مرور مطبوعات / بررسی حقوقی موارد اعدام برای افساد
هفتم مهرماه 1397
مطالب فلسفی مطبوعات امروز قابل توجه بود. ضمن آنکه بعضی مسئولان نیز نسبت به حادثه اهواز واکنش نشان دادند. «اقوام، ذخایر انقلاب اسلامی»، «الزامات همبستگی ملی»، «دانایی و هوش کافی نیست»، «تغییرات کوچک آری آرزوهای بزرگ نه»، «سخنرانیهای کریپکی»، «حکمت ذینفوذ ویتگنشتاین»، «ردای تنگ ناسیونالیسم»، «جوانان، زنان و اقلیتها از مهمترین گروهها در حزب اعتمادملی هستند»، «بررسی حقوقی موارد اعدام برای فساد»، «ماشین سرکوب آزادی از ترس»، «آموزش لویاتان با بهیموت»، «گذر از معنا به تفسیر»، «آیا قرائت کاراتانی از کانت با نفی هگل قابل جمع است»، «ترمیم فوری پنجرههای شکسته» و «راه عبور از مشکلات پیشرو» عناوین برجسته شمارههای امروزند.
راه عبور از مشکلات پیشرو
جمعی از فعالان سیاسی، صاحبنظران و دانشگاهیان درباره مسائل جاری کشور بیانیهای صادر کردند. در این بیانیه پیشنهاد پیریزی گفتمان اصلاحی و ملی مطرح شده که باید واجد چند ویژگی باشد از جمله:
اصلاح نظام حکمرانی کشور: نظام حکمرانی ایران باید به استقبال تحولی بزرگ برود. تحولی در بازآفرینی و در پیریزی ساختار و کارکردهای نوین خود با قابلیتهایی در برخورد همهجانبه با مسائل و چالشها به صورت کارآمد و اثربخش و معطوف به اهداف توسعه همهجانبه. در بازتعریف گفتمان جدید حکمرانی و در مدیریت و راهبریهای آن، برای مقابله با چالشها، ضرورت برپایی سپهری همگرا، منتظم و هدفمند، بهدور از تداخل وظایف، توازن بین مسئولیتها و اختیارها، به منظور دستیابی به اهداف توسعه همهجانبه، قطعی است.
رعایت همهجانبه حقوق شهروندی: برای بازگشت به قانون اساسی و مضامین آن بهویژه عملیاتیکردن اصولی همچون 22-23-26 و 27 پیریزی گفتمان تفاهم و انسجام ملی با اقداماتی از قبیل رعایت حیثیت، جان، مال، شغلِ اشخاص، تشکیل احزاب، انجمنهای سیاسی و صنفی، تشکیل اجتماعات و راهپیماییها برای بیان و کسب مطالبات حقوقی و قانونی خود، برخورداری از تأمین اجتماعی پایدار، نهادمندکردن آشتی ملی و عفو عمومی به منظور ارتقای آرامش، آسایش، ثبات، رشد و امنیت باید در سرلوحه کار این گفتمان قرار گیرد.
ترمیم فوری پنجرههای شکسته
حسین ناصری روانشناس پیشگیری با تبیین نظریه پنجرههای شکسته در زمینه کنترلهای اجتماعی برای کاهش جرم و جنایت مینویسد: طبق نظریه پنجرههای شکسته، نگرانی افکار عمومی موجب کاهش کنترلهای اجتماعی شده است؛ بدین ترتیب فضای بسیار مناسبی برای طیف گستردهای از سوءاستفادهها، اعم از ثبت سفارشهای گسترده غیرقانونی خودرو، ارائه اجناسی که با دلار سه،چهارهزار تومانی خریداریشده بودند ولی با دلار هفت، هشت هزارتومانی به مشتریان فروخته شدند، ثبت شرکت و دریافت ارز با نرخ دولتی و فروش با نرخ آزاد و… را فراهم کرد. حملات سیاسی بسیاری از جناحهای سیاسی به دولت از یکسو و اقدامات ناشی از نگرانی از سوی مردم شرایطی را به وجود آورده است که گویی همه دستبهدست هم دادهایم تا وضعیت فعلی را به بغرنجترین شرایط اجتماعی تبدیل کنیم. اینکه پنجرههایی شکسته شده است، هیچ شکی وجود ندارد ولی اینکه چرا هیچکس در عمل درصدد ترمیم پنجرهها نیست، حاکی از چیست؟ نظریه مذکور علاوه بر تبیین شرایط، راهحل نیز ارائه میکند. باوجود آنکه بدون شک مسئولیت اصلی بر دوش دولت است، ولی نقش ما مردم نیز قابلتوجه است.مهمترین نقش ما در وضعیت فعلی، پایبندی به آداب و قوانین شهروندی و ترمیم انسجام اجتماعی است.
آیا قرائت کاراتانی از کانت با نفی هگل قابل جمع است
شرق ترجمه مقالهای در بررسی کتاب «کانت و مارکس» اثر کوجین کاراتانی را پیش روی مخاطب قرار داده است. در بخشی از این نوشتار آمده است: بازخوانی کاراتانی از «سرمایه» مارکس برای قرن بیستویکم به گستردگی بازخوانی مایکل هارت و آنتونیو نگری نیست؛ سرزندگی و هوش اغواگرانه نظرورزیهای مارکسیستی اخیر ژیژک را هم ندارد. ولی شاید هم شرح درخشانتری از هر دو به دست دهد، شرحی از معنای واقعی این نکته که امروزه جریانهای سرمایه و «عقلانیت» کذایی بازار از هر طرف دورهمان کردهاند.در ادامه، برای توضیح کاراتانی سعی میکنم آهسته جلو بروم، و مباحث مقدماتی فلسفه را پیش بکشم، تا بتوانم با نهایت دقت قضایا را مشخص و برای خودم روشن کنم. مهمترین اقدام کاراتانی تلاش اوست برای خواندن «نقد اقتصاد سیاسی» مارکس (زیرعنوان کتاب «سرمایه») در معنای کانتی «نقد» و سهگانه او. ولی منظور خود کانت از نقد چیست، آنهم در تقابل با معانی متنوع این واژه طی دویست و اندی سال پس از او؟ واضح است که پرسش کانت «استعلایی» است: «شرایط تجربه ما کداماند؟» نزد کانت «هر شناختی با تجربه آغاز میشود»؛ منابع معرفت ماوراء الطبیعی یا متعالی نیستند. ولی تجربه (دادههای حسی، ادراک، و غیره) بهصورت خام به ما عرضه نمیشود: ساختار آن همواره از پیش به نحوی از انحا شکل گرفته. ادراکات حسی و سایر تجربیات پیشاپیش چارچوب یا ساختار مشخصی دارند. و این چارچوب (نه متعالی، بلکه) استعلایی است، یعنی «فراتر از» تجربه نمیرود، ولی در ضمن خودش «در» تجربه به ما داده نمیشود (چون همواره از قبل پیشفرض هر تجربهای است که ما «داریم»).
گذر از معنا به تفسیر
شرق در معرفی کتاب «معنا، معرفت و دیگری در فلسفه دیویدسن» مینویسد: اثر، کندوکاوی فلسفی است در سرچشمههای «معنا»، «معرفت» و نسبت این دو با «دیگری» با تمرکز بر آثار دانلد دیویدسن، فیلسوف پراگماتیستتحلیلی معاصر. در بخش اول کتاب که تألیفی است، ایدههای کلیدی این فیلسوف به طور خاص در سه حوزه فلسفه زبان، فلسفه ذهن، و معرفتشناسی گزارش میشود. این بخش با «نظریه تفسیر» آغاز میشود و در ادامه به بحث درباره مواضع دیویدسن در باب «صدق»، «عقلانیت»، «ذهن» و «باور» میپردازد. نویسنده همچنین با مبنا قراردادن مسئله اصلی فلسفه مدرن، یعنی نسبت سوژه با ابژه، راهحل دیویدسن را برای این معضل که بر ایده «بینالاذهانی» استوار است، شرح و بسط میدهد. در بخش دوم که ترجمه سه مقاله کوتاه است، مقایسهای بین مواضع دیویدسن و آرای سه فیلسوف برجسته اروپایی – هایدگر، گادامر و دریدا- صورت میگیرد تا مبادی و غایات فلسفه او وضوح بیشتری یابد.
آموزش لویاتان با بهیموت
شرق درباره فلسفه سیاسی هابز مینویسد: هابز را بزرگترین نظریهپرداز دولت در غرب میدانند. او از معدود متفکرانی بود که به صورت جامع مشخصا درباره نهاد دولت نظر داده است. نظریه او درباره دولت را میتوان در دو اثر کلاسیک «لویاتان» و «بهیموت» دنبال کرد. برای فهم فلسفه سیاسی هابز و دولت هابزی ارتباط میان محتوای این دو کتاب بسیار مهم است. حسین بشیریه پس از ترجمه این دو اثر اقدام به ترجمه آثار یکی از مهمترین شارحان هابز کرد که از چشماندازی بسیار متفاوت نهتنها عمق ارتباط میان دو اثر را نشان میدهد بلکه لویاتان را در سایه بهیموت قابل فهم میسازد و اهداف اصلی و درونی هابز را در پرداختن به فلسفه سیاسی او روشن میکند. جفری وگان در کتاب «تربیت سیاسی در اندیشه هابز» نشان میدهد که کل فلسفه سیاسی هابز طرحی عملی برای تربیت سیاسی مردم به منظور پرهیز از جنگ و نزاع و دستیابی به نظم و آرامش است. این کتاب میکوشد اثبات کند اگرچه هابز ظاهرا هیچ مرام و مسلکی از خود بهجا نگذاشته و پیروان یا بهاصطلاح هوادارانی نداشته است، اندیشههای هابز مرام و مسلکی سیاسی دارند که از نظر پنهان ماندهاند. ازاینرو، پرسش اصلی وگان در این کتاب درباره مرام و مسلک هابز یا تجویزهای سیاسی اوست.
ماشین سرکوب «آزادی از ترس»
کاوه شکیب در گزارشی تحلیلی از تفسیر کارل اشمیت از لویاتان هابز در کتاب «لویاتان: معنا و شکست یک نماد سیاسی» مینویسد: کارل اشمیت، بهعنوان متفکری دستراستی، ساختمان نظریه خود را بر اصل «ضرورت سوگیری» و «پرهیز از بیطرفی» بنا کرد و اغراق نیست اگر بگوییم کل پروژه فکری او در گرو این اصل است. او در یکی از مهمترین رسالههایش، «مفهوم امر سیاسی»، که توجه بسیاری از متفکران رادیکال چپ را نیز جلب کرد، با تکیه بر همین اصل نظریه «دوست- دشمن» را مطرح و لیبرالیسم را با رویکردی الهیاتی- سیاسی از ریشه نقد میکند. اما رگههای اصلی کار اشمیت را ذیل نقد رادیکال لیبرالیسم میتوان جای دیگری هم دید: در شرح پیچیده او بر لویاتان هابز. با اینکه از آثار او چنین برمیآید که متأثر از فیلسوفان بزرگ سیاسی از افلاطون تا ماکیاولی است، او خود را شاگرد هابز میدانست. اشمیت در نظریه سیاسی خود جایگاه ویژهای برای لویاتان هابز قائل بود چون اقتداری دارد برای تصمیمگیری درباره این امر حیاتی که چه کسی دوست است و چه کسی دشمن. شرح اشمیت از این حیث مهم است که تلقی او از فلسفه سیاسی هابز نقطه مقابل تلقی لیبرالها از لویاتان است. اشمیت در تقابل با این نگاه مسلط که هابز را نخستین متفکر لیبرال میداند معتقد است او اولین کسی بود که در برابر بیطرفی ایستاد. به تازگی رساله «لویاتان: معنا و شکست یک نماد سیاسی» با ترجمه شروین مقیمی زنجانی به همت نشر روزگار نو منتشر شده است. در ویراست دوم ترجمه فارسی مقدمه مترجم انگلیسی هم اضافه شده که گزارش کاملی است از زندگی و آثار اشمیت.
بررسی حقوقی موارد اعدام برای افساد
بهمن کشاورز حقوقدان به بهانه سخن محسنی اژهای مبنی بر اعدام مفسدان اقتصادی در میدان آزادی مینویسد: با توجه به اینکه ماده 286 مواردی را بهعنوان افساد فیالارض تلقی کرده و اصولا در مورد اینکه افساد فیالارض بهطور مجرد و جداگانه میتواند وجود داشته باشد یا نتیجه محاربه است، بحثها و مناقشاتی وجود دارد و با عنایت به اینکه بهموجب ماده 542 قانون پیشگفته، محکومان به سلب حیات در غیر جرائم مستوجب حد و قصاص پس از لازمالاجرا شدن حکم و پیش از اجرای آن حق تقاضای عفو دارند و در صورت مطرحشدن چنین درخواستی اجرای حکم برای یکبار به تأخیر میافتد تا کمیسیون عفو نظر خود را اعلام کند و از آنجا که نحوه انشای ماده 286 چنان است که در خصوص اینکه جرائم موضوع آن عین افساد فیالارض است یا صرفا مجازات مفسد فیالارض برای آنها مقرر است، باید نتیجه گرفت که این متهمان پس از محکومیت از باب احتیاط، حق تقاضای عفو نیز خواهند داشت.
اعتماد
جوانان، زنان و اقلیتها از مهمترین گروهها در حزب اعتمادملی هستند
الیاس حضرتی در مجمع عمومی حزب اعتمادملی که ششم مهرماه برگزار شد، با تاکید بر اینکه در حزب اعتمادملی یکی از اصلیترین شعارها توجه به حقوق اقلیتهای دینی و اقوام است، گفت: بانوان هم همیشه در حزب اعتمادملی نقش موثری دارند و خواهش من این است که به خانمها و نقش آنان توجه شود.قائممقام دبیرکل حزب اعتمادملی تصریح کرد: جوانان هم نقش ویژهای در حزب اعتمادملی دارند، حضور جوانان پر انرژی و توانمند قدرت ما را افزایش میدهد. وی در پایان افزود: لازم است برای رای دادن به محورهایی توجه کنیم: 1- حفظ شاکله شورای مرکزی به عنوان انباشت تجربه مدیریتی 2- سهم زنان 3- اقلیتهای قومی و مذهبی 4- توجه جدی به حضو رجوانان به عنوان قشر پرانرژی و خلاق.
ردای تنگ ناسیونالیسم
حکمتاله ملاصالحی عضو هیاتعلمی دانشگاه تهران در بخشی از گفتوگوی خود با اعتماد درباره خوب و بد ملیگرایی و ناسیونالیسم میگوید: قبا و ردای ناموزون ناسیونالیسم بر قامت بلند و فربه تاریخ کهن و فرهنگ غنی و سنت و میراث مشترک مدنی و معنوی ایرانیان هم تنگ، هم نازیبنده میآید و هم نابسنده است. ایران و تاریخ و فرهنگ ایرانیان را از منظری دیگر و بهنحوی دیگر باید شناخت و فهمید. مشروطه و مشروطهخواهی و نهضت مشروطهخواهان در ایران احساس نخستین پسلرزههای همان زلزلههای شدیدی بود که ارض تاریخ جوامع اروپایی علیالخصوص اروپای غربی را یک سده پیشتر لرزانده بود. آن پسلرزهها هیچگاه در تاریخ معاصر ما متوقف نشد و همچنان ادامه یافت. عالم مدرن با ارزشها و اندیشهها و دستاوردهای عظیم و بیسابقه علمی و صنعتی و بادههای نوبهنوی معرفت و امکانات رفاهی عظیمی که در اختیار آدمیان قرار میداد، در همه قارهها در میان همه کشورها و ملتها ازجمله در میان مردم میهن ما حتی در میان مردمان فرهنگها و جوامع منزوی روزگار ما دل میربود و ذهنها، فکرها، ذوقها و ذائقهها را تسخیر میکرد و همچنان نیز دل میرباید و تسخیر میکند و برای جمعیتهای جهان جذاب است و دلربا و وسوسهانگیز. در جامعه معاصر ما پس از نهضت مشروطه طیفها و گروهها و اقشار مختلف اجتماعی بر صحنه بازی حضور داشتهاند. گفتمانهای جدید نیز بر صحنه بازی فراخوانده شدهاند. با برآمدن پهلویها هم روند مدرنیزاسیون، هم سکولاریزاسیون هم، ناسیونیلاسیون شتاب بیشتر گرفت. این روند هم از بیرون و هم از درون تغذیه فکری میشد. آن گفتمانهای متکثر و متفرق زمان مشروطهخواهی و مشروطهخواهان در دوره پهلویها هر چند در صورت یا فرم به نوعی اجماع ملی دست یافته بود. حس ملی و انگیزه و اندیشه شناخت تاریخی ملی ایرانیان به مثابه یک مساله ملی در آن زمان مطرح شد و موضوعیت پذیرفت. دانشآموختگان ایرانی دانشگاههای غربی نیز در داغ کردن تنور هویت ملی به مفهوم مدرن آن در صف مقدم ایستاده بودند.
حکمت ذینفوذ ویتگنشتاین
اعتماد در معرفی اثر «فلسفه پسین ویتگنشتاین» مینویسد: اثر درباره اندیشههای ویتگنشتاین، به ویژه فلسفه پسین و ذینفوذ وی نگاشته شده است و نه برای طرح مضمون یا مدعای جدیدی که از نظر شارحان قبلی پنهان مانده است. ویتگنشتاین ترس خود را از اینکه اثرش به طور گستردهای بد فهمیده شود بیش از یک بار بیان داشته است. در مورد وسواسهای ویتگنشتاین در نوشتن میگویند او نویسنده بیدقت یا گنگی نبود. اما ضمن نوشتن و بازنویسی پیشنویس اظهاراتش زحمت بیحدی میکشید تا اینکه دقیقا چیزی را که مرادش بود، بیان کند. «فلسفه پسین ویتگنشتاین» نوشته او سوالت هنفلینگ است که به تازگی با ترجمه مینو حجت توسط انتشارات هرمس منتشر و روانه بازار کتاب شده است. از جمله مهمترین مباحث مطرح شده در این کتاب میتوان به نظریه همبستگی در باب معنا، اتمیسم و جوهر جهان، اسطوره فرآیندهای ذهنی، زمینه غیرخصوصی، ملاک و مساله اذهان دیگر، زمینه معنای مضاعف، توابع ارزش و… اشاره کرد.
سخنرانیهای کریپکی
«نامگذاری و ضرورت» دیگر کتاب در حوزه فلسفه است. اعتماد در معرفی این اثر مینویسد: سول کریپکی، فیلسوف و منطقدانِ امریکایی است. از سال ۱۹۶۰ که نخستین مقالههایش را منتشر کرد تا به امروز، تاثیر بسیار ژرفی در منطقِ ریاضی، فلسفه زبان، فلسفه ریاضی، متافیزیک، معرفتشناسی و نظریه مجموعهها داشته است. بخش عمدهای از اثرهای او، یا هیچگاه منتشر نشدهاند، یا به صورت نوارهای سخنرانی و نسخههای دستنویس، به صورت خصوصی و محدود منتشر شدهاند. کریپکی در سال ۲۰۰۱، برنده جایزه شوک پرایز در فلسفه و منطق شد و در نظرسنجیای که به تازگی بین فیلسوفان انجام شده است، به عنوان یکی از ۱۰ فیلسوف برتر دو سده گذشته انتخاب شده است. «نامگذاری و ضرورت» نوشته سول کریپکی با ترجمه کاوه لاجوردی اخیرا توسط انتشارات هرمس منتشر شده است. این کتاب عمدتا متشکل است از سه سخنرانی کریپکی در ژانویه سال 1970 در دانشگاه پرینستن در ایالات متحده امریکا.
تغییرات کوچک آری آرزوهای بزرگ نه
در معرفی کتاب «فلسفه سیاست در جهان معاصر» نیز آمده است: کامپانی چنانچه در پیشگفتار خود بر کتابش تصریح میکند درصدد بیان این نکته است که باید به جای کشیدن انتظار آرزوهای دور و دراز در سیاست، باید به انجام اقدامات و اصلاحات خرد و کوچک بسنده کرد. چنانچه با اشاره به فرصتهایی که در این راستا وجود دارد، مینویسد: اگر ما بلد باشیم از آنها استفاده کنیم، معادل انقلابی خواهد شد بزرگتر از آنچه در جوانی رویای آن را میدیدیم. حتی اگر تغییرات مهم به ندرت در نقاطی پیش میآید که انتظارش میرود. ولی نفس تغییرات آنقدر حقیقت دارد که جهان میتواند عوض شود. «فلسفه سیاست در جهان معاصر» نوشته کریستیان دلا کامپانی است که با ترجمه بزرگ نادرزاد توسط انتشارات ققنوس منتشر شده و اکنون به چاپ دوم خود رسیده است. تساهل و حدود آن، فیزیک و سیاست، پایان تاریخ، سیاست و دین، اختراع ناسیونالیسم، ظهور مفهوم حاکمیت ملی، نگرانیهای فلسفه، ادعاهای اقتصاد و… از جذابترین فصلهای این کتاب برای علاقهمندان به علوم سیاسی میتواند باشد.
دانایی و هوش کافی نیست
اعتماد در یک نوشتار فلسفی دیگر به بررسی فلسفه هایدگر پرداخته و نوشته است: مارتین هایدگر فیلسوف معاصر آلمانی که چندان دوست نداشت، «فیلسوف» خوانده شود و به خصوص در اواخر عمر عنوان «متفکر» را ترجیح میداد، به آثار بزرگ فلسفی جدید و قدیم مسلط بود، آگاهیهای ژرفی از سنت الهیات مسیحی داشت، زبانهای اروپایی از جمله یونانی و لاتین را میدانست و خلاصه خیلی باسواد بود. همچنین مثل سایر پژوهشگران هموطنش بسیار سختکوش و پرکار بود. ساعتها و بلکه روزها و هفتهها و ماههای متمادی در کلبهاش میماند و میخواند و مینوشت و گواه این تلاش بیوقفه صدها کتاب و مقاله و درسگفتار و گفتار است که از او به جا مانده و هنوز با گذشت چهل سال از مرگش (سال 1976) همه آنها تنظیم و منتشر نشدهاند. هایدگر یک خصلت مثبت دیگر هم داشت، بسیار باهوش بود و این ویژگی فیلسوفان بزرگ است، مثل فیزیکدانان برجسته یا ریاضیدانان مهم یا … به حکم هوشمندی، در آثار و اندیشههای فیلسوفان دیگر نکاتی بدیع مییافت و آنها را به شیوهای متفاوت و منحصربهفرد بازخوانی و نقد میکرد. مهمتر آنکه هایدگر نگاه ویژه و اندیشهها و ایدهها و مفاهیم خاص خودش را خلق کرد، به گونهای که تردیدی به جا نگذاشت که یکی از فیلسوفان بزرگ سراسر تاریخ فلسفه است و احتمالا در کنار دیگر فیلسوف همزبانش، لودویگ ویتگنشتاین، بر صدر فلاسفه سده بیستم میلادی جای گرفته است.
ایران
الزامات همبستگی ملی
محمدرضا عارف رئیس فراکسیون امید مجلس به بهانه حادثه تروریستی اهواز مینویسد: آنچه توانست عمر انقلاب اسلامی را به عدد 40 برساند، در درجه اول وحدت بین مسئولان و در درجه دوم وحدت بین مردم و مسئولان و همبستگی ملی بوده است. در کنار تنوع قومیتی در داخل کشور که همیشه برای نظام اسلامی یک فرصت تلقی میشود، در برهههای حساس در طول این 40 سال همیشه شاهد بودیم اقوام و مذاهب مختلف در برابر توطئههای مختلفی که علیه کشور ایران صورت گرفته در صف اول مبارزه با این گونه توطئهها و دسیسهها قرار داشتند از این رو در حادثه تروریستی اخیر نیز اقوام مختلف بخصوص قومیتهای مختلف عزیزی که در استان خوزستان حضور دارند مانند گذشته اجازه نخواهند داد امنیت کشور تحتالشعاع برخی خواستههای نامشروع قرار بگیرد. از سوی دیگر با بررسیهای کارشناسانه و دقیق باید نقاط ضعف احتمالی درخصوص مسائل امنیتی و اطلاعاتی در ارتباط با حادثه تروریستی اهواز احصا و مسئولان مربوطه نسبت به رفع آنها اقدام کنند. یکی از راههای تقویت همبستگی ملی رعایت حقوق شهروندی است. متأسفانه در این خصوص نگرانیهایی وجود دارد و شایسته نظام اسلامی نیست که بعد از گذشت 40 سال از پیروزی انقلاب درخصوص رعایت حقوق شهروندی بخصوص در دستگاههای متولی این موضوع گزارشهای بعضاً نگران کننده به گوش برسد. بویژه درخصوص حقوق شهروندی اقوام حاکمیت باید بیش از گذشته حساس باشد و بدانیم که کوچکترین غفلت در این زمینه تبعات جبران ناپذیری برای نظام اسلامی خواهد داشت. معتقدم در شرایط فعلی رمز ارتقای همبستگی و وحدت ملی گفتوگوی ملی بین تمامی جریانها و اقوام است حتی کسانی که با برخی سیاستهای حاکمیت در برخی زمینهها مخالف هستند هم باید ذیل چتر نظام اسلامی قرار بگیرند و با آنها نیز زمینه گفتوگو را فراهم کرد.
اقوام، ذخایر انقلاب اسلامی
حجتالاسلام علی یونسی دستیار ویژه رئیس جمهوری در امور اقلیتهای دینی و مذهبی نیز به مناسبت حادثه تروریستی اهواز مینویسد: در این میان انتظار میرود حاکمیت، اعم از دولت و سازمانهای اجرایی در جهت محرومیت زدایی از مردم خوزستان و توجه بیشتر به مطالبات مردم عزیز این منطقه و سایر مناطق مشابه و بویژه هموطنان عزیز عرب زبان، اقدامهای عاجل تری به عمل آورند و نیازهای طبیعی و قانونی آنها را درباره اشتغال و انتصابات و رفع محرومیت و تبعیض، عملاً مورد توجه قرار داده و در تحقق آن، تسریع کنند. دولت همچنین باید با اطلاعرسانی منسجم، اقدامهای اجرایی و توسعهای اساسی را که در خوزستان و بسیاری مناطق مرزی کشور آغاز کرده معرفی کند و مردم را در جریان قرار دهد. تجربهام در این سالهای طولانی در ارتباط با بخشهای مختلف کشور، بخصوص مناطق قومی نشین؛ مرا به این نتیجه مشخص رسانده که توجه ویژه و عملی به این نقاط، تا حدود زیادی مانع از تسلط و رسوخ پدیده احساس تبعیض و احساس ناامنی، به میان مردم این مناطق است. لذا باید هم مشارکت همه نخبگانشان را در مدیریت سطوح بالا ومیانی کشور جدی گرفت و هم تلاشهای بیشتری در محرومیت زدایی در این استانها معمول داشت. امام راحل بارها فرمودند که اقوام ایرانی به تعبیری ذخایر انقلاب هستند و از سویی سرمایه اصلی ما، انسجام و وحدت ملی است. برای تقویت و استمرار این انسجام و وحدت، باید تلاشهای صورت گرفته را افزایش داده و کشور را در مقابل هرگونه تعرض و توطئه بیمه کنیم.