وظیفۀ ما نسبت به نسل آینده
امیر صائمی
سیدمجید حسینیدستجردی: انجمن فلسفه اخلاق دانشگاه قم، امروز میزبان دکتر امیر صائمی بود. وی در این نشست از دیدگاهی فلسفی به مسئلۀ اخلاقیِ «وظیفه ما نسبت به نسل آینده» به تشریح نظریات “دِرِک پارفیت” پرداخت.
موضوع ما، راجع به برخی از تصمیمهایی نیست که مربوط به اخلاق کاربردی است؛ مثلاً ما در ایران با بحران آب مواجهیم و در برابر این بحران آیا میتوانیم به این فکر میکنیم که فرزندآوری خوب است یا نه. این مربوط به اخلاق عملی است اما موضوع ما بیشتر درباره پایههای اخلاقی یک عمل است.
موضوع دیگر «عدالت بین نسلها»ست. (Inter-Generational Justice) یعنی عدالت در توزیع منابع بین اعضای جامعه. آیا در این توزیع تقدم و حق با نسل فعلی است یا نسلهای آینده. موضوع ما این هم نیست و دراینباره سخن نخواهیم گفت.
ما درباره مشکل «عدم اینهمانی» (Non- identity problem) میخواهیم صحبت کنیم. این موضوع را از دیدگاه درک پارفیت (Derek Parfit) بررسی میکنیم. پارفیت که اکنون با ۷۲ سال سن در آکسفورد تدریس میکند و هیچ مدرکی در رشتۀ فلسفه ندارد. او لیسانس تاریخ داشت که در یک فلوشیپ با «گرت اونز» آشنا میشود و تحت آموزشهای او کتاب reason and persons را مینویسد که یکی از مهمترین کتابها در اخلاق شخصی یا personal identity ethics است.
اشکال پارفیت بر وظیفه ما نسبت به نسل آینده
پارفیت در کتاب reason and persons معتقد است در اینکه ما نسبت به نسل آینده وظیفه داریم، مشکلی وجود دارد. نسل بعد انسانهایی هستند که وجودشان وابسته به اعمال ماست. ما راجع به چنین انسانهایی چطور میتوانیم وظیفه داشته باشیم؟ وی چند داستان را بهصورت نمونه و کیس بررسی میکند.
۱. مادر
فرض کنید زنی به پزشک مراجعه میکند. دکتر بیماری او را تشخیص میدهد و به او توصیه میکند بچهدار نشود، چون بیماری مادر باعث میشود بچه، معلول به دنیا بیاید. در ضمن پزشک به زن قرصی تجویز میکند که با مصرف آن، زن بهبود پیدا میکند و میتواند فرزند سالم به دنیا بیاورد. در این داستان عاقلانه به نظر میرسد که زن با مصرف دارو از بیماری خلاص پیدا کند و برای بچهدار شدن تصمیم بگیرد؛ اما او با لجبازی (هر علت دیگری) تصمیم میگیرد در همان شرایط باردار شود و فرزندش کور به دنیا میآید.
۲. استفاده بیشازحد از منابع طبیعی
فرض کنید درجایی زندگی میکنید که منابع طبیعی در آن فراوان است و ما میتوانیم با بهره گرفتن بیشازاندازه از منابع طبیعی کیفیت زندگی خودمان را ارتقا بدهیم، اما با این کار نسل بعدی را به مرارت میاندازیم. بااینهمه ما با استفاده افراطی از منابع طبیعی، زندگی بهتری برای خود میسازیم و سعی میکنیم با این کار، نسل بهتری را برای آینده تربیت کنیم.
۳. زبالههای اتمی
فرض کنید استفاده از انرژی اتمی زندگی ما را بهتر کند اما این کار ما باعث میشود زبالههای اتمی به وجود بیاید و نسل بعد به خطر بیفتد. نسل امروز سعی میکند از این رفاه استفاده کند تا نسل بهتری در آینده به وجود بیاید.
پازل
در فرض اول، مادر در شرایط بیماری بچهدار شد و بچهاش نابینا به دنیا آمد. گرچه نابینا بودن خوب نیست و مشکلاتی به همراه دارد اما زندگی که به آخر نرسیده است. زندگی برای او معنا دارد. زندگی برای فرد نابینا هم ارزش زیستن دارد و انسانهای موفقی میان نابینایان پیدا میشود. در فرض دوم و سوم نیز تصمیمهای ما باعث میشود انسانهایی که در آینده به وجود میآیند با انسانهایی که بدون بهرهگیری ما از منابع طبیعی و انرژی اتمی به دنیا پای میگذارند، تفاوت زیادی داشته باشند.
پازل این است که فرزند نابینا میتواند در اعتراض به مادر بگوید: تو در حق من ظلم کردی و با تصمیمت مرا از حق بینایی بازداشتی. مادر اما در جواب میگوید: اگر من آن قرص را میخوردم و منتظر میشدم چند ماه بعد و دوباره باردار میشدم دیگر تو به وجود نمیآمدی بلکه کس دیگری به دنیا میآمد. (چراکه اسپرمهای دوران اول با دوره بهبود تفاوت دارد) پس تو نمیتوانی به من شکایت کنی. من به تو لطف کردهام و تو را به دنیا آوردهام اگرچه نابینا. (این داستان این فرض را در خود دارد که: ارزش زندگی، یک ارزش علّی است و میتوان آن را به وجود آورد.)
استدلال پارفیت بر درست بودن کار مادر
همه ما فکر میکنیم که نسبت به نسل آینده وظیفهداریم و مادر کار اشتباهی کرده است ولی پارفیت با «نااینهمانی» نشان میدهد کسی که در این مشکل به وجود آمده با کسی که با تصحیح کار به وجود میآید یکی نیست. استدلال پارفیت ۵ مقدمه دارد:
۱. انسانهایی که به علت اعمال ما به وجود آمدهاند (مانند کودک نابینا) به وجود نمیآمدند؛ اما زندگیشان ارزش زیستن دارد.
۲. اعمال ما وضعیت آنها را بدتر نکرده است، بلکه اگر قرار بود ۷۰ باشند الآن ۵۰ هستند.
۳. شرط لازم صدمهرساندن به دیگران این است که وضعش را بدتر کنید.
۴. کسی به اینها صدمه نزده است.
۵. اگر به کسی ظلم نکردید کار شما درست است.
پس اگر عمل مادر به کسی صدمه نزده، عمل مادر ازلحاظ اخلاقی اشتباه نبوده است.
بررسی استدلال پارفیت
یا باید تسلیم پارفیت شد و همۀ این اعمال را اخلاقی دانست یا پارفیت اشتباه کرده است و یکی از مقدمات را باید انکار کرد.
راهحل اول
پارفیت خود معتقد است مقدمه ۵ غلط است (اگر به کسی ظلم نکردید کار شما درست است) گرچه به کودک نابینا ظلم نکردهاید اما بیشترین میزان ارزشی که میتوانستید به وجود بیاورید نیاوردید.
این سخن پارفیت، اشکالات پیامدگرایان را به همراه دارد. علاوه بر این، مادر میتواند بگوید من وظیفه ندارم همۀ خوبیهای جهان را به بهترین وجه به وجود بیاورم. به کسی هم ظلم نکردهام پس چرا باید قرص را بخورم.
راهحل دوم
مقدمهای که محل سؤال است مقدمه سوم است: شرط لازم آسیبزدن این است که وضع یکی را بدتر کنید. این گزاره مطابق با تلقی مقایسهای و شهودگرایانه از آسیب است و باید تلقی غیرمقایسهای از آسیب ارائه کنیم: اینکه تمایزی بین «صدمه زدن» و «در وضعیت صدمه قراردادن» یا به عبارت بهتر «وضعیت آسیب» وجود دارد.
«وضعیت آسیب» این است که گاهی بین شکافی بین آنچه میخواهیم و انجام آن وجود دارد. درد یک «وضعیت آسیب» است و نمیگذارد کاری انجام بدهیم. بیماری و کوری نیز «وضعیت آسیب» است. در این تلقی غیرمقایسهای از صدمه، لازم نیست حتماً به کسی صدمه رسانده باشید بلکه به هرکسی که او را در وضعیت آسیب و صدمه قراردادید، به او آسیبزدهاید.
بنابراین با انکار مقدمه سوم، مادر باعث شده تا فرزند نابینایش در وضعیت صدمه قرار گیرد. در مثالهای دیگر نیز با اتخاذ سیاستهای ریسکی به قربانیان صدمه زدیم چون آنها را در وضعیت صدمه قراردادیم.
تلقی شیفرین: تفاوت خیر محض (pure benefit) با دیگر مثالها
خانم سنا شیفرین (Seana Valentine Shiffrin) معتقد است باید بین دو چیز فاصله گذاشت: بین مثالهای قبلی و صدمهزدن به کسی در حال سودرساندن به او.
فرض کنید کسی را که در حال غرق شدن بود، نجات داده اید. او اکنون بیهوش است و شما (به هر دلیل موجهی) باید برای اینکه زنده بماند دستش را از بدنش جدا کنید.
شیفرین می گوید فرض کنید هلیکوپتری میخواهد شمشهای طلایی را به یک جزیره اهدا کند. او ازلحاظ قانونی نمیتواند فرود بیاید و مجبور است شمشها را به زمین برتاب کند. کیسۀ شمشها از هلیکوپتر پرتاب میشود و به آقای خوششانسی میرسد که آن پایین میان جمعیت منتظر بوده است؛ اما از بد حادثه کیسه روی شانهاش میافتد و کتفش را میشکند.
شیفرین معتقد است اگرچه به او ۵ میلیون دلار سود رساندهاید اما باید از او معذرتخواهی کنید. چون با افتادن شمشها روی شانهاش در بیمارستان بستریشده، مخارجی را متحمل شده و ۵ ماه ازکارافتاده است. این نمونۀ خیر محض یا pure benefit است که علاوه بر رساندن خیر به کسی به او آسیب و صدمه میزنید و باید علاوه بر جبران هزینهها دستکم از او عذرخواهی کنید.
بدین ترتیب شیفیرن دربارۀ داستان مادر، معتقد است بچهدار شدن کار غلطی نیست اما اصولاً خود بچهدار شدن علاوه بر رساندن سود و خیر به بچه، او را در وضعیت صدمه قرار میدهید. شما وظیفهدارید جبران کنید یا دستکم از او معذرتخواهی کنید. فرزندآوری چون pure benefit است نیاز به جبران دارد. این مسئله راجع به نسل آینده نیز صادق است و نیاز به جبران دارد.
نتیجه اینکه ریشۀ وظیفه ما به نسل آینده این است که ما آنها را در وضعیت آسیب و صدمه قرار میدهیم و برای موجه سازی این عمل باید جبران کنیم.
سیدمجید حسینیدستجردی: انجمن فلسفه اخلاق دانشگاه قم، امروز میزبان دکتر امیر صائمی بود. وی در این نشست از دیدگاهی فلسفی به مسئلۀ اخلاقیِ «وظیفه ما نسبت به نسل آینده» به تشریح نظریات “دِرِک پارفیت” پرداخت.
بنابر نتیجه شیفرین آیا می توان گفت عمل فرزند آوری از آنجا که نیازمند جبران است غیر اخلاقی است؟