ماجرای قبطیهای مصر
اقباط گروهی از مردمی از بازماندگان مردم باستانی مصر هستند. کلمه «قبط» مشتق از کلمه یونانی «اجیپتوس» است که بر مصر اطلاق میشد، اما امروزه اطلاق این نام بیشتر بر مسیحیان مصر است. مسیحیان قبطی مصر غالباً ارتدوکس و پیرو کلیسای اسکندریه هستند اما اقلیتی از آنها کاتولیک یا انجیلی هستند. کلیسای ارتدوکس اسکندریه مانند دیگر کلیساهای ارتدوکس توسط یک پاتریارک اداره میشود که رهبر مسیحیان ارتدوکس پیرو کلیسای اسکندریه نیز هست. در زمانهای گذشته اغلب مصریان مسیحی بودند اما پس از فتح مصر به دست مسلمانان و گسترش اسلام مسیحیان به یک تبدیل اقلیت شدند.
بر اساس برخی آمارها جمعیت کل مسیحیان مصر حدود شش میلیون نفر است که کمتر از 10/0 کل جمعیت این کشور را تشکیل میدهند. این آمار شامل ارامنه و کاتولیکها نیز میشود که پیرو کلیسای ارتدوکس قبطی نیستند. بنابر این جمعیت آنان که پیرو کلیسای ارتدوکس هستند بسیار کمتر از 10/0 است. این مردم طی سالهای متمادی زندگی مسالمتآمیزی با مسلمانان داشتند و مسلمانان نیز با توجه به فرمانهای قرآن با آنان به عنوان اهل کتاب احترام گذاشته آزادی مراسم دینی آنان را تضمین میکردند. آنان کلیساهای بسیاری در مصر دارند. تعامل آنان با مسلمانان به اندازهای نزدیک بود که در عصر معاصر برخی از آنان در دفاع از اسلام و پیامبر و در رد اتهامات مستشرقان کتاب نوشتهاند که از آن جمله میتوان به جرجی زیدان اشاره کرد. آنان در بسیاری از فعالیتهای اجتماعی و سیاسی و فرهنگی و ورزشی جامعه مصر مشارکت فعالی دارند و حتی برخی از مقامات سیاسی مصر نیز قبطی هستند. برای مثال پطرس غالی دبیر کل اسبق سازمان ملل یک قبطی مصری بود. کاپیتان محبوب تیم ملی مصر در سال 2003 هانی رمزی یک قبطی است یا مثلاً یوسف شاهین بازیگر و کارگردان مشهور مصری نیز یک قبطی است.
اما درگیریهای اقباط و مسلمانان مصر طی دهههای اخیر به معضلی در جامعه مصر تبدیل شده است. از دهه هفتاد تاکنون درگیریهای بسیاری بین مسلمانان و اقباط روی داده است که مهمترین آنها به شرح ذیل است:
1. در سال 1972 در شهر الخانکه کلیساهایی که به ادعای مسلمانان بدون اجازه در مناطق آنان احداث شده بودند به دست مسلمانان تخریب شدند و در مقابل هزار کشیش قبطی با برگزاری مراسمی در همان مخروبهها خشم مسلمانان را برانگیختند که به درگیری انجامید. در این میان با شلیک یک قبطی به سمت مسلمانان درگیری شکل حاد به خود گرفت و در این بین تعدادی زخمی شدند.
2. در ادامه فراز و نشیبهای پس از درگیری الخانکه که چند سال به طول انجامید این بار در منطقه الحمراء بر سر زمین محل اقامه نماز مسلمانان درگیری شکل گرفت و کار به استفاده از سلاح گرم کشید و دهها تن از دوطرف کشته شدند .
3. در سالهای دهه نود و از جمله در سال 1999 و نیز در سال 2000 در استان سوهاج شهر کشح در پی یک درگیری بین یک تاجر قبطی و یک خریدار مسلمان یک مسلمان و بیست قبطی کشته شدند. پس از آن نیز در مناطق مختلف مصر از جمله استانهای المنیا، البحر الاحمر، الاقصر، العدیسات درگیریهایی روی داد که عمدتاً به علت توسعه و گسترش ساختمانهای کلیسا بدون اجازه بود که باعث ناراحتی مسلمانان میشد.
4. پس از آن درگیریهایی به دلایل دیگر روی داد که برخی از آنها را ذکر میکنیم. برای نمونه، در 25 آوریل 2002 اقباط در اعتراض به اجازه دوباره نشر روزنامه النبأ که پیش از آن به دلیل توهین به اقباط از سوی دادگاه توقیف شده بود اعتراض کردند.
5. سال 2005 یکی از سالهای اوج ناراحتی اقباط بود. گرایش برخی اقباط به اسلام حتی مراسم عید میلاد مسیح در نهم ژانویه 2005 را به شدت تحت تأثیر قرار داده بود. این روند قبطیهای مسیحی را بسیار ناراحت میکرد.
6. در 28 فوریه 2005 اقباط در اعتراض به مسلمان شدن دو دختر قبطی به نامهای تیرزا ابراهیم 23 ساله و ماریان عیاد 23 ساله تظاهرات کردند. این دو دختر اعلام کردند پس از مسلمان شدن از ترس جان خود فرار کردهاند تا بتوانند آزادانه اسلام خود را اعلام کنند.
7. دو ماه بعد یعنی در دوازدهم مارس 2005 اعتصاب اقباط به علت مسلمان شدن خانم وفاء رافت عدلی 21 ساله آغاز شد. اقباط اصرار داشتند که پلیس باید او را تحویل آنان دهد و کلیسا نیز بر این مسئله اصرار میکرد که باید او را تحویل کلیسا داد تا نصیحت شود. پیش از آن نیز گرایش خانم وفاء قسطنطین 42 ساله همسر یکی از کشیشهای مهم اقباط به اسلام باعث شد اقباط تظاهرات کنند و با پلیس درگیر شوند. آنان معتقد بودند کسانی او را مجبور به گرویدن به اسلام کردهاند. از این رو پاتریاک شنودا نیز اعتصاب کرد واعلام نمود این زن باید تحویل کلیسا شود تا مورد نصیحت قرار گیرد. در نهایت پلیس مصر به ناچار مجبور شد او را تحویل کلیسا دهد تا درگیریها خاتمه یابد.
8. درنوزدهم ژوئن 2006 یک کشیش قبطی به جرم انجام اعمال منافی عفت با زنان مسیحی در کلیسا توسط پلیس دستگیر شد که روزنامهای این خبر را چاپ کرد و تصاویری از او منتشر کرد که کلیسا این کار را نوعی توهین به جامعه مسیحی اقباط تلقی کرد و در نتیجه اقباط در اعتراض به آن تظاهرات وسیعی کردند که منجر به درگیری شد. در همین سال نیز مسلمانان علیه انجام یک نمایشنامه در مراسمی در کلیسا که معتقد بودند به اسلام و قرآن اهانت کرده بود تظاهرات کردند و خواستار عذرخواهی کلیسای قبطی شدند که رد این ادعا توسط کلیسا منجر به درگیری شد. این جو پر از تنش میان مسلمانان و اقباط ادامه داشت که در سال 2009 باز به آغاز درگیری ها انجامید. گزارش این دو درگیری در زیر میآید:
9. در دهم می 2009 یک بمب دستساز نزدیک کلیسای اسکندریه منفجر شد که هیچ خسارت جانی و مالی نداشت و پلیس بمب دیگری را در همان حوالی خنثی کرد. پس از آن یعنی در 22 نوامبر 2009 مسلمانان شهر فرشوط در جنوب مصر که از تجاوز یک فروشنده دوره گرد قبطی به یک دختر دوازده ساله مسلمان خشمگین شده بودند به مغازه های اقباط حمله کرده و درگیری وسیعی روی داد البته یک هفته پیش از آن دادگاه حکم اعدام دو قبطی را صادر کرده بود که یک مسلمان را به جرم ازدواج با خواهر مسلمان شدهشان کشته بودند.
10. این جو پر التهاب تا سال 2010 ادامه داشت که در ششم ژانویه 2010 در جشنی اقباط به مناسبت سال نو مسیحی در منطقه نجع حمادی برگزار کرده بودند که بر اثر شلیکی که عامل آن نامعلوم بود یک مسلمان و شش قبطی کشته شدند که باعث درگیری بین اقباط و مسلمانان میشود و مغازه و ماشینهای بسیاری از دو طرف به آتش کشیده شدند .
11. سه ماه پس از آن حادثه یعنی در هفدهم آوریل 2010 درگیری در استان صعید به دلیل تجاوز یک قبطی به دختربچهای مسلمان روی میدهد. این قبطی به نام جرجس بارومی متهم به تجاوز به یک دختر بچه مسلمان شده بود و درگیری بین خانواده او و خانواده دختر بچه مسلمان به درگیری دو گروه مسلمانان و اقباط منجر شد و مسلمانان خشمگین از این حادثه با اقباط درگیر میشوند.
12. در 31 می 2010 اقباط علیه حکم یک دادگاه دست به تظاهرات زدند. این دادگاه به شکایت یک قبطی مسیحی علیه کلیسا پرداخت. این مرد قبطی شکایت کرده بود که کلیسا به او اجازه ازدواج نمیدهد؛ زیرا قبلاً زن گرفته و زن خود را طلاق داده است و طبق عقیده کلیسای قبطی ازدواج در تمام عمر فقط یک بار جایز است و مرد و زن حتی پس از طلاق حق ازدواج ندارند اما دادگاه در رسیدگی به این شکایت، کلیسا را محکوم و اجازه ازدواج او را صادر کرد و کلیسا در پاسخ به این حکم دادگاه اقباط را به یاری طلبید که منجر به درگیری شد.
13. در سوم ژانویه 2011 انفجاری در سه کلیسای اسکندریه روی داد که در این میان چند قبطی کشته و مجروح شدند. شیخ الازهر به پاتریارک شنودا سوم تسلیت گفت و مسلمانان قرآن به دست دوشادوش مسیحیان انجیل به دست در اعتراض به این انفجار تظاهرات کرده و آن را محکوم کردند. اشخاصی نیز به دست پلیس دستگیر شدند که مظنون به انجام این انفجار بودند. برخی عقیده داشتند که موساد برای ایجاد فتنه و استفاده از جو تنش بین مسلمانان و اقباط این انفجارها را با کمک مزدوران خود انجام داده است. در حالی که گمان میرفت با این حرکت مشکلات کاهش بیابد اما در تاریخ بیستم آوریل 2011 مسلمانان القنا که معترض به انتخاب یک فرماندار قبطی بودند تظاهرات کردند.
کارشناسان و سرچشمههای درگیری میان اقباط و مسلمانان
1. دکتر محمد عماره استاد دانشگاه مصری در گفتوگو با الجزیره ابراز میکند که زیادهخواهی کلیسای قبطی علت اصلی درگیریهاست. او اظهار میکند که کلیسای قبطی پس از روی کار آمدن پاپا شنوده سوم برنامهای سیاسی در دستور کار خود قرار داده است و برای رسیدن به این هدف بر اختلافات دامن میزند. از نظر او کلیسا برای منسجم کردن بیشتر مسیحیان جهت نیل به مقاصد سیاسی خود به قومگرایی مسیحی و به نوعی پان قبطیسم روی آورده است.
دکتر عماره میگوید: این مسئله دو دلیل عمده دارد: اول سیاست ادعایی امریکاییها مبنی بر حمایت از اقلیتهای دینی منجر به تأثیرگذاری بر جامعه قبطی شده تا جایی که اقباط در تظاهرات خود در کلیسای جامع قاهره فریاد میزدند: «ای امریکا و ای شارون بیایید و از ما حمایت کنید!»
از نظر دکتر عماره دلیل دوم تأثیر فکری و فرهنگی اقباط ساکن در خارج از مصر بر اقباط درون مصر است. وی میگوید: اقباط خارج که متأثر از کشورهای دیگر مانند کانادا هستند مطالباتی را ابراز میکنند و آنها را به مردم قبطی مصر دیکته میکنند و خود اقباط خارج نیز آلت دست کشورهای دیگر تبدیل شدهاند.
وی دلیل خود را با ارائه کتاب قاضی قبطی ساکن کانادا ارائه میکند که در نوشته خود ادعا کرده اقباط مالک اصلی کشور مصر هستند و مسلمانان اشغالگرند و باید اخراج شوند. البته دکتر عماره تأکید میکند این همان چیزی است که پاپا شنوده سوم در سال 1948 در مقاله خود مورد تأکید قرار داده بود که با توجه به این اسناد محور سهگانه کشورهای بیگانه، کلیسای اسکندریه و اقباط ساکن خارج مصر از دیدگاه دکتر عماره در یک راستا عمل میکنند و بازیگران پشت پرده اصلی در درگیریها و دامن زدن به آنها هستند.
2. در مقابل دکتر جمال اسعد از اقباط مصر ادعاهای فوق را رد کرده و مدعی است به طور مثال در ماجرای انتشار تصاویر کشیشی که به دلیل فساد اخلاقی اخراج شده زیر سؤال بردن کل کلیسا مد نظر بوده است که این مسئله اقباط را حساس کرده و منجر به اعتراض آنها و درگیری شده است.
از دیدگاه او آزادی بیان که ارمغان دموکراسی است باید همراه با احترام به ادیان و فرهنگهای دیگر نیز باشد و این مسئله در مصر باید بیشتر مراعات شود؛ زیرا مردم مصر چه مسلمان و چه مسیحی به شدت مذهبی هستند.
دکتر اسعد میافزاید: کلیسا هیچ برنامه سیاسی ندارد و آنچه اقباط خارج از کشور میگویند سخنی است که توسط اقباط داخل پذیرفته نمیشود و اقباط خارج هیچ تأثیر فکری و فرهنگی بر اقباط داخل ندارند.
البته او میافزاید: اقباط به صورت طبیعی هنگام مواجهه با مشکلات به سمت کلیسا که پناهگاه معنوی آنان است میروند و این خیلی عادی است؛
3. از سوی دیگر دکتر سلیم العوا تأکید میکند که ارائه شکایت از سوی اقباط خارج به شورای امنیت به معنای این است که اقباط در مصر استثمار میشوند. اما این مسئله صحیح نیست؛ زیرا با اقباط در مصر همانگونه رفتار میشود که با مسلمانان و از این نظر تفاوتی میان این دو گروه و دیگر گروهها نیز وجود ندارد.
او میگوید: با روی کار آمدن پاپا شنوده سوم بیشتر توقع داشتم همکاری میان مسلمانان و مسیحیان بیشتر شود اما برعکس شد.
او ادعا میکند: در زمان شنوده سوم اقباط بیشتر به ابزاری برای امریکا تبدیل شدهاند. در اینباره او به استقبال گرم شنوده از سفیر امریکا استناد میکند و میگوید که شنوده سوم از هیچ مقام مصری اینگونه استقبال نکرده است. او یکی دیگر از دلایل این مسئله را فعالیتهای تبشیری اقباط علیه مسلمانان میداند.
اقباط گروهی از مردمی از بازماندگان مردم باستانی مصر هستند. کلمه «قبط» مشتق از کلمه یونانی «اجیپتوس» است که بر مصر اطلاق میشد، اما امروزه اطلاق این نام بیشتر بر مسیحیان مصر است. مسیحیان قبطی مصر غالباً ارتدوکس و پیرو کلیسای اسکندریه هستند اما اقلیتی از آنها کاتولیک یا انجیلی هستند. کلیسای ارتدوکس اسکندریه مانند دیگر کلیساهای ارتدوکس توسط یک پاتریارک اداره میشود که رهبر مسیحیان ارتدوکس پیرو کلیسای اسکندریه نیز هست. در زمانهای گذشته اغلب مصریان مسیحی بودند اما پس از فتح مصر به دست مسلمانان و گسترش اسلام مسیحیان به یک تبدیل اقلیت شدند.