تفاوت «اسلامهراسی» با «نفرتپراکنی علیه مسلمانان» در چیست؟
فیاض مقال
امروز که نفرتپراکنی علیه اسلام میتواند در دنیای واقعی منجر به حملات به مسلمانان شود، نشانگر این است که ما دیگر در فضای «اسلامهراسی» نیستیم. ما باید سیاست کمتری در مورد استفاده از اصطلاح «اسلامهراسی» اِعمال کنیم و تمرکز بیشتر را بر روی حمایت از قربانیان نفرتپراکنی علیه مسلمانان بگذاریم و نفرت نسبت به هر گروه از انسانها را کاهش بدهیم.
در بیست سال اخیر، تغییرات زیادی رخ داده است. امروز هر فردی میتواند هر مذهبی را، از جمله اسلام، نقد کند و حتی از آن متنفر باشد، این کار غیرقانونی نیست و برخی از مسلمانان نیز عناصر اعتقادی مذهبی خود را مورد نقد قرار میدهد. پس آیا آنها «اسلامهراس» هستند؟
امروز که نفرتپراکنی علیه اسلام میتواند در دنیای واقعی منجر به حملات به مسلمانان شود، نشانگر این است که ما دیگر در فضای «اسلامهراسی» نیستیم. تمام قوانین مدنی و کیفری ما بر اساس محافظت از مردم است و درست هم همین است. یعنی قوانین ما نشان میدهند که برخلاف اصطلاح مبهم «اسلامهراسی»، نفرتپراکنی علیه مسلمانان قابل ثبت و اندازهگیری است.
من با مدیر سابق مؤسسۀ «تل ماما» Tell Mama که وقایع ضدمسلمانان را ثبت و ضبط میکند و همچنین با بسیاری از افراد گفتگو کردم. آنها معتقدند که «اسلامهراسی» اصطلاحی است که ابداع شده است برای خلق فرمی از توهین به مقدسات، و این تصور را القا میکند که افراد نمیتوانند در مورد اعتقادات مذهبی سؤال بپرسند. اصطلاح «اسلامهراسی» به شکل فزایندهای مورد تمسخر و سوءنیت قرار میگیرد چراکه باور مذهبی برای خیلیها تبدیل به امری بیربط شده است. این درحالی است که دیگران خیلی ساده میخواهند حق پرسش در مورد هرچیزی در زندگی را داشته باشند. آنها از این قاعدۀ کلی دفاع میکنند اما زمانی که منظور نفرتپراکنی علیه مسلمانان و تعصب باشد ناگهان خودشان را در بندِ اصطلاح «اسلامهراسی» میبینند.
در زمانی که حملات نفرتپراکنی علیه مسلمانان، به بسیاری از مردم ضربههای جدی میزند، اجازه دهید استفاده از اصطلاح «اسلامهراسی» که آب را گلآلود میکند ما را از مسائلی که مسلمانان در دنیای واقعی با آن روبهرو هستند دور نکند.
ما باید سیاست کمتری در مورد استفاده از اصطلاح «اسلامهراسی» اِعمال کنیم و تمرکز بیشتر را بر روی حمایت از قربانیان نفرتپراکنی علیه مسلمانان بگذاریم و نفرت نسبت به هر گروه از انسانها را کاهش بدهیم. من بیش از اینکه به دنبال دفاع از مذهب باشم به دنبال اهمیت بیشتر قائل شدن برای مردم هستم؛ مردمی که منبع اصلی مذاهب هستند.