چگونه با تروریسم و افراطیگری به مبارزه بپردازیم
جایلز فریزر
برخلاف آنچه تروریستها تصوّر میکنند، خداوند نیازی ندارد که آنها دینش را نجات دهند، بلکه انسانها باید ایمان و اعتقاد خود را افزایش دهند و به عظمت خداوند اعتماد داشته باشند.
این نکتۀ بسیار مهمّی است. وجود خداوند به منِ انسان متّکی نیست. خداوند به من نیاز ندارد که کلیسا را پر از مؤمنین کنم. او به موفقیت ما انسانها در استدلالهایمان برای اثبات وجودش متّکی نیست. خدا مثل یک حزب سیاسی نیست که حیات و مماتش وابسته به حمایت یا عدم حمایت دیگران باشد.
شاید تمام این حرفها برایمان بدیهی باشد، اما یک تفکّر کفرآمیز و گمراهکننده وجود دارد که گاهیاوقات کارشناسان حوزۀ دین مثل من به سمت آن کشیده میشوند. این تفکّر میگوید خداوند به تلاش منِ انسان نیازمند است و این وظیفۀ امثال من است که ایمان مردم را حفظ کنم، چراکه خداوند به ایمان مردم نیاز دارد!
حال این چه ارتباطی با تروریسم دارد؟ اندیشمند آمریکایی خانم «جسیکا استرن» (Jessica Stern) در کتاب خود با عنوان «تروریسم به اسم خدا: چرا مبارزان مذهبی دست به کشتار میزنند» اینگونه نتیجهگیری میکند که "هدف و مقصود از تروریسمِ با انگیزۀ دینی آن است که جهان از عوامل فسادبرانگیز پاکسازی شود. اما چه چیزی در پس این دیدگاهها نهفته است؟ در طول زمان متوجّه شدم که در پس این تظلّم و نارضایتی نوعی نگرانی و ترس عمیقتر نهفته است که آن هراس از بیخدا شدنِ جهان است."
تروریستهای دینی احساس میکنند که خداوند در معرض خطر قرار گرفته و این رسالت آنها است که او را از کفر و انحراف و غیره نجات دهند. مسلّماً این طرز تفکّر وارونه است. این ما نیستیم که خدا را نجات میدهیم، بلکه او است که ما را نجات میدهد و حفظ میکند. خداوند ما را اینگونه نجات میدهد که به ما میفهماند که همهکاره نیستیم.
«ویلیام تمپل» (William Temple) مینویسد: "هدف بزرگ تمام ادیان حقیقی آن است که انسان مرکز توجّه را از خود به خداوند منتقل کند". تروریستهای دینی این را نمیفهمند، چون همچنان فکر میکنند که خودشان همهکاره هستند. این همان کفر است. مردی که سفیر روسیه در ترکیه را به ضرب گلوله از پای درآورد فریاد «الله اکبر» سرمیداد. اما موضوع این است که اگر او واقعاً به بزرگتر بودن و عظمت خداوند اعتقاد داشت، سفیر را نمیکشت! اشتباه او آن بود که فکر میکرد خداوند محتاج و وابسته به امداد و کمک او است و به خاطر این جنایت از او قدردانی خواهد کرد!
در حقیقت، معنای «الله اکبر» این است که خداوند برای خداوندی خود نیازی به من و کارهای من ندارد. و اگر من به این واقعیت ایمان داشته باشم، میتوانم با توکّل به خداوند و خیالی آسوده تمام برنامهها و استدلالهایی را که برای مقابله با کفر و مخالفان دارم پیاده کنم. در واقع برای این که مرکز توجّه را از خود به خدا منتقل کنیم و به جای خودمحوری دیگرمحور شویم، نباید خود و تلاشها و دستاوردهای معنوی و مذهبی خود را همهکاره بپنداریم.
دولت تروریستها را افراطگرا مینامد و معتقد است که چون تروریستها بیش از حد متدیّن هستند، مشکلآفرین میشوند و اگر کمتر مذهبی بودند، خطر آنها نیز کمتر میبود. اما این تصوّر غلطی است، چراکه تروریستها به اندازۀ کافی متدیّن نیستند و به خداوند ایمان و اعتماد ندارند، وگرنه به جای او دست به کار نمیشدند!
به قول «جاناتان سوییفت» (Jonathan Swift)، "وقتی ایمان ما کم است، راه نفرت و انزجار را در پیش میگیریم، اما اگر مؤمنتر و متدیّنتر شویم به یکدیگر عشق خواهیم ورزید". به همین دلیل است که من از متدیّنین خواهش دارم که در ایمان خود جدّیتر باشند، به ناکارآمدی تلاشهای مستقلّانۀ خود پیببرند و در عوض به عظمت و حکمت خداوند اعتماد کنند.
حضرت موسی، حضرت عیسی و حضرت محمّد همگی این گونه بودند. آنها بر مبنای غریزۀ خود به خداوند اعتماد داشتند؛ این یعنی معنای همان الله اکبری که تروریستها میگویند، اما هیچوقت درکش نکردهاند!
بسیار تعبیر شایسته وجالبیست افراطیون معنی واقعی الله اکبر رانمی دانند خداخیلی بی نیازتر ازکسی است که بهکمک بندگانی آ نهم اینچنینی نیاز داشته باشد اما بدبختانه مصیبت کنونی ازاسلام قشری وظاهریست ونفهمیدن قران ورحمانیت الهیست گرجمله کاینات کافر گردند بردامن کبریاییش ننشیند گردی