قصور ما در تبلیغ نامه امام(ره) به گورباچف، جفای بزرگی به این نامه بود
«دین آنلاین» با این عناوین اقتباسی، روزنامه «رسالت» را مرور کرده است: «دکتر عبدالله گنجی: معرفت تولیدی آن است که فهم خود را به معرفت تبدیل کرده و آن را اعمال کنیم/مبانی حکومت غربی در جامعه، امر به معروف و سلامت معنوی و اخلاقی را جزء شئون حکومت نمی داند/مشق علوم سیاسی غرب در ۱۵۰ سال منتهی به انقلاب، دلیل منازعات فکری موجود بین جریان حاکم و جریان روشنفکری است»، «محمد صادق کوشکی: هر اندازه بی حجابی و بیعفتی در جامعه گسترش پیدا کند؛ پایه های نظام اسلامی شکننده تر خواهد شد»، «مقدمفر: قصور ما در تبلیغ نامه امام(ره) به گورباچف، جفای بزرگی به این نامه بود/داعش نیاز لیبرال سرمایهداری غرب به دشمن برای حفظ وحدت خود را برطرف ساخته است/از ۱۳۳ رسانه تصویری و نوشتاری خارجی، ۴۰ درصد نامه را بایکوت و ۶۰ درصد، بخشهایی از آن را سانسور کردند» و «اعتراض طلاب به روزنامه۸۰میلیونیای که نام ندارد»
روزنامه رسالت در صفحه «فرهنگی» به گفتگو با دکتر عبدالله گنجی، کارشناس، مدرس علوم سیاسی و مدیر مسئول روزنامه جوان پرداخته و ذیل عنوان «وظیفه حکومت، تلاش برای ورود مردم به بهشت است» بر این موضوع پافشاری می کند که اگر بتوانیم مبتنی بر نظریه سیاسی اسلام که بر جنبه های عینی حکومت سوار است، کارآمدی نظرات و اقداماتمان را نشان بدهیم، مشکلی نخواهیم داشت.
رسول ظهیری که این گفتگو را مهیا ساخته، می نویسد:
در موضوع اسلامی سازی علوم انسانی، بررسی رشته های مختلف و کنکاش شاخصه ها و ممیزات آن با علوم غربی، از بحث های دامنه دار و مطول است. در این گفتگو، دکتر عبدالله گنجی از زاویه ای آسیب شناسانه به بحث علوم سیاسی اسلامی و تفاوت های آن با علوم سیاسی رایج غربی پرداخته و راهکار پیاده کردن مبانی اسلامی در علوم سیاسی را برشمرده است؛
* آیا مفهومی به نام علوم سیاسی اسلامی داریم؟
در جهان بینی اسلامی همه علوم از دین و مبانی دینی نشات می گیرد و علوم انسانی، چون بر روی انسان و تربیت انسان تاثیر دارد طبیعتا در این مسئله اولی است. اینکه بگوییم علوم سیاسی اسلامی و غیر اسلامی داریم، خیلی قابل دفاع تر از این است که بگوییم فیزیک اسلامی و غیر اسلامی داریم. گرچه آنجا هم چون همه چیز از خداست، همین قاعده هست، اما در علوم انسانی، کاملا این قضیه مشهود است. علت اصلی آن، هم به جهت اختلاف در مبانی فکری است و هم به جهت روش علم و معنادهی عناصری است که علم سیاست با آن معنا می شود. در واقع تعبیری که از علم سیاست در علوم غربی هست، «علم قدرت» است، اصل حفظ و تداوم قدرت است. اما در اندیشه اسلامی، علم سیاست به معنی علم هدایت است و این نشان می دهد افتراقی که بین این دو علم وجود دارد، افتراق معرفتی است.
* تفاوت مبانی و نتایج علم سیاست اسلامی و علم سیاست غربی چیست؟
وقتی فلسفه وجود حکومت، هدایت باشد، یعنی نقش پیامبری برای آن قائل شویم، خیلی قضیه فرق می کند. همین جاست که مسائلی مانند مشروعیت حکومت، مبانی حکومت، مرجع اعمال حاکمیت و غایت تشکیل نظم سیاسی تفاوت می کند. غایت تشکیل حکومت سیاسی در اندیشه غیر اسلامی، الان که دوره پست مدرن است، رفاه و امنیت است، ولی در اندیشه سیاسی اسلامی، خصوصا در اندیشه امام خمینی (ره)، غایت تشکیل حکومت سیاسی، رسیدن به کمال است. به خاطر همین، در علوم اسلامی، حکومتی که برآمده از علم سیاست است، مسئول برآوردن نیازهای هر دو بعد حیات انسانی خواهد بود. و اینجا تفاوت اساسی علوم اسلامی و غیر اسلامی آشکار می شود. در غرب از جهت نظری معتقدند که وظیفه حکومت و سیاست، تسهیل امور اقتصادی و تامین امنیت و… است. اما در اندیشه امام که برگرفته از تفکرات اسلامی است و انسان را موجودی دو بعدی و دین را دارای جامعیت می داند، حکومت به تامین همه ابعاد انسان، اعم از فرهنگ، اخلاق، خانواده، اقتصاد و امنیت، سیاست و… ملزم می شود.
* مشکل اساسی علوم سیاسی کشور ما چیست و ریشه آن را در چه چیزی می توان یافت؟
به علت اصلی مشکل علوم سیاسی در کشور ما غالباً کمتر توجه شده است. در واقع نگاه به این مسئله یک نگاه انتزاعی است. از نظر من مشکل همان جنبه های معرفتی علوم سیاسی است و در علوم سیاسی روش های جدید، مثل روش های گفتمانی، روش های هرمونوتیک و روش های پساساختارگرایانه، هم نظر و هم روشاند و به این خاطر وقتی نظریه ای، جنبه اندیشه ای به خودش می گیرد و از بعد هستی شناسی و معرفت شناسی به قضایا نگاه می کند، معرفت های سیال، شالوده شکن و جدید تولید می شوند. طبیعتا در اینجا آن معرفت ذاتی که به آن معتقدیم و از آن می گوییم، معنا پیدا نمی کند و انسانی که در آن مد نظر است، می شود انسان این جهانی.
مثلا ما معتقدیم معرفت ذاتی است، اما برخی مکاتب مثل نظریه گفتمان، معرفت را حاصل منازعات گفتمان ها در یک فضای تخاصم می دانند. اگر شما بخواهید با همین نگاه به منازعات شیعه و سنی یا امام حسین(ع) و یزید نگاه کنید، اصلا چیزی دیگر برداشت می کنید. بنا بر این مشکل، بحث معرفتی است و ما برای علوم سیاسی اسلامی مان مجبوریم در روش، گزینش کنیم و از روش هایی استفاده کنیم که به معرفت های ذاتی سوارند. نقطه تمرکز ما باید روی این مسئله باشد که البته کمتر به آن توجه می شود.
* ممیزات و مولفه های معرفت و گفتمان های غیر اسلامی که به آن اشاره کردید در کجاست؟
گفتمان به مثابه یک نظریه است که پساساختارگرا، ضد قاعده و ضد معرفت های ذاتی است و هیچ ریشه ای برای معرفت قائل نیست و اعتقاد دارد که معرفت را خود انسان تولید می کند. بنا بر این معرفت یک چیز نسبی است که در منازعات به دست می آید. معرفت شناسی نیز به مثابه عینکی است که به چشم می زنید تا با آن دنیا را ببینید. اگر شما خدا و رابطه اش با انسان را نبینید یا اشتباه ببینید، نگاه شما به دنیا و علوم آن متفاوت می شود. برای مثال مسئله ای به نام ازدواج، معنای خاصی برای ما دارد. یعنی یک حکم الهی است که با یک قواره و قاعده خاص اتفاق می افتد و شرایطی دارد که باید محقق شود. ذات این ازدواج، وجود دو جنس است، یعنی «مِن ذَکرٍ و اُنثی». حالا وقتی معرفت سیال شد، ممکن است بگویید چه کسی گفته ازدواج باید حتما برای دو جنس مخالف باشد؟! مرد با مرد و زن با زن هم می توانند ازدواج کنند! این همان معرفت تولیدی است که در آن فهم خود را به معرفت تبدیل و آن را اعمال می کنیم. به همین خاطر می بینیم غرب علیه ما بیانیه صادر می کند که شما چرا همجنس گرایی را ممنوع کردید و حقوق بشر را مغتنم نمی شمارید! این معرفت، معرفتی است که در علوم سیاسی رایج است و ما درگیر آن هستیم.
* با توجه به مولفه هایی که فرمودید، چه قدر آنچه در کشور ما، چه در مقام نظری و در رابطه با مسائلی مثل قانون اساسی و چه در بحث آن، چه در عمل اجرا می شود با مبانی حقیقی علوم سیاسی اسلامی فاصله دارد؟ ما کجاییم و باید به کجا برسیم؟ چه میزان از علوم سیاسی، چه از جنبه نظری و چه از جنبه عملی، غربی است؟ در نهایت، در علوم سیاسی برای گذار از وضع موجود به وضع مطلوب، چه سازوکارها و تدابیری را لازم می دانید؟
در قانون اساسی ما مسائل مربوط به علوم سیاسی اسلامی پیش بینی شده است. مشکل ما در بحث محتواست. اگر بخواهیم با نگاه رادیکال تر نگاه کنیم، بحث محتوا هم نیست، بلکه بحث فقدان استاد است! چون اگر محتوا هم مشکل داشته باشد اما اساتیدی باشند که به لحاظ معرفتی، بنیان های درستی داشته باشند، می توانند متن آلوده را برای دانشجو شرح و آسیب شناسی کنند….
* بنابر این مشکل ما در جامعه، مشکل معرفتی است. گاهی می توانیم علاوه بر مبانی مشروع و صحیح معرفت شناسان اسلامی، به لحاظ قانونی و مباحث دموکراسی، مسئله ای را در جامعه جا بیندازیم تا مورد پذیرش همگان قرار بگیرد. اما شاید نتوانستیم در یک جامعه، لزوما همه را با مبانی مد نظر اسلام که صحیح هم هست، هم رای کنیم. خصوصا اینکه در جامعه و در سطوح مختلف هستند کسانی که حتی خود اسلام را در عمل قبول ندارند یا مقید به آن نیستند. در این حالت چه باید کرد؟
بحث، بحث کارآمدی است. اگر ما بتوانیم مبتنی بر نظریه سیاسی اسلام که بر جنبه های عینی حکومت سوار است، کارآمدی نظرات و اقداماتمان را نشان بدهیم، مشکلی نخواهیم داشت. فلسفه حکومت اسلامی و غربی مشخص است. گاهی ما نمی توانیم جنبه های رضایتمندی از حکومت اسلامی را در عمل نشان بدهیم. بنا بر این فرد و جامعه، حتی اگر غرضی هم نداشته باشند، به دنبال جایگزین می گردند. اگر بتوانیم کارآمدی نظریاتمان را نشان بدهیم، چرا افراد آن را نپذیرند؟! اگر ما معتقدیم اسلام با جنبه های عقیدتی و فرهنگی افراد هم سر و کار دارد، وظیفه داریم جنبه کارآمدی خودمان را نشان بدهیم و ثابت کنیم. مثلا پدر و مادر، فرزند خودشان را به مدرسه می فرستند تا تعلیم و تربیت درست ببیند. اگر ببینند سیستم درست نیست یا کارآمدی ندارد، یعنی علوم ما آلوده است، دانشگاه ما آلوده است؛ در این آلودگی ما باید روش و استاد را اصلاح کنیم.
* استادی که خودش تربیت شده نظام فکری دیگری است چه طور می تواند شخص مورد نظر ما را با ویژگی هایی که برشمردید تحویل جامعه بدهد؟
دانشگاه چهار عنصر دارد: دانشجو، استاد، متن، قوانین و مقررات. طبق تحقیقات انجام شده ۹۰ درصد تاثیری که روی دانشجوست، از جهت استاد وارد می شود. از طرف دیگر قوانین و مقررات هم توسط اساتید تصویب و متون هم توسط استاد نگارش می شود. بنا بر این استاد نقش محوری دارد و حتی روش را هم تعیین می کند….
* آیا تغییر در علوم انسانی، باید از علوم سیاسی آغاز شود یا نیاز به تغییر در رشته های دیگر داریم؟ در واقع جایگاه علوم سیاسی در تحول علوم انسانی کجاست؟
چون هر رفتاری یک زیر بنای فکری دارد و حکومت دارای فلسفه است، ما همه چیزمان با فلسفه حکومت در اسلام باید تایید شود و اگر بتوانیم فلسفه حکومت در اسلام را، که معرفت و هستی شناسی ولایی در آن نهفته است، به لحاظ عینی و کارآمدی و مبتی بر زمان طراحی کنیم، مشکلمان حل می شود. اگر بتوانیم فلسفه حکومت اسلامی را برای اساتیدمان که محور تحول علوم انسانی هستند، جا بیندازیم، در سطوح مختلف موفق خواهیم بود.
بحث، همان بحثی است که امام فرمود دین از سیاست جدا نیست. بنا بر این حکومت طعمه ای برای رسیدن به قدرت و حفظ آن نیست، بلکه وسیله ای است برای هدایت؛ یعنی سیاست به مثابه علم هدایت. بنا بر این آسیب ما در علوم سیاسی اسلامی، در فرآیند پیاده سازی و اجراست و اینکه نتوانسته ایم به جامعه خود ثابت کنیم «کلّ ما حکم العقل حکمَ بهِ الشرع” و بالعکس. بله! مشکل ما این است که نمی توانیم به مردم بگوییم و این باور را نهادینه کنیم که در اسلام وظیفه حکومت این است که تلاش کند مردم بروند بهشت. اندیشه سیاسی تشیع قبل از انقلاب، رشدی نداشته و منفعل بوده است. در این مدت مبانی علوم سیاسی غربی در کشور به شکل های مختلف حاکم شد. مثلا همین نهضت مشروطه، پیاده سازی تفکر سیاسی غربی بود که البته برخی هم خواستند برای آن مبانی شرعی تعریف کنند. امروز اگر حکومت امر به معروف کند، برخی می گویند به شما چه ربطی دارد. این بدین خاطر است که مبانی حکومت غربی در جامعه حاکم است و سلامت نَفس و سلامت معنوی و اخلاقی را جزء شئون حکومت نمی دانند. بنا بر این امر به معروف را یک فضولی و دخالت از سوی حکومت قلمداد می کنند و می گویند حکومت اگر عُرضه دارد برود ساخت و ساز کند یا مشکل اقتصاد ما را حل کند!
* و سخن پایانی؟
هدایت جامعه به لحاظ دینی، معنوی، اخلاقی، سلامت نفس و رفع فساد از اجتماع، در کنار سایر مسائل مانند مسائل اقتصادی در حکومت اسلام وجود دارد و اسلام به تمام شئون مادی و غیر مادی انسان، در تمام ابعاد شخصی و اجتماعی پرداخته است. تا قبل از انقلاب اسلامی ایران و خصوصا دوره ۱۵۰ سال منتهی به انقلاب، ما علوم سیاسی غرب را مشق کرده ایم و این دلیل منازعات فکری موجود بین جریان حاکم و جریان روشنفکری است. به علاوه بحث معرفت شناسانه علوم سیاسی اسلامی و غربی و فلسفه شکل گیری هر یک متفاوت است و باید با روش شناسی صحیح و اصلاح حوزه های آموزش، خصوصا از طریق اساتید و نخبگان جامعه که محور تحول هستند، به خوبی تفهیم و در جامعه پیاده سازی و اجرا شود.
هر اندازه بی حجابی و بیعفتی در جامعه گسترش پیدا کند؛ پایه های نظام اسلامی شکننده تر خواهد شد
رسالت در صفحه «فرهنگی» از قول محمد صادق کوشکی، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران به نگران کننده بودن غفلت مسئولین در زمینه بی حجابی اشاره کرده و افزوده است:
– اگر با ترویج روز افزون بی حجابی و بیعفتی، مقابله و برخورد نشود، در آینده ای نه چندان دور از خانواده و جامعه اسلامی چیزی جز نامی پوشالی و پوچ باقی نمی ماند.
– ترویج بی حجابی در جامعه اسلامی توطئه دشمنان است. بی حجابی از رخنه گاه های اصلی شناسایی شده و دقیق دشمن در فضای جمهوری اسلامی ایران است؛ زیرا از این ناحیه به شدت به جامعه اسلامی ضربه می زند.
– متأسفانه سنگربانان و حاکمیت از این رخنه گاه غفلت کردهاند و در برخی از موارد، نهادهای مختلف دیگر را در این زمینه حمایت و راهنمایی نکرده و به انفعال وامی دارند.
– مسئولین در قوای مختلف از جمله نیروهای انتظامی، حوزه های علمیه، دولت و صدا و سیما، هیچ کدام نسبت به ترویج بی حجابی در جامعه حساسیتی نشان نمی دهند و برخی از آنها در مواردی خواسته یا ناخواسته، برنامه ها و پازل دشمن را تکمیل می کنند.
– بی حجابی به دلایلی رخنه گاه دشمن محسوب می شود، زیرا نظام اسلامی متکی به ایمان مردم است و ترویج شبهات دینی و بی حجابی به سرعت همه جامعه را درگیر کرده و ایمان مردم را از بین می برد؛ از این رو هر اندازه بی حجابی و بیعفتی در جامعه گسترش پیدا کند؛ پایه های نظام اسلامی نیز شکننده تر خواهد شد.
قصور ما در تبلیغ نامه امام(ره) به گورباچف، جفای بزرگی به این نامه بود/داعش نیاز لیبرال سرمایهداری غرب به دشمن برای حفظ وحدت خود را برطرف ساخته است/ از ۱۳۳ رسانه تصویری و نوشتاری خارجی، ۴۰ درصد نامه را بایکوت و ۶۰ درصد، بخشهایی از آن را سانسور کردند
این روزنامه در صفحه ۲ با عنوان «باید به موج اسلامگرایی در غرب توجه کنیم» به سخنان مقدمفر، رئیس ستاد تبلیغ و نشر پیام مقام معظم رهبری به جوانان اروپا و آمریکای شمالی در نهمین همایش اساتید و دانشجویان خارج از کشور با موضوع تبیین ترویج نامه مقام معظم رهبری پرداخته و آورده است:
– اصلیترین پیام نامه رهبری به جوانان اروپا، بحث تضاد اسلام راستین و دروغین است.
– روش نامهنگاری از سوی رهبران دینی نوعی سبک پیامبرگونه در انجام رسالت است و بعد از انقلاب اسلامی در مقطعی نامه مشهور امام(ره) به گورباچف را داشتیم.
– سبک این نامهها راهبردی و کلان است و نامه امام(ره) مقداری پیشگویی و برآورد و جنس نامه نیز فلسفی بود و برخی از راهکارها در زمینه جامعه مارکسیستی ارائه شد و البته نامه امام(ره) مختص یک شخص بود، اما نامه مقام معظم رهبری برای یک قشر عظیم است.
– در بحث نامه امام(ره) ما قصور کردیم و در بررسیهای صورت گرفته، مردم روسیه آشنایی با نامه امام (ره) نداشته و در کشور ما نیز بسیاری از مردم از جزئیات نامه اطلاعی ندارند و در واقع جفای بزرگی به این نامه صورت گرفته است.
– نامه مقام معظم رهبری دارای نقطه عطف است و به دنبال ایجاد پارادایم بوده، اما به نظر من این نامه به صورت خوبی فهم نشده و در مجموعه جامعه نخبگی با گذشت ۶ ماه آن مقداری که نیاز بوده اقدام نکرده و بخشی از این کوتاهی به دلیل عدم فهم این نامه است.
– در نامه مقام معظم رهبری نقطه عطفی برای انقلاب اسلامی دیده میشود و موضوع دیگر این نامه بحث این است که نامه برای عموم جوانان اروپایی و آمریکای شمالی است و در بحث زمینههای نامه در متن نامه آمده که این نامه در ارتباط با اسلام و آن چهرهای است که از اسلام برای شما ارائه شده است.
– ظهور و بروز انقلاب اسلامی سبب تصویری جذاب از اسلام و همچنین بیداری اسلامی شد.
– در سالهای ابتدایی پیروزی انقلاب اسلامی، شوروی به عنوان دشمن مطرح بود و بعد از فروپاشی شوروی، این دشمنی جای خود را به اسلام داد و لیبرال سرمایهداری غرب نیز برای وحدت خود نیازمند مؤلفههای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی و از طرفی در جنبههای سلبی نیز نیازمند دشمنی برای خود بود و امروز نیز گروهک تروریستی داعش به عنوان اسلام ساختگی نقش مهمی دارد.
– محققان غربی از مدتها قبل به موج اسلامگرایی در غرب هشدار داده بودند. مقام معظم رهبری در این نامه میفرمایند که جوانان آیندهساز هستند و زنده بودن حس حقیقتجویی جوانان، مسئولیتپذیری جوانان در نشر حقیقت، نقش جوانان در روشنگری و ناامیدی از دولتمردان غربی که آگاهانه مسیر سیاست را از درستی تغییر دادند.
– اصلیترین پیام نامه مقام معظم رهبری، بحث تضاد اسلام راستین و دروغین است، نیروهای تکفیری، اسلامی دروغین را مطرح میکنند و در بحث پیامهای فرعی نامه نیز دعوت به حقیقت و آزاداندیشی، سیاست دگرهراسیهای غرب علیه اسلام، به حاشیه راندن اسلام انقلابی، شناخت بیواسطه از اسلام و به چالش کشیدن غرب را مطرح میکنند.
– تنها ۹ روزنامه غربی از ۴۵ کشور به بحث نامه مقام معظم رهبری پرداختند و برای نمونه روزنامه نیویورکتایمز دو مورد را در بحث نامه رهبری مطرح کرد و ۱۰ روز بعد از انتشار نامه از ۱۳۳ رسانه تصویری و نوشتاری خارجی، فقط حدود ۴۰ درصد از آنها موضوع نامه را کاملاً بایکوت کردند و ۶۰ درصد نیز سیاست سانسور بخشهایی از نامه را دنبال کردند.
اعتراض به روزنامه۸۰میلیونیای که نام ندارد
رسالت در ستون «تحلیل رویدادها» خبر از «واکنش شدید مسلمانان ۴۰ شهر هند» در اعتراض به اهانت یکی از روزنامه های کثیر الانتشار این کشور به حضرت امام خمینی (ره) داده و به تجمع اعتراضی جمعی از طلاب هندی جامعه المصطفی در مدرسه فقه و معارف اسلامی قم اشاره کرده است.
رئیس اتحادیه طلاب هندوستان در حاشیه این مراسم در گفتگو با خبرنگاران اظهارداشت: هدف از این تجمع رساندن پیام اعتراض طلاب شرکت کننده به مسببان این اهانت است.
حجت الاسلام سید جواد رضوی با بیان اینکه این روزنامه با ۸۰ میلیون تیراژ یکی از پر تیراژترین روزنامه های جهان محسوب می شود، تصریح کرد: تمام طلاب تجمع کننده خواهان عذرخواهی این نشریه و برکناری خبرنگار و دست اندرکاران مختلف آن هستند. همچنین این روحانی هندی به واکنش شدید مسلمانان و شیعیان هند در بیش از ۴۰ شهر این کشور، اشاره کرد و گفت: بدون شک توهین به حضرت امام به عنوان یکی از بزرگترین شخصیت های سیاسی و مذهبی جهان اسلام با یک عذرخواهی ساده، قابل چشم پوشی و گذشت نیست و جز با محاکمه و مجازات عوامل اصلی این حرکت، نمی توان گفت برخورد جدی با آنها صورت گرفته است.»
در صفحه «فرهنگی»، این عنوان نیز به چشم میخورد:
گفتگو با حجت الاسلام میلاد علیزاده؛ امر به معروف و نهی از منکر وظیفه مردم و دولت
دیگر عناوین منتشر شده در روزنامه امروز، از این قرار است:
علی اکبر ولایتی: سفر مشعل به عربستان تاثیری بر روابط ایران با حماس ندارد
کمال خرازی: حضور در عراق و ایستادگی در سوریه تصمیم راهبردی است
واشنگتنپست:حزبالله مانند ناو هواپیمابر ایران در شرق مدیترانه است
پس از ۴ سال حمایت از تکفیریها؛ آمریکا به شکست در سوریه اعتراف کرد
اعدام دو هزار شهروند عراقی در موصل طی دو هفته توسط داعش
«دین آنلاین» با این عناوین اقتباسی، روزنامه «رسالت» را مرور کرده است: «دکتر عبدالله گنجی: معرفت تولیدی آن است که فهم خود را به معرفت تبدیل کرده و آن را اعمال کنیم/مبانی حکومت غربی در جامعه، امر به معروف و سلامت معنوی و اخلاقی را جزء شئون حکومت نمی داند/مشق علوم سیاسی غرب در ۱۵۰ سال منتهی به انقلاب، دلیل منازعات فکری موجود بین جریان حاکم و جریان روشنفکری است»، «محمد صادق کوشکی: هر اندازه بی حجابی و بیعفتی در جامعه گسترش پیدا کند؛ پایه های نظام اسلامی شکننده تر خواهد شد»، «مقدمفر: قصور ما در تبلیغ نامه امام(ره) به گورباچف، جفای بزرگی به این نامه بود/داعش نیاز لیبرال سرمایهداری غرب به دشمن برای حفظ وحدت خود را برطرف ساخته است/از ۱۳۳ رسانه تصویری و نوشتاری خارجی، ۴۰ درصد نامه را بایکوت و ۶۰ درصد، بخشهایی از آن را سانسور کردند» و «اعتراض طلاب به روزنامه۸۰میلیونیای که نام ندارد»مرور مطبوعات/ چهارشنبه 14 مرداد/ روزنامه رسالت