سروش محلاتی: جنگ و صلح در اسلام مطلق نیست
اعتماد در شماره امروز، سخنان سروش محلاتی درباره مذاکره امام حسین(ع) با عمر سعد را منتشر ساخته و در کنار انعکاس نظر آقاتهرانی درباره سبک زندگی، از رابطه موسیقی با عاشورا نوشته است.
سروش محلاتی: جنگ و صلح در اسلام مطلق نیست
روزنامه اعتماد در صفحه 2 به انعکاس نگاه متفاوت حجت الاسلام محمدسروش محلاتی، کارشناس مسائل دینی به محرم پرداخته و به نقل مذاکره امام حسین(ع) با عمر سعد در کربلا پرداخته است. او در این خصوص گفته است: «در همه تاریخهای مکتوب نوشته شده که این دو با یکدیگر گفتوگو کردند و صحبت آنها تا پاسی از شب به طول انجامید. این موضوع نشان میدهد که بحثهای آنها جدی بوده و ابعاد مختلف داشته است. در تاریخ طبری نوشته شده که بعد از این حدسهایی درباره محتوای ملاقاتها زده شد که از جمله آنها این بود که امام(ع) به عمر گفته با هم نزد یزید برویم و مشکل را حل کنیم اما عمر گفته اگر سپاه را رها کنم خانه و زندگی من را در کوفه خراب میکنند و من چنین اجازهای از طرف عبیدالله ندارم و حضرت نیز در پاسخ گفتهاند من این خسارات را جبران میکنم.»
او با اشاره به سخنان حسن روحانی در زنجان درباره پیام امام حسین(ع)، از غوغاسازی پس از آن گلایه کرده و معتقد است: «متاسفانه در فضایی پیش میرویم که در برخی مسائل که علما باید تکلیف مسائل و بحثها را روشن کنند، هزینه بر میشود و این کار را دشوار میکند و زیبنده نظام ما نیست. اسلام جنگ و صلح را به صورت مطلق مطرح نکرده و این به شرایط و مصالح خودمان بستگی دارد. جای اینکه از امام(ع) خرج کنیم، کار خود را استدلال کنیم و اثبات کنیم که افزایش تشنجات به صلاح ما نیست.»
آقاتهرانی: سبک زندگی ما غربی است
اعتماد در صفحه 6 به انعکاس سخنان حجتالاسلام مرتضی آقاتهرانی در پنجمین شب از ماه محرم در مسجد مقدس جمکران پرداخته و با تاکید بر اینکه ما مسلمانیم ولی سبک زندگی ما غربی است، گفته است: «غربیها حتی بر روابط فردی و اجتماعی ما اثر گذاشتهاند و برای این هدف سرمایهگذاری کردهاند. آقاتهرانی افزود: افراد هر چه از برنامههای مذهبی فاصله میگیرند خودباختگی در برابر غرب و شیفتگی نسبت به این فرهنگ منحط در آنها بیشتر میشود.»
او با اشاره به اینکه تبلیغات از صدر اسلام یکی از مهمترین ابزارهای مخالفان برای به انحراف کشیدن اسلام ناب بوده است، اظهار کرده است: «معاویه ابزارهای تبلیغی مختلفی در دست داشت و از آن استفاده میکرد، مبلغین خاصی تربیت کرد تا اسلام منحرف شده را به جامعه آن روز القا کند.»
تعزیه کیارستمی و شکیبایی
این روزنامه در صفحه 16 دو خاطره مرتضی صفاریان، تعزیهخوان قدیمی از کیارستمی و شکیبایی را که در ایسنا منتشر شده، بازنشر نموده و آورده است: « کیارستمی نگاه جالبی به تعزیه داشت و این کار را هم با سلیقه خودش انجام داد که من هم آن را دوست داشتم. او بیش از ۱۰ سال قبل چند مجلس تعزیه را در چند مکان مختلف در خوانسار فیلمبرداری میکند و بعد آن را به شکل ویدئوآرت به مدت حدود ۲۰ شب در شهر رم ایتالیا اجرا میکند. او در این اجرا چهار پرده شبیه پردههای سینما در اطراف یک صحنه میآویزد که روی آن، تصاویری از مردمی که هنگام اجرای تعزیه در ایران فیلمبرداری شده بودند، نمایش داده میشد و در میان صحنه هم یک گروه ایرانی با روایتی از وقایع کربلا، برای ایتالیاییها تعزیه اجرا میکردند.»
او درباره خسرو شکیبایی نیز می گوید: «من با او یک کار تلفیقی از تعزیه و تئاتر داشتم که نقش یک راوی را بازی می کرد…. خوب به یاد دارم که در شب روایت عاشورا «قتلگاه» را اجرا کردیم که در آنجا من «شمر» بودم و با آنچه روی صحنه بردیم، مردم بسیار تحت تاثیر قرار گرفتند تا جایی که دو نفر هم بیهوش شدند، همین باعث شد بازیگر دیگر نمایش بهدلیل اینکه شخصیت شمر و کاری که میکرد بسیار مورد توجه قرار گرفت، انتقاد کند؛ ولی خسرو شکیبایی در دفاع از آنچه اجرا شد گفت، کار درست همین است که شمر بهگونهای عمل کند که مردم شورش کنند.»
میرفتاح: مراسم عاشورا نبود، ما موسیقی نداشتیم
روزنامه اعتماد در صفحه 16 یادداشت سید علی میرفتاح زیر عنوان «عاشورای ما و عاشورای بقیه» را به چاپ رسانده و با انتقاد از آنچه به نام عزاداری انجام می شود، پرسیده است که «چه اتفاقی افتاده، در این سالها تلویزیون چه پیامی را منتقل کرده، در مدرسهها چه چیزی به بچهها درس دادهاند، امورتربیتیها چه حرفی زدهاند و اصولا چه اتفاقی افتاده که دیگر به «درسهای عاشورا» توجه نمیشود، پیام «شهدای کربلا» را نمیشنوند و امام حسینی شدن را مگر در شعار و لباس و مراسم اعتنا نمیکنند؟»
او معتقد است «سیدالشهدا روح است و مراسم ها جسم و اگر این مراسم از این روح عالیقدر تهی شود، از آن چیزی نمیماند جز یک رفتار نمایشی. پناه بر خدا تبدیل میشود به کارناوالی که جز زحمت و دردسر چیزی ندارد.»
نگارنده در بخشی از این یادداشت آورده است: «مراسم عاشورا نبود، ما موسیقی نداشتیم. چه بسا شعر و ادبیات هم نداشتیم. اصلا چیزی که مردم را گرد هم میآورده وادارشان میکرده که به یکدیگر کمک کنند، به خلق خدمت کنند، با طوع و رغبت مال بدهند و ببخشند همین مراسم عزاداری بوده. این مراسم با هیچ چیزی قابل مقایسه نیست و نظیرش را در هیچ فرهنگی نمیتوانید پیدا کنید.»