چند دلیل درباره ضرورت نرمش ایران در واکنش به واقعه کشمیر

علی الماسی

ماجرای کشمیر، زخم کهنه‌ای هفتاد ساله بر پیکره شبه قاره است که هر از چند گاهی سر باز می‌کند و حاصل آن ده‌ها، بلکه صدها کشته و زخمی است. این روزها نیز در پی کشته شدن برهان وانی فرمانده حزب مجاهدین کشمیر (از احزاب جدایی طلب)‌، اوضاع منطقه دوباره بحرانی شد و طبق نقل برخی خبرگزاری‌ها نزدیک به پنجاه کشته و صدها مجروح به جای گذاشت. همچنین روزهای متوالی، حکومت‌نظامی در آنجا برقرار بود و تمام وسایل ارتباط جمعی قطع و روزنامه‌ها چند روزی منتشر نشدند.
همان‌طور که انتظار می‌رفت، پاکستان از مخالفان کشمیری حمایت کرد و جنگی دیپلماتیک علیه هند به راه انداخت. جمهوری اسلامی ایران اما از نظر دیپلماتیک چه موضعی شایسته است بگیرد؟

موضع ایران در خصوص مسئله کشمیر به عنوان یک قدرت بین‌المللی اهمیت فراوان دارد؛ زیرا از سویی، اکثر مردم کشمیر مسلمانند و شیعیان زیادی در آنجا زندگی می‌کنند. از دیگر سوی،‌ افکار عمومی ملت ایران با عملکرد اخیر حکومت هند، همسو نبود و به کشته‌شدگان به چشم مظلوم می‌نگریست. گروه‌ها و شبکه‌های اجتماعی ما نیز عکس کشته‌ها را به عنوان شهید دست به دست می‌کردند. همچنین رسانه‌های رسمی جمهوری اسلامی بالاخره پس از چند روز سکوت، ظاهراً بر اثر فشار افکار عمومی، اخباری مبنی بر خشونت ارتش هند منتشر کردند.
حال باید دید چه راهبردی به نفع مردم این منطقه می‌توان در پیش گرفت که با منافع جمهوری اسلامی نیز منطبق باشد؟
افکار عمومی و رسانه‌ها در ایران در واکنش به ماجرای کشمیر در رابطه‌ای دوسویه ماجرا را از روزن حق و حقانیت رصد می‌کنند؛ اینکه حق با ادعای مسلمانان کشمیر است نه مدعای دولت هند، اما آنچه باید در راهبردی هوشمندانه به منزله استراتژی بلندمدت در نظر گرفته شود منافع مسلمانان کشمیر در بلندمدت است. اکنون،‌ نفع آنها در چیزی نیست که درحال جریان است و به خاطر آن کشته و زخمی می‌دهند. واقعیتی که ما (به مانند دیگر کشورها) باید با آن کنار بیاییم این است که اولاً جامو و کشمیر، بخش جدایی‌ناپذیر کشور هند است و ثانیاً مردم آن منطقه (چه مسلمان و چه هندو) شهروند این کشورند؛ کشوری که در دهه‌های اخیر، رشد و توسعه‌‌ای فزاینده‌ به دست آورده،‌ این دستاورد را بیش از هر چیز مرهون نیروی انسانی و مردم فعال خود است؛ مردمی که هرچه بیشتر در پیشرفت کشور خود سهیم باشند، از انزوا و انفعال نیز بیشتر به دور خواهند ماند و انفعال در جامعه‌ پویایی مثل هند،‌ برای هر گروه و دسته‌ای، مهلک و نابودکننده است.
در نتیجه، منافع ژئوپلیتیک و راهبردی مسلمانان و شیعیان هند و من‌جمله کشمیر، اقتضا می‌کند از هرگونه رفتاری که حساسیت حکومت را برانگیزاند و موجب نگاه امنیتی به آنها گردد، پرهیز کنند. به نفع مسلمانان و به‌خصوص شیعیان هند نیست خود را با دست خود، به شهروندی درجه دو تبدیل کنند،‌ زیرا آنها به‌رغم در اقلیت بودن در هند، از بزرگ‌ترین جوامع مسلمان و شیعی جهان به‌شمار می‌روند[1]. آنها می‌توانند با حضور فعال در جامعه‌ هند، مددکار امت اسلامی باشند. شاید آنان نیز بتوانند به مانند سیک‌ها که در چندین دهه توانستند موقعیت خود را در جامعه‌ هند باز یابند، در مشارکت در امور با حاکمیت به توفیق رسند.
موضعگیری جمهوری اسلامی ایران درباره مسئله کشمیر به‌طور سنتی از سازمان همکاری‌های اسلامی متأثر بوده و همواره از مواضع پاکستان حمایت می‌شده، در حالی که در واقع، پاکستان از این سازمان در راستای محکوم کردن هند بهره برده است. اما به نظر می‌رسد موضعگیری نظام جمهوری اسلامی در طولانی‌مدت به نفع شیعیان هند نباشد. چه بسا درصورت مراوده‌ سازنده و مسالمت‌آمیز جمهوری اسلامی ایران با هند، اولاً خیال حاکمیت هند از شیعیان این کشور آسوده گردد و موجب شود بیش از سی میلیون شیعه مقیم در این کشور، در حاشیه‌ای امن قرارگیرند(چیزی که اهل سنت هند از آن برخوردار نیستند)، ثانیاً همکاری با اَبَرکشور در حال توسعه‌ای چون هند،‌ بیش از آنکه برای آنها مفید باشد،‌ در شرایط کنونی برای ما لازم است؛ این اهمیت در سال‌های گذشته که به تحریم گذشت، به اثبات رسید.     
 
[1] جمعیت مسلمانان هند را بین صد و پنجاه تا دویست میلیون و شیعیان را بین سی تا پنجاه میلیون نفر تخمین زده‌اند.
مطالب مرتبط
درج دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.