
آلن بدیو و لزوم مواجهه عقلانی با ترامپ
محسن سلگی در یادداشتی با عنوان «لزوم مواجهه عقلانی با ترامپ»، به تحلیل دیدگاههای آلن بدیو، فیلسوف فرانسوی، درباره پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات ۲۰۱۶ آمریکا میپردازد. بدیو با تأکید بر لزوم فراتر رفتن از احساسات منفی مانند ترس و یأس، دعوت به مواجههای عقلانی و فلسفی با این پدیده سیاسی میکند. سلگی ضمن تأیید این رویکرد، به نقد انفعال نهفته در تحلیل بدیو پرداخته و به بررسی رابطه بین ظهور ترامپ و نابرابریهای فزاینده در نظام سرمایهداری جهانی میپردازد. او ترامپ را نه تنها محصول این نابرابریها، بلکه نمایندهای از «فاشیسم دموکراتیک» میداند که در غیاب نیروهای مقابلتوانمند، به شکلگیری هیولایی جدید در عرصه سیاست جهانی دامن زده است.
«آلن بدیو» فیلسوف نامور و چپگرای فرانسوی در سخنرانی خود در دانشگاه کالیفرنیا، شهر لسآنجلس (پایگاه سنتی حزب دموکرات) در واکنش به پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات سال۲۰۱۶ نکاتی را بیان کرده که برای امروز هم مفید است.
او در ابتدای سخنرانی مذکور – که به صورت کتابی با عنوان «ترامپ» توسط نشر چرخ با ترجمه مریم هاشمیان در ایران به چاپ رسیده – میگوید:
«هنگامی که از نتایج انتخابات ریاست جمهوری و پیروزی ترامپ باخبر شدیم، بیت زیبایی از شعر راسین فکرم را به خود مشغول کرد:
«هنگامه هراسِ شبی ژرف بود»… انتخاب ترامپ رفتهرفته با گذشت زمان انکارناپذیر شد و ژرفای شب انتخابات را به چیزی هولانگیز بدل کرد…».بدیو در ادامه پس از توصیف جنبه عاطفی این رویداد، تذکر میدهد در این جنبه نباید باقی ماند: «آنچه رخ داد، برای من، همچنان که تقریبا برای همگان، نوعی غافلگیری بود: افسردگی، ترس و وحشت و مانند اینها اما فلسفه به ما میآموزد هیچیک از این عواطف بههیچوجه پاسخی مطلوب نیست، چرا که تنها به پیروزی دشمن شهادت میدهد، حتی به صورت منفی و از جانب ما از آن تقدیر هم میکند. بنابراین باید ورای این عواطف، ورای ترس، یأس و افسردگی بیندیشیم؛ باید در وضعیت سیاسی امروز، در وضعیت جهانمان تأمل کنیم و عاقلانه به پرسشی پاسخ دهیم که در حقیقت، مبرم ولی آزاردهنده است: جهان معاصر که شبی چنین هراسآلود را ممکن میکند، چگونه جهانی است؟ چگونه ممکن است کسی چون ترامپ به ریاستجمهوری ابرقدرتی مانند آمریکا انتخاب شود؟»
دعوت بدیو به لزوم عقلانیت و ایستادن در موضعی فلسفی نسبت به انتخاب ترامپ، دعوتی درست و مدبرانه است. اینکه او میگوید باید از فضای عاطفی و احساسی و انفعال (ترس و یأس) نسبت به ترامپ فراتر رفت، درست است اما مسأله آنجاست که خود بدیو حتی در فراروی اش از عواطف، همچنان گرفتار همین انفعالی است که از آن برحذر میدارد!
در عین حال، نکته مهم و قابل اتکا در توصیف بدیو از انتخاب ترامپ دو چیز است:
یکم، لزوم اتخاذ موضع عقلانی و فلسفی؛
دوم، یافتن ربط وضعیت کنونی جهان با انتخاب او که این بار و ورای تاریخ سخنرانی بدیو، تجدید هم شده است.
درباره نسبت پیروزی ترامپ و وضعیت کنونی جهان که وضعیتی با تسلط سرمایهداری مالیِ افسارگسیخته است، بدیو نکاتی را اضافه میکند که فهم آن نکات با توجه به همراهی تعیینکننده ایلان ماسک با ترامپ، آسانتر است.
بدیو در صفحه ۲۵ کتاب صدرالاشاره مینویسد: «هیولا هر روز مهیبتر میشود، زیرا در ۴۰ سال اخیر دیدهایم اثرات قانون بنیادین تمرکز سرمایه، به معنای حقیقیِ کلمه، خارقالعاده شده است. به هر حال، باید اذعان کنیم امروز ثروت ۲۶۴ نفر (در قالب ارث و درآمد)، برابر است با ثروت ۷/۵ میلیارد نفری که بقیه جهان را تشکیل میدهند! این عدم توازنی است به مراتب بزرگتر از آنچه در عصر سلطنتهای مطلقه ممکن بود. در واقع، جهان معاصر بیش از هر دوره دیگری در تاریخ بشر، شاهد نابرابری است. قانون بنیادین این هیولا به لحاظ علمی، نه با آزادی هر چه بیشتر، بلکه با نابرابری هر چه بیشتر تعریف میشود».
بدیو با زیرکی بر نکات مهمی دست گذاشته است؛ نکاتی که نشان میدهد ترامپ نه تنها محصول نابرابری، که عامل و کارگزار آن است؛ نکاتی که بدرستی خبر میدهد ترامپ، محصول آزادی و منادی آن نیست، بلکه محصول و منادی یک سرمایهداری بیسابقه و مبتنی بر انباشت بیحد و حصر ثروت آن هم ثروت مالی و پولی است. بدیو در ادامه سخنرانی خود، با بیانی نغز، ترامپ را نماینده واضح «فاشیسم دموکراتیک» میخواند؛ فاشیسمی که شبیه فاشیسم دهه ۱۹۳۰ است اما دیگر مخالفانی مانند اتحاد جماهیر شوروی و احزاب کمونیستی را در مقابل خود نمیبیند.