درباره حدیث جواز ناسزا به بهانه حجاب
محمد بیدار مشهدی: حدیثی در فضای رسانهای منتشر شده مبنی بر اینکه از پیامبر (ص) نقل شده: «هر مردى که راضى است همسرش خود را بیاراید و از خانه بیرون برود ، آن مرد ، دیّوث است ، و هر که او را دیّوث بنامد، گناه نکرده است».
این عبارت منسوب به پیامبر محل توجه و ترویج عدهای واقع شده و مستند به آن ناسزا و افتراء در برخورد با گناه بی حجابی را تجویز کردهاند. این عبارت بخشی از متن حدیث مورد ادعا است که گزینش شده و منتشر شده است.
اگر متن کامل این حدیث را ببینیم با مطالب عجیبتری مواجه میشویم.
متن کامل این حدیث به این شرح است:
«إِنِّی أَتَعَجَّبُ مِمَّنْ یَضْرِبُ امْرَأَتَهُ وَ هُوَ بِالضَّرْبِ أَوْلَى مِنْهَا لَا تَضْرِبُوا نِسَاءَکُمْ بِالْخَشَبِ فَإِنَّ فِیهِ الْقِصَاصَ وَ لَکِنِ اضْرِبُوهُنَّ بِالْجُوعِ وَ الْعُرْیِ حَتَّى تُرِیحُوا [تَرْبَحُوا] فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَهِ وَ أَیُّمَا رَجُلٍ تَتَزَیَّنُ امْرَأَتُهُ وَ تَخْرُجُ مِنْ بَابِ دَارِهَا فَهُوَ دَیُّوثٌ وَ لَا یَأْثَمُ مَنْ یُسَمِّیهِ دَیُّوثاً وَ الْمَرْأَهُ إِذَا خَرَجَتْ مِنْ بَابِ دَارِهَا مُتَزَیِّنَهً مُتَعَطِّرَهً وَ الزَّوْجُ بِذَلِکَ رَاضٍ یُبْنَى لِزَوْجِهَا بِکُلِّ قَدَمٍ بَیْتٌ فِی النَّارِ فَقَصِّرُوا أَجْنِحَهَ نِسَائِکُمْ وَ لَا تُطَوِّلُوهَا فَإِنَّ فِی تَقْصِیرِ أَجْنِحَتِهَا رِضًى وَ سُرُوراً وَ دُخُولَ الْجَنَّهِ بِغَیْرِ حِسَابٍ احْفَظُوا وَصِیَّتِی فِی أَمْرِ نِسَائِکُمْ حَتَّى تَنْجُوا مِنْ شِدَّهِ الْحِسَابِ وَ مَنْ لَمْ یَحْفَظْ وَصِیَّتِی فَمَا أَسْوَأَ حَالَهُ بَیْنَ یَدَیِ اللَّهِ وَ قَالَ ع النِّسَاءُ حَبَائِلُ الشَّیْطَان »
نگاهی به وضعیت سندی حدیث، موقعیت اسنادی مناسبی را نشان نمیدهد. این حدیث را مجلسی دوم در بحارالانوار( ج100، ص149، ط بیروت )آورده است. او این حدیث را از کتاب جامع الاخبار ( ص 158) نقل کرده است. کتاب جامع الاخبار منسوب به تاج الدین محمد شعیری از عالمان شیعی قرن ششم هجری است. شعیری در این کتاب تمام اسناد روایات را حذف کرده و روایات را بدون سند آورده است. او برای این حدیث نیز سندی ذکر نکرده پس این حدیث مرسل بوده و از نظر سندی توانی ندارد.
وضعیت متن و محتوای حدیث نیز بهتر از سند آن نیست چه بسا بسیار وخیمتر از آن به چشم میآید. ابتدای حدیث گفته شده که زنانتان را با چوب نزنید بلکه آنها را با گرسنگی و برهنگی تنبیه کنید تا سود دنیا و آخرت نصیب شما شود. بعد همان عبارت معروف شده دیوث بودن شوهر زنی که با تبرج بیرون آمده و جواز گفتن این کلمه به او ذکر شده است. در پایان گفته شده دستان زنانتان را کوتاه کنید(ببندید) و گشاده نگذارید دستان آنان را؛ چرا که نتیجه بستن و کوتاه کردن دستان آنان رضایت و شادی و ورود بدون محاسبه به بهشت است. وصیت مرا در بستن دستان زنانتان رعایت کنید تا نجات پیدا کنید از شدت محاسبه قیامت. هر که وصیت مرا رعایت نکند کیست بیچارهتر از او در نزد خداوند. در آخرین جمله به صورت منفصل از عبارات قبل گفته شده که پیامبر(ص) فرمودند: زنان ریسمانهای شیطان هستند.
آیا غیر از ترجمه حدیث توضیح و دلیل دیگری لازم است تا این حدیث منسوب را رد کنیم؟ حدیثی که مجوز ناسزا و افترایی است که در فقه اسلامی برای آن چنان حد قذف مشخص شده؛ اینکه سود دنیا و آخرت در محروم کردن زنان از خوراک و پوشاک شمرده شده و کوتاه کردن و در قید کردن دست زنان مجوز ورود بدون حساب به بهشت باشد و همه این موارد به عنوان وصیت مورد اهتمام رسول خدا (ص) معرفی شده که به صراحت زنان را ریسمان شیطان معرفی کرده است!
برای تنقیص و بدنام کردن اسلام و رسول الله(ص) دیگر چه چیزی لازم بود که در این کلمات انتسابی بیان نشده است. هر چه اتهام و بدنمایی را که دشمنان معاند حقیقت علیه اسلام در بوق و کرنا کردهاند به خود پیامبر(ص) منتسب کردهاند، نه از جانب دشمنان که از جانب برخی پیروان امت.
نتیجه تعطیل کردن عقلانیت چیزی غیر این نمیتواند باشد. وقتی حسن و قبح عقلی تبعید شده در حیث ثبوتی باشد نتایج آن در نگاه به شریعت چندان تفاوتی با اشعریگری نخواهد داشت.
هر چند دوران کر و فر اخباریگری گذشته است اما رگهها و آثار آن هنوز در مباحث دینی حضور جدی دارد. آیا واقعاً انسان اخلاقی میتواند چنین احکامی را بپذیرد بلکه آن را به پیامبر خدا(ص) نیز منتسب کند؟
اگر حاکمیت عقل بر نقل پذیرفته نشود با قرائتهای خشونتبار غیر انسانی و تروریستی که اعتبار خود را مستنبط و مأخوذ از نقل میدانند چه میتوان کرد؟ آیا امکان گفتوگویی خواهد ماند؟ آیا غیر از این است که گروههای تروریستی مدعی مسلمانی در عملکرد خود به متون و نقلهایی چنین متوسل میشوند و خود را مستند به چنین نقلهایی پیرو واقعی پیامبر(ص) میدانند؟
حال هر چقدر که بگوییم که اسلام دین مهروزی است و پیامبرش ملقب به رحمتللعالمین، هرچقدر که از همین پیامبر(ص) شاهد بیاوریم در احترام به حق و شخصیت زن؛ عدهای گریز از عقلانیت، برخی روایات انتسابی را آیینه خود یافته و نشان اسلامش میکنند. دشمنان نیز همینها را به عنوان نمایندگان واقعی دین اسلام معرفی میکنند.
عقلانیت حکم میکند که متن خلاف عقل را نپذیریم. روایات پیامبر(ص) نیز گویای همین مسئله است و به کنارگذاری و به دیوار زدن روایات ادعایی مخالف عقل و قرآن حکم شده است. آنچنان که قرآن نیز مکرر دعوت به تعقل و تفکر کرده است. اگر چه بحث نسبت عقل و نقل امری برون دینی است اما در درون نقل دینی نیز مؤیداتی بر استقلال عقل دیده میشود.
در این میان برخی عالمان عقلگرا خود گزینههایی از روایات مقبول صحیح را تدوین کردهاند. اما آنان نیز غالباً از دیده شدن پالایش حدیث در نزد مخاطب عام احتراز دارند، در حالی که به نظر میآید راهی جز این نیست. هر دینداری باید به قدر وسع خود بداند که هر آنچه به پیامبر(ص) و ائمه(ع) منتسب شود لزوما انتساب درستی نیست و راستیآزمایی این انتساب عین پیروی از پیامبر(ص) و ائمه اطهار(ع) است.
تحلیل خوبی بود. مخصوصا اون قسمتش که گفتید نقل بدون عقل می تواند منجر به داعشی گری و طالبانیسم شود رو بسیار باهاتون موافقم… امان از دست این کاسه های داغ تر از آش. ضمن اینکه ذکر این کته هم فکر میکنم بی فایده نیست که پوشش یک زن بالغ و عاقل اگر به خودش مربوط نباشه در بدبینانه ترین و سخت گیرانه ترین حالت به محارمش (شوهر و پدر و برادرش) مربوطه و نه به هر چشم دریده ی بی تربیت حتاکی…