ما و شریعتی
رضا بابایی
شریعتی با اتکا بر نبوغش، اندیشۀ دینی را از مسیر طبیعی و تاریخی خود بیرون آورد، و این کار، فقط از عهدۀ نویسنده و خطیبی مانند او برمیآمد.
شریعتی با اتکا بر همین نبوغش، اندیشۀ دینی را از مسیر طبیعی و تاریخی خود بیرون آورد، و این کار، فقط از عهدۀ نویسنده و خطیبی مانند او برمیآمد. زمینه و زمانه – بهویژه فضای کمونیستی ایران در دهههای چهل و پنجاه – نیز به او کمک کرد؛ اما فقط گلزنی مانند او میتوانست این توپ را از پشت هیجدهقدم وارد دروازه کند. پدران و مادران ما در طی چهارده قرن، اندکاندک دین را از کوچه و خیابان به خانههای امن و دلهای گرم خود برده بودند. شریعتی اسم این کار را گذاشت تبعید قرآن به گورستانها و طاقچۀ اتاقها. او توجه مردم را از سلمان و مقداد، به سوی ابوذر برگرداند که پیشتر گمنام و در حاشیه بود.
بسیاری از مفاهیمی که اکنون برای ما کاملا آشنا است و گمان میکنیم سابقهای تاریخی دارند، در واقع به دست او خلق شده و بر سر زبانها افتادهاند. او کتابی را که پیشتر برای زمزمه و ارتباط با خدا بود، به مانیفست انقلاب تبدیل کرد و این تغییر کاربری، خدمت به قرآن و مسلمانان محسوب شد.
ما در سخنرانیهای او به این باور رسیدیم که خیابان و کوچه و هیئت دولت و مجلس شورا و مانند آن، مهمتر از خانه و مسجد است؛ پس جای قرآن در خانهها نیست؛ در کابینه و مجلس و کاخ ریاست جمهوری و… است. بر خلاف اقبال لاهوری که میگفت: «جان که دیگر شد، جهان دیگر شود»، او از تغییر جهان شروع کرد. امروز خیابانی بزرگ در تهران به نام او است؛ اما در همان خیابان مجلسی به نام او برگزار نمیشود؛ چون او خود نیز خیابان را برگزیده بود.
واکنشها به این مطلب در پی بازنشر آن به مناسبت سالگرد درگذشت دکتر شریعتی:
قصد تخفیف نبود از حمیدرضا جلایی پور
نقد، آری؛ تخطئه، نه! از علی زاهدپور
شریعتی با اتکا بر نبوغش، اندیشۀ دینی را از مسیر طبیعی و تاریخی خود بیرون آورد، و این کار، فقط از عهدۀ نویسنده و خطیبی مانند او برمیآمد.