ادیان و هندسه وجودی انسان
سیدهادی طباطبایی در این نوشتار به بررسی ابهامات و چالشهای احکام و امور دینی میپردازد و نشان میدهد که گاهی این احکام چنان غیرمنطقی به نظر میرسند که انسان امروزی را از پذیرش آنها دور میکنند. اما او با طرح مفهوم «دینگردی» و نگاهی عمیقتر به ادیان و آیینها، راههایی برای تلطیف این فضا پیشنهاد میکند. طباطبایی با الهام از آیینهای شرقی و مفاهیمی مانند «هندسه وجودی»، به تحلیل ساختارهای وجودی انسان میپردازد و نشان میدهد که چگونه این هندسهها—از مربع و دایره تا مخروط، هرم و مکعب—هر یک بخشی از وجود انسان را شکل میدهند و اختلال در هر یک میتواند زندگی فرد را تحت تأثیر قرار دهد. او همچنین به نقش ادیان مختلف در طراحی ساختارهای معابد و اماکن مقدس بر اساس این هندسهها اشاره میکند و نشان میدهد که چگونه این ساختارها میتوانند به بهبود احوال انسانها کمک کنند.
چقدر احکام و امورِ دینی مبهماند. گاهی چنان غیر منطقی است که انسان از آن روی بر میگرداند. حداقل انتظارِ پذیرش از دیگری نمیتوانی داشت. انسانِ امروزی آن را پس میزند. حق هم دارد. با هزاران منطق و برهان هم دشوار عقیدهای را میپذیرد. چه رسد به اینکه منطقی هم در پسِ آن نباشد. اما به نظر میرسد که «دینگردی» میتواند فضا را تلطیف کند.
آیینهای شرقی را ببینید. جذاب است. هدفشان پرورش روحیِ انسانهاست. یکی از مباحثشان بحث از «هندسه وجودی» است. میگویند هر انسانی هندسهای دارد. اگر این هندسه آسیب ببیند، یکی از جنبههای وجودی آدمی نقص پیدا میکند.
میگویند انسان دارای یک «مربع وجودی» است. این مربع، حس امنیت به انسان میدهد. میل به بقا در فرد ایجاد میکند. این مربع، از سن یک تا پنج سالگی در انسان شکل میگیرد. اگر انسانی مربعِ وجودش آسیب ببیند، سر در گُم است. از این شاخه به آن شاخه میپرد. در کارش ثبات ندارد.
بعد از این، «دایرهٔ وجودی» است که در انسان شکل میگیرد. دایره، حیات انسان را شکل میدهد. هر موجودی که حیات در آن جاری است، یک دایره وجودی دارد. لذت از زندگی را دایرهٔ وجودی انسانها شکل میدهد. ثروت هم از همین دایرهٔ وجودی میآید. کسی که فقر دارد، دایرهٔ وجودش آسیب دیده است.
پس از آن «مخروط وجودی» است که شکل میگیرد. مخروط، ارتباطات انسان را شکل میدهد. آن را به تعادل میرساند. شکلِ قلب را ببینید. از دو مخروطِ به هم چسبیده شکل گرفته است. وقتی دو نفر به هم عشق میورزند، تصویر قلب را نمایان میکنند. حتی در حالت سماع، درویشان کلاهی مخروطی شکل به سر میگذارند. میخواهند ارتباط با ماوراء را سامان دهند.
پس از این، «هرم وجودی» شکل میگیرد. هرم، حس اعتماد به نفس و عزت نفس را بوجود میآورد. این هندسه از 18 تا 19 سالگی در فرد تشکیل میشود. اهرام مصر را ببینید. میگویند وقتی که مردمان مصر باستان اعتماد به نفس خود را از دست داده بودند، از این اهرام استفاده کردند تا دوباره اعتماد به نفس خود را بیابند.
هندسه نهایی، «مکعب وجودی» است. مکعب، نقش آگاهی بخشی دارد. هر زمان که به کسب آگاهی و معرفت مایل بودید، به سمت هندسه مکعب مایل شوید.
اما اساس و مبنای همهٔ این هندسهها بر پایهٔ یک «هشت وجهی» شکل میگیرد. یعنی اگر هشت وجهیِ وجود انسان خللی بیابد، سایر هندسهها هم مختل میشود. ابتدا آن هشت وجهی را باید ترمیم کرد. اگر آن اصلاح شود، امید است که سایر هندسهها هم به سامان شود.
در ادیان هم به این هندسهها توجه شده است. یهودیان به مربع و دایرهٔ وجودی انسانها توجه کردند. ساختارهای معابدشان را علی الاغلب بر این اساس ساختند. گفته میشود که معبد سلیمان اولین معبد یهودیان است. امروزه اثری از این معبد یافت نشده. اما در ترسیمهایی از این معبد، میتوان به غلبهٔ مربع و دایره در این معبد پیبرد. دیوار ندبه را ببینید.
تمرکز به دایرهٔ وجودی، ثروت را برای یهودیان به همراه داشت. چرا یهودیان از ثروتمندانِ جهان محسوب میشوند؟ چون تمرکزشان بر دایرهٔ وجودیشان بیشتر بوده است.
در مسیحیت اما به مخروطِ وجودی توجه بیشتری شد. مخروط بحث از تنظیم روابط بود. این عبارت نمادین در مسیحیت را به یاد بیاورید که «اگر کسی به تو سیلی زد، سمت دیگر صورتت را هم جلو بیاور». نمادی است از حفظِ ارتباط با دیگران. فارغ از این، کلیساهای مسیحی را بنگرید. حالتهای مخروط و هرم از در و دیوارِ آن میبارد.
اما پیامبر اسلام به هندسه مکعب توجه بیشتری داشت. محمد (ص) سالها در غار حرا به عبادت میپرداخت. غاری که شکلی مخروطی داشت. اما پیام رسید که اینک از مخروط باید فراتر رفت. باید محور را بر آگاهی قرار داد. باید به سمت مکعبِ وجودی مایل شد. پیامبر به کعبه دعوت شد. همان جایی که ساختارِ مکعبی وجود داشت. آن ساختارِ مکعبی را محورِ دینِ خود قرار داد. اسلام در جهتِ آگاهی قدم برداشت. هر آنکس به جانبِ اسلام رو میکند، بداند که هدفِ این دین، کسب معرفت و آگاهی است. حالا آخرین مرتبهٔ وجودی انسان میتوانست پرورش بیابد.
بعد از پرورش مکعبِ وجودی، انسان میتوانست تمام قوای خود را سامان دهد. اسلام برای پرورشِ این آخرین هندسه وجود آمده بود. و اسلام دینِ خاتم لقب گرفت.
اما ساختار هشت وجهی در کجا نمایان شد؟ همان که پایه و اساس بود. ساختار «قبه الصخره» در مسجد الاقصی را ببینید. آن بنای هشت وجهی. همان جایی که همهٔ ادیان، نسبتی با آن دارند و آن مکان را متعلق به خود میدانند.
ساختار این معابد بی دلیل طراحی نشده است. حتماً با وجودِ انسان مرتبط است. هر طایفهای برای درمانِ هندسه وجودیِ خود به آن رجوع میکند. همین ساختارهای هندسی هم کافی است تا احوالِ انسانها را متحول کند. بهبود بخشد. خوش احوالی که در این اماکن به دست میآید، میتواند ناشی از ساختارهای هندسی آن هم باشد.
این متن نخستین بار در کانال تلگرام «الف- را» منتشر شد.