اصولگرایی واصلاحطلبی ریشه در مکتب حسینی
عبدالرحیم اباذری
بعد از شهادت امام علی علیهالسلام که مرکز حکومت اسلامی از مدینه و کوفه به شام انتقال یافت و در زمان معاویه و بعد پسرش یزید، «امامت و رهبری» به صورت آشکار به «سلطنت و پادشاهی» تبدیل شد و رابطه «امام و امتی» جای خود را با پدیده «شاه و رعیتی» جایگزین کرد آنگاه فساد و تباهی و فاصله طبقاتی در سرزمینهای اسلامی به اوج رسید.
در این هنگام، امام حسین علیهالسلام چون اوضاع سیاسی و اجتماعی اسلام و مسلمین را این گونه آشفته و مضطرب دید، قیام بر ضد حکومت شیطانی آغاز کرد. آن حضرت در این راه هرگز از ملامت راحتطلبان و توجیه مصلحت اندیشان تردیدی به دل راه نداد. تا پای جان به همراه یارانش در این وادی ماند و با حماسهای تاریخی، اساس حکومت یزیدی را به یک باره ویران ساخت.
«اِنًی لَم اَخرُج اَشِرا و لا بَطِرا و لا مُفسِدَا و لا ظالِما و اِنما خَرَجتُ لِطلب اِلاصلاح فی اُمه جَدی. اُرید اَن آمِرَ بالمعروف و اَنهی عن المُنکر و اَسیرَ بِسیره جَدِی و اَبی علی بن اَبی طالب (علیهماالسلام)» – موسوعه کلمات الامام الحسین، ص 291
نهضت و خروج من از روی خودخواهی، خوشگذرانی و یا برای فساد و ستمگری نیست. من فقط به خاطر اصلاح در امت جدم، امر به معروف و نهی از منکر و بازگشت به سیره و سنت جدم رسول خدا و پدرم علی ابن ابیطالب قیام کردم.
سه عنصر مهم در این سخن تاریخی، مورد تاکید حضرت واقع شده است:
1 ـ اصلاح در میان امت. (اصلاحطلبی)
2 ـ اجرای امر به معروف و نهی از منکر.
3 ـ بازگشت به سیره و سنت پیامبر (ص) و امام علی علیهالسلام. (اصولگرایی)
اگر چه این سه عنصر در یک سیاق واحد آمده و از ظاهر عبارت بر میآید که همه در یک مرتبه و درجه بوده باشند ولی قرائن و شواهد دیگر نشان میدهد، اجرای عنصر دومی، مقدمه و برای رسیدن و تحقق آن دوی دیگر است. بنابر این هدف اصلی از نهضت امام حسین علیهالسلام بر محور همین دو عنصر (اصلاحطلبی و اصولگرایی) میچرخد.
چنانکه آن حصرت در جای دیگر طی فرمایشی بدون اشاره به اصل امربه معروف و نهی از منکر، به همین دو عنصر تاکید دارد و میفرماید:
اَلًلهّمَ اِنّکَ تَعلَمُ ما کانَ مِنّا تَنافُساً فِی سُلطانٍ و لا اِلتماساً مِن فُضول الحِطامِ و لکِن لِنَرُدَ المَعالِمَ مِن دِینک و نُظهِرَ اِلاصلاحَ فِی بِلادِک و یَامِنَ المَظلُومُونَ مِن عِبادِک و یعمل بفرائضک وسننک واحکامک.- تحف العقول، ابن شعبه حرانی، ص 243 وبحارالانوار، مجلسی، ج 97، ص 80
بار خدایا تو می دانی آنچه از ما اظهار شده برای رقابت در قدرت و چنگ آوردن ثروت دنیوی نیست، بلکه هدف ما این است که مبانی و نشانههای دین و اصول آن را به خود باز گردانیم و اصلاح امور در همه شهرها آشکار کنیم تا مردم ستمدیده در امنیت، راحت و آسوده باشند و با خیال راحت به واجبات، سنتها و دستورات دینی عمل کنند.
پس، دو عنصر «اصولگرایی و اصلاحطلبی» در نهضت و قیام حسینی تعیین کننده میباشند و هر کدام در کنار هم به یک اندازه مؤثر هستند، این دو به منزله دو بال یک پرنده به شمار میآیند که هر کدام با قطع نظر از دیگری نمیتوانند کار آیی داشته باشند.
درسها و عبرتها
دو گروه سیاسی موسوم به «راست و چپ» که بعد از پیروزی انقلاب در کشور شکل گرفتند با الهام از همین مکتب حسینی بود، چنانکه در دهه هفتاد نامشان را به «اصولگرا و اصلاح طلب» تغییر دادند. بنیانگذاران هر دو از شاگردان انقلابی امام خمینی به شمار میآمدند و هدفشان نیز این بود که به مانند دو بال یک پرنده در خدمت انقلاب، نظام، امام، رهبری و مردم باشند. امام خمینی هم با الهام از مکتب جدش ابا عبدالله از هر دو گروه حمایت میکردند.
اما طولی نکشید اهداف و انگیزههای اصلی به ورطه فراموشی سپرده شد. اختلاف سلیقهها و رقابتهای سالم و دوستانه جای خود را به نزاعها و درگیریهای جناحی داد. افراطیون از هردو طرف دو عنصر ارزشمند اصلاحطلبی و اصولگرائی را فقط وسیله خود محوری، انحصار طلبی و نفی رقیب قرار دادند.
تندروهای اصلاح طلبان در ایام حاکمیت دوم خردادیها هر چه خواستند کردند از اصول تا فروع، ریشه همه را زدند. روزنامههای زنجیرهای به راه انداختند و در لابلای آن، برخی مقدسات را به سُخره گرفتند. تقلید را که یک امر عقلی بود و هست، غیر منطقی و ضد عقل جلوه دادند. عزاداری برای امام حسین را ارتجاعی و عقب ماندگی خواندند. حتی بعضیها به خارج رفتند با دشمنان قسم خورده دست به یکی شدند و وجود امام زمان را هم انکار کردند و در یک کلام اصلاحطلبی را که یک اصطلاح ارزشی و ریشهای بود در عمل به معنای ولنگاری و بی دینی گرفتند.
البته کله شقها و خود سرهای اصولگرایان دست کمی از اینان نداشتند. آنها هم با غرور و تحجر و کج سلیقگی و کج اندیشی که گرفتارش بودند، فقط نوک دماغشان را دیدند. به غیر از خود همه را کافر و ملحد و مشرک پنداشتند. به بهانه دفاع از انقلاب به هر کار غیر اخلاقی دست زدند. رقبای سیاسی خود را منافق، فتنه گر خواندند تا جایی که نزدیک بود نظام اسلامی که بر مبنای مردم سالاری دینی شکل گرفته بود به «دیکتاتوری دینی» مبدل سازند. از دل همین گروه مدعی، جریان انحرافی بیرون آمد و همه کاسه و کوزههای نظام را به هم ریخت و رهبری، ولایت فقیه، قوای سه گانه و مردم را به بازی گرفت.. اینان با رفتار و کردارهای جاهلانه و ناشیانه هر روز برای مردم مظلوم و کشور درد سر درست کردند، با حرفهای نسنجیده قطعنامههای سازمان ملل را کاغذ پاره خواندند و انقلاب و نظام را گرفتار انواع و اقسام تحریمها کردند، ایران را زیر «فصل هفتم منشور ملل» بردند و برای شیطنتهای دشمنان بهانه خوبی درست نمودند و در نهایت کشور را به ویرانهای تبدیل ساختند.
تجربه چهل ساله ثابت کرد که اصلاحطلبی بدون اصولگرایی سر از ولنگاری، سوکولار و بی دینی در میآورد و اصولگرایی با قطع نظر از اصلاحطلبی هم آدمی را به بن بستِ تنگِ و تاریکِ تحجر، کج اندیشی و خوارج مسلکی و خود محوری و توهم گرفتار میسازد. اولی نتیجهاش اسلام آمریکایی است و دومی به اسلام داعشی و مسلک خوارجی منتهی میگردد.
ضرورت بازگشت به مکتب حسینی
امروز هر کسی در هر مقامی و به هر بهانهای تخم کینه و کدورت و اختلاف در میان مردم میکارد، فردا خیانت به شهدا و امام و جنایت به مردم درو خواهد کرد. باید به نهضت حسینی بازگشت و از این مکتب انسان ساز در بُعد فردی، سیاسی و اجتماعی درس زندگی آموخت، باید هردویِ اصلاحطلبی و اصولگرایی را در کنار هم و برای هم به کار گرفت. باید همانند ابا عبدالله الحسین هم اصولگرا شد و هم اصلاح طلب ماند. اصلاً هیچ اصولگرای واقعی نمیتواند اصلاح طلب نباشد و هیچ اصلاح طلبِ صادق نمیپذیرد اصولگرا نشود. البته در میان هر دو جناح، انسانهای شریف، عاقل و معتدلی بودند، همین اوصاف را داشتند و حضور آنها مانع از بدتر شدن اوضاع شد.
امروز انقلاب، نظام و مردم ما به «اصولگرایان اصلاح طلب» و «اصلاح طلبان اصولگرا» یعنی همان انسانهای عاقل، مؤمن، متدین، مخلص و اعتدالیون واقعی نیاز مبرم دارد. کسانی که ماهیت و هویت نهضت حسینی را خوب درک کنند و به آن ایمان داشته باشند و بعد در مرحله عمل آن را بکار گیرند و ملتزمش باشند. انقلاب اسلامی ایران همان طوری که در حدوث از مکتب حسینی الهام گرفت و پیروز شد در بقا و ادامه راه و رفع مشکلات هم نیاز مبرم به این مکتب حیاتبخش دارد؛ بایستی عقلای هر دو جناح دست دوستی و همکاری به هم دهند و افراطیون را از خود دور کنند؛ تنها در این صورت است که گره از مشکلات امت، کشور و انقلاب باز خواهد شد، ان شاالله.