سخنی درباره شکل و محتوای خطبه‌های جمعه مشهد مقدس

ابراهیم احمدیان

اگر جراید، سایت‌ها و صفحه خبرگزاری‌ها(به خصوص از نوع خارجی و بیگانه‌اش) را هر شنبه مرور کنید، غالبا سخنان برخی ائمه جمعه کشور ما سرتیتر آن‌ها است. ممکن است موضوعات این سخنان تغییر کند؛ ولی یک موضوع تغییر نمی‌کند و آن شکل و نوع بعضا نامتعارف و بر خلاف مصلحت برخی از این سخنان است. هفته پیش، موضوع مهم خطبه‌ها، کودتای 28 مرداد بود که امام جمعه مشهد در تشریح ماجرای 28 مرداد سخنان دیگری نیز بر زبان آورد که از جهات مختلفی قابل تامل است. جدا از اشتباهاتی که ایشان درباره اصل واقعه ارائه کردند(نگاه کنید به آخر یادداشت حاضر) چند نکته را درباره سخنان ایشان که در زیر می‌آید مطرح می‌کنم:

ـ «اگر بنا باشد در سایه حاکمیت یک نظام و قدرت،  اسلام پیاده نشود و ارزش‌های دینی توسعه پیدا نکند منطق ما این است دیگی که برای اسلام نجوشد در این دیگ کله سگ بجوشد.» [1]
ـ «مردمی که جوانان آن به میدان مین می‌روند و از تمام بدنشان فقط دو قلم استخوان باقی می‌ماند و با دشمنان خدا می‌جنگنند اگر بنا شود به دنبال شهوت‌رانی، عیاشی و گناه بروند و به مفاسد اخلاقی و اجتماعی آلوده شوند اینها دیگر روی مین نمی‌روند و آن وقت دشمن بر ما مسلط می‌شود.»
ـ «این به عنوان یک عبرت باید برای مردم ما مشخص شود، اینکه در هر عرصه و هر بحران سیاسی انتخاباتی یک عده از جریان‌های سیاسی راه می‌افتند و از لاابالی‌گری و ولنگاری و بی‌بند و باری حمایت می‌کنند به خاطر این که یک مشت جوان بی دین و یک عده دختر و پسر لائیک را به استخدام خود در بیاورند بدانند اگر بنا شد صحنه جامعه ما صحنه اردوکشی جریان‌های لائیک شود این مساله به نفع دشمن است نه به نفع قدرت، وزارت و وکالت آنان.»
1ـ جملات بالا به گونه‌ای هستند که جدا از زنندگی واژگان و تعبیرها، معناهای نامطلوب دیگری جز معنای ظاهری نیز از آن‌ها مستفاد می‌شود؛ مثلا این که ما جوانان کشورمان را برای رفتن بر مین می‌خواهیم و این که جوانان ما در جنگ هشت ساله مدام بر روی مین رفته‌اند و این یکی از وظایف آنان بوده است که روی مین بروند. این سخنان و معانی می‌توانند تبعات نامطلوبی را در ذهن و فکر مردم و به خصوص جوانان ما ایجاد کنند؛ جوانانی که خود جنگ را به چشم ندیده‌اند و خواهان آن‌اند که وقایع هشت سال جنگ را از زبان ما بشنوند .
2ـ نماز جمعه مشهد در حریم امام هشتم شیعیان جهان برگزار می‌شود و مسلمانان به چشم یک الگو به آن می‌نگرند. اگر برای امام رضا حریمی قائل باشیم، بی‌گمان مهمترین بخش این حریم معنوی و اخلاقی است.  بسیاری از مسلمانان حتی اهل سنت برای زیارت امام رضا سختی‌های سفر را بر خود حمل می‌کنند و انتظار ره‌توشه معنوی و اخلاقی از مشهد و بارگاه امام رضا دارند. نماز جمعه مشهد را نمی‌توان با نماز جمعه یک شهر دورافتاده و گمنام مقایسه کرد. این نماز جمعه باید مرکزی برای نشر معارف رضوی باشد و امام رضا را به خاطر مسلمانان بیاورد. اینک جای این پرسش هست که نماز جمعه مشهد در این چند سال جز با چنین تعابیر و سخنانی با چه چیز دیگری مشهور شده و بر سر زبان‌ها افتاده است؟ نماز جمعه مشهد تا چه اندازه نمایاننده حالات معنوی و اخلاقی امام رضا بوده است؟
3ـ برای بیان بسیاری از معانی که آقای علم الهدی قصد آن‌ها را دارد، به راحتی می‌توان تعابیر استوارتر، گویاتر و متعارف‌تر پیدا کرد مثلا هیچ لزومی ندارد که از پیکر شهیدان جنگ با تعبیر «دو قلم استخوان» یاد کنیم(که چه بسا موجب جریحه‌دار شدن خاطر خانواده آنان و مردم شود) یا کنار مرقد امام هشتم شیعیان از تعبیر «جوشیدن کله سگ در دیگ» استفاده کنیم و برخی از جوانان کشور را با تعابیر اهانت‌آمیزی همچون بی‌دین و لاابالی خطاب قرار دهیم. تردیدی نیست که امام جمعه مشهد دغدغه‌ها و نگرانی‌هایی دارد که از نظر خود ایشان وجیه و قابل تامل و مطلوبند؛ اما نکته در این است که چنین ادبیات و لحن و تعبیری نقض غرض می‌نمایند و هیچ کمکی در پیگیری مطالبات ایشان نمی‌کنند و به عکس، می‌توانند اثرات ناخوشایندی هم داشته باشند. اگر ایشان دغدغه و قصد هدایت جوانان و دیگر اقشار جامعه را دارد، به نظر می‌رسد که راه مهر و عطوفت و احترام، راهی مطمئن‌تر است و احتمال اثربخشی آن بیشتر. یکی از موضوعات مهم در تبلیغ دینی، موضوع «بُعد عاطفی» است. اگر یک مبلغ دینی، بدین بعد عنایت نورزد حتی در صورت پرداخت شایسته و بایسته به «بعد معرفتی» احتمال توفیق او بسیار ضعیف می‌شود. برای همین است که مبلغان مسیحی، بیش از بعد معرفتی، بر بعد عاطفی پای می‌فشارند و نتایج جالب توجهی نیز از روش خود گرفته‌اند.
در این یادداشت مختصر قصد آن نداشتم که به برخی اطلاعات تاریخی اشتباه که در این خطبه بر زبان خطیب محترم برآمد، بپردازدم از جمله این اشتباه که او، کل ماجرای پیروزی نهضت و روی کار آمدن مصدق را 29 روز خواند یعنی از قیام ۳۰ تیر در سال ۱۳۳۱ تا 28 مرداد 1331 در حالی که این درست نیست و کودتا در 28 مرداد سال بعد یعنی 1332 رخ داده است. عین عبارت آقای علم الهدی که در سایت ایشان هم آمده است : «نهضت ملی رو به گسترش و رو به ارتقاء بود و پیروزی‌اش تا آن‌جا رسید که در سی‌ام تیر، شاه ناپاک را فراری کرد. بین 30 تیر و 28 مرداد، 29 روز بیشتر فاصله نبود. در این 29 روز چه شد؟ مردمی که در 30 تیر پیروزی‌شان در نهضت ملی به جایی رسید که شاه را از کشور بیرون کرد و نظام شاهنشاهی را در پرتگاه سقوط قرار داد، به فاصله 29 روز این مردم در برابر یک جریان کودتای امریکایی شکست خوردند و این نهضت از بین رفت و یک ربع قرن ناپاک‌ترین جلادان دنیا که مستشاران آمریکایی بودند را بر گرده این مردم مسلط کرد. این به خاطر فاصله گرفتن روحانیت و دین از این عرصه بود.»[2] پیشنهاد نگارنده این است که در موضوعات مشابه(تاریخی) که خطیب نماز جمعه قصد تشریح واقعه را دارد، حتما با مشاوران کارشناس تاریخ مشاوره کند.
 
 
 
[1] . http://alamolhoda.com/post/2342.
[2] . http://alamolhoda.com/post/2342..
مطالب مرتبط
درج دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.