در روزنامه اعتماد امروز، سخنرانی سارا شریعتی در مورد «مفهوم انقلاب سمبلیک بوردیو» روایت شده است. او که معتقد است تحول در دین فقط توسط دینداران می تواند صورت گیرد، ایجاد انقلاب در یک میدان بدون توجه به دیگر میدان ها را ناممکن دانسته است.
روزنامه اعتماد در صفحه 7، به انعکاس سخنرانی «سارا شریعتی» در نشست «تاملی در مفهوم انقلاب سمبلیک بوردیو» پرداخته است. این نشست به همت گروه مطالعات فرهنگی و دینی انجمن مطالعات فرهنگی و ارتباطات برگزار شد و در بخشی از مقدمه گزارش آن می خوانیم:
« پیر بوردیو، جامعهشناس و مردمشناس سرشناس فرانسوی است که عمدتا روی مسائلی نظیر دینامیک قدرت و انواع شیوههای انتقال قدرت در جامعه در درون و بین نسلهای مختلف بحث میکند.
بوردیو، همچون بسیاری دیگر از جامعهشناسان و انسانشناسان فرانسوی و غیر فرانسوی، تحت تاثیر اندیشههای فلسفی قرن بیستم و به خصوص مارکس قرار داشت. او به «سرمایه» جهت فرهنگی میدهد و آن را به حوزه آموزش و فرهنگ نیز میکشاند. یکی دیگر از مفاهیم مهم در اندیشه بوردیو بحث انقلاب نمادین است….»
در بخش هایی از این سخنان که زیر عنوان «انقلاب سمبلیک؛ به مثابه انقلاب سیاسی؟» به چاپ رسیده، می خوانیم:
من همیشه یک جابهجایی بین هنر و دین انجام میدهم در بحث دین، انقلاب سمبلیک در دین را چه کسی میتواند شروع کند و چه زمانی به وجود میآید. به قول بوردیو کسانی که یا در درون آن هستند یا در خارج از آن؛ «لوتر» میتواند یا «کالون». پاسخ مانه پاسخ لوتر است.
لوتر راهب اگوستینی است و جزو نهاد کلیساست و این لوتر است که میتواند انقلاب کند. بنابراین اگر تحولی در دین به وجود بیاید دیندار است که میتواند این تحول را ایجاد کند (دیندار به معنی روحانی، متعلم و کسی که در نهاد دینی قرار دارد)؛ درصورتیکه کالون روحانی نیست و خارج از نهاد دین است. یا برای اینکه تحول در میدان موسیقی به وجود بیاوریم باید در درون میدان باشیم یا خارج میدان؟ باید قواعد آن را بشناسیم و سپس علیه آن انقلاب کنیم، یا خارج از آن هم میتوان انقلاب را ایجاد کرد؟
بوردیو، انقلاب سمبلیک را انقلابی میداند که در قرن نوزدهم ادوارد مانه با به وجود آوردن نقاشی مدرن ایجاد کرده است؛ اما یک جا (من روی ترمها و کلمات حساسیت دارم) بوردیو اشاره میکند انقلاب سمبلیک مثل همان چیزی است که در مه ۱۹۶۸ اتفاق افتاد. این موضوع توجه مرا به خود جلب کرد که مطالعه کنم، ببینم از term (اصطلاح) انقلاب سمبلیک در ادبیات علوم اجتماعی ما چه استفادههایی شده است؟ سه مورد پیدا کردم؛ انقلاب سمبلیک در هنر (مانه-کار بوردیو)، انقلاب سمبلیک در سیاست، انقلاب سمبلیک در دین. کتاب «انقلاب سمبلیک، مبارزه گونههای پروتستانها و بازسازی کاتولیکها» که اشاره دارد به انقلاب سمبلیکی که پروتستانها علیه کاتولیکها انجام دادند.
پیش از اینکه من با افراد درباره افکارشان صحبت کنم آنها یک نشانهشناسی دارند، یعنی از سمبلهایی استفاده میکنند تا افکار، دیدگاهها و تعلقاتشان را به شما بشناسانند. در ایران برای برخی نمادها تذکر داده میشود و توصیه میشود؛ یک جنگ استاتیک در تمام حوزهها وجود دارد.
در حوزه زبان، پوشش، علایم- زیرا یک سلسله سمبلها را داریم که قرارداد هستند، به طور مثال، هلال بهصورت قراردادی کشورهای اسلامی را سمبلیزه میکند. یک سلسله آیکونها داریم که شمایل هستند، یعنی شبیه تصویر هستند و حتما مذهبی است چون ریشه آن دینی است- و نشانهها را داریم، آنها در حال پر کردن جهان هستند و با انقلاب تکنولوژیکی که انجام شده است و آمدن اینترنت و با عقبنشینی و کنار کشیدن نگارش و کتابت، میبینیم که سمبلها در حال مهم و مهمتر شدن هستند.
نمونه این انقلاب سمبلیک، انقلاب بین پروتستانها و کاتولیکها بود. در قرن شانزدهم به مدت نیمقرن در فرانسه بر سر تصویر (شمایل مقدس) بین پروتستانها و کاتولیکها انقلاب و جنگی به وجود آمد، پروتستانها هر جا شمایل مریم مقدس را دیدند شکستند؛ این نیز یک انقلاب نمادین بود.
انقلاب سمبلیک در حوزه دین در ایران
«عاشورا» مهمترین منبع در حوزه دین در هنرهای شیعی است، در واقع میتوان گفت هنرهای شیعی همه ریشه در عاشورا دارند و باید دید عاشورا در چه میدانی خودش را تعریف میکند؛ گاه میبینیم که الزاماً تنها در میدان دین خودش را تعریف نمیکند و مناسک آن پهلو میزند به میدان هنر و توجیهات هنری میکند.
زمانی از مداحان در مورد هنر در مداحی پرسیده بودند که پاسخ داده بودند: هنر چیست؟ ما تنها خادمان و نوکران امام حسین علیهالسلام هستیم. سپس میبینید همین مداحان در سالهای بعد و در نسلهای بعدی استدلالهای هنری میکنند و خودشان را به عنوان هنرمند معرفی میکنند؛ سازهایی مثل سنج و طبل وارد میشود. عاشورا استاتیک و نمادسازیهای خودش را ایجاد میکند.
عاشورا در زمان ما حسین و حمزه داشت، یعنی دوگانههایی داشت؛ شهادت حمزهای در برابر شهادت حسینی. تیپ زینب علیهاالسلام کسی است که پیام عاشورا را منتقل میکند و حسین با خون. یک دوگانه دیگر که شریعتی در کتاب خود به آن اشاره میکند «زینب در مقابل یزید» است؛ آنها که رفتند کار حسینی کردند و آنهایی که ماندن باید کار زینبی کنند وگرنه یزیدی هستند. سپس ۵۰ سال از این ماجرا میگذرد و شما میبینید برخی از این شخصیتها دیگر حذف میشوند و یک انقلاب سمبلیک دیگر رخ میدهد؛ دیگر در عاشورای امروز خبری از حمزه نیست، دوگانه زینب و یزید دیگر نمیبینیم، در عاشورای امسال از زینبی صحبت میشود که پیامش این است: «آنچه که از مکتب زینب آموختهایم درس حجاب و ارزش زن بودن است، آنچه از مکتب زینب آموختهایم صبر و استقامت و جان فشاندن است، آنچه از انقلاب زینب آموختهایم… »؛ یعنی مدام زینبی بازنمایی میشد که صبر و ایثار دارد و در پیام عاشورا جانفشانی میکند و نه زینب در برابر یزید. در نتیجه یک تحول سمبلیک در عاشورای امروز رخ داده است، از فعال کردن برخی چهرهها و خاموش کردن چهرههای دیگر. در حوزه اشیا و نیز در حوزه رنگها تحولاتی اتفاق افتاده است؛ در دورهای سرخ و سیاهی است و امروز رنگ سبز وارد میشود. در زمان ما اشیا و ابژههایی که برای عاشورا بود متفاوت با امروز بود.
- آیا میتوان در این نمونههایی که از آنها صحبت شد از یک انقلاب صحبت کرد؟» هنوز هیچ جواب قطعی نمیتوان داشت و تنها برای درگیر کردن ذهنها بحث را مطرح کردم. اما امروز با به وجود آمدن پدیده دیگری که دولت را نیز میتواند ملعبه خودش کند، گاه با شرایطی روبهرو هستیم که انقلاب ایجاد میشود، یعنی سیاستگذاری برای ایجاد انقلاب میشود، مثل همین مدل برندسازی. به نظر من امروز ما بهسختی میتوانیم از ایجاد انقلاب در یک میدانی صحبت کنیم بدون اینکه به میدانهای دیگر توجه کنیم.
در روزنامه اعتماد امروز، سخنرانی سارا شریعتی در مورد «مفهوم انقلاب سمبلیک بوردیو» روایت شده است. او که معتقد است تحول در دین فقط توسط دینداران می تواند صورت گیرد، ایجاد انقلاب در یک میدان بدون توجه به دیگر میدان ها را ناممکن دانسته است.مرور مطبوعات/ یکشنبه 17 آبان / روزنامه اعتماد