردم این طوری بشناسند.