زندگینامه محمد عماره
سینا ساداتی
محمد عماره متفکری است که در مصر زاده شد. نامش برای ایرانیان کمتر شُهره است. برخی آثارش اما در ایران هم ترجمه شده. به مواضع عبدالکریم سروش در بسط تجربه نبوی نقدی کرده بود و کتابش با نام «تاویل بیهوده» منتشر شد. وی نقدی هم به نصر حامد ابوزید، متفکری هموطنش نوشته بود که با عنوان «تفسیر مارکسیستی اسلام» در ایران ترجمه شد. برخی دیگر از آثارش از جمله اسلام و امنیت اجتماعی هم در ایران منتشر شد اما با این وجود آراء محمد عماره در ایران کمتر مورد توجه و بررسی قرار گرفت.
عماره در سال ۱۹۳۱ میلادی دیده به جهان گشوده بود. پدرش نذر کرده بود که اگر فرزند پسری نصیبش شود، نامش را محمد بگذارد و او را به تحصیل در علوم دینی بگمارد. همینگونه هم شد. محمد دیده به جهان گشود و به مکتبخانه رفت و کل قرآن را در همان روستایش حفظ کرد. در همان دوران ابتدایی شوق به علوم دینی در او نمایان بود. به فعالیتهای اسلامی میپرداخت. در عین حال کشور نیز دستخوش تحولاتی بود و استقلال مصر و قضیه فلسطین در این زمان، او را با مسائل ملی نیز همراه کرد. محمد عماره نخستین مقاله خود را در روزنامه «مصر الفتاه» تحت عنوان «جهاد برای ملت فلسطین» در حالی که هفده سال بیشتر نداشت، منتشر کرد. او علاوه بر اینکه به انتشار مقاله پرداخت، آمادگی خود را نیز برای آموزش نظامی و رفتن به فلسطین اعلام کرده بود. درخواستی که با موافقت دولت همراه نشد.
وی در این ایام به نگارش مقالات و حتی سرودن شعر گرایش داشت. علاوه بر روزنامه «مصر الفتاه»، با «منبر الشروق» و «المصری» هم همکاری می کرد. وی در سال ۱۹۵۴ به دانشگاه دارالعلوم وارد شد. در رشته زبان و ادبیات عرب و علوم اسلامی به تحصیل پرداخت و مدرک لیسانس گرفت. در دانشگاه نیز همچنان به فعالیتهای خود ادامه داد. در این زمان، تهاجمهایی به کشور مصر میشد و محمد عماره دست بر قلم میبرد و به اعلام موضع میپرداخت. مقالات متعددی در روزنامه مساء چاپ مصر و آداب چاپ بیروت نوشت. نخستین کتابش را در همین سالها درباره قومگرایی عربی به رشته تحریر در آورد. بیستوهفت ساله بود که این کتاب را به چاپ رساند.
وی در این ایام، شیفته اندیشه برخی از نواندیشان اسلامی شد. آثار آنها را در مطالعه گرفت. از جمالالدین اسدآبادی و محمد عبده و عبدالرحمن کواکبی، تا قاسم امین و علی مبارک و رفاعه طهطاوی را مورد بررسی قرار داد و مطالبی را در خصوص آراء آنها به رشته تحریر در آورد. وی برای ادامه تحصیل، رشته فلسفه اسلامی را برای مقطع کارشناسی ارشد برگزید. پایاننامه خود را در موضوع معتزله و مشکل آزادی انسان نگاشت. اما در مقطع دکتری بود که بحث از حکومت اسلامی ذهن و فکرش را به خود مشغول کرد و به این بحث معطوف شد. موضوع اسلام و فلسفه حکومت را برای پایان نامه دکترای خود برگزید و از آن دفاع کرد.
این موضوع به یکی از اصلیترین مباحث مورد علاقه و تامل محمد عماره بدل شد. در سمینارهای مختلفی حضور یافت و در این خصوص به ایراد سخنرانی پرداخت. در تالیف و تدوین برخی از دایرهالمعارفهای سیاسی مشارکت کرد و ایدههای خود را مطرح میکرد. با برخی مؤسسات علمی به همکاری پرداخت. از جمله با شورای عالی امور اسلامی، مرکز پژوهشهای فرهنگی اسلامی موسسه آلالبیت در اردن، انجمن جهانی اندیشه اسلامی در واشنگتن و برخی دیگر از مؤسسات همکاری کرد. بیش از صد کتاب تالیف کرد. از جمله آنها الاسلام و الفنون الجمیله بود که با عنوان اسلام و هنرهای زیبا در ایران ترجمه شد. هذا اسلامنا خلاصات الافکار نیز دیگر کتاب او بود که در ایران با عنوان چکیدههای اندیشه اسلامی ترجمه شد. الاسلام و حقوق الانسان، الاسلام و المستقبل، الطریق الی الیقظه الاسلامیه از جمله مهمترین آثار او بودند که اهمّ اندیشههای عماره را بازتاب میدادند.
رویکرد وی در این آثار، به گونهای بود که شیوهی مدارا با مخالف را نیز میتوان در آن شاهد بود. حق اختلاف نظر را طبیعی میدانست و بر آن نبود که رای وی مطابق با واقع است و دیگر آراء را باید از صحنه به در کرد. برای این رویکرد خود نیز به ادلهی قرآنی و روایی بسیاری استناد میکرد. اگر چه از منطق و برهان نیز بهره میبرد. بر این باور بود که با نشان دادن ادلهی صحیح، نمیباید به نفی افکار رقیب پرداخت، بلکه میباید میدان گفتوگو را فراهم کرد. وی حتی در این خصوص، به نفی کامل سلفیت نیز نمیپرداخت و معتقد بود که وقتی از سلفیت سخن میگوییم، میباید مشخص شود که از کدام نوع از این نحله فکری سخن گفته میشود.
عمده دغدغهی عماره را در این تعبیر وی میتوان دریافت. او در نوشتاری چنین میگوید که: امتی که جمعیتش بیش از یک میلیارد و هفتصد میلیون نفر است و دارای وطن و جغرافیایی به مساحت ۳۵میلیون مترمربع است و میراث فکری، فرهنگی و تمدنیاش، بینظیر است، چنین امتی شایسته است که تاریخ معاصر بشر را بسازد و جایگاه مهم تاریخساز خود را از سر گیرد.
از این رو وی بر این مهم تاکید داشت که میباید احکام دینی را مطابق با زمانه تفسیر کرد. او بر این مهم انگشت مینهاد که مشکل جوامع اسلامی در این است که احکام را با عقل و تدبیر امروزی گره نمیزنند و چارهای برای درد امروزشان نمییابند. از همین رو بود که او اندیشهی متفکرانی را مورد توجه قرار میداد که به بیداری اسلامی مدد رساندهاند.
مطالعات او در ایام جوانی و زمانی که دل در گروی آراء سیدجمال و محمد عبده داشت، در این هنگامهی ایدهپردازیها نیز به کار او میآمد و به همان آموختهها تمسک میجست. ایدههایی که وی در طول حیات خود طرح کرد، میتواند حرکتی میانهی سنت و مدرنیته تلقی شود. حرکتی رو به جلو در تمدن اسلامی. او در میانهی نفی شریعت، و تمسک محض به شریعت ایستاد. میانهی تمسک مستقیم به غرب و نفی کامل غرب حرکت کرد. میانهی غلو دینی و بیدینی قلم میزد. اندیشهی او میتواند مورد بازخوانی قرار گیرد و از آن درسهای بسیاری آموخته شود.
محمد عماره سرانجام، نهم اسفند ماه ۹۸ در مصر در سن ۹۰ سالگی دیده از جهان فرو بست.