ما کسانی را میخواهیم که فقه را تولید کنند
دین آنلاین، روزنامه های «اعتماد» و «شهروند» را با این عناوین اقتباسی مرور کرده است: « نگاه مراجع به موسیقی: برخی کلا قبول ندارند، برخی با شرایط ویژه و سخت قبول دارند و دسته ای نگاه بازتری دارند»، « مدعیان متفرعن به کسی اجازه مشارکت در افتخارات ملی و دینی و دستاوردهای مادی و معنوی را نمی دهند»، « فقه امروز نیازمند کار تخصصی است و تکرار فتوا بدون توجه به مبانی چیزی را حل نمیکند/ ما کسانی را میخواهیم که فقه را تولید کنند» و « اگر قرار باشد تنها بر سر میراث گذشته بنشینیم به هیچکجا راه نخواهیم یافت/وقتی با هر درجهای از تحصیلات و بدون برنامهریزی و مداقه، برای فرهنگ تصمیمگیری می کنند، وضع جامعه همین می شود که هست»
روزنامه اعتماد در کنار دو تیتر اصلی «ابقای لاریجانی بقای باهنر» و «عباس عبدی: اصلاح طلب منتقد اصلاحاتم»، پاسخ رحمانی فضلی به پرسش «اعتماد» را در گزارشی با عنوان «لغو کنسرتها به وزارت کشور ربطی ندارد» منعکس ساخته و آورده است: «مساله لغو کنسرتها، در این سالها چنان ابعاد دامنهداری به خود گرفته که امری عادی به شمار میآید. هر روز و هر هفته، خبرهای متفاوتی از لغو کنسرت – فرقی نمیکند در کدام ژانر و سبک- میآید. گروه اعتراضی میکند، چند رسانه خبر را کار میکنند، در نشست بعدی وزیر و معاونانش سوالی پرسیده میشود و آنها جوابی میدهند و بار دیگر همهچیز در سکوت میرود تا کنسرتی دیگر، تا لغوی دیگر…. حالا مدتی است بدعتی جدید در زمینه برگزاری کنسرتها شکل گرفته است. میگویند وزارت ارشاد باید بعد از صدور مجوز، موضوع را به استانداریها اعلام کند تا استانداریها نسبت به برقراری امنیت کنسرت اقدام کنند. اما آیا این دستور جدید توانسته است به تشتت آرا در تصمیمگیریها سامان دهد؟ آیا دیگر عوامل بیربط مانع از برگزاری کنسرتها نخواهند شد؟ ….
«عبدالرضا رحمانی فضلی» وزیر کشور، در گفتوگوی اختصاصی با روزنامه اعتماد، وقتی در برابر این پرسش قرار میگیرد که برچه اساس، مجوز کنسرتها علاوه بر وزارت ارشاد، باید از وزارت کشور هم اخذ شود، میگوید: «مجوز کنسرت را وزارت کشور نمیدهد و همچون گذشته وزارت ارشاد این مساله را پوشش میدهد؛ اما شرایط منطقهای ایجاب میکند که مجوزی برای اجرای برنامه از استانداریها نیز دریافت شود. » او میگوید که این مساله در گذشته هم سابقه داشته است. او همچنین در پاسخ به این سوال که آیا امکان برگزاری کنسرت در «خراسان رضوی» وجود ندارد، میگوید: « در این شهر قانونی برای منع کنسرت وجود ندارد و این مساله و مشخصا این موضوع در دولت بررسی نشده است.»
سما بابایی در ادامه این گزارش نوشته است: « این اتفاقات در حالی رخ میدهد که «علی جنتی» وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی…. تاکید کرد «متاسفانه با توجه به سلیقههای مختلفی که در برخی شهرستانها وجود دارد، گاهی حساسیتهای بیموردی از سوی مقامات قضایی و غیره دیده میشود، شاید به این دلیل که برخی فکر میکنند این کنسرتها با ارزشهای دینی متعارض باشد، اما ما تلاش میکنیم تا این افراد را توجیه کنیم که ما هم به اندازه آنان نسبت به ارزشهای دینی حساس هستیم و ملاحظاتی در این خصوص داریم.»
علی جنتی همچنین به این نکته اشاره کرده که وقتی مجوزی صادر میشود، باید همه به قانون تن بدهند و برخوردهایی که با تعدادی از هنرمندان میشود، مورد تایید ما نیست. او همچنین معتقد است که برخی از این برخوردها، انگیزههای سیاسی برای تخریب دولت است.
…. اهالی موسیقی در حالی با چنین مشکلاتی روبهرو هستند که دریافت مجوز برای انتشار اثر و برگزاری کنسرت از همان وزارت ارشاد هم کار چندان آسانی نیست و موزیسینها باید از چندین مرحله مختلف عبور تا بتوانند مجوزهای خود را دریافت کنند. علاوه بر مجوز شعر و موسیقی، هر بار هنرمندان ناگزیر به پرکردن فرمهایی هستند که به شکلی کلی مشخصات خود و هنرمندان و حتی همسران و اعضای خانوادهشان را ذکر کنند. این فرآیند در برگزاری کنسرتها بسیار دشوارتر است، این در حالی است که گاهی چند ساعت مانده به برگزاری برنامه، مجوز برنامهها صادر نمیشود و به شکل عملی امکان هیچگونه تبلیغی برای گروهها وجود ندارد. البته «حسین نوشآبادی» -معاون پارلمانی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی- هم به این مساله اشاره دارد که مجوز برگزاری کنسرتها بر اساس فتاوای مراجع و حکم رهبری و منطبق با چارچوبهای قانونی و رعایت موازین شرعی است: «تاکنون هیچ مجوزی به گروهی که بخواهند از حدود فاصله گرفته باشند، ندادهایم و اگر هم جایی اتفاقی افتاده که برخی گروههای موسیقی به تعهدات خود عمل نکردهاند برای برگزاری برنامه بعدیشان خودمان مانع ایجاد کردیم.»
او مثل سایر مسوولان ارشاد اصرار دارد روی این مساله تاکید کند که وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی خود مراقب است و جایی که اشکال قانون به وجود بیاید، برخورد میکند. او هم میداند که موسیقی در ایران وضعیت خاصی دارد و برخی مراجع بهطور کلی موسیقی را قبول ندارند، برخی با شرایط ویژه و سخت قبول دارند و برخی مراجع نیز نگاه بازتری نسبت به موسیقی دارند؛ اگرچه تمامی فقها روی یک سری نکات نظر مشترکی دارند و میگویند: «اینکه موسیقی غنایی و مفسدهانگیز نباشد، مانعی برای اجرا ندارد. » استفتاء مقام معظم رهبری هم در این زمینه به چنین مسالهای اشاره دارد. اما آخرین نمونه لغو کنسرتها، لغو برنامه «مسعود شعاری» – آهنگساز و نوازنده سهتار- بود. او در همین خصوص میگوید: «در ماجرای لغو کنسرتها، دو مساله وجود دارد. یک بخش، کاملا فرهنگی است و با بروز اتفاقاتی از این دست، به صورت تدریجی بخشی از هویت و فرهنگمان و چیزی که متعلق به ما است، از بین میرود. در چنین شرایطی، موسیقی سنتی دیگر وجود نخواهد داشت و در این میان مردم، تنها میتوانند نیاز موسیقایی خود را از طریق رسانههای خارجی تامین کنند. مساله لغو کنسرتها، زدن تیشه به ریشه موسیقی است. از آن طرف ارتباط یک نسل با پیشینه فرهنگیشان قطع میشود.»
علاوه بر بحث فرهنگی، مساله حیات هنری هم مطرح است. باید این صنف را به رسمیت بشناسیم. مگر میتوان بهطور مثال به دندانسازان گفت شما دیگر نمیتوانید دندان بسازید یا به نانوایان بگویید دیگر حق پخت نان ندارید؟….
در این شماره روزنامه اعتماد همچنین این مطالب منتشر شده است:
ولایتی: برخی به دنبال به بنبست کشیدن مذاکرات هستند
علی مطهری: تندروها میخواهند فضای جامعه به حالت عادی بازنگردد
گفتوگوی راشل مارتین با ولی نصر «اگر داعش قلمرو خود را گسترش دهد؛ استراتژی امریکا چه خواهد بود؟»
مدعیان متفرعن به کسی اجازه مشارکت در افتخارات ملی و دینی و دستاوردهای مادی و معنوی را نمی دهند
روزنامه شهروند صفحه یک خود را با دو تیتر «رئیسجمهوری در جمع مردم غرب استان تهران: اکثریت قاطع ملت پشتیبان مسیر تعامل با جهان هستند» و «در آستانه نشست سازمان همکاریهای اسلامی در کویت ارسال شد؛ پیام صلح و سلام ایران برای همسایگان» بسته و در یادداشت «اسطوره های نوین» به قلم احمد مسجد جامعی می نویسد: «نزدیک به سه دهه پیش، ۱۷۵ جوان و شاید نوجوان پاکسرشت و پاکدل ایرانی، اروند را شکافتند و در پاسداری از مرزهای شکلی و معنایی این سرزمین مینویی و در نبرد با تاریکی در تاریخ جاودانه شدند. اکنون این مردان مرد بازگشتند، زنده به گور، بدون هیچ زخم و جراحتی به پیکرهای پاکشان، با دستانی بسته و آغوشی گشوده به سوی آسمان، تا این سرزمین ایزدی در ادامه تاریخ بلند و پربارش بر پا و پا بر جا بماند و از ودایع الهی و اخلاقی که این نوین اسطوره های جوان، پاسدار آنند خالی نماند. از جوانانمان بشنویم که چه نیکو سروده اند: ماهیان اروند به نام کوچک صدا می زنند، ۱۷۵ اسم را، غواصان اما با دستان بسته ۳۰ سال شنا کردند، بی صدا رفتند، و آخر در آغوش دریا آرام گرفتند، ماهیان اروند هنوز صدا می زنند، هنوز.
انگار همین دیروز بود که سربند بر پیشانی های بلندشان بستند و با یاد علی اکبر حسین سیدالشهدا بی خویش و خویشتن شدند و سر از پا نشناخته، عاشقانه و عآرفانه، بوی گل و بستان از چمن حُسن به مشامشان رسید.
…. بی جهت نیست که در این واقعه بیش از همه نسل جوان، نسلی که چنین جنگی را تجربه نکرده است داغ دار و متاثر شده اند و اسطوره های جدید خود را در وجود عرشی آن ها باز می یابند و به گفتگویی صمیمانه با آن ها می پردازند. گفتگویی که در آن جایی برای مدعیان دیروز و امروز نیست. مدعیانی که همه چیز و همه کس را در پای منیت و تفرعن فردی و جمعی قربانی می کنند و به هیچ یک از آحاد این سرزمین عاشقان اجازه مشارکت در افتخارات فراوان ملی و دینی و شراکت در دستاوردهای مادی و معنوی نمی دهند….»
فقه امروز نیازمند کار تخصصی است و تکرار فتوا بدون توجه به مبانی چیزی را حل نمیکند/ ما کسانی را میخواهیم که فقه را تولید کنند
شهروند که به بخش های دیگری از سخنان رئیس قوهقضائیه در اختتامیه جشنواره علامه حلی پرداخته، ذیل عنوان «تکرار فتوا٬ بیتوجه به مبانی چیزی را حل نمیکند» آورده است: «اگر بخواهیم وظایف حوزه علمیه را تشریح کنیم، این وظایف سه مورد هستند که اولین آن سهم دین، کتاب و سنت است و برای ما که از عالم وحی دور افتادهایم و از معصوم حاضر غایب هستیم و استفاده مستقیم از معارف میسر نیست، سهم کتاب و سنت ضروری است و حتی میتوان گفت که این کار رکنالارکان است…. فقه امروز ما نیازمند کار تخصصی است و تکرار فتوا بدون توجه به مبانی چیزی را حل نمیکند و از سویی مسائل جدید نیز نیازمند به کار هستند. البته ما کسانی را میخواهیم که فقه را تولید کنند و برخی به تشریح و تقریر آن و برخی به تبلیغ آن بپردازند.»
اگر قرار باشد تنها بر سر میراث گذشته بنشینیم به هیچکجا راه نخواهیم یافت/وقتی با هر درجهای از تحصیلات و بدون برنامهریزی و مداقه، برای فرهنگ تصمیمگیری می کنند، وضع جامعه همین می شود که هست
روزنامه شهروند در صفحه ۱۲، یادداشت امان الله قرایی مقدم با عنوان «بزرگترین موانع تغییرات فرهنگی» را منتشر ساخته که در آن نگارنده بیان می دارد بهترین راه برای اصلاح و تغییرات فرهنگی، فرهنگ خودمختار است.
در بخش هایی از این یادداشت می خوانیم: «ممیزه انسان از حیوان، فرهنگ است. مهمترین مسأله، در مورد مقوله فرهنگ، این است که فرهنگ باید تهی از هرگونه ایدئولوژی سیاسی باشد. تصمیمگیری در مورد فرهنگ، باید آزادانه باشد. فرهنگی که دموکرات و آزادانه شکل نگرفته، نمیتواند فرهنگ سالمی باشد چرا که فرهنگ تحمیلی، فرهنگ بینتیجهای است. ما در کتاب فرهنگشناسی، فرهنگ را اینگونه تعریف کردهایم: «فرهنگ عبارت است از کلیه ساختهها، پرداختهها، اندوختهها، آداب، رسوم، اعتقادات، هنرها و دانستنیهای عامه که از نسلی به نسل بعد منتقل میشوند». برای مثال زبان و علم جزو فرهنگ هستند؛ وقتی فرهنگ جامعهای عقبمانده است، علم در آن جامعه پیش نمیرود و توسعه حاصل نمیشود.
همین حالا اگر کسی بخواهد پروژه اصلاح فرهنگ را در جامعه پیاده کند، بسیاری از افراد ازجمله «سنتیها» مقابلش میایستند. سنتیها و سنتها، مهمترین عامل در مورد برنامهریزی فرهنگی هستند. البته منظورم از سنتها، سنتهای منحط هستند وگرنه سنتها جزو فرهنگ به شمار میآیند.
بیش از ۴۰سال است که نوشتهام «فرهنگ باید حکم غربال را داشته باشد»، چیزهایی که در آن کهنه شده و بهدردنخور هستند را باید دور ریخت و چیزهای بهدردبخور را جایگزین آنها کرد، به همین دلیل است که فرهنگ، زنده است. به این معنا که دایما مورد تهاجم و بمباردمان [bombardment] قرار میگیرد. تئوری آگبورن این است: «تغییر متفاوت عناصر فرهنگی». یعنی زمانی که فرهنگ تغییر میکند، همه عناصر فرهنگی، به یکسان تغییر نمیکنند. بعضی زودتر تسلیم میشوند و بعضی دیرتر. بعضی بیشتر تغییر میکنند و بعضی کمتر. چرخ خیاطی، دوچرخه، تلویزیون، شلوار جین و هر چیزی که وارد کشور ما شد، تغییر فرهنگی متناسب با خود را به وجود آورد. امروزه هم که بیش از هر زمان دیگر این بمباردمان فرهنگی ادامه دارد. این یک سوی ماجراست اما سوی دیگرش این است که سنتیها و محافظهکاران هم مانع بزرگی در مقابل تغییرات فرهنگی هستند. ما معتقدیم بهترین راه برای این تغییرات، فرهنگ خودمختار است.
در تشریح گونههای مختلف فرهنگ به سه ساحت یا سه نوع فرهنگ برمیخوریم؛ «فرهنگ سنتی و محافظهکار»، «فرهنگ خودمختار»، و «فرهنگ جامعه رادیکال»…. جامعه خودمختار، جامعه آزاد است. اگر بخواهیم نگاهی به وضع فرهنگی جامعه خودمان بیندازیم، میبینیم که جامعه ما جامعهای سنتی و محافظهکار است. «ترس از تغییرات»، «گذشتهنگر بودن» و «تعصب»، سه مشخصه مهم این جوامع هستند. منظورم این نیست که گذشته، خوب نیست اما اگر قرار باشد تنها بر سر میراث گذشته بنشینیم و از اندوختههای آنها مصرف کنیم و خود هیچ تولید و پیشرفتی نداشته باشیم و برای آیندگانمان، هیچ نیندوزیم، به هیچکجا راه نخواهیم یافت.
برنامهریزی فرهنگی باید به دست متخصصان فرهنگشناس صورت بگیرد. اگر قرار باشد هر فردی با هر درجهای از تحصیلات و بدون آنکه برنامهریزی و مداقه عمیقی در این مقوله کرده باشد، در مورد فرهنگ، تصمیمگیری و تصمیمسازی کند- که تا به حال اینگونه بوده – وضع جامعه به گونهای میشود که امروز شاهد آن هستیم. وضع جوانان، رفتارهای نابهنجار، اعتیاد، آمار بالای طلاق و مواردی از این دست، همگی نتیجه منطقی رفتارهای گذشتهمان هستند. به همین دلیل است که باید برای برنامهریزی فرهنگی، ابتدا از خود مسئولان شروع کرد تا ذهنیت آنها را نسبت به مقوله فرهنگ و تغییرات فرهنگی- اگر ذهنیت نادرستی داشته باشند- تصحیح کرد. بد نیست در این زمینه به تئوری ماکس وبر، جامعهشناس آلمانی اشاره کنم. ماکس وبر فردی ذهنیگرا بود. معتقد بود که ذهنیت، زیربناست و به مثابه آهنربایی میماند که زیر یک صفحه قرار گرفته و سایر عوامل مانند برادههای آهن میمانند که روی صفحه قرار گرفتهاند. این آهنربا به هر طرفی حرکت کند و بچرخد، برادههای آن روی صفحه هم به همان جهات حرکت میکنند.»
عارفان از شرح و توصیف اساسیترین مسأله عرفانی ناتوانند
شهروند در صفحه جامعه، خوانندگان را به یادداشت «عشق در ادبیات فاخر فارسی » به قلم احمدرضا دالوند میهمان کرده و نوشته است: «با وجودی که عشق اساسیترین مسأله عرفانی است اما عارفان از شرح و توصیف آن اظهار ناتوانی کردهاند و گفتهاند، هر که عشق را تعریف کند آن را نشناخته است.
مولانا سروده است:
هر چه گویم عشق را شرح و بیان / چون به عشقایم خجل باشم از آن
گرچه تفسیر زبان روشنگرست / لیک عشق بیزبان روشنتر است
و مهمترین پیام دیوان حافظ نیز عشق است:
سخن عشق نه آن است که آید به زبان/ ساقیا میده و کوتاه کن این گفت و شنفت
و در جای دیگر:
اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را / به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را
و در اوج بیان شاعرانه:
در ازل پرتو حسنت ز تجلی دم زد/ عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد
شیخ شهابالدین سهروردی درباره ماهیت عشق میگوید: محبت چون به غایت رسد آن را عشق خوانند
فردوسی در شاهنامه داستانهای معروف عاشقانهای چون زال و رودابه و رستم و تهمینه و بیژن و منیژه را به نظم کشیده است.
وی در دلدادگی زال به رودابه میگوید:
دل زال یکباره دیوانه گشت / خرد دور شد عشق فرزانه گشت
اوج داستانهای عاشقانه را میتوان در آثار نظامی چون لیلی و مجنون و خسرو و شیرین دید. مهارت نظامی در سرودن مثنوی باعث شد شاعران بعدی در تمام دورههای ادبی زبان فارسی از او تقلید کنند. نظامی در شیفتگی مجنون به لیلی میگوید:
مجنون چو شنید پند خویشان/ از تلخی پند شد پریشان
زد دست و درید پیرهن را/ کاین مرده چه میکند کفن را
چون وامق از آرزوی عذرا / گه کوه گرفت و گاه صحرا
سعدی یک باب از گلستان و بوستان را به عشق اختصاص داده و غزلیات وی نیز سراسر سخن از عشق است. وی عشق را لازمه انسان بودن میداند.
ای مرغ سحر عشق ز پروانه بیاموز /کان سوخته را جان شد و آواز نیامد…
آنجا که عشق خیمه زند جای عقل نیست / غوغا بود دو پادشه اندر ولایتی
وانگه که عشق دست تطاول دراز کرد/ معلوم شد که عقل ندارد کفایتی
سنایی شاعر بزرگ قرن پنجم و ششم هجری در اثر مشهورش «حدیقهالحقیقه» فصلی با نام و عنوان «فی ذکر العشق و فضیله» دارد و میگوید:
عشق با سر بریده گوید راز / ز آنکه داند که سر بود غماز…
و
بنده عشق باش تا برهی / از بلاها و زشتی و تبهی.
عطار نیشابوری عارف نامدار قرن ششم در منطقالطیر از هفت وادی نام میبرد و وادی دوم، وادی عشق است و در بیان آن گوید:
بعد از این وادی عشق آید پدید / غرق آتش شد کسی کانجا رسید
مولانا، هستی را بدون وجود عشق قابل تصور نمیداند:
ما چو چنگیم و تو زخمه میزنی / زاری از ما نی تو زاری میکنی
آتش عشق است کاندر نی فتاد/ جوشش عشق است کاندر می فتاد
و در جای دیگر از زبان مولانا:
مرده بدم زنده شدم / گریه بدم خنده شدم
دولت عشق آمد و من/ دولت پاینده شدم
عشق خواه حقیقی، خواه مجازی سبب تحول اخلاق و تزکیه نفس میشود و صفاتی چون بخشندگی و سخاوت و شجاعت و پرهیز از خودخواهی و نخوت در اثر عشق است.
مرحبا ای عشق خوش سودای ما/ هر که را جامه ز عشقی چاک شد
او ز حرص و عیب کلی پاک شد/ ای طبیب جمله علتهای ما
ای دوای نخوت و ناموس ما /ای تو افلاطون و جالینوس ما
و این قصه مکرر است.
در این شماره روزنامه شهروند همچنین این مطالب منتشر شده است:
یادداشت «مسأله تربیت میان دولت و خانواده » به قلم افسر افشار نادری، جامعهشناس
گزارش «نخبگان اندونزی و مقام زن و خانواده»؛ روایت سفر عضو هیأتعلمی مرکز تحقیقات زن و خانواده به اندونزی
گزارش « تلاشهای اندونزی برای تقویت نهاد خانواده »؛ درختی بکار، ازدواج کن
گزارش «آسیبهای روحی و جسمی خانوادهها پس از جنگ»؛ دشواریهای جانبازان
معاون رئیسجمهوری در امور زنان و خانواده به «سین هشتم» پیوست
از سوی وزارت خارجه ابلاغ شد: اعتراض شدید کشورمان به کاردار عربستان
دین آنلاین، روزنامه های «اعتماد» و «شهروند» را با این عناوین اقتباسی مرور کرده است: « نگاه مراجع به موسیقی: برخی کلا قبول ندارند، برخی با شرایط ویژه و سخت قبول دارند و دسته ای نگاه بازتری دارند»، « مدعیان متفرعن به کسی اجازه مشارکت در افتخارات ملی و دینی و دستاوردهای مادی و معنوی را نمی دهند»، « فقه امروز نیازمند کار تخصصی است و تکرار فتوا بدون توجه به مبانی چیزی را حل نمیکند/ ما کسانی را میخواهیم که فقه را تولید کنند» و « اگر قرار باشد تنها بر سر میراث گذشته بنشینیم به هیچکجا راه نخواهیم یافت/وقتی با هر درجهای از تحصیلات و بدون برنامهریزی و مداقه، برای فرهنگ تصمیمگیری می کنند، وضع جامعه همین می شود که هست»بررسی مطبوعات/ چهارشنبه ۶ خرداد (۲)