کرسیهای آزاداندیشی و تاکیدی دوباره بر لزوم رفع دغدغه دانشجویان و استادان
«دین آنلاین» با این عناوین اقتباسی، روزنامه «فرهیختگان» را مرور کرده است: «در این زمانه سخت و دشوار به خرد و خردمندی بسیار محتاجیم/فلسفه آرامش میآورد اما فیلسوف آرامش ندارد»، «اقبال دانشجویان به دکتری فلسفه حیرتآور است/عقلانیت و فلسفه نقش پررنگی در زندگی مردم دارد/ کتاب هستی و زمان هایدگر تاثیر زیادی بر اندیشه مغربزمین داشته است»، «کرسیهای آزاداندیشی و تاکیدی دوباره بر لزوم رفع دغدغه دانشجویان و استادان»، «شکار فرمانده المرابطون مغرب اسلامی در لیبی/بمب ساعتی یمن شاید در ماه رمضان منفجر نشود»، «دانشجویان به لحاظ اخلاقی بیمبالاتتر شدهاند و بسیاری از استادان جدید نیز از مهارتهای استادی و اخلاقی تهیاند/بسیاری از مسئولان نسبت به کارآمدی دانشگاهیان و فارغالتحصیلان مشکوکند/طی این ۳۰ سال، جریاناتی باعث شده جایگاه علم و دانش و احترام و شأن علمی کاهش پیدا کند/کتابهای ترجمه برای جامعهای که در آن نوشته شده کاربردی است نه برای ما/نداشتن استقلال بزرگترین مشکل دانشگاههای ماست»، «نظام به حضور هنرمندان، جذب آنها و فعالیتشان در قالب ارزشها علاقهمند است»، «گروهی که در خانه تصادف کردند» و «مسمومیت و مرگ زائران عربستانی با هدف ایجاد مشکل در رابطه دو کشور نبوده است»
روزنامه فرهیختگان در کنار تیتر اصلی «هر استان، یک دانشگاه»، عناوین «معاون اول پاسخ منتقدان آبی رئیسجمهور را داد: تامین آب شرب کار سادهای نیست» و «مظلومیت مضاعف ۱۷۵ غواص شهید» را نیز به صفحه یک آورده است.
در این زمانه سخت و دشوار به خرد و خردمندی بسیار محتاجیم/فلسفه آرامش میآورد اما فیلسوف آرامش ندارد
در صفحه نخست فرهیختگان، تصویری از مراسم اهدای جایزه رضا داوریاردکانی منتشر شده و در گزارشی با عنوان «همه عمر در اندیشه سقراط» به سخنان وی در این مراسم پرداخته است. داوری اردکانی که شصت سال از عمر خود را مصروف دفاع از فلسفه نموده، معتقد است فلسفه آرامش میآورد اما فیلسوف خود هیچگاه آرامش ندارد.
سجاد صداقت در مقدمه این گزارش نوشته است: «یکی از مهمترین فعالیتهایی که هر ساله در شهر کتاب شهید بهشتی برگزار میشود، اهدای جایزه به رساله برتر دکتری در رشته ادبیات و عرفان و با نام جایزه فتحالله مجتبایی است. سنتی که تاکنون چهار دوره خود را پشتسر گذاشته و در دی امسال همزمان با تولد مجتبایی پنجمین دوره خود را سپری خواهد کرد. در ادامه همین سنت، موسسه شهر کتاب از پارسال تصمیم گرفت اهدای جایزه به رساله برتر هر سال را به رشته فلسفه نیز سرایت دهد. اتفاقی که با نامگذاری جایزه آن به نام رضا داوریاردکانی ارج و احترامی دیگر یافت. بعدازظهر یکشنبه ۲۴ خرداد ۹۴ سالن اجتماعات موسسه شهر کتاب میزبان علاقهمندانی بود که رساله «رابطه زمان و بنیاد (جهت) در نظر هایدگر» کاری از نیرهسادات میرموسی از دانشگاه تهران را بهعنوان دریافتکننده اولین جایزه رضا داوریاردکانی مشاهده کردند. جایزهای کاملا خصوصی که از سوی خود داوری اهدا شد. مراسمی که در آن علاوهبر داوری، پرویز ضیاءشهابی، علیاصغر مصلح و محمدرضا بهشتی درباره وضعیت فلسفه امروز ایران، رضا داوریاردکانی و پایاننامه برگزیده سخن گفتند.»
رضا داوریاردکانی، رئیس فرهنگستان علوم در این مراسم، به بیان این نکات پرداخته است:
– وقتی اصرار کردند که جایزهای به اسم من باشد، من اصرارم این بود که این جایزه به نام یکی از استادان نسل من، مانند استاد سیدیحیی مهدوی باشد؛ ولی عزم دوستان عزیزم احسان به من بود.
– اینگونه کارها، کار لازمی بود چراکه فلسفه غریب و مظلوم است. هیچ علمی نیاز به دفاع ندارد اما فلسفه نیازمند دفاع است و همواره باید از خودش دفاع کند. از روز اول در موضع دفاع بوده و هماکنون هم در موضع دفاع است. من همه عمر ۵۰، ۶۰ سالهای که به فلسفه مشغول بودم را به سقراط اندیشیدهام و چون سرّ زندگی و تفکر سقراط را درنیافتم، هنوز نتوانستهام چیز شایستهای درباره او بنویسم اما دریافتهام که سقراط از ابتدا همچون فلسفه در موضع دفاع بوده است.
– اگر فلسفه امروز هست و وجود دارد، بهخاطر این است که از زمانی که به وجود آمده، ضرورتی بوده که این ضرورت فلسفه را حفظ کرده است، وگرنه به دلیل مخالفتی که با آن میشود، باقی نمیماند. فلسفه چیزی دارد که خودش را حفظ کرده است. وقتی از فلسفه سخن میگویم آن را ۲۵۰۰ ساله میدانم.
– تاریخ فلسفه را به تاریخ ابتدای بشر نمیبرم، بلکه تاریخ حکمت را به ابتدای تاریخ بشر میبرم. حکمت از ابتدای تاریخ بشر وجود داشته و بشر هیچوقت بدون حکمت زندگی نکرده است. حکمت نظریه صِرف نیست. حکمت به نظری و عملی تقسیم نمیشود؛ فلسفه که آمد، این تقسیمبندی نظر و عمل و در مقابل هم قرارگرفتن آنها پدیدار شد. استاد بزرگ فلسفه، حکمت را بر علم نظری مبتنی کرد و در ترتیب فضایلی که ذکر کرد، اول فلسفه نظری و بعد از آن، فرع فلسفه نظری را آورد. درباره ارسطو هم باید بیشتر تامل و تحقیق کرد. حکمت همیشه بوده اما فلسفه لفظ یونانی است و یونانیان آن را آوردهاند و از آن زمان پرسش «چیست و چرا» مطرح شد.
– من فکر میکنم که ما آدمیان همواره با پرسش بودهایم؛ اما حکیمان پرسش نمیکردند برای اینکه بینشی داشتهاند و میدیدند. شاید دوران بینش تمام شده و دوران شنیدن رسیده باشد، اگرچه شنیدن مانند دیدن نیست.
– حکیمان اُنسی با مرگ داشتهاند که وقتی فیلسوفان مساله عدم را مطرح کردند، فلسفه با مساله عدم آغاز شد و فلسفه مساله عدم را مطرح کرد. عدم برای حکیمان مساله نبوده بلکه انس بوده است. فلسفه با مساله عدم آغاز میشود، مساله عدم ما را به زبان و زمان و خرد میبرد.
– فلسفه در برابر «چرا» قرار دارد؛ هیچ علمی در برابر چرا قرار ندارد. درست است که ما به ادبیات کماعتنا هستیم و به شعر آنچنان که باید اعتنا نمیکنیم، اما کسی چرا را در برابر شعر و ادبیات قرار نمیدهد. درست است که پیش از چرا پاسخ بدی برای خود دارند و شعر را تفنن میدانند. شعر تفنن نیست اما به درد تفنن هم میخورد.
– بدبختی فلسفه این است که به درد تفنن نمیخورد و چون به درد تفنن نمیخورد، پس دیگر وجه وجودش معلوم نیست چیست و نمیتوان گفت که برای چیست. علمی که به کار ما نمیآید و آن را نمیفهمیم و چیزی از آن درنمییابیم را چرا باید گفت؟ ما ۲۵۰۰ سال است که میگوییم فلسفه چرا هست؟ به چه کاری میآید؟ من نمیدانم چرا باید باشد اما هست. جوانان و پیرانی هستند که عمرشان را صرف این کار کردهاند و وجود آنها جواب میدهد که چرا ما به فلسفه میپردازیم. به فلسفه میپردازیم نه از آن جهت که سودی ببریم، بلکه از آن جهت که نمیتوانیم نپردازیم.
– فلسفه تعلق است و چرا تعلق است؟ تعلق هم که اختیاری نیست و بی این تعلق، مثل اینکه کار دنیا بسامان نمیشود. لااقل این دنیایی که ما در آن هستیم کارش بسامان نمیشود. وقتی به فلاسفه نگاه میکنید همه تقریبا یک چیز میگویند اما عبارتها بسیار متفاوت است که شاید در نظر اول این عبارات هیچ ارتباطی با هم نداشته باشند و وجه مشترکشان معلوم نباشد.
– ژیل دولوز میگوید که فلسفه تشخیص حماقت است. این موضوع به صورت دیگری در تعریفهای دیگران هم وجود دارد. اگر این باشد که واقعا فکر نمیکنید که ما نیاز داریم.
– من مدعی نیستم فلسفه در حدی که من میدانم قادر باشد خردمندی را از حماقت تمییز دهد. اما به هر حال همه ما آدمیان در معرض اشتباه و خطا هستیم. در معرض این هستیم که جای اشخاص، جای چیزها، وقت چیزها و کارها را ندانیم و اشتباه کنیم.
– حماقت چیزی نیست که خیلی امر عجیب و غریبی باشد؛ حماقت عبارت از این است که ما نمیدانیم جای سخن و وقت سخن کجاست. حکمت عبارت از این است که تشخیص میدهد وقت سخن، وقت کار و جای هر چیزی در کجاست. اگر اینطور است که ما از حکمت دور شدیم، و از جانشین آن میتوانیم بهرهمند شویم. میتوانیم به فلسفه متوسل شویم برای اینکه ما به خرد و خردمندی بهویژه در این زمانه سخت و دشوار نیاز داریم.
– من در اینجا از نیاز به فلسفه میگویم. شاید فلسفه نتواند مسائل ما را حل کند و راه رستگاری را به ما نشان دهد اما در راهی که داریم میرویم و در راهی که ناگزیریم برویم، بیش از چیزهای دیگر به فلسفه نیاز داریم. فلسفه، علم فلسفه نیست بلکه فلسفه را باید خواند، باید یاد گرفت و باید آموخت اما این آموختن با رنج و درد و هیبت شروع میشود. فلسفه با هیبت شروع میشود و همواره با هیبت است.
درست است که فلسفه آرامش میآورد اما فیلسوف آرامش ندارد. فیلسوف درد را باید تحمل کند برای اینکه بنای قرار به آسایش را داشته باشد.
– زمانی که از فیلسوف سخن میگویم به بنیانگذار فلسفه مانند سقراط نظر دارم که آنها درد را آزمایش کردند و راه را نشان دادند.
– من هنوز هم همان کاری را انجام میدهم که ۶۰ سال پیش آن را انجام میدادم. من از فلسفه دفاع میکنم. در این دفاع، گاهی نقد فلسفه هم میکنم اما گویی سرنوشتم این بود که باید از فلسفه دفاع کنم. بسیار مفتخرم که در چنین جمعی که قرار است جایزه فلسفه داده شود و فردی که این جایزه را میگیرد معرفی میشود، هستم.
اقبال دانشجویان به دکتری فلسفه حیرتآور است/عقلانیت و فلسفه نقش پررنگی در زندگی مردم دارد/ کتاب هستی و زمان هایدگر تاثیر زیادی بر اندیشه مغربزمین داشته است
فرهیختگان در کنار گزارش سخنرانی داوریاردکانی در آیین اهدای جایزه به رساله برتر رشته فلسفه، گزارشی با عنوان «فلسفه، داوری و هایدگر» منتشر ساخته و به سخنان پرویز ضیاءشهابی و علیاصغر مصلح بهعنوان دو نفر از اعضای هیات داوران و سیدمحمدرضا بهشتی به عنوان استاد راهنمای پایاننامه برگزیده پرداخته است. خلاصه سخنان سخنرانان چنین روایت شده است:
پرویز ضیاءشهابی: آیا دانشجویان دکتری فلسفه، فیلسوف میشوند؟
– اقبال دانشجویان برای ادامه تحصیل در مقطع کارشناسیارشد و دکتری فلسفه برای من حیرتآور است. تمام دانشگاههایی که در تهران در حال فعالیت هستند همه دارای مقطع دکتری فلسفهاند.
– داوران حاضر در نخستین دوره جایزه «رضا داوریاردکانی» همه دارای علم و انصاف بودند و البته رسالههای ارسالی به دبیرخانه این جایزه نیز نشان داد که میتوان به سنت پژوهش در رشته فلسفه امیدوار بود. پژوهشگران به تاریخ فلسفه اهمیت میدهند و نسبت به آن بیاعتنا نیستند.
– نمیتوان به این امر امیدوار بود که در دوره دکتری میتوانیم فیلسوف تربیت کنیم، چراکه این امر امکان ندارد اما دانشجویان میتوانند در متون فیلسوفان بزرگ دقت و درباره آنها تحقیق کنند.
علیاصغر مصلح: داوری و صبغه فرهنگ ایرانی
– قصد دارم در این زمان کوتاه به سنت ۸۰ ساله فلسفه در دانشگاه تهران بپردازم که به واقع مکتبی در فلسفه ایران بهشمار میآید و حق زیادی بر گردن تمام فلسفهپژوهان دارد. ۸۰ سال از تاسیس گروه فلسفه در دانشگاه تهران میگذرد. این دانشکده باب آشنایی ایرانیان با فلسفه غرب را فراهم آورد. اگر این دانشکده نبود وضعیت آشنایی ایرانیان با فلسفه طور دیگری بود. باید این سنت فکری را پاس داشت.
– اگر منتقد یا دلبسته متفکران اروپایی هستیم باید وجود گروه فلسفه دانشگاه تهران را پاس بداریم. برای کسانیکه دانایی برایشان اهمیت دارد، فلسفه نیز دارای نقش بسزایی است، زیرا عقلانیت و فلسفه نقش پررنگی در زندگی مردم دارد.
– «فلسفهخوانی» امری به غایت دشوار است. یکی از پارادوکسهای عجیب در مملکت ما این است که ما ایرانیان کارهای سخت دوست داریم که فلسفهخوانی یکی از آنهاست.
– جوایزی از این دست نشان از سنت فکری و آموزشی بین اهالی علم و فرهنگ در ایران دارد.
– استاد داوری، در گروه فلسفه دانشگاه تهران دارای سابقهای دیرین است و حق استادی بر گردن بسیاری از فارغالتحصیلان این دانشگاه دارد. یکی از آموزههای اصلی دکتر داوری اهمیت «تاریخ» نزد او است. وی یکی از متفکران برجستهای است که بیش از ۵۰ سال در رشته فلسفه دست به قلم برده و یکی از نمایندگان سنت تفکر فلسفه ایران معاصر به شمار میرود و تمامی آثارش دارای صبغه فرهنگ ایرانی است.
سیدمحمدرضا بهشتی: «بنیان و جهت» هایدگر
– رساله انتخاب شده از سوی هیات داوران، جزء نمونههای مناسب از پژوهشهای انجامگرفته در دانشگاههاست و من از نزدیک در جریان تالیف این پایاننامه از سوی مولف آن بودم.
– نویسنده این پایاننامه که موضوع «هایدگر» را برای رساله خود انتخاب کرده است از دوره کارشناسیارشد به این مساله پرداخت و آن را در دوره دکتری نیز ادامه داد. این پژوهشگر در تلاش بود بحث بنیاد و زمان را در متون هایدگر بررسی کند. «هستی و زمان» از مهمترین کتابهای هایدگر است که وی آن را در ایام جوانی خود نوشت. این کتاب تاثیر زیادی بر اندیشه مغربزمین داشت. وی در این کتاب بحث «پرسش چیست؟» را مطرح میکند و آن را در سه سطح ادامه میدهد. در سطح نخست، مساله دازاین را مطرح میکند و در سطح بعدی به سراغ تحلیل دازاین میرود. در سطح سوم نیز دازاین را از منظر زمان بررسی میکند. اصل «بنیان و جهت» یکی از اندیشههای مهم هایدگر است. هایدگر ازجمله متفکرانی است که به لایبنیتس توجه وافری داشته است.
– این پژوهشگر در پایاننامه خود تنها به دنبال اخذ مدرک دانشگاهی نبود بلکه تلاش فراوانی داشت که به سوالات خود درباره هایدگر و آرای او پاسخ بدهد.
کرسیهای آزاداندیشی و تاکیدی دوباره بر لزوم رفع دغدغه دانشجویان و استادان
این روزنامه در صفحه ۳ زیر عنوان «باید فضای باز سیاسی، فرهنگی و اجتماعی در دانشگاهها فراهم شود»، به سخنان مدیرکل امور دفاتر نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها اشاره کرده و نوشته است:
«این روزها کافیاست یکی از مسئولان فرهنگی مرتبط با دانشگاهها در برنامهای شرکت داشته باشد تا بر لزوم ایجاد فضاهای باز فرهنگی و سیاسی تاکید کند و اشارهای هم به تقویت کرسیهای آزاداندیشی داشته باشد. مدیرکل امور دفاتر نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاههای کشور هم در تازهترین حرفهایش گفته است: «شرایط و فضای باز سیاسی، فرهنگی و اجتماعی لازم باید از سوی مسئولان دانشگاهها فراهم شود تا دانشجویان و استادان بتوانند در چنین فضایی به دوراز هرگونه دغدغه، مسائل مختلف را در کرسیهای آزاداندیشی مطرح کنند؛ در واقع بحث و گفتوگو اساس فعالیتهای علمی است.»
اسماعیل پوررضا با تاکید بر لزوم برگزاری قویتر کرسیهای آزاداندیشی دردانشگاهها ادامه داده است: «باید این فرصت را به دانشجو بدهیم که ابراز وجود کند و فضا برای نقد مسئولان فراهم شود. هرجا که دانشگاهیان با تمام وجود به مسائل و مشکلات جامعه ورود کردهاند، نتایج خوبی حاصل و قلههای علمی زیادی فتح شده است.»
شکار فرمانده المرابطون مغرب اسلامی در لیبی/بمب ساعتی یمن شاید در ماه رمضان منفجر نشود
در صفحه «جهان»، «هلاکت رهبر القاعده در لیبی» منعکس شده و از قول مقامات لیبی آمده است که «مختار بلمختار» الجزایریتبار، رهبر گروه «المرابطون» که به گروهی منشعبشده از گروه القاعده در مغرب اسلامی معروف است، در حملات نیروهای آمریکایی به لیبی کشته شده است.
همچنین در این صفحه به «غیبت انصارالله در روز اول نشست ژنو» و «درخواست برای آتشبس در رمضان» اشاره شده و آمده است:
«مذاکرات صلح یمن سرانجام با دوبار تعویق، دیروز در ژنو آغاز شد. این مذاکرات در حالی آغاز شده است که هیات انصارالله یمن نتوانسته بود بهموقع خود را به ژنو برساند و در روز اول این مذاکرات غیبت داشت. گفته میشود هواپیمای حامل هیات انصارالله فرودگاه جیبوتی را با تاخیر به مقصد ژنو ترک کرد….
بان کی مون، دبیرکل سازمان ملل نیز با طرح درخواست برقراری آتشبس در یمن در ماه رمضان اعلام کرد: «یمن در حال حاضر به بمبی ساعتی شبیه است که هر لحظه امکان انفجار آن وجود دارد و ما تلاش میکنیم آتشبس انسانی کامل و فراگیر در ماه رمضان در یمن برقرار شود….»
دانشجویان به لحاظ اخلاقی بیمبالاتتر شدهاند و بسیاری از استادان جدید نیز از مهارتهای استادی و اخلاقی تهیاند/بسیاری از مسئولان نسبت به کارآمدی دانشگاهیان و فارغالتحصیلان مشکوکند/طی این ۳۰ سال، جریاناتی باعث شده جایگاه علم و دانش و احترام و شأن علمی کاهش پیدا کند/کتابهای ترجمه برای جامعهای که در آن نوشته شده کاربردی است نه برای ما/نداشتن استقلال بزرگترین مشکل دانشگاههای ماست
روناک حسینی در گفتگو با «اسماعیل قدیمی»، استاد ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی از تفاوت های دانشگاه دیروز و امروز پرسیده و عنوان «استاد ضعیف دانشجوی ضعیف تربیت میکند» را برای این بخش برگزیده است. در این گفتگو به نکات زیر پرداخته شده است:
– چیزی که دنیای دانشجویی و استادی را به هم وصل میکند، یاد گرفتن است. هیچ استادی هیچوقت استاد مطلق نیست. یک بعد از وجودش باید کماکان دانشجو بماند. همیشه چارچوبهایی هست برای شناختن، تئوریهایی هست برای یاد گرفتن و جا هست برای بالابردن قدرت تحلیل….
– نسل ما بیشتر پایبند اخلاق بود تا نسل حاضر. یکجور نظام اخلاقی استاد ـ دانشجویی که باعث میشد تصور ما از استادان تصوری احترامآمیزتر باشد. شاید بخشی به این دلیل بود که استادان ما قویتر یا ماهرتر بودند. ولی در هر حال دانشجویان امروز به لحاظ اخلاقی بیمبالاتتر شدهاند و فکر میکنم نظام آموزشی کشور باید بحث اخلاق دانشجویی-استادی را بیشتر جدی بگیرد…. در حال حاضر دانشجوها کمتر پایبند به احترام به فضای دانشگاهی هستند و خیلیهایشان کلاس درس را جدی نمیگیرند. یک آسیبشناسی اخلاقی در نظام آموزشی کشور ما لازم است. علاوهبر آن به یک بازنگری بر محتوای آموزشی و فرآیندهای تولید متن و تبدیل فارغالتحصیلان دکتری به استاد دانشگاه هم نیاز داریم. وضعیت بهگونهای است که هرکس مدرک دکترایش را میگیرد بلافاصله استاد میشود و تدریس را شروع میکند. درس دادن یک مهارت اجتماعی است. امانوئل کانت میگوید به نظر میرسد در دنیا دو کار سختتر از باقی کارهاست: مدیریت و اداره جامعه و درس دادن. ما برای پرورش استاد برنامه خاصی نداریم. یک نفر برای اینکه سر کلاس درس بدهد باید حداقل شش ماه مهارتهای آموزشی را یاد بگیرد. بخشی از جنبه اخلاق دانشجویی هم به همین برمیگردد. بسیاری از استادان جدید، از مهارتهای استادی و اخلاقی تهیاند و احترامی در دانشجو برنمیانگیزند.
– دوران ما روح پرسشگری، احترام به استاد، میل به پیشرفت ذهنی و علمی و کسب جایگاههای برتر حاکم بود. مجموعه دانشجوهای زمان ما هنوز به جایگاه علم توجه داشتند و ارتقای تحصیلی مهم تلقی میشد. طی این ۳۰ سال، جریانات اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و بینالمللی باعث شده است جایگاه علم و دانش و احترام و شأن علمی کاهش پیدا کند…. دانشجوهای امروز از نظر تلاش برای فهمیدن و درک مسائل علمی، سطحگرا هستند. من ۱۴ سال در دانشگاه علامه تدریس کردهام و میتوانم بگویم ۱۰ سال پیش دانشجوها پرسشگرتر بودند و بیشتر در بحثها مشارکت میکردند. خیلی وقتها سوالاتی میپرسیدند که ما نمیتوانستیم پاسخ دهیم. در حال حاضر روح مدرکگرایی بیشتر حاکم است تا اینکه افراد به دنبال کسب شایستگی علمی باشند. باید به این مساله خیلی عمیق فکر کرد، دادههای آماری دقیق به دست آورد و در این باره پژوهش کرد.
– مساله دیگری که دانشگاهها دچار آن هستند، روزمرگی است. روزمرگی از آن گونهای که بیشتر سازمانها و نهادهای کشور در حال حاضر درگیر آن شدهاند.
در دانشگاهها همه در پی استفاده از متنهای ترجمهشده هستند بدون اینکه هیچ آیندهنگریای در قبال دانشگاه و وضعیت نهادهای آموزشی داشته باشند. محتوای آموزشی در دانشگاهها بدون توجه به کاربردی بودن یا نبودنشان تدوین میشود و این وضعیت دانشگاه آسیب جدی به کشور وارد خواهد کرد. اخیرا وزارت ارشاد روابطعمومیاش را حذف کرده است. این برای یک صنف خیلی بد است که وزیر آن را ناکارآمد بداند. ببینید وضعیت فارغالتحصیلان ما چگونه است. بخش اعظم مشکل به سیستم آموزشی ما برمیگردد که فارغالتحصیلانش قادر نیستند از دانش روز استفاده کنند. سطح سوادها و مهارتها کمتر شده است. درواقع میتوان اینطور گفت که از جنبه کاربردی آموزشها در نظام آموزشی ما کاسته شده است، بهگونهای که برخی مقامات اجرایی به اسم چابکسازی، برخی رشتهها را حذف میکنند. تفاوت دانشگاههای ما از قدیم تا امروز، افت توانایی به کارگیری دانش روز در واقعیات روزمره در میان فارغالتحصیلان است.
– معضل دیگر، ترجمهای و غیرکاربردی بودن متون درسی است. در سطح جامعه بسیاری از افراد نسبت به ناتوانی فارغالتحصیلان در کار معترض هستند. افراد وارد فضای کاری میشوند، در حالی که کمترین مهارتهای لازم برای آن مجموعه را ندارند. نمیگویم ترجمه باید حذف شود بلکه حرفم این است که این ترجمه نمیتواند همه نیازهای ما را برطرف کند. کتابهای ترجمه برای جامعهای که در آن نوشته شده کاربردی است ولی برای ما آن میزان از کارایی را ندارد. استفاده از متون ترجمه به تنهایی، به شأن دانشگاه خدشه وارد میکند.
– کمیتگرایی در دانشگاهها غالب شده و بحثهای مالی باعث شده است دانشگاهها در جذب دانشجو با هم رقابت کنند و کادر علمی ضعیف استخدام کنند. استاد ضعیف، دانشجوی ضعیف تربیت میکند. وجاهت آموزشی استاد و مهارتآموزی باید جدی گرفته شود تا نظام آموزشی بیشتر از این آسیب نبیند. افکار عمومی و بسیاری از مسئولان نسبت به کارآمدی دانشگاهیان و فارغالتحصیلان مشکوکند و فکر میکنند از پس برطرف کردن نیازهای جامعه برنمیآیند.
– در دنیا دانشگاهها دو ماموریت بزرگ دارند: آموزش و پژوهش. در کشور ما ساختارهای پژوهشی بهشدت ضعیف هستند و استاد محقق کم داریم. باید متناسب با نیازهای جامعه تولید علم کنیم. بسیاری از موسسات و سازمانهای ما نیاز به معلوماتی دارند که دانشگاهها تولید نمیکنند. نکته دیگر این است که متاسفانه ما به شکل ساختاری با دانشگاههای معتبر دنیا ارتباط نداریم. علم محصور و منحصر به جای خاصی نیست و یک جریان جهانی است. البته این نکته که میگویم بیشتر در مورد علوم انسانی است. ارتباط با دانشگاههای معتبر و حضور آنها در دانشگاههای ما باعث کسب تجربه میشود. پیشنهاد من یک آسیبشناسی درباره دانشگاهها و تعیین جایگاهشان است، اینکه جامعه به چه چیزهایی نیاز دارد و دانشگاه چقدر اثرگذار است. بعد از آن، تعیین برنامهای گام به گام برای اصلاح در آموزش عالی است. در این صورت است که دانشگاه اعتبارش را دوباره به دست خواهد آورد و استادها و دانشگاهیان در جامعه تاثیرگذار خواهند بود.
– بزرگترین مشکل ساختاری دانشگاههای ما استقلال نداشتن است. روسای دانشگاههای ما را مقامات سیاسی تعیین میکنند. دانشگاه در دنیا یک نهاد مستقل است که گروههای حرفهای آموزشی به شکل هیاتامنایی آن را اداره میکنند و رئیس دانشگاه به روش برگزاری انتخابات درونگروهی تعیین میشود. هر چه یک نفر باسوادتر و با مهارت و تجربه بیشتر باشد، سمت مدیریتی بالاتری دارد. استقلال نداشتن معضل اصلی دانشگاههای ماست. دومین مشکل این است که به مدیریت آموزشی بهعنوان رشتهای مجزا و صددرصد ضروری توجه نمیشود. روسای دانشگاهها، معاونان و مدیران آموزشی بدون طی کردن دوره مدیریتی سرکار حاضر میشوند. در حالی که مدیریت یکی از مهمترین رشتهها در علوم انسانی است و قرار گرفتن در پست مدیریتی نیازمند گذراندن دوره آموزشی است. فارغالتحصیل جامعهشناسی یا تاریخ نمیتواند ادعا کند که مدیریت میداند. مدیر باید سازماندهی، ایجاد انگیزه، کنترل و نظارت و هدایت و رهبری بلد باشد و هرکدام از اینها مهارتی است که باید کسب شود.
نظام به حضور هنرمندان، جذب آنها و فعالیتشان در قالب ارزشها علاقهمند است
«ورود روحانی به مساله لغو کنسرتها» موضوعی است که در صفحه «ادب و هنر» به آن پرداخته شده و علی مرادخانی معاون هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در این خصوص گفته است:
– ورود رئیسجمهور به قضیه لغو کنسرتها این مزیت را دارد که جریانهای مختلف به این موضوع فکر کنند که چرا باید یک گروه مجوز صادر کند و گروه دیگر آن را لغو کند و هر کس کار خودش را بکند. ما باید بیاییم همافزایی کنیم و نسبتهای خودمان را با یکدیگر پیدا کنیم.
– تاکنون تمام تلاش ما برای همفکری و همکاری بوده، ولی متاسفانه بعضا ناهماهنگیهایی بهوجود میآید که باید به نحوی آنها را برطرف کنیم.
– هنرمندان زیادی در طیفهای گسترده علاقهمند حضور در فعالیتها هستند. یک وقتی هست که یک مسیر مشخص در اندازههای کوچک برای فعالیتها تعیین میشود، اما الان طیف وسیع و گستردهای میخواهند ورود پیدا کنند. فکر میکنم هر چقدر بتوانیم با نگاهی که الان نظام به هنرمندان و جذب آنها دارد و به حضور آنها علاقهمند است به موضوع نگاه کنیم، میتوانیم به ادامه فعالیت هنرمندان در قالب ارزشهای نظام بپردازیم.
گروهی که در خانه تصادف کردند
فرهیختگان در صفحه آخر، عنوان «گروهیکه در خانه تصادف کردند» را برای لغو کنسرت سامان جلیلی در خرمآباد برگزیده و نوشته است:
«چند روز پیش و در فاصله چند روز مانده به اجرای کنسرت سامان جلیلی و گروهش در خرمآباد، بنری بزرگ بر سردر سالن بانک صادرات خرمآباد نصب و اعلام شد که کنسرت این خواننده که قرار بود ۲۴ و ۲۵ خرداد در این شهر برگزار شود به دلیل تصادف گروه نوازندهها لغو شده است.
این درحالی است که یکی از اطرافیان سامان جلیلی درباره این تصادف به «موسیقی ما» گفته است:
«اعضای گروه اصلا از تهران تکان نخورده بودند و لغو این کنسرت در حالی اتفاق افتاد که برخی نهادها مخالف برگزاری کنسرت در این شهر بودند. برخی تماسها انجام گرفت و از گروه خواسته شد حتی به سمت خرمآباد راه هم نیفتند. دوستان نمیخواستند این کنسرت علیرغم اخذ همه مجوزهای لازم در این شهر برگزار شود و همین امر باعث شد این نوع لغو برنامه را به صورت کاملا هوشمندانه پیش بگیرند.»
مسمومیت و مرگ زائران عربستانی با هدف ایجاد مشکل در رابطه دو کشور نبوده است
در صفحه «حوادث» این روزنامه، واکنش حسین ذوالفقاری معاون امنیتی و انتظامی وزیر کشور به شایعات درباره حادثه مسمومیت زائران عربستانی که منجر به مرگ چهار نفر در این حادثه شد، را منعکس ساخته است.
از قول وی آمده است:
-هیچ دستی در کار نبوده است که بخواهد این کار را عمدی انجام بدهد یا بخواهد مشکلی بین دو کشور ایجاد بکند. از طرفی هم اطلاعرسانی برای مقامات عربستانی صورت گرفته و کاردار آنها در آنجا در جریان روند کار قرار گرفته است.
– ما هم شفافسازی کردهایم و پرونده هم مشخص و شفاف است و هم بررسیهای پزشکی و هم بررسیهای قضایی نشان میدهد که هیچ دلیلی وجود ندارد که عمدی در کار باشد که خدای نخواسته بخواهد یک تعداد زائری که مورد احترام و تکریم مقامات کشور و استان و مردم ایران هستند، آسیبی ببینند.
در صفحه اندیشه به این اخبار کوتاه نیز پرداخته شده است:
آموزش فلسفه و تفکر انتقادی
دوره «آموزش فلسفه و تفکر انتقادی» با خوانش و بررسی آثار جمعی از متفکران و فیلسوفان غربی و اسلامی و سخنرانی عبدالحمید ضیایی، پژوهشگر فلسفه و عرفان برگزار میشود. این دوره آموزشی با خوانش و بررسی آثار اندیشمندانی مانند فردریک کاپلستون، لودویک ویتگنشتاین، خلیلالجر، سیدحسین نصر و جمعی دیگر از متفکران برگزار میشود. تمرین اندیشیدن و آشنایی با فلسفهورزی، آشنایی با فیلسوفان غربی از فلاسفه پیشاسقراطی تا فیلسوفان پسامدرن، آشنایی با جریانهای فلسفی در جهان اسلام، آشنایی با مکاتب، گرایشها و انشعابات فلسفه غرب و آشنایی اجمالی با موضوعهای فلسفه، محورهای مورد بحث در دوره «آموزش فلسفه و تفکر انتقادی» است. ترم نخست این دورهها تیر و مرداد امسال در دفتر مرکزی نشر هزاره ققنوس واقع در تهران، خیابان انقلاب اسلامی، بین دروازه دولت و فردوسی، خیابان رامسر، شماره یک، واحد پنج برگزار میشود.
مباحثی از مالکیت فکری
کتاب «مباحثی از مالکیت فکری» به کوشش حسینعلی بای از سوی انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی منتشر شد. کتاب در بردارنده مقالاتی در باب مالکیت فکری است. مقالات مزبور با موضوع مبانی مالکیت فکری آغاز میشود و پس از گذر از نظریههای موجود در موضوع مالکیت فکری و بیان مصادیق و جلوههایی از آن، با طرح راهکارهای مدنی و کیفری حمایت از این حقوق به پایان میرسد. این کتاب با شمارگان ۳۰۰ نسخه، ۳۹۶ صفحه و قیمت ۲۳ هزار تومان توسط انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی منتشر شده است.
آمار کتابهای فلسفه در سال ۹۳
علیاصغر محمدخانی، معاون فرهنگی موسسه شهر کتاب درباره عناوین کتابهای منتشرشده در حوزه فلسفه در سال ۹۳ گفت: «بنا به آمار موسسه خانه کتاب، ۲۳۰ عنوان کتاب پارسال در رشته فلسفه به چاپ نخست رسیدهاند که از این میان ۱۰۶ عنوان در رشته فلسفه غرب و ۱۲۴ عنوان در رشته فلسفه اسلامی بوده است. در رشته فلسفه غرب نیز بیشترین اقبال به فلسفه آلمانی بوده است که ۱۸ عنوان کتاب با موضوع اندیشههای نیچه، هگل، هایدگر و کانت منتشر شده است. در میان آثار فلسفی منتشرشده، تنها یک کتاب با موضوع فلسفه تطبیقی منتشرشده و در حوزه فلسفه مضاف نیز توجه به فلسفه ذهن و آگاهی بیش از سایر موضوعهای فلسفه مضاف است.»
فرهیختگان در شماره امروز، این عناوین را نیز منتشر ساخته است:
گزارش «تهران فقیرترین شهر»، استمداد مسئولان از خیرین مدرسهساز برای افزایش فضای آموزشی/ با تنظیم سعیده علیپور
گزارش« ماده نجاتبخش»، ماده ۹۱ قانون جدید آیین دادرسی کیفری و توقف اعدام محکومان زیر ۱۸ سال/ با تنظیم فروغ طباطبایی
رونمایی از سایت همسانگزینی/این سایت آمار ازدواج را صدهزار مورد در سال افزایش میدهد/ «سایت همسانگزینی» یک سایت صیغهیاب نیست
معاون ستاد مبارزه با مواد مخدر: ۵۸ درصد معتادان زیر ۳۴ سال هستند
شهادت ۸۷ مامور ناجا در یک سال
طراحی فیروزه مظفری که به عنوان عکس صفحه یک منتشر شده است:
«دین آنلاین» با این عناوین اقتباسی، روزنامه «فرهیختگان» را مرور کرده است: «در این زمانه سخت و دشوار به خرد و خردمندی بسیار محتاجیم/فلسفه آرامش میآورد اما فیلسوف آرامش ندارد»، «اقبال دانشجویان به دکتری فلسفه حیرتآور است/عقلانیت و فلسفه نقش پررنگی در زندگی مردم دارد/ کتاب هستی و زمان هایدگر تاثیر زیادی بر اندیشه مغربزمین داشته است»، «کرسیهای آزاداندیشی و تاکیدی دوباره بر لزوم رفع دغدغه دانشجویان و استادان»، «شکار فرمانده المرابطون مغرب اسلامی در لیبی/بمب ساعتی یمن شاید در ماه رمضان منفجر نشود»، «دانشجویان به لحاظ اخلاقی بیمبالاتتر شدهاند و بسیاری از استادان جدید نیز از مهارتهای استادی و اخلاقی تهیاند/بسیاری از مسئولان نسبت به کارآمدی دانشگاهیان و فارغالتحصیلان مشکوکند/طی این ۳۰ سال، جریاناتی باعث شده جایگاه علم و دانش و احترام و شأن علمی کاهش پیدا کند/کتابهای ترجمه برای جامعهای که در آن نوشته شده کاربردی است نه برای ما/نداشتن استقلال بزرگترین مشکل دانشگاههای ماست»، «نظام به حضور هنرمندان، جذب آنها و فعالیتشان در قالب ارزشها علاقهمند است»، «گروهی که در خانه تصادف کردند» و «مسمومیت و مرگ زائران عربستانی با هدف ایجاد مشکل در رابطه دو کشور نبوده است»مرور مطبوعات سهشنبه ۲۶ خرداد/ روزنامه فرهیختگان