خانم راث رود و بررسی مسئله حجاب به عنوان یک وظیفه اخلاقی برای همسران پیامبر (ص)

در نوشته پیش‌رو نوزدهمین شماره فصلنامه علمی-پژوهشی پژوهش های اخلاقی را پی‌ می‌گیریم. مقالات این شماره عبارتند از: تاثیرپذیری ابن مسکویه از فارابی در مسئله اعتدال و سعادت، ارسطو؛ خودگرا یا دیگرگرا؟، تبیین فلسفی مسئولیت اخلاقی از دیدگاه جان مارتین فیشر، ادله نقلی به نفع یا علیه نظریه حد وسط ارسطوئی، سرچشمه های اندیشه در منظومه های اخلاقی فارسی (با تکیه بر حدیقه الحقیقه، مخزن الاسرار،بوستان و مطلع الانوار)، چیستی تواضع: بررسی تطبیقی دیدگاه های اخلاقیون مسلمان و فیلسوفان اخلاق غربی، بررسی نظر خانم راث رودد درمورد حجاب به عنوان یک وظیفه اخلاقی همسران پیامبر (ص).

نخستین مقاله «تأثیرپذیری ابن مسکویه از فارابی در مسئله اعتدال و سعادت» نوشتۀ زهره توازیانی است. به باور نگارنده، بعد از عصر ترجمه و توجه مسلمانان به مفاخر فکری و فرهنگی یونانیان یکی از آثاری که مورد اقبال ایشان قرار گرفت کتب اخلاقی ارسطو بود، هر چند که دیدگاههای مابعدالطبیعی و منطق او هم مورد عنایت و توجه مسلمانان قرار گرفت اما توجه ایشان به آثار اخلاقی ارسطو، با وجود دیدگاههای متنوع دیگری که در این حوزه وجود داشت، محل تامل و امعان نظر است. در این میان می توان مشخصاً از اندیشمندان به نامی نام برد که بخشی از تلاش فکری خود را مصروف بحث اخلاق و فلسفه اخلاق نموده و در میان نظامهای گوناگون فکری در این عرصه توجهشان را معطوف ارسطو و نظریه معروف «اعتدال طلایی» وی کرده اند؛ فارابی و ابن مسکویه از آن جمله اند. فارابی کتاب تحصیل السعاده را نوشته و ابن مسکویه کتاب الطهاره و تهذیب اخلاق را، و هر دو حکیم در طراحی نظام اخلاقی خویش توجهات ارسطویی را نشانگرند. اما در این میان، این فارابی است که حلقه اتصال حکمای بعد از خود با اندیشه ارسطویی محسوب می شود. این مقاله می کوشد تا با مقایسه دیدگاه ابن مسکویه با فارابی، آن هم در بخشی از مسائل اخلاق، یعنی نظریه اعتدال، سعادت و فضیلت، تأثیر تحلیل فارابی بر آراء او را نشان دهد و ضمناً وجوه مشترک دو حکیم را نیز که عموماً برگرفته از اعتقادات دینی مشترک ایشان است، بازنمایی کند و بدین وسیله به این نتیجه رهنمون می شود که ابن مسکویه هم متاثر از فارابی و هم متاثر از ارسطو است. تأثیر از ارسطو در اصل نظریه اعتدال و تأثیر از فارابی در تحلیل آن نظریه و آموزه های دینی مورد اعتقاد اوست.
دومین مقاله «ارسطو؛ خودگرا یا دیگرگرا؟» اثر علی اکبر تیموری فریدنی و اسماعیل بیوکافی است. به باور نگارندگان، یکی از مسائل مورد اختلاف میان ارسطوشناسان نسبت نظام اخلاقی ارسطو با دو نظریه خودگرایی و دیگرگرایی اخلاقی است که موجب شکل گیری دو خوانش متضاد از نظریه اخلاقی وی گردیده است. براین اساس، برخی ارسطو را خودگرا و برخی دیگری وی را دیگرگرا دانسته اند. داوری نهایی درباره این دو خوانش منوط به تمایز میان دو نوع برداشت از نظریه های خودگرایی و دیگرگرایی است: برداشت ناظر به تحقق بیرونی این دو نظریه و برداشت کاملا انتزاعی (فلسفی) از آنها. بر مبنای برداشت نخست، امکان تحلیل نظام اخلاقی ارسطو در قالب خودگرایی یا دیگرگرایی از اساس منتفی است، زیرا خودگرایان و دیگرگرایان خیر اخلاقی را مترادف با سود یا لذت می دانند نه فضیلت. علاوه بر این، این دو نظریه رویکردی کاملاً صوری به اخلاق هنجاری دارند و هیچ داوری پیشینی درباره مفاهیم اخلاقی را برنمی تابند؛ در حالی که ارسطو تصوری کاملاً پیشینی از این مفاهیم دارد و فهرستی مفصل از آنها را به مخاطبان خود ارائه می دهد. اما بر مبنای برداشت دوم، با توجه به این که می توان عنصر فضیلت را همچون سود و لذت به عنوان مبنای ارزش داوری درباره افعال انسان ها در نظر گرفت، بستر اولیه برای تحلیل نظام اخلاقی ارسطو از منظر خودگرایی و دیگرگرایی فراهم می شود، هرچند در این صورت هم رویکرد منش محور ارسطو در اخلاق در مقابل رویکرد فعل-محور دو نظریه مذکور، امکان تحلیل نظام اخلاقی ارسطو از منظر خودگرایی و دیگرگرایی را در هاله ای از ابهام فرو می برد.
سومین مقاله «تبیین فلسفی مسئولیت اخلاقی از دیدگاه جان مارتین فیشر» از سلیمان حبیبی و محسن جوادی است. آنها معتقدند که یکی از شرط های مطرح شده درباره مسئولیت اخلاقی، شرط کنترل است. تلقی رایج، مفهوم کنترل را بر اساس دسترسی عامل به امکان های بدیل تفسیر کرده اما جبرگرایی علی با ارائه ادله ای از جمله دلیل پیامد، این تلقی را با چالش های جدی روبرو کرده است. جان مارتین فیشر تمایل دارد چالش جبرگرایی علی، به خصوص نتیجه ی برهان پیامد، را بپذیرد. لذا با توجه به آن، در مفهوم کنترل بازنگری می کند. فیشر نظریه خود در باب مسئولیت اخلاقی را بر مبنای مفهوم «کنترل هدایتگر» (در تمایز از کنترل نظارتی) توضیح می دهد. این نوع کنترل، دو مولفه اساسی و هر یک از آن ها سه ملاک برای تشخیص دارد. فیشر از این عناصر در چهار جهت استفاده ی نظری می کند: 1) بازشناسی مسئولیت اخلاقی در موقعیت های مختلف عملی؛ 2) توضیح و دفاع از انواع سه گانه مسئولیت اخلاقی؛ 3) پاسخگویی به نقدها و چالش ها؛ 4) بسط و توسعه ِی نظریه اش.
چهارمین مقاله «ادله نقلی به نفع یا علیه نظریه حد وسط ارسطوئی» نوشتۀ شمسعلی زارعیان است. به باور نگارنده، حد وسط یا اعتدال طلایی ارسطو به عنوان معیار فعل اخلاقی مطرح شده است و این نظریه ارسطو تأثیر زیادی بر حکمای اسلامی و برخی از علمای اخلاق گذاشته است؛ به گونه ای که اگر اخلاق اسلامی را اخلاق ارسطویی بنامیم حرفی به گزاف نگفته ایم. ارسطو در تبیین حد وسط برهان علمی اقامه نکرد و آن را ارتکازی و شهودی گرفت، ولی حکمای مسلمان و علمای اخلاق در صدد اقامه برهان بر حد وسط برآمدند و برای آن از آیات و روایات برهان اقامه کردند. در بررسی دلایل مشخص گردید که آیات و روایات به طور کلی حد وسط ارسطو را تایید نمی کنند؛ همان گونه که علمای متاخر اخلاق در آثار خود این مسئله را مطرح کرده اند و آن را کاملا مطابق اسلام نیافته اند. ما در بررسی ادله متوجه این نکته می شویم که نظریه حدوسط ارسطوئی از نظر آیات و روایت قابل تایید نیست و چه بسا مخالف حدوسط هستند.
پنجمین مقاله «سرچشمه های اندیشه در منظومه های اخلاقی فارسی (با تکیه بر حدیقه الحقیقه، مخزن الاسرار،بوستان و مطلع الانوار)» از مریم زمانی است. وی معتقد است که در دوره های مختلف ادب فارسی به دلایل اجتماعی، فرهنگی و سیاسی معطوف کردن نگاه جامعه به سمت اخلاق و رعایت قاعده های آن از موضوعات مورد توجه اندیشمندان خصوصا شاعران و نویسندگان بوده است ومجموعه فاخر ادبیات فارسی سرشار از سخنان حکیمانه و پندهای روشنگرانه ای است که بزرگان و دانشمندان این سرزمین برای هدایت و اصلاح امور مردمان از سر شفقت و خیرخواهی نوشته اند و همواره مورد استقبال عموم واقع شده و تأثیر شگرفی بر زندگی مردم نهاده اند؛ اما آن که این گروه کدام اخلاق را به مردم توصیه می کرده وگزینش موضوعات و نمونه ها ی اخلاقی به چه طریق بوده، قابل تامل است. هدف این پژوهش جست وجوی تأثیر گذار ترین اندیشه و روش های اخلاقی در میان آراء و اندیشه های گوناگونی است که درمهمترین منظومه های اخلاقی فارسی به چشم می خورد و برای رسیدن به آن حدیقه الحقیقه سنایی ،مخزن الاسرار نظامی، بوستان سعدی و مطلع الانوار امیرخسرو دهلوی که هریک در دوره های گوناگون از کتب مرجع آموزش آداب سلوک اجتماعی و فردی بوده از نظر محتوای اخلاقی بررسی می شود تا مشخص گردد از میان چهار عنصر سنت های اجتماعی و بومی، دین، عرفان، فلسفه و حکمت کدام یک براین منظومه ها تأثیربیشتری داشته است.
ششمین مقاله «چیستی تواضع: بررسی تطبیقی دیدگاه های اخلاقیون مسلمان و فیلسوفان اخلاق غربی» از سحر کاوندی و محسن جاهد است. نگارندگان بر این باورند که تواضع به عنوان یکی از فضایل تأثیر گذار در زندگی فردی و اجتماعی همواره مورد توجه اخلاقیون مسلمان و فیلسوفان اخلاق غربی بوده است. فهم نادرست از این فضیلت ممکن است تربیت اخلاقی را دچار مشکل کرده و فاعل اخلاقی را در دام حقارت نفس و یا خودبزرگ بینی گرفتار سازد. از این روی فیلسوفان اخلاق در باب تحلیل ماهیت، قلمرو، عمق و درجات آن مباحث بسیاری را طرح کرده اند. مولفان در این نوشتار پس از گزارش و تحلیل دیدگاه اخلاقیون مسلمان و با بهره گیری از چارچوب های مفهومی ِ مطرح شده در این موضوع، توسط فیلسوفان اخلاقِ غربی، به بازخوانی مفهوم تواضع پرداخته اند. بر این اساس، تعاریف اخلاقیون مسلمان از تواضع باورمحور، معرفت محور، غیربالانگر و سلبی است. دو اشکال عمده ای که در برخی از تعاریف تواضع به چشم می خورد عبارتند از خلط مقام تعریف و مقام تحقق، و دیگری بی توجهی به عمق تواضع.
هفتمین مقاله «بررسی نظر خانم راث رود درمورد حجاب به عنوان یک وظیفه اخلاقی همسران پیامبر (ص)» نوشتۀ سهیلا جلالی کندری و ساجده نبئی است. به باور نگارندگان، دایره المعارفها منبعی برای کسب اطلاعات درباره موضوعات مختلف هستند و مراجعه به آنها ضروری است. از سوی دیگر موضوع زن و حقوق او، از جمله موضوعات مهمی است که در قرن حاضر بسیاری به آن توجه کرده اند و در مواضع مختلف بدان پرداخته اند؛ از آن جمله مطلبی است که در مدخل «زنان و قرآن» “woman and the Quran” در دایره المعارف قرآن “Encyclopedia of Quran” نوشته شده است. اما به نظر می رسد خانم راث رود نویسنده این مدخل محققانه و بی طرفانه به این موضوع نپرداخته است. نویسنده یاد شده با مطرح کردن حکم آیه 53 از سوره احزاب یعنی ارتباط با همسران پیامبر(ص) از پشت پرده و حجاب مدعی شده است که حکم اخلاقی رعایت حجاب در ابتدا مخصوص همسران پیامبر(ص) بود اما مسلمانان آن را به زنان دیگر تسری دادند، در حالی که منظور از «حجاب» در این آیه معنای لغوی آن، یعنی پرده و ستر است و نه معنای اصطلاحی آن که همان نوع پوششی است که ما امروزه آن را به عنوان حجاب می شناسیم. به این ترتیب خداوند به مسلمانان دستور می دهد تا با زنان پیامبر (ص) از پشت پرده و ستر ارتباط برقرار کنند. بنابراین به نظر می رسد نویسنده بین معنای لغوی و اصطلاحی خلط نموده است. از سوی دیگر با توجه به فضای نزول آیه این مهم به دست می آید که این حکم (ارتباط از پشت پرده) تنها مخصوص همسران پیامبر (ص) است و مخاطب این آیه تنها ایشان هستند نه زنان مسلمان دیگر. گرچه وجوب رعایت حجاب که یکی از مصادیق آموزه های اخلاقی دین اسلام است متوجه همه زنان است و از آیات دیگر قرآن به دست می آید.

در نوشته پیش‌رو نوزدهمین شماره فصلنامه علمی-پژوهشی پژوهش های اخلاقی را پی‌ می‌گیریم. مقالات این شماره عبارتند از: تاثیرپذیری ابن مسکویه از فارابی در مسئله اعتدال و سعادت، ارسطو؛ خودگرا یا دیگرگرا؟، تبیین فلسفی مسئولیت اخلاقی از دیدگاه جان مارتین فیشر، ادله نقلی به نفع یا علیه نظریه حد وسط ارسطوئی، سرچشمه های اندیشه در منظومه های اخلاقی فارسی (با تکیه بر حدیقه الحقیقه، مخزن الاسرار،بوستان و مطلع الانوار)، چیستی تواضع: بررسی تطبیقی دیدگاه های اخلاقیون مسلمان و فیلسوفان اخلاق غربی، بررسی نظر خانم راث رودد درمورد حجاب به عنوان یک وظیفه اخلاقی همسران پیامبر (ص).مروری بر نشریات اخلاقی (1)

مطالب مرتبط
درج دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.