از دینشناسی راستکیشانه تا دینگستری و دینداری روادارانه
حمیدرضا شریعتمداری
در طول تاریخ ظهور ادیان گوناگون، همواره با دینشناسیهای متنوعی روبهرو بودهایم؛ از فهمهای ظاهرگرا تا تفسیرهای باطنیگرا، از نصگرایی تا عقلگرایی و…؛ با این همه در همه سنتهای دینی، به مرور، نوعی راستکیشی یا بهکیشی(orthodoxy) شکل گرفته که بر این اساس، دیگر دینشناسیها را یا دگراندیش جُددین(heterodox) یا بدعتگذار (heretic) دانستهاند.
امروزه گفتوگو و نه جدل و محاجه را یکی از بهترین راهها برای تبلیغ دینی میدانند. شناخت اصول این گفتوگو و نیز معرفی مهارتهای آن مجالی دیگر و بضاعتی بیشتر میطلبد. همچنین در خصوص دینداری، میتوان گفت و نشان داد که در زیر آسمان ادیان در اقلیمهای مختلف، انواع گوناگونی از دینداری وجود دارد که اغراض اصلی دین را تأمین میکند، اما بسا مطبوع یا معهود ما نباشد. دینداری میتواند درون گرا باشد یا برونگرا؛ میشود کنشگرایانه باشد یا کنشپذیرانه؛ گاهی شعائری است و گاه آموزهای؛ گاهی اولویت را به اخلاق یا باطن میدهد و گاه به تنسک و مظاهر؛ گاه حداقلی است و گاه حداکثری؛ گاهی سیاستگرا یا انقلابی یا جامعهاندیش است و گاه فردگرا، جمع گریز و انزواطلب. ما ممکن است بنابه منابع و متون دینی، این یا آن را ترجیح دهیم و نیز حق داریم که برای هر دو عرصه تبلیغ یا رفتار دینی، اصول و شاخصههایی را ارائه کنیم، اما بنابه سنت دینداری در طول تاریخ و نیز الزامات زمانه، نمیتوانیم مانع همه دیگر انواع دینداری بشویم و چه بسا مجاز به این کار نباشیم. بسا در توثیق و اِسناد "الطرائق الی الله بعدد الخلائق" راه به جایی نبریم، اما در تجربههای خود یافتهایم که هم هدایت افراد به دین و هم پیوند آنها با خدا از یک صیغه و صبغه برخوردار نبوده است.
تفصیل در این بحث را باید به زمانی دیگر موکول کرد، اما به مناسبت حکم سختگیرانه(اگر نگوییم ناعادلانه)ای که در حق جناب سید حسن آقامیری صورت گرفته، باید بگوییم که این حکم اگر بنابه انگیزههای غیرمعرفتی (سیاسی یا صنفی) و نیز برای جلوگیری از سَرشدن و نامورشدن کسانی در حوزهها که زمامشان در دست ما نیست، نباشد، قاعدتاً باید ناشی از الفت ما با شیوههای خاصی از عمل دینی (اعم از تبلیغ یا تطبیق) باشد، به گونهای که دیگر گونهها را چون نامعهود هستند، نامطلوب میانگاریم. شاید به جای محاکمه یا تفتیش عقائد این خطیب محبوب، میتوانستند در مطالعهای آمایشی و میدانی، با مریدان و علاقمندان ایشان، به گفت وگو بپردازند و بیابند که اولاً، چگونه با سخنان جناب آقامیری به دین علاقهمند یا پایبند شدند و ثانیاً، آیا اینان در دینداری و دینورزی با معمول متدینان تفاوت جوهری دارند یا تفاوت میان آنها شکلی است و نیز اگر کاستیای در دینداری آنها هست، آیا در سیاق و وِزان کاستیهای موجود در دینداری دیگر متدینان نیست؟