فائزه هاشمی: عکس عبدالبهاء را نمی شناختم
شرق در این شماره روایت «فائزه هاشمی» از خودش را بازنشر کرده و در کنار پرداختن به وضعیت پرونده قضایی «سعید طوسی»، خاطرات فرزند آیتالله طاهریاصفهانی از نمازجمعههای پدر را منتشر ساخته است.
روزنامه شرق در صفحه 19 گفتگوی حسین دهباشی با فائزه هاشمی برای مجموعه تاریخ شفاهی «خشتِ خام» را بازنشر ساخته و از قول او به وجود افرادی با سلایق مختلف از جمله درباره حجاب در خانواده بزرگ هاشمی و مرعشی اشاره کرده و آورده است: «زمان انقلاب سوم دبیرستان بودم. آن موقع هم به نظر من از لحاظ فرهنگی مشکلی اتفاقا نبود. آن موقع مشکلی که بود بیشتر مشکل سیاسی بود؛ یعنی آزادیهای سیاسی… ما بیحجابها را آدمهای بد نمیدانستیم؛ چون فامیل ما، همه فامیل محجبه نبودند؛ یعنی همه بیحجاب نبودند، باحجاب هم نبودند، همهجور بودند توی فامیل ما، ما هم رفتوآمد داشتیم و اصلا مشکلی نبود…. یعنی اصلا این تابو نبود که الان این بیحجاب است، ما با او رفتوآمد نکنیم؛ این، اینجور است، ما با او رفتوآمد نکنیم؛ خیلی این مسائل عادی بو..»
او که معتقد است بحث دوچرخه سواری زنان، دستاویز حمله به او قرار داده شده، می گوید: «اینجا حمله شروع شد، با این ادبیات که فائزه گفته دوچرخهسواری بانوان اشکالی ندارد! فائزه منظورش این است که باید بیحجاب بشوید تا دوچرخهسواری بکنید. انصار حزبالله شروع کرد روی این قضیه مانوردادن، این سبب میشد من هرجا سخنرانی انتخاباتی میرفتم، اولا مجلس من پُر و غلغله جوانها بود و اولین سؤالی هم که از من میکردند این بود که دوچرخهسواری آزاد میشود یا نمیشود؟»
فائزه هاشمی در بخش دیگری از سخنان خود از حضور در منزل یک بهایی و عکس یادگاری او زیر عکس یکی از بنیان گذاران این فرقه گفته و خاطرنشان ساخته است: «درباره این عکس باید بگویم، من موقعی که در خانه فریبا بودم این عکس را روی دیوار دیدم. گفتم این یا باید پدر فریبا باشد یا پدر همسرش، یعنی اصلا به ذهنم نرسید که باید فرد دیگری باشد. بعد که در خبرها آمد و گفتند عکس هم بالا سرش بوده است، تازه فهمیدم که او چه کسی بوده است. درباره نظر پدرم که گفتند این ملاقات شایسته نبوده است، این که نفس این ملاقات کار شایستهای نبوده با این که نظر ایشان چیست، به نظر من این نتیجهگیری آن نمیتواند باشد. حالا باید از خودشان بپرسید.»
محسنیاژهای: درباره موارد سوء اخلاقی قانونا و شرعا امکان ریزشدن نیست
شرق در صفحه 7 سخنان سخنگوی دستگاه قضا در یکصدوسومین نشست خبری را منعکس ساخته و توضیحات او درباره پرونده «سعید طوسی» را برجسته ساخته است.
محسنیاژهای در این باره گفته است: «بهلحاظ پیگیری یکی از شکات در مسئله خلاف عفت عمومی قرار منع تعقیب در دادسرا صادر و تأیید شد. ادعای دیگری شد در رابطه با تشویق به فساد که قرار منع تعقیب صادر شد که دادگاه با قرائن و شرایط رسیدگی را ادامه داد و قرار منع تعقیب را نقض کرد».
او با تاکید بر اینکه این پرونده را برای مشورت به یک قاضی متدین و باتجربه سپرده اند، افزوده است: «برخی از اتهامات اثباتشان کار مشکلی است. ممکن است حق با شاکی باشد؛ ولی اثباتش مشکل باشد. همیشه قبل و بعد از انقلاب اینگونه پروندهها را داشتهایم. خیلی از اتهامات یا قابل اثبات نیست یا مشکل است. درباره موارد سوء اخلاقی قانونا و شرعا امکان ریزشدن نیست. هم شرع و هم قانون جلوگیری کرده و ضابط یا دادسرا حق ورود ندارد و باید مستقیم به دادگاهی برود که با چند قاضی رسیدگی میکند.»
در قم یک مرجع کمتر باشد، طوری نیست
این روزنامه در صفحه 7 خاطرات فرزند آیتالله طاهریاصفهانی از نمازجمعههای پدر را به مناسبت سالروز انتصاب او به امامت جمعه این شهر در سال ۱۳۵۸ به چاپ رسانده و در بخش هایی از آن به این نکات اشاره نموده است:
– آیتالله طاهریاصفهانی در سال ۱۳۴۷ هنگامیکه در نجفآباد اصفهان مشغول اقامه نمازجمعه بودند، در سفری که به نجف داشتند نزد امام رسیدند و به ایشان گفتند پیشنهادی از طرف حضرت آیتالله منتظری به من شده است مبنی بر اینکه بنده در اصفهان هم نمازجمعه را اقامه کنم. حضرت امام فرموده بودند، اگر شما میتوانید جمعیت درخور توجهی را گرد هم بیاورید و نماز باشکوهی را برگزار کنید، اقامه نماز درست است و اشکالی ندارد اما اگر امکان حضور جمعیت زیادی نیست، اقامه نماز یک شکست محسوب میشود.
– بعد از پیروزی انقلاب ایشان خدمت امام رفتند و عنوان کردند: احساس میکنم وظیفه خودم را نسبت به انقلاب انجام دادهام، اگر شما اجازه دهید من به قم برگردم…. امام فرمودند اشکالی ندارد که در قم یک مرجع کمتر باشد اما درحالحاضر تازه اول مشکلات ما در انقلاب است و ما برای تثبیت انقلاب حتما وجود افرادی مانند شما لازم است و بههیچوجه این درخواست را از من نکنید.
– در سالهای بعد ایشان تصمیم گرفتند که از نمازجمعه استعفا دهند؛ اما تقریبا همه علمای اصفهان در آن زمان مخالف تصمیم ایشان بودند؛ چراکه معتقد بودند باید خط و مشی و سیره امام حفظ شود…. دلیل این استعفا این بود که ایشان اعتقاد داشتند بودنشان در مصدر امامجمعه دیگر نمیتواند مانند گذشته در فراغ بال باشد و امکانات گذشته برایشان وجود ندارد….
تجربه تلخ داعش، درک مسلمانان را بالا برد
روزنامه شرق در صفحه 20 یادداشتی از قطبالدین صادقی با عنوان «برای روزهای آخر داعش» را به چاپ رسانده و با اشاره به شکست قریب الوقوع داعش در موصل، از نگرانیها و تأسفهایی یاد کرده که ممکن است در میان هلهله این پیروزی گم شود. او پرسیده است: «چرا شعلههای آتش این جنگ کورکورانه توانست تمام داشتههای تمدنی، انسانی و فرهنگی و اقتصادی این بخش از جهان را نابود کند؟
پس هنوز باید نگران بود، نگران چشمهای بسته و وجدانهای به خواب زده شده. نگران آنهایی که امنیت و ثبات منطقه را نشانه رفتند و تا مستقرنشدن دوباره این ثبات، آرامشی در رگهای خشک کشورهای خاورمیانه جاری نخواهد شد.»
او با تاکید بر اینکه داعش یک تجربه تلخ بود، آورده است: «همه در عمل دیدند که این افراط و تفریطهای بدوی، چقدر ضدانسان، ضدفرهنگ، ضددین و ضدبشریت است و شاید اگر نبود این تجربه تلخ، چنین درکی نیز حاصل نمیشد. با این همه نمیتوان نگریست و آن همه قربانی را دید که این تجربه تلخ روی دست خاورمیانه گذاشت.»
دیگر عناوین برگزیده «شرق» امروز:
ازدواج زودهنگام کودکان کار؛ یکی از معضلات احتماعی