فلسفه در آثار استاد مطهری نه فقط اسلامی، بلکه گاهی عین اسلام شده است
دین آنلاین، روزنامه های «شرق»، « فرهیختگان » و «اعتماد» را با این عناوین اقتباسی مرور کرده است: «دین با ریا و دولت با ظلم جفت نمیشود/ بیایید به معنی واقعی کلمه آشتی کنیم»، «اگر قدرت و توانایی داشتم، یک مارکسیست را برای سخنرانی به دانشگاه تهران دعوت میکردم»، «اندیشههای شهید مطهری در عین بدیع بودن، جامع و سازوار نبود»، «قسمتمشترک آپارتمان، هتل و بیمارستان حریم خصوصی نیست»، «پیروزی دلواپسان قزوینی در مصاف با اپیلاسیون»، «مطهری در بحث علمی مستقل بود نه مقلد»، «خیریه ها به صف»، «هر نهاد، دستگاه یا فردی نباید خود را مفسر شرع بداند»، «رهبری اعتقاد راستین دارند که اسلام همه نیازهای انسان را پاسخگوست»، «رستاخیزی با جرح و تعدیل»، «قرار نیست هر چه شهید مطهری نوشته چاپ شود»، «علی آنگونه بود که پشتش از تضییع حقوق غیرمسلمانان و کشیده شدن خلخال از پای زنی اهل کتاب میلرزید»، «نمایندگان دلواپس: ساکت در برابر احمدی نژاد و ناطق در برابر روحانی؛ بهانه: النصیحهالائمه! المسلمین»، «بهانه این دفعه دلواپسان؛ سخنان یونسی درباره امام علی(ع) و حکومت ایشان»، «اجتناب از سخنانی با مصرف داخلی که از گسترش نعمت ولایت در عرصه اسلام و جهان میکاهد، ضروری است»، «شهید مطهری به استقلال روحانیت شیعی از دولت معتقد بود؛ چرا که فقیه نباید مطابق خواست حکومت فتوا دهد»، «باز نمایشگاه کتاب و ده روزی که ایرانیان کتابخوان می شوند!» و «نشست ها و کتاب هایی به رنگ اندیشه»
روزنامه شرق که عبارت «شکست مذاکرات، سوزاندن فرصتها » را به عنوان تیتر یک انتخاب کرده، از قول رئیس جمهور می نویسد: «دین با «ریا» جفت نمیشود». این روزنامه همچنین به شایعات درگیری و بازداشت برخی در حین سخنرانی دکتر روحانی در حرم شاهچراغ پرداخته و سخنان وی در این مراسم و نیز دیدار با علمای این شهر را اینگونه روایت کرده است:
– حافظ به ما نشان داد دین با ریا جفت نمیشود و سعدی به ما یاد داد دولت و راه دولتمردان با ظلم جفت نمیشود و ما امروز همان راه و مسیر را ادامه خواهیم داد
– اگر امروز دنیا همین خط و بیان حافظ را به عنوان تیتر سیاست خارجی قرار داده بود که «با دوستان مروت با دشمنان مدارا»، امروز دیگر افراطیگری را در منطقه مشاهده نمیکردیم، دیگر بمباران ناجوانمردانه بر سر مردم بیگناه را مشاهده نمیکردیم.
– هنر این نیست که که در گوشهای پشت تریبون شعار بدهیم، بلکه هنر این است که در همان سازمان ملل قطعنامهها را لغو کنیم.
– اگر دو نفر، پنج نفر، ۱۰نفر کاری برخلاف ادب در گوشهای از خیابان کردند، آنها شیرازی نبودند و شیراز، شیرازِ محبت و صفا و برادری و احترام به بزرگان و احترام به شهیدان است و شیراز معلم و علامه بزرگ، استاد مطهری را دوست دارد.
– اگر میخواهیم به پیشرفت برسیم و نزاعهای بنیانکَن وحدت جامعه را به مخاطره نیندازد، باید فضا را باز کنیم.
– هیچگاه نظرات گروهها و اقشار مختلف درخصوص مسائل سیاسی، اقتصادی و فرهنگی منطبق بر یکدیگر نخواهد شد. گاهی اختلافنظرها مایه برکت است که نمونه آن را میتوان در تفاوت دیدگاه دو مرجع بزرگ تقلید در مباحث فقهی دید و باید از این فضای آزاداندیشی دفاع کرد.
– اگر کسی میخواهد بیاید، سخنرانی کند و بحثی انجام دهد، مشکلی ندارد و نباید از این اتفاق ترسید، بلکه باید به طور مستدل به بحثها پاسخ داد، لذا باید یکدیگر را تحمل کنیم.
– باید از لحاظ سیاسی، اجتماعی، سیاست خارجی و داخلی به یکدیگر نزدیک شویم و با وجود اختلافنظر همدیگر را تحمل کنیم.
– آستانه تحملمان را بالا ببریم و از سخنان و آثار بزرگان استفاده کنیم و تردید نداشته باشیم که میتوانیم مشکلات را حل کنیم. بیایید به معنی واقعی کلمه آشتی کنیم و در پی انسجام و وحدت باشیم.
آرزوی ۴۰ ساله و بر جا مانده مطهری/ اگر قدرت و توانایی داشتم، یک مارکسیست را برای سخنرانی به دانشگاه تهران دعوت میکردم / شهیدان مطهری و بهشتی در مرز ورود از سیاست «نظری» به «عملی» بودند
شرق به مناسبت سالروز شهادت آیت الله مطهری، در میزگردی با حضور حجت الاسلام غرویان و سیدصادق حقیقت به بررسی اندیشه سیاسی استاد شهید پرداخته و در مقدمه آورده است: «خیلی زود جمع انقلابیون را ترک گفت. تنها ۸۰ روز با آنها ماند و در شامگاه ۱۱ اردیبهشت ۱۳۵۸ توسط گروه فرقان ترور شد. اما نقش آیتالله مطهری در انقلاب، پررنگتر از این بود که مرگ زودهنگامش آن را محو کند. وقتی شهید شد، امام گفت: «… فرزند عزیزی که پاره تنم بود را از دست دادم…» اسلامشناس بود و متکلم؛ فقیه بود و فیلسوف؛ احیاگر دین بود و نواندیش. «شهید مطهری زمانی به سیاست اندیشید که حوزویان از ایستادن در مقابل دکه مطبوعاتی ابا داشتند»؛ این را محسن غرویان میگوید و سیدصادق حقیقت نیز اشاره می کند: «استاد مطهری اندیشه و فلسفه سیاسی داشتند، اما فلسفه سیاسی ایشان نه جامع بود و نه ضرورتا سازوار.» هر دو از «استاد» و «شهید» به نیکی یاد میکنند و تأکید دارند اگر آیتالله زنده بود، برای مسائل روز اندیشهای داشت و با توجه به مقتضیات زمان و مکان در فقه، نظر جدیدی میآورد.» نکات مهم روایت شرق از این میزگرد را در ذیل می خوانیم:
محسن غرویان:
– شهید مطهری فیلسوف بود و فقیه. اقتضای دانش فلسفه و مقتضای ذاتی تفکر و اندیشه وی این بود که در مسائل سیاسی ورود کند. یعنی امکان ندارد فیلسوف واقعی نگاهی به سیاست، نوع حکومت و رابطه مردم و حاکمیت نداشته باشد.
– مطهری فقیهی بود که در مسائل اجتماعی مانند اقتصاد اندیشید. انتخاب بعضی از ابواب فقه برای بحث نشان میدهد شهید مطهری دغدغه سیاسی- اجتماعی داشت. بعضی از فقها ۲۰ یا ۳۰ سال به عبادیات در فقه پرداخته و کتاب الصلاه، کتاب الحج و خمس و زکات نوشتند و به مباحثی نپرداختهاند که سبقه![صبغه] سیاسی- اجتماعی داشته باشد؛ این شاکله فکری مطهری را نشان میدهد که اگر در فقه هم ورود میکرد سراغ فقه سیاسی و «فقهالاجتماع» رفته و به سیاسیات در فقه علاقهمند است.
– مطهری یک فیلسوف صدرایی است و ملاصدرا حرکت جوهریه را اثبات کرده است. این اندیشه در مسائل اجتماعی هم نمود پیدا میکند. مطهری به تحول انسان و جامعه معتقد است. البته این یکی از تفاوتهای دانش فقه با فلسفه است که فقه چارچوب بسته و خشک و غیرقابل انعطاف دارد؛ اگرچه فقها هم مقتضیات زمان و مکان را لحاظ میکنند.
– شهید مطهری کتابی با عنوان «مقتضیات زمان و مکان» دارد. نگاه فقیهانه بیشتر حفظ نظرات گذشتگان است. ولی شهید مطهری با سبقه![صبغه] فیلسوفانه خود تحول را اصل میدانستند. شهید مطهری مثل شهید صدر در نجف، یک استثنا بودند. او به دلیل تلاش، نبوغ و استعداد ذاتی یک استثنا بود. یادم میآید که آیتالله استادی برای ما تعریف میکردند که وقتی از میدان فیضیه و خیابان آستانه به حوزه میرفتیم، در مسیر دکه روزنامهفروشی بود که ما صورت خود را برمیگرداندیم تا تیتر روزنامهها را نبینیم چه برسد به اینکه روزنامه بخوانیم. چون اگر به سمت دکه مطبوعات نگاه میکردیم برای ما حرف درمیآوردند که این طلبه سیاسی است.
– ایشان مباحثی در باب انسانشناسی، فطرت انسان، انسان کامل و آزادی انسان بیان کردهاند. شهید مطهری مسئله پلورالیسم و کثرتگرایی و قرائتهای مختلف را عملا پذیرفته بودند. شهید مطهری در زمینه اجتهاد حرفهای کلیدی خوبی دارند، مثلا «فقه فقیه شهری، بوی شهر میدهد و فقه فقیه روستایی بوی روستا». اینها همه نشاندهنده تأثیر عنصر زمان و مکان در فقه است که شهید مطهری عملا اینها را پذیرفته بودند.
– شهید مطهری بحث آزادی فکر و اندیشه را در عمل قبول داشت. میگفت: «من اگر قدرت و توانایی داشتم، در دانشگاه تهران یک مارکسیست یا کمونیست را دعوت میکردم که از شوروی بیاید و حرفش را بزند و من هم آنجا حرفم را بزنم». این نشان میدهد که شهید مطهری واقعا آرزو داشته که فضایی در کشور ایجاد شود که مارکسیسم و هر نحله فکریای- آن زمان صحبت از مارکسیسم فرد را تا چوبهدار تهدید میکرد- بتواند اندیشه خود را بیان کند. آن زمان خیلی با زمان ما متفاوت است. این نشان میدهد که شهید مطهری به آزادی فکر و آزادی اندیشه واقعا معتقد بوده است و از آن طرف اعتمادبهنفس خیلی بالایی داشته که میخواسته با منطق اسلامی، منطق فلسفه اسلامی، منطق قرآنی و منطق اسلامشناختی پاسخ دهد. شهید مطهری به امتداد فلسفه عنایت داشت و صرفا در مباحث مابعدالطبیعه محصور نماند. این امتداد را در جامعه و تاریخ، فلسفه تاریخ، فلسفه جامعهشناسی، فلسفه تعلیم و تربیت میبینیم.
– فارابی و ملاصدرا حکومت دستشان نیفتاده بود تا عملا در اندیشه سیاسی ورود کنند. آنها فقط فیلسوفی کردهاند، یعنی نشستهاند در اتاقشان و با همان تلاش فکریشان یکسری مسائل سیاسی را مطرح کردهاند. شهید مطهری هم آمد که به سیاست ورود عملی پیدا کند و از طرف امام بهعنوان رئیس شورای انقلاب انتخاب شد که به شهادت رسید و مجال پیدا نکرد در سیاست و در دستگاههای اجرائی و قضائی ورود کند. اما به نظر من ایشان یا شهید بهشتی در مرز ورود از سیاست «نظری» به «عملی» بودند که به شهادت رسیدند.
شهید مطهری بعد از مرحوم شریعتی بیشترین تأثیر را در بین جوانان داشت/ اندیشههای شهید مطهری در عین بدیع بودن، جامع و سازوار نبود/دین در زمان ما با عقل بشر سازگار است و نمیتواند با دموکراسی و حقوق بشر در تضاد باشد/استاد مطهری یک نواندیش و اصلاحطلب دینی بود
سیدصادق حقیقت:
– من فکر میکنم شناخت اندیشههای آیتالله مطهری در این زمان، نیاز به تعمیق دارد. هرچند اندیشه سیاسی ایشان نکته تمرکز این میزگرد است، اما مواردی زیادی در اندیشه مطهری وجود دارد که مغفول مانده است. شخصیت استاد مطهری با دو اصطلاح که با هم ارتباط دارند فهمیده میشود: «نواندیشی دینی» و «اصلاحطلبی دینی». در کتابهای «پیرامون انقلاب اسلامی»، «پیرامون جمهوری اسلامی»، «کتاب ده گفتار»، «بیست گفتار»، «نظام حقوق زن»، «جهاد» و «بردگی در اسلام»، اندیشه سیاسی ایشان مشهود است. بدون شک ایشان فیلسوفی اسلامی بودند با فلسفه صدرایی و مبتنی بر حکمت متعالیه. در اینکه ایشان را بهعنوان فیلسوف سیاسی بهمعنای جامع کلمه بدانیم (به این معنا که دارای فلسفه سیاسی نظاممند و جامع بوده) تردید وجود دارد. اندیشه اعم از فلسفه سیاسی است؛ ایشان اندیشه و فلسفه سیاسی داشتند، اما فلسفه سیاسی ایشان نه جامع بود و نه ضرورتا سازوار اما بدیع بود.
– اندیشههای شهید مطهری جامع نبود چون در همه حوزههای فلسفه سیاسی نیندیشیده بود و سازوار هم نبود؛ بهاین صورت که ضرورتا همه اجزای فلسفه ایشان با دیگر اجزا سازواری نداشت، اما اندیشه ایشان مهم و بدیع بود؛ مهم بود چون اندیشه سیاسی اسلام را ترسیم کرد که در انقلاب اسلامی ایران تأثیرگذار بود و بعد از مرحوم شریعتی بیشترین تأثیر را در بین جوانان داشت. بدیع بود چون موضوعات جدید فرد و جامعه، آزادی، برابری، بردگی، نقد و مقابله مارکسیسم را در دل خود داشت.
– یکی از مسائل مهم در اندیشه سیاسی اسلامی مسئله «مشروعیت» است. در سال ۱۳۲۷ آیتالله مطهری بههمراه آیتالله منتظری سر درس آیتالله بروجردی و امام خمینی حاضر میشدند. طبق خاطراتی که نقل شده ایشان میفرمایند در مباحثه با آیتالله منتظری «نظریه انتخاب» در آن زمان به ذهن ما رسید. اما در مباحثی که با آیتالله بروجردی و امام خمینی داشتند این نظریه در حالت ابتدایی و اولیه خود باقی میماند تا سالهای نزدیک انقلاب اسلامی. در آن سالها جملاتی که از آیتالله مطهری نقل شده بهویژه در سخنرانیهای سیاسی ایشان، دال بر «نظریه انتخاب» و دلالت در «نظریه نظارت» دارد. بنابراین دو برهه در نظریه سیاسی ایشان مهم است: یکی سال ۱۳۳۰ که جرقه «نظریه انتخاب» را زده و دیگری در سالهای پیروزی انقلاب که مفاهیمی مانند آزادی، برابری، حقوق اقلیتها و مانند آن را بررسی کرده است.
– ایشان، هم نواندیش دینی هستند و هم احیاگر. نواندیشی دینی قرائتی از دین است که سعی در معقول جلوه دادن و همخوانکردن آموزههای دینی با آموزههایی همانند دموکراسی، مردمسالاری و حقوق بشر دارد. بدون شک نواندیشان دینی بهدنبال این نیستند که دین را با حقوقبشر آنطوری که انسان مدرن میفهمد یکسان جلوه دهند، بلکه اعتقاد دارند دین در ذات خود اصالت دارد. اما دین در زمان ما بهشکلی است که با عقل بشر سازگاری دارد و نمیتواند با مسائلی مانند دموکراسی و حقوق بشر ضدیت داشته باشد. آیتالله مطهری فقه سیاسی و فقه اجتماعی را معتبر میدانند. نواندیشی دینی ریشه در اندیشههای مرحوم نایینی و آخوندخراسانی دارد. آنها در صدر مشروطه تلاش کردند از پدیدههای مدرن، توجیه درونی و توجیه مدرن داشته باشند تا اثبات کنند از نظر شرعی این پدیدهها، وجوب شرعی دارد.
– ویژگی دیگر اندیشه ایشان «اصلاحطلبی دینی» است. شهید مطهری اعتقاد داشتند که باید دین را از پیرایههای غیردینی و آنچه در دین بهعنوان بدعت وارد شده، پیراست.
– استاد مطهری فیلسوف و فقیه سیاسی بودند که جنبه فلسفه سیاسی ایشان بر فقه سیاسیاش غلبه داشت. با توجه به زمینههای سیاسی- اجتماعی آن روز و در مقایسه با دیگران و جو حاکم بر حوزههای علمیه، ایشان جامعیت نسبی داشتند. ایشان درباره بسیاری از مسائلی که فقهای ما دربارهاش نیندیشیده بودند، در چهار دهه قبل اندیشید و برای همین کتابهایش هنوز هم خواندنی است. مسئله دیگر این است که فلسفه ضرورتا فلسفه سیاسی را بههمراه دارد. انتظار این است که فیلسوف صدرایی فلسفه سیاسی بداند و البته اگر جامع و سازوار هم باشد و اجزای آن باهم متناقض نباشد، بهتر است اما ضرورت ندارد.
– فلسفه و فیلسوف در آن دوره به دو دلیل به مسائل سیاسی کمتوجه بود. یکی به دلیل علمی و دیگر به دلیل تحقق آن. در ایران استادان فلسفه به مباحث مابعدالطبیعه میپردازند و ضرورتا به مسائل سیاسی و اجتماعی نمیپردازند. فلسفه اسلامی به مسائلی مابعدالطبیعه مانند صفات خداوند، قاعده امکان و وجوب و… است درحالیکه در غرب دانش فلسفه به فلسفههایی مانند فلسفه سیاسی، فلسفه اخلاق و فلسفه تاریخ میپردازد. در کشور ما واحدهای درسی فلسفه سیاسی زیرمجموعه علوم سیاسی است و در خارج از حوزه تدریس میشود. برای همین بسیاری از فلاسفه اسلامی یا اندیشه سیاسی نداشتند یا اینکه فلسفه سیاسی نحیف و لاغری داشتند. مثلا کسی که نسبت به دیگران اندیشه سیاسی مهمتری دارد، ملاصدراست اما این اندیشه سیاسی نه جامع است و نه مهم. مسائلی که ملاصدرا در اندیشه سیاسی خود بیان کرده، برگرفته از فارابی است که چندین قرن قبل از ایشان میزیست. فارابی مجموعا ۵۰ رساله دارد و به بسیاری از مسائل اندیشه سیاسی پرداخته که به چند دهصفحه میرسد. ملاصدرا هم نتوانسته تفاوت مبنای فلسفه متعالیه و فلسفه مشاء را در اندیشه خود تبیین کند. ملاصدرا به دلایل مختلف نتوانسته حکمت متعالیه را در اندیشه خود و تفاوتش را با فلسفه مشاء نشان دهد.
– اندیشه سیاسی میتواند معرفتشناسانه یا انسانشناسانه باشد. اندیشه سیاسی استاد مطهری به مقدار بسیار زیاد مبتنیبر نوع نگاه ایشان به انسان است. ایشان انسان را مختار و مبتنیبر فطرت الهی با ویژگی همایمانی میداند. یعنی ویژگی شخص- شخص، فرد- فرد انسانها در جامعه، یک جامعه ایمانی را درست میکند که آن ارتباط، بحث همایمانی است. باز نکته مهم در اینجا این است که دیدگاه آیتالله مطهری نسبت به انسان، بین نگاه مارکسیسم و لیبرالیسم است. مارکسیستها اصالت را به جامعه میدهند و فردیت را منحل میکنند؛ لیبرالیسم برعکس، اصالت را به فرد میدهد و جامعه را منحل میکند. آیتالله مطهری مثل آیتالله صدر و بسیاری از فلاسفه دیگر اعتقادشان بر این است که اسلام نقشی بینابین به انسان عطا کرده است. بهاینمعنا که اصالت هم با فرد است و هم با جامعه. که البته این یک بحث کلی است و باید دید میزان تأکید بر فرد و جامعه در اینجا چیست؟ این مبنای انسانشناسانه به آزادی اندیشه منجر میشود. در اینکه اندیشه آیتالله مطهری آزادیخواهانه و مردمسالارانه و نواندیشانه است، شکی وجود ندارد.
قسمت مشترک آپارتمان، هتل و بیمارستان حریم خصوصی نیست/ کسی حق ندارد در برابر امربهمعروف مانع ایجاد کند/ دوره آموزشی امربهمعروف برای نیروهای بسیج
شرق در گزارش صفحه ۷ با عنوان «قانون امربهمعروف روی میز روحانی» به قلم آمنه شیرافکن می نویسد: «امربهمعروف و نهیازمنکر بالاخره قانون شد با ۲۴ ماده قانونی و تبصرههای بسیار؛ یکی به برگزاری دوره آموزشی امربهمعروف برای نیروهای بسیج پرداخته و دیگری به مسائل مرتبط با امتیاز ایثارگری حسب مورد آسیب جسمی و جانی برای آمر بهمعروف. براساس این قانون ازاینپس قسمت مشترک آپارتمان، هتل، بیمارستان و خودرو حریم خصوصی بهشمار نمیآید. طرح حمایت از آمرانبهمعروف و ناهیانازمنکر تیرماه ۹۳ از سوی هیأترئیسه مجلس اعلام وصول شد و کلیات آن در ۱۶ مهر همان سال در صحن بهارستان به تصویب رسید. پس از تصویب کلیات این طرح، بررسی جزئیات آن در صحن مجلس کلید خورد و سپس ایرادهای شورای نگهبان به این طرح از سوی نمایندگان رفع شد. شورای نگهبان نیز در تاریخ دوم اردیبهشت سالجاری این طرح را تأیید کرد. روز گذشته علی لاریجانی قانون مورد نظر را برای اجرا به حسن روحانی رونوشت کرد. در ماده نخست این قانون، «معروف و منکر عبارتند از هرگونه فعل، قول یا ترک فعل و قولی که بهعنوان احکام اولی یا ثانوی در شرع مقدس یا قوانین، مورد امر قرار گرفته یا منع شده باشد». علاوه بر آن براساس ماده دوم این قانون «امر بهمعروف و نهیازمنکر، دعوت و واداشتن دیگران به معروف و نهی و بازداشتن از منکر است. امر بهمعروف و نهیازمنکر در این قانون ناظر به رفتاری است که علنی بوده و بدون تجسس مشخص باشد».ماده ۵ این قانون تأکید دارد «در اجرای امر بهمعروف و نهیازمنکر نمیتوان متعرض حیثیت، جان، مال، مسکن، شغل و حریم خصوصی و حقوق اشخاص شد، مگر در مواردی که قانون تجویز کند….»
شرق؛ بیشتر دقت کن
شرق که در صفحه ۸ با عناوین « خانهتکانی پادشاه؛ ولیعهد، جانشین ولیعهد و وزیر خارجه سعودی برکنار شدند» و « محمدبنسلمان جوانترین جانشین ولیعهد در پادشاهی آلسعود» به زلزله سیاسی در عربستان پرداخته است، در معرفی محمد بن نایف، مرتکب اشتباه شده و سوابق پدر فقید وی را در مورد وی به کار برده و خواننده را در گیر و دار مطالعه وقایع این زلزله کم تلفات، دچار سرگردانی می کند.
پیروزی دلواپسان قزوینی در مصاف با اپیلاسیون
روزنامه شرق در خبری با عنوان «دادستان قزوین: تبلیغات اپیلاسیون ممنوع شد» می نویسد: « دو روز پس از انتشار نامه سرگشاده جمعی از تشکلهای فرهنگی در قزوین که نسبت به رواج اپیلاسیون در این شهر اعتراض داشته و خواستار برخورد با آن بودند، دادستان عمومی و انقلاب قزوین در گفتوگویی با خبرگزاری «میزان» گفت: «به دلیل احتمال بروز بیماریهای هپاتیت و ایدز، دادستانی قزوین تبلیغات اپیلاسیون را در این استان ممنوع اعلام کرده است.» اسماعیل صادقینیارکی اظهار کرد: «عمل اپیلاسیون علاوهبر احتمال بروز بیمارهای هپاتیت و ایدز، مشکلات دیگری هم دارد. به همین دلیل دستور داده شده تا مراکزی که اقدام به انتشار اینگونه تبلیغات میکنند، پلمب شوند و قوهقضائیه در استان قزوین بهطور جدی و قاطع با متخلفان در این زمینه برخورد خواهد کرد». وی اظهار کرد: «مسئولان شهرداری و مراکز فرهنگی که زمینه و امکان تبلیغ اپیلاسیون را فراهم کردهاند، بازخواست و مؤاخذه شدند؛ زیرا نباید از امکانات دولتی برای تبلیغات خلاف استفاده میکردند». وی افزود: «به دلیل احتمال بروز هپاتیت و ایدز و خطرآفرینی برای مردم، موضوع دارای اهمیت است؛ زیرا سلامتی و امنیت جامعه برای دستگاه قضا مهم بوده و در صورت نیاز قوهقضائیه وارد عمل میشود». علاوهبر این وبسایت قزوینخبر -که متن آن نامه اعتراضی را منتشر کرده بود- بهنقل از سرهنگ غلامرضا میلانی رئیس اداره نظارت بر اماکن عمومی پلیس قزوین نوشته است: «مدتی است که تصمیمگیریهایی درخصوص تخلفات برخی سالنهای آرایشی صورت گرفته و تیمی برای بازدید از اقدامات آنها و مقابله با خدمات ناشایست و غیرقانونی ایجاد شده است. ما فعلا درصدد محدودکردن و لغو خدمات غیرقانونی آرایشگاهها هستیم اما اگر پس از لغو پلمب مجددا اعمال غیرقانونی خود را تکرار کنند برخورد قضائی انجام خواهیم داد». بخشی از نامهای که سرآغاز درگرفتن بحث اپیلاسیون در رسانهها شد به این شرح بود: «متأسفانه مدتی است پازل اینگونه خدمات که اغلب خلاف شرع محسوب میشود، با انجام اپیلاسیون کامل بدن در بسیاری از این مراکز به اوج مأموریت حیازدایی خود رسیده و تکمیل گردیده و زمینه آغاز برخی از ناهنجاریهای اخلاقی را فراهم ساخته است.»
مطهری در بحث علمی مستقل بود نه مقلد
لطفالله میثمی در یادداشت امروز خود در روزنامه شرق با عنوان «استقلال و انتقاد» می نویسد: « یکی از ویژگیهای مرتضی مطهری که روز شهادتش را با نام روز معلم گرامی میداریم، استقلالش بود. ایشان اعتقاد داشتند شاگرد باید با حفظ احترام، استاد خود را نقد کند و نباید از او تقلید کند. در کتاب «جاودانگی اخلاق» که در سالگرد آیتالله مطهری چاپ شد، مقالهای از یکی از متفکران منتشر شده و در آن انتقاداتی که دکتر مطهری به استاد خود علامه طباطبایی داشتند، مطرح شده است. علاقه زیادی که ایشان به علامه طباطبایی داشتند، باعث نشد که استاد خود را نقد نکنند….»
خیریه ها به صف
روزنامه شرق در شماره امروز خود، آگهی های بزرگ هفت انجمن خیریه را نیز به چاپ رسانده که در نوع خود رکوردی محسوب می شود. آگهی موسساتی چون:
۱- خیریه فرهاد/حمایت از زنان بی سرپرست مبتلا به سرطان/صفحه ۶
۲- موسسه محک/ خیریه حمایت از کودکان مبتلا به سرطان/صفحه ۷
۳- انجمن حامی/ حمایت از توسعه فضاهای آموزشی و فرهنگی/صفحه ۸
۴- خیریه وحدت/مرکز نگهداری معلولین عقب افتاده ذهنی(شبانه روزی) /صفحه ۱۳
۵- موسسه فرهنگی دارالاکرام/حمایت از تحصیل کودکان و نوجوانان صفحه ۱۵
۶- بنیاد خیریه سپهر/حمایت از تحصیل کودکان و نوجوانان بی سرپرست/ صفحه ۱۷
۷- موسسه خیریه بهنام دهش پور/حمایت از بیماران مبتلا به سرطان/ صفحه ۱۹
در این شماره روزنامه شرق همچنین این مطالب منتشر شده است:
یادداشت « قهرمان، اجازه هست؟» به قلم گیتی صفرزاده
یادداشت « معلمی، شغلی برای همیشه» به قلم اعظم باقرپور
یادداشت «مردی از جنس مروت» به قلم علیاکبر گلقندشتی؛ پیرامون حضرت علی(ع)
یادداشت « وظیفه دشوار معلمی در دنیای امروز» به قلم عبدالرحمن نجلرحیم؛ عصبشناس و عصبپژوه
گفتوگو با دکتر هادی خانیکی به بهانه همایش ملی تلفن همراه هوشمند و سبک زندگی؛ «منع با سرشت شبکههای اجتماعی سازگار نیست» با تنظیم اصغر زارعکهنمویی
گزارش « تغییر در مفهوم معلمی» به قلم هما نصرتی
گزارش « رستاخیز، عید فطر اکران میشود» به قلم فرانک آرتا
سیدحسن خمینی: اگر برای نفع مردم کار کنیم امین هستیم
وزیر امور خارجه :مذاکرات شکست بخورد، فرصت مهمی از دست رفته است
وزیر دفاع تأکید کرد؛ ایستادگی با تمام توان در مواجهه با جریانات تکفیری
فلسفه در آثار استاد مطهری نهفقط اسلامی، بلکه گاهی عین اسلام شده است/طرح مسائل جدید و پاسخ به آنها با روش کلامی و فلسفی قدیم، راه به جایی نمیبرد
روزنامه فرهیختگان که در صفحه اول، «حضور ۱۵ حافظشناس از ۱۲ کشور در کنگره حافظ»، « تصفیهحساب در خاندان سلطنتی» و «مانور لباسشخصیها در فارس» را برجسته ساخته، عکس صفحه یک خود را به رضا داوری اردکانی را اختصاص داده و مقاله « مطهری به دنبال همزبانی دین و فلسفه» را به قلم او منتشر ساخته است. در مقاله داوری اردکانی این نکات به چشم می خورد:
– در مجالس علمی، گاهی بعضی آرای فیلسوفان غربی هم که با نظر فیلسوفان ما و رای مختار استاد مطهری متفاوت بود، عنوان میشد. ایشان بلافاصله و بیتامل رای مذکور را رد نمیکرد، بلکه ابتدا میکوشید مطلب را درست دریابد و جوانب آن را بسنجد، سپس نظر خود را اظهار میکرد.
– استاد مطهری سعی میکرد مسائل و مطالب را چنانکه اهل آنها درک کرده بودند، دریابد. مثال این سعی را میتوان در تفسیری که از مارکسیسم و سرمایهداری کرده است، یافت. استاد مطهری سرمایهداری را با تفسیر لفظ درنیافته بود و مارکسیسم را صرفا از آن جهت که با اعتقادات دینی منافات دارد مردود نمیدانست، بلکه سعی میکرد مطالب را چنانکه هستند و باتوجه به جایگاهی که در تاریخ دارند، بشناسد. پرسشی که در اینجا پیش میآید این است که آیا آقای مطهری مدافع اسلام بود؟ اما یک فیلسوف چگونه میتواند مدافع دین و اعتقادات دینی باشد؟ میدانیم که استاد مطهری با فلسفه از اسلام دفاع میکرد اما فلسفه را برای بهرهبرداری نیاموخته بود. به عبارت دیگر فلسفه را صرفا وسیله دفاع از دین نمیانگاشت بلکه آن را اگر نه عین دین بلکه رفیق دین میدانست. کسی که فلسفه را وسیله بداند، فیلسوف نمیشود و از فلسفه برای رسیدن به هیچ مقصدی نمیتواند بهره ببرد. اما آیا حقیقتا دین و فلسفه یکی هستند یا با هم رفاقت دارند؟ نسبت فلسفهها با دین یکسان نیست و مثلا حکم فلسفه اسلامی با فلسفه قرونوسطی را نمیتوان بر کل تاریخ و فلسفه اطلاق کرد. در تاریخ فلسفه اسلامی، فارابی ادعا کرده که دین عین فلسفه است و اخلاف او تا این زمان راه نزدیک ساختن دین به فلسفه و فلسفه به دین را پیمودهاند.
– فلاسفه اسلامی با اینکه از ابتدا تمایل به جمع فلسفه و علم کلام داشتهاند، میانهشان با علم کلام خوب نبوده است و گاهی از متکلمان با زبان طعن و طنز یاد میکردهاند. مطهری هم با اینکه همه همّ خود را مصروف پاسخگویی به شبهات دینی در عصر حاضر کرده بود، خود را متکلم نمیدانست، هرچند معتقد بود فرق فلسفه و کلام در تفکر اسلامی از این میان برخاسته است و از نزاع متکلم و فیلسوف، باید گذشت. اکنون داعیه گذشت از اختلاف و نزاع فیلسوف و متکلم را کسی میتواند داشته باشد که مقام فلسفه و دین در جهان متجدد را بداند و با تفکر عصر آشنا باشد و بتواند با اهل زمان خود وارد گفتوشنود شود، وگرنه طرح مسائل جدید و پاسخ دادن به آنها با روش کلامی و حتی فلسفی قدیم، راه به جایی نمیبرد.
– در این اواخر در کشور ما و در حوزههای علمیه نیاز به فلسفه بیشتر احساس شد، هرچند مثل همیشه کسانی هم با آن مخالف بودند یا آن را زائد میدانستند. در بحبوحه یکی از این اختلافها گویا به مرحوم آیتالله بروجردی گفته بودند که اگر فلسفه تعطیل شود، پاسخ دادن به شبهات دشوار میشود. در تاریخ دو قرن اخیر فلسفه اسلامی چیزی شبیه آنچه در قرون وسطی میان دین و فلسفه روی داد پیش آمد، یعنی فقط این فلسفه نبود که به دین نزدیک میشد بلکه دین هم نسبت دیگری با فلسفه پیدا کرد.
– استاد مطهری میخواست میان دین و فلسفه همزبانی به وجود آید و به این جهت بود که به سراغ زبان تازه می رفت. تعجب نکنیم که چرا برخی مقالات فلسفی حضرات طباطبایی و مطهری به زبان ساده یا غیرفلسفی نوشته شده است؛ زبان و تفکر از هم جدا نیستند.
– در تاریخ فلسفه اسلامی و مخصوصا در زمان ما، بعضی فیلسوفان و صاحبنظران، فلسفه و شریعت (و احیانا طریقت) را با هم جمع کردهاند. این هم که استاد مطهری تفاوت اساسی میان فلسفه و علم کلام قائل نیست، وجهی از این جمع و مرحلهای از این طریق است. به نظر ایشان متکلم هم مثل فیلسوف در استدلالهای خود از عقل پیروی میکند و مقید به قیدی نیست. اما مشکلی که در همهجا و همیشه به زبان نمیآید این است که اگر دین و فلسفه یکی هستند چرا فلسفه از دین دفاع میکند و دفاع استدلالی از دین باید نام کلام داشته باشد. به نظر استاد مطهری عقل و وحی اگر یکی نباشند، میان آنها هیچ تعارضی نیست و البته این حکمی نیست که تازگی داشته باشد. فلسفه اسلامی از آغاز بر این اصل بنا شده که فلسفه، عین دین یا باطن آن است و دینداران حقیقی فیلسوفان هستند.
– فلسفه در آثار استاد مطهری نه فقط اسلامی، بلکه گاهی عین اسلام شده است؛ به قسمی که فلسفه در ذیل نام اسلام یا اسلام با نام فلسفه توضیح داده میشود. در نظر بیشتر فلاسفه متاخر اسلامی و در روح و جان آنان، دین و فلسفه یکی شده بود؛ اما هیچیک از روی آگاهی درصدد برنیامده بودند که این موافقت و مطابقت را بهعنوان یک مبحث و مطلب فلسفی تبیین کنند. شاید از این جهت بتوان استاد مطهری را با فارابی مقایسه کرد. فارابی همواره پروای اثبات موافقت و حتی عینیت فلسفه و دین داشته و این معنا را اگر چه نه با تفصیل کافی، اما به صراحت بیان کرده است. مطهری هم در آثار موجز آخر عمر خود، به این امر اعتنا و اهتمام داشت و اگر فرصت مییافت که به تعمق بیشتر در مسائل جهان متجدد کنونی بپردازد، گنجینه آثار او غنیتر میشد.
– باید کوشش استاد مطهری در این راه را قدر بدانیم؛ کوششی که ادامهاش آسان نیست زیرا مواجهه با تفکر جهان جدید، مواجهه عظیم و دشواری است و بدون نفوذ و رسوخ در عمق تفکر و تاریخ غربی صورت نمیپذیرد و ما هنوز در آغاز راهیم و فرصت این نفوذ و رسوخ را پیدا نکردهایم.
هر نهاد، دستگاه یا فردی نباید خود را مفسر شرع بداند
فرهیختگان که در صفحه ۲ به «مانیفست سیاست خارجی دولت»، « مانور لباسشخصیها در فارس» و « واکنش آملیلاریجانی به موضوع پولهای کثیف/دادستان تهران به مواردی که افتراست ورود کند» پرداخته است، عنوان «اجرای قانون به دست پلیس منافی اسلام نیست» را برای سخنان سیدمحمد هاشمی، عضو هیاتعلمی دانشگاه شهید بهشتی، درباره انتقادات مطرحشده به رئیسجمهوری آورده و از قول وی می نویسد: « آنچه آقای رئیسجمهوری در دیدار با مسئولان نیروی انتظامی عنوان کردهاند، منافی اسلامی نیست، زیرا همه قوانین در ایران با موازین شرعی تدوین میشود و نیروی انتظامی موظف است از نظر حقوقی که چارچوب وظایف آن مشخص است، این قانون را مبانی عمل خود قرار دهد. اینکه هر نهاد، دستگاه یا فردی بخواهد خود را مفسر شرع بداند، به هیچوجه از لحاظ حقوقی و قانون اساسی پذیرفته نیست و ممکن است این مسیر به نوعی هرج ومرج اجتماعی بدل شود.»
رهبری اعتقاد راستین دارند که اسلام همه نیازهای انسان را پاسخگوست
فرهیختگان در صفحه ۳، پیام رئیس دانشگاه آزاد اسلامی به همایش «سبک زندگی از دیدگاه مقام معظم رهبری» را منتشر ساخته که در بخشی از آن آمده است: «دانشگاهها براساس رسالت خویش، باید آنچه را که در راه رسیدن به سبک زندگی متعالی ضرورت دارد، مورد توجه قرار دهند. راه پیمودن انسان، در مسیر پر فراز و نشیب زندگی، بیمدد راهنمایان راهبلد و اتکا و اقتناع به پشتوانه محدود خرد، سخت ناممکن مینماید و ایبسا به بهایی گزاف، عمر گرانمایه صرف گردد و توشهای ناچیز فرادست آید. از این روست که هم در تعالیم شرع و هم در نگاه عرف پیروی از راهبر و مراد در شیوه زندگی، ضروری و بدیهی است….»
فرهیختگان در ادامه می نویسد: «چهبسا پیروی از سبک و سلوک زندگی بزرگان و پیشوایان، راه شوم شقاوت را به سوی سعادت گردانده و سرنوشتی درخشان، در تقدیر آدمیان گنجانده است یا بالعکس، پای فشاردن بر خویشتن خویش، بیمدد پیران طریقت، راه را به وادی شوربختی کشانده است. در سالهای گذشته، ضرورت اصلاح سبک زندگی از سوی رهبر معظم انقلاب، مطرح و معیارهای آن، متناسب با هر قشر از اقشار جامعه با ظرافت فراوان، تبیین گردید…. ایشان اعتقاد راستین دارند که در بحث سبک و فرهنگی زندگی، اسلام، همه نیازهای انسان را پاسخگوست. لذا حوزه و دانشگاه باید پاسخ اسلام را به نیازهای نسل آینده در زمینههای فقه و حقوق و اخلاق اسلامی و عقل و سلوک عملی تبیین نمایند و با بهرهگیری از اندیشمندان و نخبگان خود به دور از سطحیگرایی و تحجر و در مقابل، سکولاریسم به آسیبشناسی سبک زندگی و رفع آسیبها بپردازند.»
رستاخیزی با جرح و تعدیل
در صفحه ۸ فرهیختگان در خصوص فیلم رستاخیز آمده است: «بنابر گفته مدیر پخش حوزه هنری، تکلیف نمایش فیلم «رستاخیز» مشخص شد تا با اکران این فیلم همزمان با عید فطر احمدرضا درویش خیالش از این فیلم راحت شود و به سراغ ساخت کار جدیدش برود. غلامرضا فرجی خبر از مذاکره با تهیهکننده و کارگردان این فیلم داده است تا بهزودی وضعیت سرگروهی آن نیز مشخص شود.
نمایش فیلم «روز رستاخیز» که تولید آن از ۱۶ بهمن ۱۳۸۸ همزمان با عاشورای حسینی در بم کلید خورد، در جشنواره فیلم فجر با واکنشهای مختلفی روبهرو شد. حالا فرجی گفته است که همان نسخهای از آن اکران میشود که پروانه نمایش دارد. «رستاخیز» از نگاه بکیر، فرزند حربن یزید ریاحی، به قیام امام حسین(ع) و حوادث واقعه عاشورا میپردازد و مقطع زمانی مرگ معاویه تا قیام امام حسین(ع) و شهادت آن حضرت را به مدت دو ساعت و ۵۰ دقیقه به تصویر میکشد.
«روز رستاخیز» قرار بود همزمان با ایام عاشورا و تاسوعای پارسال اکران عمومی شود و رایزنیهایی برای پخش جهانی آن صورت بگیرد، اما حاشیههایی که برای آن به وجود آمده بود، اکرانش را به تاخیر انداخت و حتی زمزمه شده بود که امکان پخش آن در سینمای خانگی وجود دارد. با این حال چندی پیش «روز رستاخیز» در جشنواره رویش ویژه سینمای دینی به نمایش درآمد که گویا قسمتهای مورد اختلاف و حاشیهساز از نسخه اصلی حذف شده و حاشیههای عاشقانه داستان بکیر از آن درآمده است.
حال باید دید نسخه پروانه نمایش گرفتهای که قرار است اکران عمومی شود، تا چه حد کوتاهتر از نسخه جشنوارهای آن است. از سوی دیگر با توجه به تاکید سازندگان فیلم بر پخش بینالمللی آن انتظار میرود، رایزنیها برای این فیلم در سطح جهانی شروع شود. موسسه فرهنگ تماشا، شرکت دلتا مدیا و شرکت آکوا فالز سرمایهگذاران این فیلم به تهیهکنندگی تقی علیقلیزاده هستند. «روز رستاخیز» به سه زبان و با سه نام متفاوت به نمایش درخواهد آمد؛ زبان اصلی «رستاخیز» فارسی است و به زبان عربی با نام «القربان» دوبله شده و نسخهای هم با زیرنویس انگلیسی با نام «حسین آن که گفت آری» از این اثر آماده شده است.
فرهیختگان که در صفحه۱۰ خبر داده مدخل «رجالکشی» در نوزدهمین جلد «دانشنامه جهان اسلام» به قلم رهبر معظم انقلاب است، نوشته است: «این مجلد از دانشنامه به تازگی منتشر شده است. بخشی از این مقاله در صفحه ۵۵۶ به این شرح است: «رجالکشی (نام کامل آن: معرفهالناقلین عن ائمهالصادقین) از کهنترین کتب رجالی شیعه که امروز فقط گزیده آن با عنوان اختیار معرفهالرجال در اختیار است. مولف این کتاب ابوعمرو محمد بن عمر بن عبدالعزیز کشی و ساماندهنده گزیده آن شیخ طوسی است.» نوزدهمین جلد از «دانشنامه جهان اسلام» با نظارت علمی غلامعلی حدادعادل، با شمارگان پنج هزار نسخه و بهای ۶۰ هزار تومان منتشر شده است.
قرار نیست هر چه شهید مطهری نوشته چاپ شود
در همان صفحه همچنین گزارشی از نشست دبیر ستاد بزرگداشت شهید مطهری به قلم سجاد صداقت به چاپ رسیده که در آن می خوانیم: « هر ساله با نزدیک شدن به ۱۲ اردیبهشت بخشهای گوناگونی از جامعه علمی و فرهنگی کشور درگیر برگزاری آیینهایی میشوند که به مناسبت شهادت مرتضی مطهری برپا میشود. مردی که هر چند در ۱۲ اردیبهشت ۱۳۵۸ شهید شد و به تبع آن تنها چند ماه از انقلاب اسلامی ایران را درک کرد، اما همچنان ابعاد اندیشههای او در جمهوری اسلامی ایران از ارزش دوچندانی بهره میبرد. به همین دلیل هر ساله برنامههای بزرگداشت شهادت مرتضی مطهری با همکاری نهادهای گوناگونی همراه است…. یکی از ابعاد مهمی که در نشست امسال مطرح شد بحث چاپ دو اثر تازه از مرتضی مطهری است. آثاری که اکنون پس از ۳۶ سال همچنان هواداران بسیاری دارد. کتابهای «جهاد اسلامی» و «جلد سیام مجموعه آثار» توسط انتشارات صدرا همزمان با سالگرد شهادت استاد و در بیستوهشتمین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران رونمایی و عرضه خواهد شد. اتفاق مهم دیگری که امسال پیرامون آثار شهید مطهری به وقوع خواهد پیوست، ترجمه این آثار به همه زبانهای زنده دنیا است…. از سوی دیگر مجموعه کتابهای شهید مطهری که تاکنون منتشر شده دیجیتالسازی شده و روی سایت شهید مطهری قرار گرفته است…. اما در میانه این نشست بحثهای مهمی درباره کتابهای منتشر نشده و چگونگی انتشار آنان مطرح شده که میتواند محمل بحثهای تازه درباره آثار شهید مطهری باشد. دارابی در پاسخ به سوالی درباره یکی از آثار شهید مطهری با موضوع اقتصاد که تاکنون منتشر نشده است در این نشست گفت: «این کتاب قرار بود با اصلاحات چاپ شود اما تاکنون پسر ایشان علی مطهری این کار را اجرایی نکرده است.» کتابی که تاکنون مطالب زیادی درباره آن گفته شده اما هنوز فرصت انتشار را پیدا نکرده است. کتابی که چاپ شدن یا نشدن آن به نظر علی مطهری بهعنوان مدیر انتشارات صدرا بازمیگردد. اتفاقی که شاید بتوان آن را به پاسخ دارابی درباره انحصاری بودن و کار کردن این انتشارات مربوط دانست: «به هر حال کتابهای شهید مطهری متعلق به خانواده ایشان است و براساس قانون، حق مالکیت این آثار تا ۳۰ سال به خانوادهشان تعلق دارد که ظاهرا این زمان براساس قانون به ۵۰ سال رسیده است.» نکتهای که علاقهمندان به آثار منتشر نشده مطهری را چندان به آینده آنها امیدوار نمیکند: «شاید برخی از یادداشتهای شهید مطهری نتواند منتشر شوند، چون اصولا قرار نیست هر چه ایشان نوشتهاند چاپ شود بلکه مواردی از آثار ایشان منتشر میشود که قابل استفاده و درک برای همگان باشد.»
نشست ها و کتاب هایی به رنگ اندیشه
فرهیختگان در صفحه ۱۰ به این اخبار کوتاه نیز پرداخته است:
«فلسفه در اروپای قارهای سده بیستم»
پژوهشکده زبانشناسی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی سخنرانی با عنوان فلسفه در اروپای قارهای سده بیستم با حضور بابک احمدی برگزار میکند. این سخنرانی چهارشنبه ۱۶ اردیبهشت ۹۴ از ساعت ۱۵ تا ۱۷ در محل سالن حکمت واقع در بزرگراه کردستان، خیابان ایرانشناسی (۶۴)، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار میشود.
«فلسفه سیاسی اسلام در غرب»
پژوهشکده نظریهپردازی سیاسی و روابط بینالملل کارگاه آموزشی «بررسی فلسفه سیاسی اسلامی، در غرب» را برگزار میکند. این کارگاه با تدریس محسن رضوانی، استاد حوزه و دانشگاه، از ساعت ۸ صبح تا ۱۳ ظهر روز دوشنبه، چهارم خرداد ماه برپا میشود. تاریخ و صورتبندی، بررسی رهیافت تاریخی، بررسی رهیافت تفسیری، بررسی رهیافت انتقادی، بررسی ریافت توصیفی، جمع بندی و نتیجهگیری سرفصلهای این دوره آموزشی را تشکیل میدهند.
«بنیادگرایی» منتشر شد
کتاب بنیادگرایی به قلم نجفعلی غلامی توسط سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی منتشر و روانه بازار شد. این کتاب در پنج فصل به بررسی بنیادگرایی در ادبیات سیاسی و تفسیرها و تحلیلهای آن پرداخته است. پنج فصل این کتاب عبارتند از: فصل اول کلیات و مفاهیم، فصل دوم خاستگاه بنیادگرایی، فصل سوم بنیادگرایی در مکاتب دیگر، فصل چهارم گونهشناسی جریانهای بنیادگرایی اسلامی از منظر غرب و فصل پنجم بنیادگرایی اسلامی از توهم تا واقعیت. این کتاب به قلم نجفعلی غلامی در ۲۳۰ صفحه و قیمت ۱۱ هزار تومان منتشر شده است.
«درآمدی بر فلسفه عرفان»
کتاب «درآمدی بر فلسفه عرفان» آخرین اثر محمد فناییاشکوری در نمایشگاه کتاب تهران عرضه میشود. این نوشتار مباحث «والتر ترنس استیس» در حوزه فلسفه و عرفان، آرا و نظریههای او را تحلیل کرده است. در این نوشتار دیدگاههای اسلامی مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. همچنین ویراست دوم کتاب «شاخصههای عرفان ناب شیعی» نیز دیگر کتابی است که از فنایی اشکوری و از سوی مجمع عالی حکمت اسلامی منتشر شده و در این ویراست یک فصل به ویراست قبلی افزوده شده است. در این نوشتار اصول کلی عرفان شیعی و شاخصههای آن و تمایز آن از دیگر مشربهای عرفانی کانون بحث و نظر قرار گرفته است.
پلیس فقط ظابط است نه مرجع تشخیص
غلامرضا طیرانیان، وکیل پایه یک دادگستری در یادداشت خود با عنوان « پلیس ضابط قضایی است» در فرهیختگان نوشته است: «از نظر قانون، پلیس نه مجتهد است و نه قاضی؛ یعنی اجازه ندارد که در مورد موضوعات حکم دهد، تنها وظیفه دارد که با موضوعات برابر قانون برخورد کند. پلیس مرجع تشخیص نیست و فقط میتواند در مورد جرائم مشهود و معروف اقدام به دستگیری کند، در غیر این صورت حق دستگیری و دخالت ندارد و در زمان دستگیری هم باید بلافاصله نتیجه را به مقامات قضایی اعلام کند. همچنین در مورد جرائمی که داخل منزل است یا جرمی که مشهود نیست و اجازه دستگیری و ورود را ندارد باید از مقام قضایی کسب تکلیف کند و در صورتی که مقام قضایی دستور داد حق دستگیری را دارد، در غیر این صورت اجازه هیچ اقدامی را ندارد…. براساس قانون، پلیس تنها یک ضابط است و وظیفه حفظ نظم عمومی را دارد و در اصل ضابط دادگستری محسوب میشود که وظیفه بررسی حوادث و جرائم را دارد و براساس قانون نتیجه بررسیها را باید ظرف ۲۴ ساعت به مقام قضایی ارجاع دهد و این نشان میدهد که اختیاری ندارد. در قانون آمده که پلیس مجری دستور است. وظیفه پلیس حفظ نظم عمومی است و هرآنچه که مغایر با قانون باشد با آن میتوان براساس دستورالعملی که دارد برخورد کند. بنابراین اینطور که در قانون آمده است پلیس تنها مجری قانون است و میتواند براساس آنچه در قانون آمده دستگیری انجام دهد و اجازه قضاوت یا دخالت را ندارد.»
باز نمایشگاه کتاب و ده روزی که ایرانیان کتابخوان می شوند!
فرهیختگان در صفحه آخر، یادداشت «آنها بهگفتوگو علاقهای ندارند» به قلم آرزو شهبازی را منتشر ساخته که در آن آمده است: «نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران امسال ۲۸ ساله میشود؛ یعنی دیگر دوران جوانیاش را طی کرده و کمکم باید نشانههای تجربه و آموختن از پیچ و خم سالهای رفته در چهره و رفتارش عیان باشد. اما هرچه میگذرد، موضوع اصلی این نمایشگاه، یعنی همان بحث کتاب و کتاب خواندن، به چنان کلاف درهم و برهم و بیپایانی بدل میشود که انتظار معجزه از ۱۰ روز میان ۳۶۵ روز سال، فقط خودمان را از بابت خوشبینی سادهلوحانهمان خجالتزده میکند. شعار نمایشگاه کتاب امسال «خواندن، گفتوگو با جهان» است. در توضیح این شعار آوردهاند:« کتاب خواندن یکی از ارزشمندترین راههای ارتباط میان انسانهاست. وقتی ما کتاب میخوانیم وارد یک گفتوگوی بیکران در حوزه دانش و فرهنگ میشویم.» انتخاب این شعار، به نوعی ما را به سرنخهای اصلی کتاب نخواندن هم وصل میکند و این پرسش را به ذهنمان میآورد که آیا انسان امروز، به خاطر بیعلاقگی یا بیایمانیاش به گفتوگو و دیالوگ است که دیگر مثل قدیمها کتاب نمیخواند؟
ماجرا را در یک نگاه کلی و جهانیتر البته میتوان به دگردیسی شیوههای ارتباطی طی زمانهای متمادی ربط داد. اما اگر در کشورهای دیگر خواندن کتاب کاغذی به کتاب الکترونیکی بدل شده و شیوههای ارتباط میان نویسندگان تغییر یافته است، به نظر میرسد دوری مخاطب ما از همه شیوههای خواندن و مطالعه، به تزلزل ایمان نسبت به نویسنده مربوط باشد، چراکه دنیای اسطورهزدایی شده امروز ما دیگر از آن ادبیاتی که برمبنای سنتهای اسطورهای بنا میشد و قهرمانش میتوانست بخشی یا همه دنیای مخاطبش را به چنگ بیاورد و تغییر بدهد، خالی شده است. انسان امروز گویی دیگر به برتری آگاهیدهنده و نویسنده و… اعتقادی ندارد. این بیرویایی و بیاعتقادی به آیندهای که میتواند جور دیگری باشد، خواندن را بهعنوان مسیری برای این تغییر از اعتبار میاندازد…. دنیای امروز راههای بسیاری برای گفتوگو با جهان پیش پای انسانها میگذارد و اگر ادبیات ما نتواند به دلایلی درونی و بیرونی، به گفتوگویی صادقانه و بدون ممیزی تن بدهد، ناگزیر باید شعار نمایشگاه را جملهای زیبا برای پارچهنویسی بر در و دیوار غرفهها بدانیم و با همان تیراژهای ۵۰۰ تا هزار نسخهای، تنها به زنده نگاه داشتن چراغ کمسوی ادبیات – و نه راهی برای خواندن و ارتباط با جهان- بسنده کنیم.»
فرهیختگان در ستون «عکس خانه» صفحه ۱۶ ذیل عنوان «تلویزیون سازهایش را نشان داد» نوشته است: «ساختار جدید ارکستر سمفونیک سازمان صدا و سیما با حضور رئیس و برخی معاونان رسانه ملی رونمایی شد. در گزارش خبری این مراسم در تلویزیون بر خلاف رویه معمول سازها به نمایش درآمدند.»
در این شماره روزنامه فرهیختگان همچنین این مطالب منتشر شده است:
یادداشت « پشت پرده جابهجایی قدرت در عربستان» به قلم محسن جلیلوند، مدرس دانشگاه آزاد اسلامی
گزارش «حکومت عربستان در سایه جنگ یمن پوست انداخت/تصفیهحساب در خاندان سلطنتی» به قلم مازیار آقازاده
علی آنگونه بود که پشتش از تضییع حقوق غیرمسلمانان و کشیده شدن خلخال از پای زنی اهل کتاب میلرزید/بد نیست خویشتن را یک بار با محک خداوندی حضرت امیر بسنجیم
روزنامه اعتماد که تحولات سیاسی دربار عربستان را با عبارت « وارثان جوان سدیری در کاخ سعودی» در صفحه اول منعکس ساخته است، در یادداشت علی اصغر شعردوست به موضوع «علی(ع) معیار عدالت و مسلمانی» پرداخته و با وصف فضائل و منش حضرت در حکومت داری نوشته است: «…. در دستگاه عدالت علی(ع) همگان فرصتهایی مساوی برای رشد داشتند و تنها ملاک ترقی و پیشرفت افراد علم و توانایی و تقوا و عدالت بود. بهره همگان از بیتالمال مسلمانان برابر بود و هیچکس از هیچ خانوادهای حق بهرهبرداری سوء از ذخایر مالی مسلمانان را نداشتند. در این سازمان عادل حتی غیرمسلمانان نیز حقوقی در سطح عالی داشتند و کشیده شدن خلخال از پای زنی اهل کتاب هم پشت امام امت اسلامی را میلرزاند. علی(ع) همه کس و همهچیز را در برابر قانون الهی برابر میدانست و به هیچ کس اجازه ایستادن در مقابل دستورها و احکام خداوندی را نمیداد. حکومت کوتاه علی(ع) نمودار عالی حکومت اسلامی است، حکومتی که بهترین و مقبولترین انسانهای زمان به لحاظ علم و عدالت و تقوا در آن به قدرت میرسند و از قدرت تنها و تنها برای اصلاح امور جامعه استفاده میکنند. در چنین شرایطی است که اسلام با همه شؤون و تمامیت خود امکان تحقق مییابد. بیگمان، اسلام تمامیتی است که نمیتوان بخشی از آن را به فراموشی سپرد. این تمامیت در حکومت عدل علی(ع) تجلی کاملی یافت و به الگویی ماندگار برای تمام مسلمانان و آزادگان جهان بدل شد….»
و پایان یادداشت نیز اینگونه نوشته شده است: « در سالروز ولادت پر سعادت قطب عالم امکان، لازم است نگاهی دوباره به آنچه علی(ع) در تابلوی زیبای دستورها و رهنمودهای خویش ترسیم کرد، بیفکنیم و خویشتن را یک بار دیگر با آن محک خداوندی بسنجیم.»
نمایندگان دلواپس: ساکت در برابر احمدی نژاد و ناطق در برابر روحانی؛ بهانه: النصیحهالائمه! المسلمین/ دلواپسانی که تفاوت NPT و MPT را نمی دانند، کاش حداقل عبارت "النصیحهالائمه! المسلمین" را غلط نمی نوشتند/جمعی از نمایندگان: آقای روحانی! آیا سخن شما به آن معنی نیست که دین از سیاست جدا است؟
اعتماد در صفحه ۲ نامه ۱۲۱ نفر از نمایندگان مجلس به رئیس جمهوری را منعکس ساخته و پاسخ آنان به اظهارات وی در بیستمین همایش سراسری فرماندهان نیروی انتظامی را چنین روایت کرده است: «جنابعالی در بیستمین همایش سراسری فرماندهان نیروی انتظامی طی بیان خدمات دولت خطاب به مسوولان نیروی انتظامی اعلان نمودید: «پلیس موظف به اجرای اسلام نیست، هیچ پلیسی نمیتواند بگوید که چون این را خداوند گفته و یا روایتی که پیغمبر فرموده است، خود را مسئول اجرای اسلام بداند؛ بیخود خود را به مخمصه نیندازید و مردم را گرفتار نکنید وظیفه پلیس اجرای قانون است. »…. اما حضرت امام خمینی(ره) میفرمایند «امریکا از اسلام سیلی خورده است، نه از آقای رییسجمهور، توطئه خارجی علیه افراد نیست، افراد قابل توطئه نیستند، علیه اسلام است… امریکا میفهمد چه هست، امریکا ضد اسلام است او از اسلام صدمه خورده است نه از افراد، او از اسلام سیلی خورده است او از ملتی که میگوید اسلام، سیلی خورده است نه از من سیلی خورده و نه از آقای رییسجمهور سیلی خورده است و نه از اشخاصی که در مجلس هستند و نه از دولتها از هیچکدام از اینها سیلی نخورده است.» امام خامنهای (مدظلهالعالی) نیز فرمودهاند «همه باید بدانند که نیروی انتظامی بنا دارد از ارزشهای اسلامی دفاع کند، پاسداری از ارزشهای اسلامی و انقلابی بزرگترین وظیفه نیروی انتظامی است.
از بابالنصیحهالائمهالمسلمین معروض میدارد: با عنایت به مطالب فوق از شما که در کسوت روحانیت هستید و عمرتان در تبلیغ اسلام گذشته است و هماکنون در راس قدرت اجرایی کشور هستید توقع آن است که در هر محفل و جلسهای از جمله در جمع فرماندهان نیروی انتظامی کشور از اسلام دفاع کنید نه آنکه برای نیرویی که حافظ امنیت مردم و مجری ماموریتهای مصوب است دستور بدهید، موظف به اجرای اسلام نیست؟ پس چه کسی یا کسانی موظف به اجرای اسلام هستند، آیا فقط عدهای خاص همانند روحانیت (که شما هستید) یا مراجع تقلید عظام (که موضعگیری الهی کردهاند) و… وظیفه دارند؟ آیا سخن شما به آن معنی نیست که دین از سیاست جدا است؟ آیا قوانین مصوب غیراسلامی است؟ آیا این به معنی تعطیل شدن واجبات از جمله امر به معروف و نهی از منکر نیست؟ آیا نباید قانون اساسی در اصول اول، دوم، بند یک اصل سوم، چهارم، پنجم و… را در راستای ماموریتهای قوای سهگانه و نهادها عملی کرد؟»
بهانه این دفعه دلواپسان؛ سخنان یونسی درباره امام علی(ع) و حکومت ایشان
اعتماد در بخش دیگری از صفحه ۲ به دستگیری دو نفر در حاشیه سخنرانی حجت الاسلام علی یونسی، دستیار ویژه رییسجمهور در شهرستان گراش خبر داده و آورده است: «بعد از پایان سخنرانی دستیار ویژه رییسجمهور در امور اقلیتها، یکی از حضار برخاسته و به بخش پایانی سخنان یونسی که درباره امام علی و حکومت ایشان بوده است، اعتراض میکند. اما از آنجا که سخنرانی پایان یافته بود علی یونسی از مسجد خارج میشود. با این حال اما پس از خروج یونسی آن فرد به همراه تعداد اندکی که بیرون از مسجد جمع شده بودند شروع به فریاد و اعتراض میکنند. ادامه این حرکت آنها موجب دخالت نیروی انتظامی شده و دو نفر هم در این ماجرا دستگیر میشوند.»
اجتناب از سخنانی با مصرف داخلی که از گسترش نعمت ولایت در عرصه اسلام و جهان میکاهد، ضروری است
روزنامه اعتماد در صفحه دین، یادداشت «رسالت علوی در وضعیت کنونی جهان اسلام» را به قلم حجت الاسلام دکتر مرتضی جوادی آملی منتشر ساخته که در بخشی از آن میخوانیم: «…. متولیان امر دین و عالمانی که خود را متعهد نسبت به دین و جامعه یتیم شده از امام معصوم (ع) و دور مانده از صراط هدایت میدانند، باید چارهای دیگر اندیشیده و اسلوبی دیگر برگزینند، زیرا آنچه تاکنون انجام شد نه تنها بذر معرفت و حبه ارادت نبود بلکه تخم فراق و دانه شقاق بود، در حالی که بر اساس آموزههای وحیانی و سیره پیشوایان آسمانی باید با نشانگری معالم بیان و ارایه محاسن کلام راه پیروی و مسیر تبعیت از اهل بیت (ع) را همواره گشوده داشت، تا سرگشتگان و بازماندگانی که با دسیسه ستمکاران و توطئه دنیاطلبان، گم گشته هدی و سراسیمه هوی شدند، هر لحظه اراده بازگشت به صلاح و برآمدن در جاده رشاد بر آنها غالب شد، مغناطیس ولایت مس وجود آنها را طلاکرده و از مرداب جهل و بیدادگری به کنگره عقل و عدالتمداری رهنمون شود.»
فرزند آیت الله جوادی آملی با اظهار تاسف از اینکه گروهی خاص بدون شناخت و آگاهی نسبت به اصل دین و مصالح و حکمی که در آن نهفته و بدون آشنایی به راز و رمز آن، میپندارند اهل بیت (ع) از ابتدا از آنِ آنها بوده و تنها در اختیار شیعیان هستند، می نویسد: « اینان در اندیشه مصادره اهل بیت(ع) بوده و هستند و یا با گمان انحصار آن در نزد طایفهای خاص، سعی بر آن دارند تا مسیر هدایت را اختصاصی کرده و دیگران را واماندگان جاده هدایت و بازماندگان صراط سعادت بدانند و برای همیشه آنان را در چاه ویلی که ناخواسته و به اغرا دیگران در آن وانهاده شدند محبوس ببینند…. نکتهای که بیان آن خالی از لطف نیست آنکه، تحمل زعامت و ولایت علوی، پذیرش ارادت و عشق فاطمی(ع) و نیز قبول شور و شعور حسینی(ع) در عین لذت و عزت، بسیار صعب و مشقت بار است، عشق این گونه از موالیان(ع) از همان جنسی است که جناب حافظ آگاهانه میسراید که عشق آسان کرد اول ولی افتاد مشکلها زیرا باید دانست عدل علوی(ع) با وجود ظاهری زیبا و سیمایی آراسته بسیار سنگین، دشوار و غیرقابل تحمل است که حتی دوستان و نزدیکان خاص هم تاب و توان تحمل آن را ندارند، علی(ع) در باب راستی و صداقت خویش فرمود: آنقدر راست گفتم که یک دوست برای من نماند و این ماجرا برای تمام شوون حضرت مولا (ع) وجود دارد، یعنی علی(ع) به حدی بر عدل استوار و بر قسط پایدار بود که جز عدهای معدود کسی را یارای استقامت با علی(ع) نبود، به گونهای که عقیل فرزند ابوطالب و برادر علی(ع) که خود از والایی بسیار برخوردار بود طاقت عدل علی(ع) را نداشت، چه کسی تحمل آن را دارد که از امامی پیروی کند که از روشن نگه داشتن شمع بیتالمال در مورد مسائل شخصی حتی برادرش احتراز میکند. چه بسا مدعیان امروزی در زمره ناکثین و قاسطین و مارقین دیروزی در آیند. پارهای از افراد که ادعای دوستی و پیروی از ولایت علوی (ع) و امثال وی را دارند، نمیدانند از چه حقیقتی سخن میگویند و آیا جنس دوستی و عشق علوی چیست و چگونه است؟ اینان حب نفسانی و عشق عرفانی و وداد ولوی را با عدلِ شعاری یکسان دانسته و از جنس دوستی هر یک نسبت به دیگری میپندارند که این خود از جهل علمی یا شهوت علمی حکایت دارد…. خداوند عالم همانگونه که برای برترین دینش، برترین پیغامآور و برترین کتاب را برگزید، از بین جانشینان نیز نیکوترینها را که هم برادر وصی و وزیر باشد یعنی حضرت مولیالموالی علی ابن ابی طالب(ع) را برای حبیبش انتخاب کرد. اگر تاکنون تمام تلاشها و همه کوششها درجهت بیان حقانیت و تبیین صداقت مکتب فروغ بخش اهل بیت(ع) بوده است، زین پس باید کوشید تا چگونگی اثبات وساختار پیادهسازی آن در جهان کنونی را مورد مطالعه و بررسی قرار داد و مسیر توسعه و گسترش آن در جهان اسلام را اندیشه کرد و از سخنانی که مصرف داخلی داشته و از گسترش نعمت ولایت در عرصه اسلام و جهان میکاهد، اجتناب کرد….»
شهید مطهری به استقلال روحانیت شیعی از دولت معتقد بود؛ چرا که فقیه نباید مطابق خواست حکومت فتوا دهد/ وابستگی روحانیت شیعی به مردم، منجر به عوام زدگی می شود/ قصه تحریم یکی از کتب معلم شهید در قم توسط آیتالله گلپایگانی/تلاش شهید مطهری و حتی مراجعه ایشان به دکتر نصر و دیگران نیز مانع انحلال «شرکت انتشار» توسط ساواک نشد
اعتماد در صفحه «دین» به گفتوگو با دکتر محمد مهدی جعفری، استاد دانشگاه و پژوهشگر دینی پرداخته و در مقدمه آن به قلم علی ورامینی آورده است: «قرارمان اواخر نخستین ماه بهاری بود؛ در شیراز. شهری که به بهارش هم معروف است. از من در اتاق مطالعهاش پذیرایی میکند. اتاق بزرگی که سرتاسر آن کتابخانههای نو ساختهای است که بوی مطبوع نواش همچنان در فضا پراکنده است. کتابها از طیفها و رشتههای مختلفی است. اما وجه غالب مربوط به مطالعات دینی و فلسفه اسلامی است. دو استکان چای میریزد. من مدام از این ور و آن ور میپرسم. از بازنشستگیاش در دانشگاه شیراز، از کلاس دکتری نهجالبلاغهاش در تهران و… قبلا هم با دکتر جعفری چند باری گفتوگو داشتهام. اما هر بار بیشتر پی میبرم که ذهن این مرد گنجینهای از تاریخ معاصر ایران است. سوای مطالعات قرآنی و پژوهشهایش در نهجالبلاغه و فارغ از تسلطش بر زبان عربی، دکتر مهدی جعفری بخش مهم و تاریخ ساز این مملکت را زیسته است. آیتالله طالقانی، شهید مطهری، دکتر شریعتی، مهندس بازرگان و مهندس سحابی بخشی از نامهایی هستند که جعفری با آنها همکاری و حشر و نشر داشته است. اینبار بهانه گفتوگوی ما آیتالله مطهری است. معلم شهیدی که به زعم دکتر جعفری اگرچه دغدغه کار عملی و به قولی «کنش سیاسی» داشته است، اما همواره مشغول تحقیق و مطالعه بوده است. چند سوالی در رابطه با منظومه فکری این معلم شهید با جعفری مطرح کردم و ایشان مختصر و ساده جواب داد. در آخر و به دلیل مصادف شدن تولد حضرت علی(ع) با شهادت آیتالله مطهری از ایشان خواستم که مقداری از رویکرد شهید مطهری نسبت به امام علی(ع) برایمان بگوید…»
نکات مهم این گفتگوی اعتماد را با اندکی اختصار می خوانیم:
– ما دو جریان فلسفی برجسته و مشخص در ایران اسلامی داریم. یکی جریان مشاء است و دیگری هم جریان اشراق. جریان مشاء که پیروان ارسطو هستند و از معلم اول یعنی فارابی گرفته تا برجستهترین نماینده آن در ایران که ابوعلیسیناست، پیروان زیادی دارد. در عین حال ابوعلیسینا یک عارف هم است. البته عارف نه به معنای واقعیاش اما از عرفان هم استفاده کرده است و از مسائل قرآنی هم بسیار متاثر بوده است. اما در فلسفه بیشتر پیرو همان فلسفه مشاء است و مسائلی که مطرح میسازد گاهی به بنبست میرسند و گاهی هم نکاتی را بسیار جلوتر و بهتر از فارابی کشف کردند. از سوی دیگر فلسفه اشراق هم با سهروردی مطرح میشود. این جریان اندیشگی در طول سالها ادامه پیدا میکند تا به ملاصدرا میرسیم. امتیاز و وجه متفاوت ملاصدرا این است که علاوه بر حکمت مشاء و حکمت اشراق، با قرآن بیشتر سروکار دارد و به تعبیر آیتالله طالقانی محکوم قرآن هم بوده است. لذا نکاتی را بیان کرده که در هیچ کدام یک از حکمتهای مشاء و اشراق وجود ندارد.
– ملاصدرا در زندگی تحولات زیادی داشته است. در ابتدا پیرو اصالت ماهیت بوده است و سپس اصالت وجود را میپذیرد. به همین علت هم پیروان ایشان دو دسته هستند. علامه طباطبایی گرایش به اصالت وجود دارد و امام خمینی (ره) اصالت ماهیت را میپسندد. شاید برجستگی شهید مطهری در این باشد که نه اصالت ماهیتی صرف است و نه اصالت وجودی صرف.
– خودشان میگفتند ابتدا شاگرد حکمت امام خمینی(ره) بود اما وقتی علامه طباطبایی وارد قم شدند فهمیدم که ایشان خیلی در این جهت خوب هستند و از طرفی هم امام خمینی در زمینه فقه بسیار روشنبین هستند و لذا ایشان را برای اینکه در حکمت نماند، به طرف فقه منحرف کردیم. چرا که اگر ایشان در همان حکمت میماندند مثل علامه طباطبایی میشدند و تبدیل به مرجعیت نمیشدند اما چون روشنبینیهایی داشتند حیفم آمد ایشان در همانجا بمانند. بنابراین به طرف فقه منحرفشان کردیم و از نظر حکمت هم نزد علامه طباطبایی رفتیم. چون شخص شهید مطهری از عبارت «منحرف» استفاده کردهاند و من هم دقیقا همین عبارت را به کار میبرم.
– شهید مطهری به همراه آیتالله منتظری با یکدیگر در محضر امام خمینی(ره) و علامه طباطبایی همدرس و همفکر بودند. امتیاز بزرگ شهید مطهری علاوه بر مطالعه و شناخت فلسفههای قدیم، آشنایی مکفی با فلسفههای غرب هم بود. امتیاز دیگرشان جستوجو و مطالعه آثار جدید بود. من تا سال ۵۳ که ساواک «شرکت انتشار» را منحل کرد، در این شرکت کار میکردم. شهید مطهری جزو سهامداران و همچنین هیات تحریریه آنجا بود. ایشان به من سفارش کرده بودند اگر از فلاسفه غرب کتاب جدیدی منتشر شد حتما آن را برایش تهیه کنم. من هم این کار را میکردم و کتابها را به اتاقشان در دانشکده الهیات واقع در «سرچشمه» تحویل میدادم. منزل ایشان در محله «دروس» بود و لذا صبح که به دانشکده میآمدند تا شب همانجا میماندند. به عبارتی در همانجا مطالعه، کار و زندگی میکردند و حتی تختخوابی هم در همان اتاق تدارک دیده بودند و هر وقت میخواستند، استراحت میکردند. لذا هر آنچه از آثار جدید فلاسفه غرب منتشر میشد، مطالعه میکردند. الحق چون بنیاد فکری و فلسفیاش عمیق بود، این آثار را خیلی خوب میفهمید و درک میکرد.
– از دیگر امتیازهای شهید مطهری این بود که فلسفه را به زبان ساده درمیآورد. کتاب «روش رئالیسم» علامه طباطبایی را ایشان توضیح دادند که به این حجم شد وگرنه شاید کل کتاب به اندازه یک جلد بیشتر نمیشد. اینکه کتاب به پنج جلد رسید بدین علت است که ایشان بحث را هم با فلسفه غرب مقایسه کرد و هم به صورت سادهای توضیح و پیادهسازی کردند که در نهایت برای خوانندگان قابل فهم باشد.
– امتیاز دیگر شهید مطهری این بود که با مسائل سیاسی روز آشنایی داشت. اگرچه به فعالیت سیاسی تظاهر نمیکرد اما با مهندس بازرگان و انجمن اسلامی مهندسین و مخصوصا با مرحوم مهندس عزتالله سحابی ارتباطات زیادی داشت.
– شهید مطهری هر جا که میخواستند سخنرانی کنند، میگفتند نوار بیاورند تا سخنان ایشان را ضبط کنند. بنابراین تمام آثار ایشان ضبط شده موجود است. این نوارها در صداوسیما بازسازی و در بین عموم مردم هم ترویج شد.
– شهید مطهری زبان نمیدانستند. اما به ترجمههای متون فلسفی جدید مراجعه میکردند. آثار کسانی مانند سارتر و کانت و راسل و… را از ترجمه میخواندند. کسانی هم مانند علامه جعفری که نقد میکردند آنچنان زبان نمیدانستند. این را میتوان تا اندازهای به عنوان نقطهضعف محسوب کرد اما نه زیاد. یعنی ایشان یه ترجمههای معتبر مراجعه میکردند. هرچند ممکن است در همان ترجمههای معتبر هم کاستیهایی وجود داشته باشد. حتی غزالی که کتاب «تهافتالفلاسفه» را نوشت، میگفت تمام فیلسوفان ترجمه دست سوم فلسفه یونان را خواندهاند و در این ترجمهها هم اشتباهات زیادی صورت گرفته است. یعنی متون از یونانی به سریانی و از سریانی به عبری و از عبری به عربی ترجمه شده بود. یعنی در زمان مامون که دارالحکمه تاسیس کردند، چون یونانی نمیدانستند، همه متون را از سریانی و عبری ترجمه میکردند و معلوم نیست در این ترجمهها چقدر اشتباه و تغییر صورت گرفته است. البته در دوران معاصر ترجمهها دقیقتر بود و از زبان اصلی ترجمه میشد. مثلا شهید بهشتی چون در آلمان بود، زبان آلمانی را به خوبی میشناخت. ایشان با شهید باهنر جلساتی با عنوان «نقد کتاب» داشتند که در روزهای چهارشنبه در منزل شهید بهشتی برگزار میشد. به هر حال مشخص نیست که شهید مطهری چقدر به اصل متون دسترسی داشته یا آگاه بودند، اما روی هم رفته اطلاعاتشان به اندازهای بوده که نقد میکردند.
– شهید مطهری خود را وابسته به صنف روحانیت میدانستند و در این زمینه هم تعصب داشتند. نقد میکرد برای اینکه میخواست این سازمان اصلاح شود و نه اینکه از بین برود. اختلاف ایشان با دکتر شریعتی هم بر سر همین موضوع بود. دکتر شریعتی هرگز نگفتند اسلام منهای آخوند. اینها بعدا به اشتباه یا هر انگیزه دیگری به نام ایشان زده شد وگرنه ایشان هرگز حرفی از اسلام منهای آخوند و روحانی نزدند. دکتر شریعتی میگفت ما طبقه و صنفی به نام روحانیت در اسلام نداریم و این از مسیحیت آمده است و دانشمندان ما فقط معلم بودهاند و شغلشان معلمی بوده است. البته برای امرار معاش کارهای دیگری هم میکردند. به عبارت دیگر نان دنیا را میخوردند اما به دین خدمت میکردند. شهید مطهری هم میخواست که صنف روحانیت باقی بماند ولی اصلاح شود. تناقضی که مشاهده میشود علتش در این است که ایشان از سازمان روحانیت آن زمان بسیار ناراحت بودند ولی همزمان هم نمیخواستند این سازمان از بین برود بلکه خواهان اصلاح آن بودند. شهید مطهری در مقالهای سازمان روحانیت را بهشدت نقد کردند که باید سازمانی برای تدریس، سازمانی برای حسابداری و سازمانی برای مراتب اداری و نظم امور داشته باشند و معتقد بود که امتیاز ویژه سازمان روحانیت شیعی در استقلالش از دولت است و لذا مجبور نیست هر چیزی را که دولت خواست فتوا دهند. این برخلاف روحانیت اهل سنت که چون وابسته به دولت هستند، فتواهایشان هم باید مطابق با نظر دولت باشد. در عین حال عیب روحانیت شیعی این است که به توده مردم وابسته هستند. یعنی عوامزده است. برای نخستین بار در سال ۱۳۴۰ و در همین مقاله بود که اصطلاح عوامزدگی را به کار میبرند. شهید مطهری میگفت که یک مرجع چون معیشتش وابسته به توده مردم و بازاریها است، بهطور آگاهانه یا ناخودآگاه تحت تاثیر خواست عوام یا بازاریها قرار میگیرد و ممکن است در رای و فتواهایشان تاثیر بگذارد. بنابراین این صنف باید از نظر مالی و فکری مستقل شود تا بتوانند هم به درستی فتوا بدهد و هم مرتب و منظم باشد. آیتالله گلپایگانی نسبت به این کتاب و بهخصوص بخشهای مربوط به حسابداریاش بهشدت انتقاد کردند و آن را در قم تحریم کردند. شهید مطهری هم اتفاقا آمدند و پاسخ دادند که منظورشان این نیست که یک نفر کلاهی بیاید و حسابدارشان شود. بلکه معمم باشد و حساب و کتاب بلد باشد و از نظر اداری کارها مرتب شود. بنابراین راز تناقض در این مطلب است که ایشان وابسته به صنف روحانیت هستند ولی همزمان خواهان اصلاح هستند.
– شهید مطهری از متفکران اصلاحطلب دینی محسوب میشود. در جلد دوم دایرهالمعارف بزرگ تشیع در ضمن مقاله مفصلی به نام «اصلاح و اصلاحطلبان» نوشتهام که شهید مطهری در زمره متفکران و مصلحان بزرگ اسلامی قرار دارد. بدین معنی که اصلاحات با سیدجمالالدین شروع میشود و در مصر به شیخ محمد عبدو و در سوریه به کواکبی و در الجزایر و تونس هم افراد دیگر و در شبه قاره هم به اقبال و در نهایت هم در ایران به مرحوم مدرس میرسد. مرحوم مدرس بیشتر سیاسی هستند و چندان فرصتی برای اصلاح فکری به دست نیاوردند تا اینکه بعد از شهریور ۱۳۲۰ این فرصت برایشان فراهم شد. در راس همه اینها آیتالله طالقانی حضور دارد و سپس از منظر زمانی مهندس بازرگان و بعد هم شهید مطهری و دکتر شریعتی حضور دارند.
– شهید مطهری یک سخنرانی دارند به نام «اقتضای زمان» که به صورت کتاب هم منتشر شده است. اتفاقا خیلی نسبت به اقتضای زمان و تطبیق با شرایط روز اصرار داشتند. هدف شهید مطهری این بود که دین و اندیشه دینی همچنان حضور داشته باشد و راکد نشود، اما به دلیل تاکید بر جنبههای فلسفی تاثیر وسیعی به آن گستردگی که افکار دکتر شریعتی برجای نهاده، نگذاشته است. به این خاطر که دکتر شریعتی با مکتبهای جدید و زبان روز آشناتر بودند و مطالبی که میگفتند همان چیزهایی بود که نواندیشان میخواستند. شهید مطهری هم با وجود اینکه همین موضوع را میخواست اما مقداری ملاحظهکاری و محافظهکاری دارند. روی هم رفته شهید مطهری روی نواندیشان بیتاثیر هم نیست اما بیشتر آثار اجتماعیاش است که هنوز اثر دارد و نه آثار علمی و فلسفیشان .
– آیتالله طالقانی در مراسم شهادت آیتالله مطهری در حسینیه ارشاد اعلام کردند که دکتر شریعتی و شهید مطهری هر دو هدفشان نواندیشی دینی و اعتلای اهداف دینی بوده است. منتها روش شهید مطهری روشی فلسفی بود و روش دکتر شریعتی جامعهشناسانه بود. به نظر من آیتالله طالقانی بسیار جلوتر رفتهاند. الان ما در حال کار روی آثار آیتالله طالقانی هستیم که شاید در سالهای آینده نتایج آن بهطورکامل منتشر شود. ما دریافتهایم که ایشان نهتنها از فلسفه ارسطو و هیات بطلمیوسی گذشته، بلکه از فلسفه ملاصدرا و هیات کوپرنیکی هم گذشته است. خود آیتالله طالقانی در تفسیر سوره «انشقاق» میگوید فلاسفه قدیم معتقد بودند که تغییرات در زمین ایجاد میشود و در آسمان ایجاد نمیشود و فلک غیر قابل تغییر است و چون ملاصدرا محکوم حکم قرآن است و اعلام میکند که اینطور نیست و همان تغییری در زمین بهوجود میآید بر طبق آیات قرآن در آسمان هم بهوقوع میپیوندد. سپس ایشان از ملاصدرا تجلیل کرده و نظرشان را تایید میکند و میگوید ملاصدرا تا اینجا پیش آمده و بقیهاش محکوم همان حکمت مشاء و نظریات بطلمیوسی است. آیتالله طالقانی «زندگی و مرگ خورشید» ژرژ گانوف، «یک دو سه بینهایت» و «ساختار طبیعی جهان» را مطالعه و مورد مداقه قرار داده است و میگوید اینها میتوانند ذهن را چنان روشن سازند که انسان بتواند حقایق قرآن را درک کند و این حقایق هم چیزی بالاتر از حکمت مشایی و ملاصدرایی هستند. آقای محمدرضا حکیمی میگوید مکتب آیتالله طالقانی تفکیکی است و به مکتب قرآن اعتقاد دارد. بعضیها بدون مطالعه کافی، تفسیر آیتالله طالقانی را علمزده میدانند. اتفاقا ایشان از علم استفاده میکنند به عنوان چراغی که میتواند ذهن انسان را روشن کند و در این صورت است که در پرتو این روشنی، حقیقت قرآن بهتر درک میشود. لذا به نظر من آیتالله طالقانی خیلی از اینها جلوتر بودند منتها فرصت کافی را نداشتند و بسیار درگیر مسائل سیاسی و زندان بودند. مفهوم «پرتو قرآن» سرشار از معارف است.
– چون حوزه تخصصیام «نهجالبلاغه» است و در این رابطه تدریس و تحقیق میکنم، دریافتهام کسانی که علاوه بر قرآن در مورد نهجالبلاغه هم کار میکنند، دید بسیار روشنتری دارند و من سرّ روشنبینی آیتالله طالقانی را در همین میبینم. شهید مطهری هم همینطور است. شهید مطهری نه تنها درسهای حوزه را خواندند بلکه قرآن و نهجالبلاغه را هم خوب مطالعه و بررسی کردند.
– «سیری در نهجالبلاغه» سلسله مقالاتی بود که شهید مطهری در اسلام مینوشت و درست زمانی که در حال جمعآوری آنها برای چاپ از سوی «شرکت انتشار» بودند، ساواک با این بهانه که هر چریکی را که دستگیر میکنند، کتابی از «شرکت انتشار» در جیب دارد، این شرکت را بست. شهید مطهری هم تلاش زیادی کرد که مانع این کار شود و حتی به دکتر نصر و دیگران هم متوسل شد اما فایدهای نکرد. زمانی که این شرکت منحل شد، آقای شریعتمداری که به نوعی آثاری خاص را در قم چاپ و منتشر میکردند، از شهید مطهری خواستند که «سیری در نهجالبلاغه» را برای چاپ به آنها دهد. شهید مطهری هم در پاسخ با این شرط که این جانب کارهای ویراستاریاش را انجام دهد، قبول کردند. به خاطر ویراستاری و چاپ این کتاب بسیار به دیدن شهید مطهری میرفتم. بدینترتیب چون تخصصم نهجالبلاغه بود، چیزهای زیادی میتوانستم از ایشان بیاموزم. شهید مطهری خضوع علمی بزرگی داشتند و به نظر من یکی از مهمترین امتیازاتشان همین بود. بهطوری که ایشان هم از من میآموختند و اگر نکتهای را به او میگفتم هرگز ناراحت نمیشدند. بنابراین نهجالبلاغه باعث شد که ایشان هم روشنبینی خاصی پیدا کنند و هم با امیرالمومنین آشنایی بهتری داشته باشند. از سوی دیگر تا کسی نهجالبلاغه را نخواند، نمیتواند علی(ع) را بشناسد. نهجالبلاغه سخنان خودِ آن حضرت است بنابراین بهترین راه برای شناخت ایشان است. بنابراین شهید مطهری هم «جاذبه و دافعه» و هم «سیری در نهجالبلاغه» و همچنین بعضی آثار دیگر را تحتتاثیر نهجالبلاغه و سخنان حضرت علی(ع) نوشتند. لذا به نظر من یکی از کسانی که در رابطه با امیرالمومنین کارهای خوبی انجام داده و ایشان را معرفی کردهاند، شهید مطهری است.
– همانطور که در «سیری در نهجالبلاغه» کاملا پیداست و من هم در جاهایی نوشتهام، در آنجا حدود ۷۰ درصد مطالب در مورد سخنان عقیدتی و کلامی امیرالمومنین(ع) است. همانطور که دکتر شریعتی بر روی سخنان اجتماعی امیرالمومنین(ع) انگشت میگذاشت و تاکید میکرد، شهید مطهری هم بر سخنان فلسفی و کلامی امیرالمومنین(ع) کار میکردند.
– حضرت علی(ع) انسانی است چندبعدی. یعنی امکان ندارد کسی به بعد عقیدتی امیرالمومنین(ع) توجه کند اما بعد سیاسی- تاریخیاش را مد نظر قرار ندهد. یکی از نقاط قوت و تمایز امیرالمومنین(ع) این است که مباحث را از یکدیگر تفکیک نکردهاند. مثلا زمانی که میخواهند در مورد توحید صحبت کنند آن را در متن اجتماع و سیاست مطرح میکند و سیاست را هم در متن تقوا. یعنی از آنجا که وجود امیرالمومنین وجودی چندبعدی است، کسانی هم که در باب آن حضرت مطالعه میکنند ناچارند این نکات را مدنظر قرار دهند. منتها وجه غالب نظریات شهید مطهری درباره حضرت علی(ع)، همان مباحث تاریخی و عقیدتی است. اتفاقا دکتر شریعتی هم درباره مباحث تاریخی امیرالمومنین(ع) خیلی بحث کرده منتها بیشتر روی مباحث سیاسیشان تمرکز کردهاند. بهطور کلی شهید مطهری به مثابه سایر مصلحان مانند آیتالله طالقانی، مهندس بازرگان، دکتر شریعتی، امام خمینی (ره) و دیگران برای ما میراثی باقی گذاشتهاند که ما باید از آن میراث به عنوان اصول و نه به عنوان نسخه روز استفاده کنیم. این بزرگواران برای روزگار خودشان مسائلی را مطرح کردهاند که بسیار هم موثر بود اما ما باید آن اصول را هماهنگ با نیازهای امروزیمان تطبیق داده و از آنها را متناسب با امروزمان مورد استفاده قرار دهیم .
باز هم این آگهی های خوبِ بد
روزنامه اعتماد، در این شماره، چند "آگهی/تبلیغ" بزرگ برای تبریک میلاد حضرت علی(ع) از سوی برخی مسئولین منتشر کرده که از این قرارند:
تبریک ابراهیم عالی محمودی، مدیریت شعب بانک توسعه و تعاون خوزستان/صفحه ۱۲
تبریک غلامحسین کمایی، شهردار ماهشهر و شورای اسلامی شهر ماهشهر/صفحه ۱۳
تبریک آرش دور، شهردار شوشتر و شورای اسلامی شهر شوشتر/صفحه ۱۴
تبریک محمودرضا شیرازی، شهردار آبادان و شورای اسلامی شهر آبادان/صفحه ۱۵
و قابل توجه است که «غلامحسین کمایی، شهردار ماهشهر و شورای اسلامی شهر ماهشهر» و «محمودرضا شیرازی، شهردار آبادان و شورای اسلامی شهر آبادان» در روز دوم اردیبهشت ماه نیز آگهی های بزرگی برای تسلیت شهادت حضرت امام هادی(ع) در همین روزنامه منتشر ساخته بودند و در انعکاس خبری آن در «دین آنلاین» نوشتیم: «آیا هزینه این آگهی مذهبی، از بودجه عمومی پرداخت می شود یا خیر و تاثیر این هزینه ها در زندگی مردم و خدمات دهی نهادهای مربوطه چیست؟ هر چند این احتمال هم به ذهن خواهد آمد که اعلام آگهی به بهانه ای مذهبی در روزنامه های سراسری، بی ارتباط به انتخابات پیش روی مجلس نیست و یا اینکه سازمان آگهی های آن نشریه، آن فضا را با قیمتی مناسب ارائه داده است.»
در شماره امروز اعتماد همچنین این مطالب منتشر شده است:
یادداشت «به احترام نخستین امام آموزگار» درباب مقام علم و آموزش از دیدگاه علی(ع)؛ به قلم عزتالله مهدوی
یادداشت « با رفت و آمدهای چند شاهزاده مشکل عربستان حل نمیشود» به قلم حسین شیخالاسلام
گفتوگو با محمد علی مهتدی؛ «محمد بنسلمان حکم میدهد، پادشاه امضا میکند»
گفتوگو با صباح زنگنه، کارشناس خاورمیانه؛ «صفآرایی جدید شکل میگیرد»
عادل جبیر، وزیر خارجه جدید عربستان کیست؟
دین آنلاین، روزنامه های «شرق»، « فرهیختگان » و «اعتماد» را با این عناوین اقتباسی مرور کرده است: «دین با ریا و دولت با ظلم جفت نمیشود/ بیایید به معنی واقعی کلمه آشتی کنیم»، «اگر قدرت و توانایی داشتم، یک مارکسیست را برای سخنرانی به دانشگاه تهران دعوت میکردم»، «اندیشههای شهید مطهری در عین بدیع بودن، جامع و سازوار نبود»، «قسمتمشترک آپارتمان، هتل و بیمارستان حریم خصوصی نیست»، «پیروزی دلواپسان قزوینی در مصاف با اپیلاسیون»، «مطهری در بحث علمی مستقل بود نه مقلد»، «خیریه ها به صف»، «هر نهاد، دستگاه یا فردی نباید خود را مفسر شرع بداند»، «رهبری اعتقاد راستین دارند که اسلام همه نیازهای انسان را پاسخگوست»، «رستاخیزی با جرح و تعدیل»، «قرار نیست هر چه شهید مطهری نوشته چاپ شود»، «علی آنگونه بود که پشتش از تضییع حقوق غیرمسلمانان و کشیده شدن خلخال از پای زنی اهل کتاب میلرزید»، «نمایندگان دلواپس: ساکت در برابر احمدی نژاد و ناطق در برابر روحانی؛ بهانه: النصیحهالائمه! المسلمین»، «بهانه این دفعه دلواپسان؛ سخنان یونسی درباره امام علی(ع) و حکومت ایشان»، «اجتناب از سخنانی با مصرف داخلی که از گسترش نعمت ولایت در عرصه اسلام و جهان میکاهد، ضروری است»، «شهید مطهری به استقلال روحانیت شیعی از دولت معتقد بود؛ چرا که فقیه نباید مطابق خواست حکومت فتوا دهد»، «باز نمایشگاه کتاب و ده روزی که ایرانیان کتابخوان می شوند!» و «نشست ها و کتاب هایی به رنگ اندیشه»بررسی مطبوعات/ پنجشنبه ۱۰ اردیبهشت (۲)