آیا ‌هم‌جنس‌گرایان می‌توانند با دعا و ارتباط با خدا گرایش جنسی خود را تغییر دهند؟

در حال حاضر تفکّر رایج و نسبتاً جاافتاده در جوامع غربی آن است که هم‌جنس‌گرایی گرایشی ذاتی است و دستکاری در روح و روان افراد هم‌جنس‌گرا به منظور اصلاح آنها و هدایتشان به سمت دگرجنس‌گرایی، کاری بیهوده و حتّی زیان‌بار است.
اما یکی از گروه‌های مسیحیان اوانجلی به نام «انکرد نورت» (Anchored North) با استفاده از رسانه‌های اجتماعی تلاش دارند این تفکّر را ترویج سازند که افراد هم‌جنس‌گرا و دوجنس‌گرا می‌توانند از طریق دعا و عبادت فراوان گرایش جنسی خود را تغییر دهند.

به گزارش دین‌آنلاین به نقل از هافینگتن پست، امیلی تامس زنی هم‌جنس‌گرا بوده که پیرو مطالعۀ کتاب مقدّس و توبه از گناهانش، گذشتۀ گناه‌آلود خود را پشت سر می‌گذارد، بر گرایش جنسی انحراف‌آمیز خود غالب می‌شود و با یک مرد ازدواج می‌کند. یکی از مؤسسات محافظه‌کار خیریه در قالب فیلمی ویدئویی با عنوان «عشق عشق است» ماجرای خانم تامس را تعریف می‌کند.

به نظر می‌رسد این ویدئو طراحی شده تا مورد توجّه جوانان هم‌جنس‌گرا یا نوجوانانی قرار گیرد که دربارۀ جنسیت خود مردّدند. «عشق عشق است» عبارتی است که غالباً برای ترویج هم‌جنس‌گرایی از آن  استفاده می‌شود.

تامس در این ویدئو می‌گوید: "معمولاً هم‌جنس‌گراها می‌گویند من به همین شکل به دنیا آمده‌ام. من نیز به آنها می‌گویم: بله، تو با علایق درستی به دنیا نیامده‌ای. به همین خاطر است که عیسی مسیح به سراغ ما آمده است. تمایل تو نسبت به گناه نشان می‌دهد که تو هم مثل من به لطف الهی نیازمندی… با این که جهان تصویر کاملاً متفاوتی از جنسیت ترسیم کرده است، کلام خدا کاملاً واضح و روشن است؛ او می‌تواند ما را نجات دهد و این کار را انجام می‌دهد."
 
از تاریخ 28 دسامبر که این فایل ویدئویی در فیس‌بوک منتشر شده تا به امروز 1.5 میلیون بار تماشا شده است.
گروه «انکرد نورت» مؤسسۀ خیریه‌ای واقع در کالیفرنیاست که دوره‌ای تحت عنوان مشاورات هم‌جنس‌گرادرمانی به راه انداخته است. هدف از این مشاوره‌ها که اغلب بر پایۀ انگیزه‌های دینی استوار هستند، تغییر گرایش جنسی افراد و هدایت آنها به سمت استانداردهای دگرجنس‌خواهانه است.

این در حالی است که تمام انجمن‌های سلامت روانی کاملاً هم‌جنس‌گرادرمانی را مردود می‌دانند. به گفتۀ انجمن روان‌شناسی امریکا، احتمال آن بسیار است که با تلاش برای تغییر گرایش جنسی افراد، آسیب جدّی به جوانان وارد شود؛ چراکه تاکتیک‌هایی که در این روش استفاده می‌شود به فرد القا می‌کند که اگر نتواند جهت‌گیری جنسی خود را تغییر دهد، به لحاظ شخصی و اخلاقی ناتوان و ناموفّق بوده است. افزون بر این، معمولاً افراد هم‌جنس‌گرا و دوجنس‌گرا پنچ برابر افراد دیگر در معرض خطر خودکشی کردن قرار دارند.

خانم تامس روابط هم‌جنس‌گرایان را با خشونت‌های خانگی و حتّی قتل مقایسه می‌کند و می‌گوید عاقبت کار هم‌جنس‌گرایان به دوزخ منتهی می‌شود. او می‌گوید گرایش به هم‌جنس‌گرایی همانند اعتیاد به مواد مخدّر است که انسان و عزیزانش را به نابودی می‌کشاند و انسان علی‌رغم این که از انجام این کار لذّت می‌برد و نشئه می‌شود باید خود را از دام چنین اعتیادی برهاند. او همچنین هم‌جنس‌گرایی را به لذّت بردن از خیانت به همسر تشبیه می‌کند که در هر صورت باید کنار گذاشته شود.

اکثر مسیحیان اوانجلی بر این باورند که ازدواج نهادی است که خداوند تعریف مشخّصی از آن در کتاب مقدّس ارائه داده است و اخلاق جنسی در مسیحیت ظرف دو هزار سال گذشته تغییر خاصّی نکرده است. این افراد غالباً با هم‌جنس‌گرایی مخالفند و در نظرسنجی‌ها می‌گویند جامعه نیز نباید پذیرای هم‌جنس‌گرایی باشد. اما این روال رو به تغییر است و نظرسنجی‌های مؤسسۀ پژوهشی پیو و دیگر نهادهای پژوهشی حاکی از آن است که اوانجلی‌ها نیز به‌تدریج به سمت پذیرش هم‌جنس‌گرایی پیش می‌روند و این تغییر عمدتاً به خاطر تمایلات نسل جدید است.

مطالب مرتبط
منتشرشده: 2
  1. رضا

    مرضی بنام همجنس گرائی

    عصر مدرنیزم به لحاظی عصر نھضت جھانی ھمجنسگرایان است و بدین لحاظ به مثابۀ رجعت

    جھانی قوم لوط می باشد و عصر لوطیزم یا لاطیزم است زیرا فرھنگ حاکم بر این جماعت ھمانا

    لوطی گری و لاطی است . و می دانیم که جماعت لاط و لوطی بیش از ھر امری معروف به لاابالیگری

    و عدم تعھد به امور اخلاقی و اجتماعی ھستند . و در عوض دعوی عشق و عاشقی و خدمت بی

    شائبه به دیگران را دارند البته خدمات فسق و فجوری و عشرتکده ای و میخانه ای و پا منقلی. و این

    نیز دیگر از نشانه ھای آخرالزمان و پایان تاریخ به عنوان عرصه انقراض نسل بشر می باشد . تکّبر و

    خود پرستی تا سر حد انکار ھر تعھدی حتّی در قبال نیاز جنسی و ازدواج منشأ اصلی بروز مرض یا

    عذابی بنام ھمجنسگرائی است که در مردان تحت عنوان عشق گرائی و تخدیر گرائی وگاه درویش

    گرائی و در زنان مدرن تحت عنوان فمینیزم خودنمائی می کند : مکتب اصالت مردانگی و نرینه گی و

    اصالت مادینه گی ! و این یک زندگی انگلی و کرم صفتی است چرا که انگل و کرم کدو بطور ژنتیکی در

    آن واحد در خودش حامل نرینه گی و مادینه گی است و لذا جانوری خود –گاه می باشد . ولی در

    انسان این مرض ژنتیکی نیست بلکه فرھنگی و اخلاقی می باشد و توجیه ژنتیکی و روانی این مرض

    یک فریب بزرگ می باشد . این مرض دشمن تعھد و وفا و مسئولیت است و لذا یکمرض کاملاً کافرانه

    و فاسقانه می باشد و مبتلایانش در جرگه معذبترین افراد بشری می باشند و جز با توبه از کفر و

    فساد اخلاقی علاجی ندارند .

    از کتاب ” دایره المعارف عرفانی ” استاد علی اکبر خانجانی جلد اول ص 170

درج دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.