محمد شحرور و راههای اصلاح مسلمانی
سعید ساداتی
محمد شحرور از قرآنپژوهان معاصر است. او در 1938 در دمشق سوریه به دنیا آمد. تحصیلات خود را ابتدا در سوریه دنبال کرد اما برای ادامه تحصیل در رشته مهندسی عمران، به شوری رفت. در سال 1964 از دانشگاه مسکو مدرک لیسانس را اخذ کرد و به دمشق بازگشت. تا سال 1968 در دانشگاه دمشق به خدمت پرداخت و سپس به ایرلند رفت. در سال 1970 فوق لیسانس و 1972 دکترای خود را از دانشگاه ایرلند به دست آورد. او که تا این زمان به مباحث مهندسی مشغول بود، با بازگشت به سوریه، به سمت مسائل فلسفی و فکری گرایش یافت. تجربه او در اروپا و سپس بازگشت به سوریه، او را به تاملاتی در خصوص اسلام و پیشرفت آن مایل کرده بود. او بعد از سال 1967 به سمت مسائل فلسفی گرایش نشان داده بود. اما از سال 1970 به نحو جدی و مستمر به تحقیق درباره موضوعات قرآن کریم به تحقیق پرداخت. بیست سال تحقیق در فضای قرآنی، سبب شد تا او در سال 1990 مهمترین اثر خود را با نام “الکتاب و القرآن، قراء معاصره” را بنگارد. این کتاب، مهمترین اثر او محسوب میشود. وی در این کتاب، بر اساس معنای لغوی به تفسیر جدید از قرآن اقدام کرد.
وی در این کتاب، کوشید تا مشکل جمود فکری را که به زعم او چندین قرن بر فکر اسلامی سیطره دارد از طریق تفسیر لغوی و بی اعتنایی به سنت و اقوال مفسران حل کند. به عنوان نمونه، وی در این کتاب با بحثی لغت شناسانه در خصوص حدود شرعی عنوان میکند که اصطلاح “حدود” به معنای اوامر الهی نیست، بلکه حدود تعیین محدوده قوانین شرعی از طرف خداوند است. قرآن دقیقاً قوانین را مشخص نمیکند، بلکه حدود آن را به مردم نشان میدهد تا خود با توجه به زمان خود عمل کنند و این نشان دهنده نهایت آزادی اجرایی است که قرآن به پیروان خود میدهد؛ جمود کنونی قوانین اسلامی با انعطاف و دینامیک قرآن در تضاد است.[1]
علاوه بر این، او در خصوص دیگر مباحث اسلامی نیز به تحقیق پرداخت و کتابهای متعدد دیگری را به رشته تحریر در آورد. در سال 1994 الدوله و المجتمع را نوشت. دو سال بعد الاسلام و الایمان را مکتوب کرد. کتابهای دیگر او عبارت بودند از نحو اصول جدیده للفقه الاسلامی، فقه المرأه، الوصیه، الارث القوامه.
شحرور در این آثار خود کوشیده است تا نگاهی جدید را نسبت به اسلام معرفی کند. همین امر سبب شد تا ایدههای او برخی مخالفتها را نیز در جهان اسلام بوجود آورد. وی معتقد است که مسلمانان معاصر، نمیتوانند به فهم و برداشتهای گذشتگان به اسلام بسنده کنند و به دینداری آنها قناعت بورزند. به باور او مسلمانان معاصر نیازمند تجدید نظر و به پرسش گرفتن کتب مقدس اسلامی هستند. وی عنصر زمان و مکان را در نگارش کتب اسلامی بسیار دخیل میداند و از لزوم بهره گیری از نقد تاریخی این کتب سخن به میان میآورد.
شحرور با تاکید بر تمایز میان فهم انسانی و وحی الهی، معتقد است که تفسیر و فهم از قرآن، کاملاً انسانی و زمینی است و نمیتوان به آن تقدس بخشید. میباید متن قران را بارها و بارها در مطالعه گرفت و نسبت به فهم صحیح امروزی آن اقدام کرد. وی همچنین معتقد است که به علت تحولات علمی گسترده، محققان امروزی نسبت به پیشینیان از موقعیت بهتری برای فهم “اراده الهی” و متن قرآنی قرار دارند.
شحرورو به همین منظور و برای دست یابی به فهم دقیق و امروزی از قرآن، بر آن است تا الگویی را پیشنهاد دهد که بر اساس آن بتوان به فهم از دین نائل آمد. روشی را که وی برای این منظور پیشنهاد میدهد، آشنایی زدایی نامیده میشود. وی بر اساس این ایده، معتقد است که میباید به سمت برکندن سنت ریشه دار تفاسیر میل کرد و روشهای جایگزین و مدرن را برای فهم از قران و خوانش متن، در پیش رو قرار داد. به تعبیر دیگر، او از مسلمانان میخواهد تا قران را به گونهای بفهمند که گویی پیامبر (ص) همین الان از دنیا رفته و ما را از این کتاب خبر داده است. بر این اساس، متن قرانی بر اساس فهم امروزی و با استفاده از روشهای جدید، مورد بازخوانی و تفسیر قرار میگیرد. در این ایده، فهم گذشتگان از متن، چندان حجیتی ندارد و نمیتوان به آن دل بست.
در ایده شحرور، توجه به علم اللغه مورد عنایت است و هر کدام از الفاظ در ساختار زبانی خود مورد بررسی قرار میگیرد، اما هر کدام از این کلمات، سخنی را برای امروزمان در دل خود نهفته دارند. به عنوان یکی از بررسیهای شحرور در الفاظ قرآنی، وی در خصوص مجازات سارق که در آیات قرآنی بیان شده است، با تحلیل و موشکافی لغت، ایدهای را مطرح میکند که تا کنون کمتر مورد توجه بوده است. در این خصوص، غالب مفسران و فقها بر این باورند که طبق آیات قرآنی، میباید به قطع دست دزد اقدام کرد. برخی، شرایط و زمانه را مطرح میکنند و به این قید، میکوشند تا قطع کردن دست دزد را برای دنیای امروز غیر عملی تصویر کنند. شحرور اما با تفسیر دوبارهای از آیات قرآن، معتقد است که فعل قطع که در قران آمده، به معنای بریدن و قطع کردن دست دزد نیست. وی سوره یوسف را مثال می زند که در آن برای زنانی که با دیدن زیبایی حضرت یوسف دستان خود را بریدهاند از “قَطّعن” استفاده شده، حال آنکه این بریدن بیش از ایجاد خراشی در دست نبوده است.
شحرور با موشکافیهایی که در لغات قرآنی میکند، معتقد است که بازخوانی معاصر قرآن به ما این امکان را میدهد که حدود الهی را به اجرا گذاریم. اما این حدود الهی، با انعطاف پذیریهایی که به واسطه تحلیل دقیق لغات به دست میآوریم دایره فراخی دارد. به باور او، این حدود الهی یک دستور العمل انعطاف پذیر است و با آنچه فقها به نحو انعطاف ناپذیری بیان میکنند بسیار فاصله دارد. [2]
محمد شحرور در ایدههای خود کوشیده است تا تمامی تمرکز خود را بر روی قران بگذارد. او بر این باور است که با تفسیر صحیحی از متن قرآنی میتوان به اصلاح جامعه اسلامی نیز اقدام کرد.
توجه شحرور به قران گرایی البته در خور اعتناست و میتوان با کلیدهایی که او در اختیار گذارده است، به اصلاحاتی در فهم دینی نیز اقدام کرد. اما غفلت او از حدیث و سیره میتواند برخی فهمهای ناصحیح را نیز ایجاد کند. تمسک جستن صرف به قرآن، همچنان میتواند اسباب رهزنیهایی را فراهم کند. به نظر میرسد که عدم توجه به سیره و حدیث و سنت، یکی از نکات مغفول مانده در ایده پردازیهای شحرور است.
درود
افتخاردارم خودم راشاگرد منهج مرحوم شحروربدانم
واقعا اززمان اشنایی با اندیشه مرحوم شحرور دوباره انگارمتولد شدم. واسلام راستین راشناختم. کما اینکه به مفاهیم قران پی بردم
روحش شاد