شیخ علی کورانی؛ در جستوجوی نشانههای ظهور
شیخ علی کورانی در هشتاد سالگی دیده از جهان فروبست. او از علمای لبنان بود. در خانوادهای کشاورز زاده شد؛ اما به تحصیل علوم دینی راغب گشت. تحصیل را در همان لبنان آغاز کرد. چهارده ساله بود که به نجف رفت. در آنجا پای درس سید ابوالقاسم خویی، سید علاء بحر العلوم، شیخ باقر ایروانی، سید محمد باقر صدر و سید محسن حکیم حاضر شد.
به گزارش دینآنلاین شیخ علی کورانی در عراق با سید محمد باقر حکیم ارتباط نزدیکی پیدا کرد. شهید حکیم در آن زمان دورههایی را تشکیل داده بود تا روحانیونِ آگاه به زمانه را برای اعزام به مناطق مختلفی تربیت کند. شیخ علی کورانی از طلاب برای حضور در این دورهها آزمون به عمل میآورد. کورانی منِش آیت الله سید محسن حکیم را میپسندید و مقلّد او شده بود. گفته بود که مشی آیت الله حکیم اصلاح گرایانه است. این مهم در نظر کورانی برجسته آمده بود.
کورانی اما در عراق نماند. به ایران آمد. علتش هم انقلابِ اسلامی ایران بود. او وقتی که خبر انقلاب در ایران را شنید، مبتهج شده بود. به یاد روایاتی افتاده بود که خبر از مقدماتِ ظهور در ایران میداد. روایتی که میگفت اولین زمینه سازانِ ظهور امام زمان (عج) اهل سرزمین مشرق و قوم سلمان، اهل قم، اهل خراسان و اهل طالقان هستند.(اینجا را نیز ببنید)
کورانی به همین انگیزه به ایران آمد. او دلبستهٔ بحث از مهدویت بود. کتابهایی نیز در همین خصوص تألیف کرد. کتابی نوشت با عنوان «عصر ظهور». این کتاب برآمده از مجموعه سخنرانیهای او بود. کتابی فراگیر شد. در این کتاب بر اساس آیات و روایات و تجزیه و تحلیل آن، وقایع ظهور را تشریح کرده بود. در آنجا به ایرانیان امیدهایی داده بود که مقدماتِ ظهور از این کشور پدیدار میشود.
وی در این خصوص حتی مطالبی درباره جنگ تحمیلی ایران بیان کرده بود. این امر سبب اعتراض سید احمد خمینی هم شد. اما به گفتهٔ کورانی: «ابتدا سید احمد آقای خمینی به من نقد کرد ولی وقتی برای ایشان توضیح دادم قبول کرد».(اینجا را ببینید!)
زمانی که مستند «ظهور نزدیک است» منتشر شد نیز شیخ کورانی یک سوی توجهها بود. کارگردانِ آن مستند در پاسخ به برخی از انتقادها گفته بود که: ما محققی مثل علامه کورانی را داریم که در کتاب عصر ظهورش تطبیق را بارها انجام داده است. سپس اذعان کرده بود که کمتر کسی مانند علامه کورانی وجود دارد که تمام عمر علمی خود را صرف این موضوع تخصصی کرده باشد و قطعاً ایشان بهتر میتوانند در این زمینه اظهار نظر کنند.(نگاه کنید به اینجا)
کورانی اما این مستند را تأیید نکرد. گفت که: «به هیچ وجه کاری که در این سی دی کردند درست نیست. از من پرسیدند، گفتم اگر به عنوان رجا و امیدواری شخصی شماست، ایرادی ندارد. اما اینکه این گونه به عنوان قطعیت آوردهاند، درست نیست. این کاری که کردهاند تعیین است و تعیین به معنای توقیت و وقت معین کردن است و این اصلاً حرام است. چون توقیت، منهی عنه است. اهل بیت نهی کردهاند که کسی برای ظهور وقت معین کند یا مصداق معرفی کند».(اینجا را ببینید)
کورانی البته بعدها عنوان کرد که در برخی از موارد کتابِ خود، قید احتمال را بیان کرده است. اما مردم آن را قطعی و یقینی برداشت کردهاند که این امر صحیحی نیست. وی گفته بود که در ویرایش کتاب عصر ظهور که قید احتمال را برای برخی از مصادیق آوردهام، این احتمالات را حذف خواهم کرد. او گفته بود که مردم تمیز بین احتمال و امرِ یقینی نمیدهند. لذا میگویند آقای کورانی گفته است که فلان مسئله از یقینیات مرتبط با ظهور است.(اینجا را ببینید)
تأملات کورانی در باورهای مهدویت
کورانی کوشیده بود برخی از باورها در خصوص مهدویت را نیز تبیین دقیقتری کند. برای نمونه وی در خصوص دیدار با امام زمان (عج) در پاسخ به پرسشی که میگفت: «آیا امکان دارد که برخی از افراد بتوانند خدمت حضرت برسند؟» گفته بود که: «امکان دارد ولی باید بدون هرگونه ادعایی باشد.» و سپس با این پرسش مواجه شده بود که: «پس توقیع حضرت که میفرماید هر کس ادعای مشاهده کرد، تکذیبش کنید چه میشود؟»
او اینگونه توضیح داده بود که: «در اوایل ادعای مشاهده همراه با نیابت بود. در زمانِ نائبانِ چهارگانه، ادعای مشاهده امام علیه السلام با ادعای نیابت همراه بود. پس وقتی حضرت فرمود: فمن ادعی المشاهده قبل السفیانی و نفس الزکیه فهو کذاب مفتر مشاهدههای متبادر ذهنی سئوال کننده (مشاهده همراه با ادعای نیابت) مورد نظر بوده است.»[1]
کورانی گفته بود که در دوران ما اگر کسی ادعای مشاهده امام زمان (عج) را داشت، باید ابتدا اصل را بر کذب دانست. ابتدا باید دید این شخص متدیّن، اهل تقوا و بی اعتنا به دنیا است یا خیر؟ علامتهای دیگری هم در مورد ادعای رؤیت هست. «اما الاصل فیه الکذب حتی یثبت. الاصل فیه الاشتباه و الکذب».
او گفته بود که برخی افراد، عقل و حواس درستی ندارند. ولی اگر افرادی مدعی شدند که امام زمان (عج) به من گفته است فلان موضوع را به مردم بگو؛ این درست نیست. ولی اگر فقط بحث دیدن باشد امکانِ آن وجود دارد. او گفته بود تحقیقاتم نشان میدهد که هیچ یک از علمای بزرگ مدعی ارتباط با امام (عج) نبودند. بلکه برخی افراد دیگر این مطالب را به آنها نسبت دادهاند. در حالی که خودشان خبر ندارند. وی همچنین گفته بود که مثلاً نوه دختری آیت الله بهجت با دختران ما ارتباط دارند و صحه میگذارند که آیت الله بهجت هیچ وقت نفرمودند که من امام زمان را میبینم.
کورانی ارتباط با امام زمان را مقبول دانسته بود. مشاهدهٔ امام را امری صحیح میدانست. اما گفته بود که اگر کسی به مشاهدهٔ امام نائل آمد، نباید ادعای نیابت از جانب ایشان کند. اگر چنین شد، او کذب میگوید. برخی از افراد ادعای نیابت دارند که اینها را باید تکذیب کرد.
کورانی و انقلاب اسلامی ایران
کورانی معتقد بود که انقلاب اسلامی حتماً از علامات ظهور است. وی در مقابل این روایت که عنوان میکند هر پرچمی قبل از قیام حضرت مهدی (عج) برافراشته شود باطل است، گفته بود که: «مراد، رایتی است که مقابل رایت حضرت باشد نه رایتی که دعوت به ایشان و ولایتشان میکند.»[2]
در خصوص ادعای او درباره پیوند انقلاب اسلامی ایران با هنگامهٔ ظهور هم برخی به او خُرده گرفتند. او گفته بود که یکی از مهمترین نقدها این بود که گفتند آقای کورانی ایرانیها و انقلاب آنها را به قیام امام مهدی (عج) پیوند داده است؛ ولی ما (شیعیان دیگر کشورها) هم مانند ملتهایی که تحت ظلم بودند علیه حکومت پادشاهی قیام کردیم تا عدالت برقرار شود. بنابراین انقلاب ربطی به قیام امام مهدی (عج) ندارد. کورانی پاسخ داده بود که من از جانب خودم آن را نقل نکردهام. بلکه روایاتی از پیامبر و ائمه داریم که مردانی از قوم سلمان زمینه ساز خواهند بود. بنابراین ربط و پیوند نشانه ارزش انقلاب امام خمینی است و نه تنقیصِ آن.
کورانی در در وادی تحقیق
کورانی کتاب فرهنگ موضوعی احادیث امام مهدی را نیز مکتوب کرد. در آنجا به زوایای مختلف بحث از مهدویت پرداخت. علاوه بر این وی کوشیده بود تا در دیگر ساحتهای اندیشه دینی نیز به بحث بپردازد. او کتاب تدوین قرآن را نیز مکتوب کرد. در این کتاب، ادعای تحریف قرآن را به نقد گذاشته بود.
کورانی کتاب دیگری تحت عنوان شمعون الصفا نگاشته بود. شمعون الصفا فرزند حمون بن عمامه، جد مادری بانو نرجس -مادر امام زمان- است. او برترین حواری مسیح بوده است. رابطه وی با حضرت عیسی چنان نزدیک بوده که گاه او را برادر حضرت عیسی خواندهاند. او پس از عروج مسیح، جانشین او شد. شمعون به عنوان وصی حضرت عیسی در تاریخ شناخته شده است. کتابِ کورانی به معرفی این شخصیتِ کمتر شناخته شده پرداخته بود.
کورانی همچنین به نقد برخی از تئوریهای علمی پرداخته بود. برای نمونه در کتاب ثمار الافکار به نقد نظریه تکامل پرداخت. گفته بود که نظریه تکامل با قانون دوم ترمودینامیک تناقض دارد. از این رو نظریه تکامل را مخالف با علم دانسته بود. وی سپس در کتاب خود اینگونه به دانشمندان توصیه کرده بود که: ما از این افراد تقاضا میکنیم برخی کتابهای فیزیک را ورق بزنند تا بدانند زمانی که این علم را عامل سازندگی و تکامل میدانند، چیزی جز عامل ویرانی و تجزیه و تفکیک نیست.
کورانی همچنین کتابها و تحقیقاتی در زمینه ائمه شیعه، عقاید اسلامی، ملائک، مرجعیت، وهابیت و … مکتوب کرد.
شیخ علی کورانی عالمِ محقق و پژوهشگری بود که عمر خود را در راه ترویج مکتب تشیع وقف کرد. روحش قرین رحمت الهی باد!
ارجاعات:
[1] مجله انتظار (انتظار موعود)، ش 2، زمستان 1380
[2] همانجا