مهندس بازرگان نمی تواند الگوی اعتدال باشد
عبدالرحیم اباذری: چند روز پیش مقالهای به مناسبت بیستمین سال درگذشت مرحوم مهندس مهدی بازرگان تحت عنوان «مردی که یک عمر برای اعتدال نالید» با قلم آقای مهرداد خدیر در سایت «عصر ایران» درج شد که در آن به تفکر اعتدالی ایشان اشاره شده و بعد اعتدال آقای رئیس جمهور روحانی هم به ایشان نسبت داده شده بود. اگرچه در حسن نیت، خیرخواهی و حقیقتطلبی نویسنده محترم شکی نیست ولی به هیچوجه نمیتوان محتوای مقاله را مطابق با واقع تلقی کرد. لذا جهت بحث علمی، تبادل نظر و تنویر افکار عمومی نکاتی تقدیم حضور کاربران و خوانندگان عزیز میشود:
با همه اینها آن مرحوم در ردیف مذهبیهای محافظهکار(نه لیبرال) قرار داشت و روشن است که محافظهکاری غیر ازاعتدال و میانهروی است.
۲. در طول مبارزات مردم مسلمان ایران به خصوص وقتی در سال ۱۳۵۶ نهضت اسلامی به اوج رسید، مرحوم بازرگان برخلاف نظر امام خمینی که به سرنگونی رژیم سلطنتی تاکید داشت، شعار و تفکر «شاه بماند سلطنت بکند، نه حکومت» و«عمل به قانون اساسی و انتخابات آزاد» را مطرح می کرد و البته به غیر ایشان، بعضی شخصیتهای سرشناس حوزوی هم بودند که این تفکر را داشتند و از آن حمایت و ترویج میکردند.
حضرت امام خمینی طی مصاحبه و سخنرانیهایی در نوفل لوشاتو، جلوی این تفکرمحافظهکارانه ایستاد و فرمود: سیاست قدم به قدم اگر باشد و شما یک قدم صبر کنید و به شاه فرصت دهید و او بیاید سلطنت بکند نه حکومت، اگر این پایش مستقر بشود، پای شمار را میشکند. از سوی دیگر چون مردم نیز تفکرات انقلابی امام را برگزیدند، منجر به فرار شاه و پیروزی انقلاب اسلامی در ۲۲ بهمن سال ۱۳۵۷ شد.
راستی اگر آن ایام مردم از تفکرات مرحوم بازرگان پیروی مینمودند، یقین بدانید ما هنوز هم بعد از سی وشش سال، زیر سلطه رژیم سلطنتی قرار داشتیم و اگر هم محمد رضا شاه به خاطر کهولت سن مُرده بود ولی پسرش رضا پهلوی سلطنت را در اختیار داشت و ایران همچنان ژاندارم آمریکا در منطقه محسوب میشد. بهعلاوه از این همه تحولات سیاسی در منطقه خاورمیانه و جهان نیز خبری نبود و همچنان دردنیا دو بلوک غرب و شرق فرمانروایی میکردند.
البته خود مرحوم بازرگان با آن صفا و صمیمیتی که داشت به این حقیقت اعتراف کرده و گفته بود که: «ما از خدا باران خواستیم، سیل آمد» یعنی ایشان اصلا نمیتوانست باور کند که میشود با دست خالی یا حتی با دست پر، یک رژیم ۲۵۰۰ ساله را که قدرتهای بزرگ از آن حمایت میکنند از بین برد و بعد کشور را بدون شاه اداره کرد.
بنابر این مبارزات آن مرحوم در حد عمل به قانون اساسی و انتخابات آزاد یک نوع توهمی بیش نبود؛ چرا که با وجود قلدری مانند شاه، امکان عمل به آن دو، اصلاً وجود نداشت.
۳. بعد از پیروزی انقلاب وقتی به پیشنهاد شهید آیتالله مطهری و تصویب شورای انقلاب، امام ایشان را به نخستوزیری دولت موقت منصوب کرد، بازرگان با همه خدمات شایانی که در این مرحله دشوار و حساس انجام داد، اما همان تفکر محافظهکارانه وسیاست گام به گامش باعث شد نتواند در برخی مسائل از عهده این مسئولیت سنگین و خطیر برآید.
چنانکه بعد از اندکی از اصول و ارزشهای انقلاب فاصله گرفت. دولت موقت ارتباط ونزدیکی با آمریکا را محور سیاستهای خود قرار داد، در حالی که در این مقطع به فرموده امام، رابطه ایران با آمریکا به منزله رابطه گرگ با میش بود. کشور ایران به خاطر اغتشاشات داخلی و جنگ تحمیلی در موضع ضعف قرار داشت و در آن اوضاع واحوال قطعا این ارتباط به ضرر نظام و انقلاب و یک نوع انحراف از مسیر تعیین شده بود. البته اقدام انقلابی تسخیر لانه جاسوسی آمریکا توسط دانشجویان پیرو خط امام و حمایت قاطع امام از آن، این لغزشها را ترمیم کرد.
و موارد دیگر که در همه آنها ضعف مدیریت دولت موقت و شخص مرحوم بازرگان و دوستانش بیشتر آشکار شد. خود ایشان باز با همان صداقت ستودنی مخصوص به آن اعتراف کرد وگفت: «من پیکان و ژیان هستم وانقلاب بولدزر ولودر میخواهد.»
۴. سیره عملی و تفکرات مرحوم آقای بازرگان را به هیچ وجه نمیتوان اعتدال نامید. اگر بخواهیم ایشان را منادی اعتدال معرفی کنیم، لازمهاش این است کسانی را که در مقابل ایشان قرار داشتند و همه از بنیانگذاران انقلاب و نظام به شمار میآمدند سردمدار افراطیون و تندروها بدانیم و این یک ظلم آشکاری بیش نیست.
البته در آن مقطع تاریخی بعضی افراد خودسر و محافل افراطی و انحصارطلب با ایشان برخوردهای نامناسب انجام دادند و ظلم و ستم دیگری هم در حق وی مرتکب شدند. او را بهناحق «لیبرال یا سکولار» نامیدند و منزوی کردند، چنانکه اشخاص محترم دیگر را به اتهامات واهی دیگر از صحنه خارج کردند، همان کاری که افراطیون امروز برای از بین بردن رقبای خود انجام میدهند.
این در حالی بود که امام وقتی استعفای ایشان را پذیرفتند، از بازرگان تجلیل و تکریم و اظهار امیدواری کردند که در عرصههای دیگر فعالیت داشته و به خدمت ادامه دهند. علاوه به نقل از مرحوم حاج احمدآقا، امام با همه اختلافنظر و سلیقهای که با ایشان داشتند تا همین اواخر به بازرگان احترام ویژه قائل بودند و او را دعا میکردند. همان طوری که رهبر معظم انقلاب به مناسبت درگذشت ایشان طی نامهای به مرحوم آقای یدالله سحابی، ضمن تسلیت این واقعه، ازفعالیتهای مبارزاتی و دینی آن مرحوم در میان دانشگاهیان تجلیل وتکریم نمودند.
۵. لذا باید توجه داشت اعتدالی که امروز حجتالاسلام والمسلمین روحانی رئیس جمهورمحترم مطرح کردند نمیتواند به سیره عملی و تفکرات مرحوم بازرگان بازگشت داشته باشد. این اعتدال ریشه در بدنه حوزه و روحانیت اصیل دارد و سرآمد آن هم حضرت امام و بعضی از شاگردان خاص ایشان هستند و سرچشمه آن نیز مکتب ناب قرآنی، سیره و سنت پیامبرصلی الله وعلیه و آله وسلم و امامان معصوم علیهم السلام هستند.
امام خمینی به تأسی از این سیره و سنت هنگام جنگ، جنگ کردند وهنگام صلح، صلح نمودند. در سال کشتار حجاج بیتالله الحرام با اینکه طی پیامی فرمودند ما اگر از جنایتهای صدام بگذریم از جنایت حجاز و آل سعود نمیگذریم و به دنبال آن روابط ایران و عربستان سه سال قطع شد و حجاج ایرانی نمیتوانستند در مراسم حج حضور داشته باشند اما همین امام وقتی تشخیص دادند ادامه قطع رابطه به مصلحت مردم و نظام نیست اجازه دادند مسئولان با عربستان ارتباط برقرار کنند و هردو تصمیم نیز در ظرف زمانی خود صحیح بود.
این پویایی در تفکرات وعملکرد بازرگان به چشم نمیخورد. علاوه بعضی برداشتهای قرآنی و حدیثی ایشان خالی از افراط و تفریط و اشکال نیست و شهید مطهری به آنها نقد جدی داشتند. در عین حال باید تأکید داشت که ایشان یکی از سرمایههای علمی، فرهنگی و اجتماعی کشور هستند و در حد و اندازه خویش باید از آثار و اندیشههایش بهرهبرداری مناسب انجام شود و مورد تجلیل واحترام قرار گیرد.
اما شعار «بازگشت به مهندس بازرگان» که اخیراً از سوی برخی افراد و محافل به انگیزههای سیاسی مطرح شده یا اینکه اعتدال را به ایشان نسبت بدهیم شاید در ظاهر کار جذابی جلوه نماید ولی در درازمدت هرگز نمیتواند برای نسل حاضر پاسخگو باشد و آنها را اقناع کند.
چند روز پیش مقالهای به مناسبت بیستمین سال درگذشت مرحوم مهندس مهدی بازرگان تحت عنوان «مردی که یک عمر برای اعتدال نالید» با قلم آقای مهرداد خدیر در سایت «عصر ایران» درج شد که در آن به تفکر اعتدالی ایشان اشاره شده و بعد اعتدال آقای رئیس جمهور روحانی هم به ایشان نسبت داده شده بود. اگرچه در حسن نیت، خیرخواهی و حقیقتطلبی نویسنده محترم شکی نیست ولی به هیچوجه نمیتوان محتوای مقاله را مطابق با واقع تلقی کرد. لذا جهت بحث علمی، تبادل نظر و تنویر افکار عمومی نکاتی تقدیم حضور کاربران و خوانندگان عزیز میشود:
خورشید می تابد…